توهمات امارات در مورد بین المللی کردن مسئله سه جزیره ایرانی | کورش احمدی* مناقشه بر حق حاکمیت تاریخی ایران | محمدجواد حقشناس شبکه ملی و فراملی موزه خلیج فارس | رضا دبیرینژاد* حوضه آبریز خلیج فارس و دریای عمان؛ روستانشینی و پایداری معیشتی | محمدامین خراسانی* برای صیانت از نام خلیج فارس نیازمند عزم ملی هستیم خلیج فارس در آئینه زمان | محمدعلی پورکریمی* حفاظت از نام خلیج فارس جزایر سهگانه ایرانی، دسیسه انگلیسی، فراموشکاری عربی | محمدعلی بهمنی قاجار خلیج عربی یا خلیج همیشه فارس؟ بر این دو عنوان درنگ کنید | حبیب احمدزاده هژمونی ایرانی خلیج فارس از عهد باستان تا کنون | مرتضی رحیمنواز درباره پوشش و لباس زنان در جزیره کیش | مرتضی رحیم نواز جهانی شدن و نقش ژئواکونومیکی منطقه خلیج فارس | مهدی حسینپور مطلق خلیج فارس، آبراه صلح و گفتگو | فریدون مجلسی خلاء قدرت و ابهام چهره ژئوپلیتیکی در خلیج فارس | نصرت الله تاجیک درباره روز ملی خلیجفارس | محمدجواد حقشناس موزه ملی هرات | مرتضی حصاری کتیبههای فارسی مسجد جمعه (جامع) هرات | مرتضی رضوانفر مسجد جامع هرات میراثی ماندگار در تاریخ معماری جهان اسلام | علیرضا انیسی معماری در خراسان بزرگ عهد تیموری | ترانه یلدا از چهارسوی هرات تا چهار مرکز دیپلماسی جهان | سروش رهین هرات و نقطه عطف رهبری | ظاهر عظیمی هرات و توسعه سیاسی | سید نایل ابراهیمی حوضه آبریز هریرود؛ چالشها و راهبردهای مشارکتی و بومی | عبدالبصیر عظیمی و سیدعلی حسینی موقعیت استراتژیک هرات | فریدریش انگلس (ترجمه: وهاب فروغ طبیبی) نقش هرات در همگرایی منطقهای | ضیاءالحق طنین درخشش تاریخی هرات | سید مسعود رضوی فقیه دیدار سروان انگلیسی با یعقوبخان در هرات | علی مفتح ایستاده بر شکوه باستانی* | محمدجواد حقشناس سیاستگذاری «همگرایی منطقهای» در حوزه تمدنی ایران فرهنگی هرات در عهد ایلخانی، آل کرت و تیموری | شیرین بیانی گزارش سفر محمود افشار به افغانستان تحولات افغانستان و قیام ۲۴ حوت (اسفند) ۱۳۵۷ مردم هرات | محسن روحیصفت* هرات، شهر عشق، دانش و هنر | سید رسول موسوی* دلبسته این مردم مهربان هستم تقابل نظامی اسرائیل و ایران: پیامدها و راه حلها | سید حسین موسویان آیین نوروز دوای درد افغانستان | حسین دهباشی ردپای نوروز در ادبیات داستانی | محمد مالمیر سبزی پلو با ماهی | مرتضی رحیمنواز بهداشت و تغذیه در تعطیلات مراسم نوروز باستانی | گلبن سهراب شهر نوروزانه | بهروز مرباغی تئاتر و بهار، تلاشی برای زدودن زشتی و پلشتی | مجید گیاهچی نوروز در رادیو ایران زمستان به پایان رسیده است… | محمود فاضلی اهمیت پاسداری از جشن نوروز در افغانستان | محمدصادق دهقان پارسه، تختگاه نوروز | مرتضی رحیمنواز نوروز، جشن بیداری | جعفر حمیدی بازشناسی نمادهای انسانی نوروز | مرتضی رحیمنواز آن روزگاران | ساناز آریانفر سیمای جهانی نوروز ایرانی | مرتضی رحیمنواز آداب و رسوم نوروزیِ تاجیکان | دلشاد رحیمی*
در این میانه گویی چیزی مغفول مانده است و آن انتظاری است که مخاطبان ایرانی حتی پس از مرگ نویسنده محبوبشان از او دارند. و آن، اینکه سنگی برگوری باشد تا گاه گرد آن جمع شوند و بوی نویسندهی محبوب خود را از آن بجویند.
دکتر اسلامی ندوشن، برای ایران، جسمانیتی و روحانیتی قائل بود و فاصلهی میان این دو وجه و تأکید بر یک وجه و بیتوجهی به وجهی دیگر، را ناپسند و مذموم شمرده و بر حفظ توازن و تعادل میان آنها تأکید داشت.
عشق و وابستگی دکتر اسلامی به نقطه و شهر خاصی نبود. او همواره از ایران سخن میگفت ولی به دو شهر توجه ویژهای داشت؛ شهر یزد، به خاطر بومیبودنش و خاستگاهش و دیگر شهر نیشابور به خاطر ویژگی خاص این شهر
«تنها در رویارویی با تاریخ است که ما میتوانیم پشت سر خود را ببینیم. آینده ناپیداست، و آن سو که جهان دیگر باشد، از آن ناپیداتر. پس ما میمانیم و گذشته، همان چند هزار سالی که در چینهدان تاریخ ضبط شده؛ دور و مبهم، ولی عاری از گویایی.»
خیام نیز که جای خود دارد. سپس نبرد غُزها درگرفت و غزها کتابها را چنان آتش زدند که در سراسر شهر شعلههای آن نمایان بود و تنها کمی از کتابهای باقیمانده، به نقاط دیگر منتقل شد. جای بسی خوشبختی این است که در زمان این دو شخصیت معتبر ایرانی، این کتابخانهی پرارزش و پرپیمان برقرار بوده است.
البته که این نویسنده در سفرنامههای خود مثل «کشور شوراها» و «کارنامه سفر چین» و آثاری از این دست به صورت تطبیقی به بررسی تعامل و تقابل فرهنگی این کشورها و ایران میپردازد تا از همین رهگذر، ایران بتواند خود را توسعه، اعتلا و ارتقا ببخشد و به جایگاههای بالا و والای خود برسد.
استاد اسلامی ندوشن در پناه خرد زیست و حکمت او را نیرویی بخشید فزون از شمار تا بداند، بجوید، دریابد و بگوید و چنین بود که چهرهی خردش تابناک و گشوده گردید و آثارش ماندگار.
پس از زیارت عطار به تماشای شادیاخ، شهرِ قدیمِ نیشابور رفتیم و از مجموعهی «آرامگاه مشاهیرِ نیشابور» بازدید کردیم که تا آن زمان مرحومان شیدا (محمد بیریای گیلانی) که از شاعران و پژوهشگرانِ ناموَر سبک هندی به شمار میآیند،
اگر بخواهیم رمزوراز این ماندگاری و ققنوسگرایی را درک نماییم، بیتردید میراث معرفتی و تمدنیِ این سرزمین که در دستان مردان و زنانش حمل شده، یکی از بزرگترین دلایل این مهم بوده است. ایران چند ویژگی مهم دارد. چهارفصل و با تنوع اقلیم است. اگر در جهان بیش از ده اقلیم سراغ گیریم، بسیاری از آنها را تنها میتوان در فلات ایران دید.
آنچه را که میشل فوکو، متفکر برجسته فرانسوی، از مفهوم «گفتمان» برجسته میکند و به مجموعه شرایط، آداب، رسوم و عادتهایی میپردازد که بر ذهن افراد و گروهها، خواسته یا ناخواسته، در دورهی زمانی خاصی اثر میگذارند و مینشینند، در این نظر اسلامی ندوشن نیز میتوان دید.
حالا که پیکر نگران او در غربت تاب نیاورد و بعد از یک سال و اندی که از پرواز روان آسمانیاش میگذرد، در دامان خاک وطن آرام یافت، جای آن دارد که پژوهشگران به آثار رنگارنگ و دردآلود او فرو نگرند و کتابها و رسالهها بنویسند
دکتر اسلامی ندوشن در سفینهی رباعیاتِ خود با نام «بهار در پاییز»، 15 رباعی ذیل عنوان «بدرودنامه» دارد که به نوعی اندیشیدن به پایان زندگی را تداعی میکند.
او همت خود را صرف خلق و تولید آثاری کرد که بهواقع جوهر ماندگاری دارند. او به پژوهش روی آورد و مقالات و آثار ارزندهی پژوهشی و تحقیقی و روشمندانه، بهویژه در زمینهی ادبیات تطبیقی، امروز، چشمهای روشن و جوشان است که میتوان از آن سیراب شد.
همهی اینها در کنار مطالعات و پژوهشهای گستردهی استاد اسلامیندوشن در آثار و اندیشهی بزرگانی چون فردوسی، مولانا، سعدی و حافظ باعث شده تا نام او برای همیشه در ردیف بزرگترین ادیبان زبان فارسی جای گیرد .
ماجرای سفر استاد برای دیدن فرزندان و ماندگارشدن در «تورنتو»ی کانادا، حکایتی است عجیب، اگر نگوییم پُر آب چشم.
به نظر نگارنده، نمایان¬ترین ویژگیِ نوشته¬های دکتر اسلامی ندوشن در حوزهی فردوسی و شاهنامه که وجهِ تمایزِ این آثار با کارهای بسیاری از شاهنامه¬شناسان و فردوسی¬پژوهان نیز هست
به صورت عمیق و ریشهدار از زمان ورود اسلام هویت ایرانی را بررسی میکنند. وی مهمترین رویداد در تاریخ سه هزار ساله ایران را سقوط دولت ساسانی و ورود اعراب به خاک این کشور میداند
پیکر محمدعلی ندوشن ما را به سفری دور در همین نزدیکیها برد، برد به دور دستهای تاریخ بلاخیز ایران، به خراسان. سفرنامهطور یک روزنامهنگار ایرانگرا را بخوانید.
پیکر محمدعلی ندوشن ما را به سفری دور در همین نزدیکیها برد، برد به دور دستهای تاریخ بلاخیز ایران، به خراسان. سفرنامهطور یک روزنامهنگار ایرانگرا را بخوانید.