از شامگاه جمعه ۲۵ مهر تا اکنون که ۴ ماه و چند روز از حادثه دردناک فوت مهسا امینی میگذرد، کشور فضایی تنشآلود و چند دستگی را به طور جدی تحمل میکند. با این توضیح که برخلاف حرکتهای اعتراضی دی ۹۶ و آبان ۹۸، این بار «خشونت» به طور کاملاً پررنگ و نگران کنندهای خودنمایی میکند.
«کامبیز نوروزی» حقوقدان در گفتگو با «نیم روز» به چرایی برافروخته شدن شعلههای خشم پرداخته است:
- خشونت ریشه در چه کوتاهی یا اهمالهایی دارد؟
وقتی در جامعه، جریان اعتراضی شکل میگیرد، معترضان نسبت به چیزی اعتراض دارند. معمولا وقتی توده مردم برای حرکتی با هم همراهی میکنند، ممکن است گاهی اوقات خشم به اعتراض افزوده شود که در تمام جوامع چنین وقایعی محتمل است. اما آنچه مهم است، چیزی جز این نیست که حاکمیت میتواند اعتراضها و خشم احتمالی را مدیریت کند. یعنی شیوه مواجهه حکمرانان در تشدید نشدن فضای تنش بسیار مهم است. این شیوه ممکن است، آبی روی آتش بریزد و با برخورد مناسب معترضان را آرام کند یا حداقل اینکه انگیزههای جدید برای توزیع و بازتولید خشم به وجود نیاورد. همچنین گاهی وقتها شیوه مدیریت اعتراضها توسط نیروهای حاکمیت، به شکلی باشد که انگیزههای بیشتر و جدیتری برای تولید خشم ایجاد کند و در واقع مردم را خشمگین کند. وقتی خشم تولید میشود، حاکمیت و جامعه وارد دایره بسته یا چرخه خشونت خواهند شد. باید توجه داشت، در تولید خشونت اگر معترضین پیشگام باشند، نیروی حاکم به دلیل قدرت برتری که دارد، باید بخواهد و بتواند خویشتنداری نموده و بدون خشونت متقابل با معترضان برخورد کند. با این توضیح که همه باید بدانند اعتراض یک حق عمومی است و کسانی که احیاناً به خیابان آمده و اعتراض خودشان را ولو با خشم نشان میدهند، گروهی از مردم هستند که از شرایط ناراضیاند و این نارضایتی با خشونت متقابل تشدید خواهد شد.
- چرا نظام حکمرانی برای موارد بازدارنده خشونت اهمیتی قائل نمیشوند؟
دو عامل در این موضوع نقش دارد که نخست «تلاش برای گریز از واقعیت» و سپس «عدم قبول مسئولیت» است که موجب ترویج این نوع نگاه میشود. در واقع وقتی حکومت خودش را مبرا از خطا بداند و از طرف دیگر، حق اعتراض را برای مردم به رسمیت نشناسد و همچنین در ریشهیابی اعتراضها درک صحیحی از جامعه نداشته باشد، سعی میکند با فرافکنی دامن خودش را مبرا از خطا و اشتباهی معرفی نماید. به همین دلیل مسائلی مطرح میشود از قبیل ارجاع علتها به عوامل بیرونی مثل توطئه خارجیها و یا انداختن مسئولیت بر عهده مردم معترض و…اینها عملا موجب انحراف دیدگاهی در ساختارهای قدرت میشود.
- این نوع نگاه به مسأله اعتراضات چه هزینههایی را به حکومتها تحمیل میکند؟
اگر دلایل و علتهای اعتراضات شناسایی نشود، طبیعتاً تلاشی برای رفع علل صورت نمیگیرد. به عنوان مثال وقتی عامل اصلی به توطئه و دخالت خارجی نسبت داده میشود، نتیجهاش این خواهد شد که به هنگام آرامش نسبی، توطئه را خنثی شده میپندارند. اما اگر واقعاً بدانند نارضایتیها دلایلی در شیوه حکمرانی و وضعیت موجود در حوزههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و یا اجتماعی دارد، متوجه میشوند که آرامش نسبی به معنای پایان اعتراضات نیست و به شکلهای دیگری دهان باز خواهند کرد. همانطور که اعتراضهای ۹۶ به آبان ۹۸ و حرکت ۹۸ به اعتراضهای جدی ۱۴۰۱ تبدیل شد و سر باز کرد. مساله این است، عدم توجه به علل واقعی باعث میشود تا تلاشی برای مقابله با ریشهها و دلایل اصلی صورت نگیرد و وقتی ریشه به جا بماند، حتما در برهه زمانی و جای دیگری جوانه داده و اعتراضهای جدیدتری شکل خواهد گرفت.
- مردم این روزها احساس میکنند، مسئولان خودی و خودشان غیرخودی هستند. این حالت ریشهاش در کجاست؟ و چه تبعاتی برای جامعه خواهد داشت؟
این موقعیت تلخ و نگران کننده، ریشه در ربط دادن اعتراضها به خارج از کشور دارد. مثلاً توطئه رسانههای بیگانه و فضای مجازی را علت به وجود آمدن اعتراضها میدانند. در واقع وقتی چنین دیدگاهی وجود دارد، کسانی که خارج از این الگوی گفتمانی تحلیل میکنند، تحلیلهایشان با بیتوجهی مقامات روبرو میشود. چون از نظرشان این تحلیلها غلط است. گروهی از تحلیلگران علل صداهای اعتراضی را در اعمال یکسویه سیاستهای فرهنگی و اجتماعی و البته اقتصادی جستجو میکنند که تصمیمهای نابه جا در این سه حوزه مردم را ناراضی کرده است که این نارضایتی در حادثه دردناک مرگ مبهم مهسا امینی سر باز کرده است. اما تحلیل مقابل معتقد است که عدهای در خارج از کشور دنبال راهاندازی اغتشاش بودند. یعنی تا زمانی که مردم به این حرکت، «اعتراض» میگویند و حاکمیت اصرار به «اغتشاش» خواندن آن دارد، هیچ مشکلی رفع نخواهد شد. درنتیجه کسانی که وضعیت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را علل اصلی میدانند، نظرشان با دیدگاه طرف مقابل زمین تا آسمان فرق دارد و همچنین مسئولان به هیچ وجه نمیخواهند «علت» را در داخل جستجو کنند. دقیقا به همین دلیل عملاً نمیتوانیم شاهد برقراری دیالوگ باشیم که خب! معلوم است در چنین حالتی، هیچ مشکلی رفع، هیچ گرهی باز و هیچ مساًلهای حل نخواهد شد.
- پیشبینی شما در خصوص عاقبت این جنبش اعتراضی چیست؟
تا زمانی که دو طرف اصرار به پافشاری ۱۰۰ درصدی روی نظر خود داشته باشند، نه تنها مساًله حل نخواهد شد، بلکه جامعه به استقبال افزایش و تداوم خشونت با شدت و حدت بیشتری خواهد رفت.