• امروز : شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 27 April - 2024
::: 3304 ::: 0
0

: آخرین مطالب

موزه ملی هرات | مرتضی حصاری کتیبه‌های فارسی مسجد ‌جمعه (جامع) هرات | مرتضی رضوانفر مسجد جامع هرات میراثی ماندگار در تاریخ معماری جهان اسلام | علیرضا انیسی معماری در خراسان بزرگ عهد تیموری | ترانه یلدا از چهارسوی هرات تا چهار مرکز دیپلماسی جهان | سروش رهین هرات و نقطه‌ ‌عطف رهبری | ظاهر عظیمی هرات و توسعه‌ سیاسی | سید نایل ابراهیمی حوضه آبریز هریرود؛ چالش‌ها و راهبردهای مشارکتی و بومی | عبدالبصیر عظیمی و سیدعلی حسینی موقعیت استراتژیک هرات | فریدریش انگلس (ترجمه‌: وهاب فروغ طبیبی) نقش هرات در همگرایی منطقه‌ای | ضیاءالحق طنین درخشش تاریخی هرات | سید مسعود رضوی فقیه دیدار سروان انگلیسی با یعقوب‌خان در هرات | علی مفتح ایستاده بر شکوه باستانی* | محمدجواد حق‌شناس سیاست‌گذاری «همگرایی منطقه‌ای» در حوزه تمدنی ایران فرهنگی هرات در عهد ایلخانی، آل کرت و تیموری | شیرین بیانی گزارش سفر محمود افشار به افغانستان تحولات افغانستان و قیام ۲۴ حوت (اسفند) ۱۳۵۷ مردم هرات | محسن روحی‌صفت* هرات، شهر عشق، دانش و هنر | سید رسول موسوی* دلبسته این مردم مهربان هستم تقابل نظامی اسرائیل و ایران: پیامدها و راه حل‌ها | سید حسین موسویان آیین نوروز دوای درد افغانستان | حسین دهباشی ردپای نوروز در ادبیات داستانی | محمد مالمیر سبزی پلو با ماهی | مرتضی رحیم‌نواز بهداشت و تغذیه در تعطیلات مراسم نوروز باستانی | گلبن سهراب شهر نوروزانه | بهروز مرباغی تئاتر و بهار، تلاشی برای زدودن زشتی و پلشتی | مجید گیاه‌چی نوروز در رادیو ایران زمستان به پایان رسیده است… | محمود فاضلی اهمیت پاسداری از جشن نوروز در افغانستان | محمدصادق دهقان پارسه، تخت‌گاه نوروز | مرتضی رحیم‌نواز نوروز، جشن بیداری | جعفر حمیدی بازشناسی نمادهای انسانی نوروز | مرتضی رحیم‌نواز آن روزگاران | ساناز آریانفر سیمای جهانی نوروز ایرانی | مرتضی رحیم‌نواز آداب و رسوم نوروزیِ تاجیکان | دلشاد رحیمی* نظام اسطوره‌ای نوروز | مرتضی رحیم‌نواز نوروز در هرات؛ بقای زندگی | مینو سلیمی نوروز و دیپلماسی میراث فرهنگی | رضا دبیری نژاد تحویل سال و تغییر احوال | محمدجواد حق شناس نمادشناسی سفره هفت‌سین و نوروز | مرتضی رحیم‌نواز حال و هوای عید در تاجیکستان | عباس نظری کارت تبریک عید | مجید جلیسه نوروز، فرهنگِ هویت‌ساز | فریدون مجلسی شکوهِ هرات، در فراسوی گستره ایران فرهنگی نوروز، جشن رستاخیز آئین‌های پیشوار نوروزی | ندا مهیار نوروز و آیین‌های نمایشی نوروزی سیاست همسایگی در نوروزستان | سید رسول موسوی پوتین قادر نیست جنبش رهبر مخالفان را خاموش سازد | آندره ئی سولداتوف . ایرینا بروگان (ترجمه: رضا جلالی) جشن آتش‌افروزان | مرتضی رحیم‌نواز

0

رضا جلالی : چرا رهبران با هوش کارهای احمقانه انجام می دهند؟ آیا سیاست خارجی منطقی و خردمندانه است ؟

  • کد خبر : 15926
  • 09 دی 1402 - 23:10
رضا جلالی : چرا رهبران با هوش کارهای احمقانه انجام می دهند؟ آیا سیاست خارجی منطقی و خردمندانه است ؟
میرشایمر و روزاتو در حوزه مطالعاتی خود تازه کار نیستند. میرشایمر یکی از معروف ترین اندیشمندان سیاسی در رشته تاریخ است و کتاب مهم او به نام « تراژدی سیاست قدرتهای بزرگ » که در سال 2001 منتشر شده

از نظر بسیاری از ناظران حمله روسیه به اکراین اقدامی کاملا غیر منطقی بود. اکراین بزرگترین کشور اروپاست و پوتین، هم از نظر سلاح های باکیفیت و هم سربازان خوب کمبود داشت. هیچ کشور دیگری(جز بلاروس) با این ایده که روسیه باید کیف را اداره کند، موافق نبود و امریکا نقشه های تهاجم روسیه را کشف و آنها را برای تمام کشورهای جهان بر ملا نمود. بیشتر اقتصادهای بزرگ جهان روسیه را در صورت ادامه ی حملات به اعمال تحریم تهدید کردند و کشورهای عضو ناتو به صراحت اعلام کردند که اکراین را مسلح خواهند کرد.
اما جان میرشایمر و سباستین روزاتو دو تن از اندیشمندان علوم سیاسی هنوز هم تصمیم پوتین برای حمله به اکراین را منطقی می دانند. آنها در کتاب خود بنام”دولتها چگونه می اندیشیند:عقلانیت در سیاست خارجی” استدلال می کنند که تفکر پوتین و مشاورانش برتئوری “موازنه قوا” استوار بوده و و اکراین را به منزله ی حائل و خاکریزی در برابر ناتو و عضویت احتمالی اکراین در ناتو را « خط قرمز» خود می دانستند. نویسندگان این کتاب، حفظ اکراین در کنار روسیه را برای کرملین موضوع “مرگ و زندگی” می دانند. این دو می گویند که اگر روسیه جنگ اکراین را ببازد یا پوتین بخاطر جنگ قدرت کنار گذاشته شود، دلیلش منطقی نبودن حمله روسیه به اکراین نخواهد بود بلکه دلایل این شکست تجهیزات نظامی نا کارآمد روسیه و تلاشهای ناتو برای کمک به اکراین و حفظ توازن در برابر روسیه است. باورهای میر شایمر و روزاتو زمانی حکمت متعارف یا حداقل در بین دانشجویان روابط بین الملل کاملا عمومیت داشت. در بیشتر سالهای قرن بیستم”واقع گرایی”( نظریه ای که به شکلی گسترده توسط کنت والتز ، هنری کسینجر و جورج کنان ساخته و پرداخته شد) گفتمان مسلط بود. محققان مکتب واقع گرایی باور دارند که دولتها برطبق یک منطق غیر قابل اجتناب رفتار می نمایند. آنها عقلایی رفتار میکنند و برای به حداکثر رسانیدن قدرت خود و دفاع در برابر حملات دیگران در جهان فاقد دولت مرکزی می کوشند. برای این دسته از کارشناسان، روانشناسی رهبران اهمیت کمی دارد و شکل نظام بین المللی، مرزهای نظام بین المللی و توزیع قدرت در نطام بین المللی نحوه رفتار را به رهبران تحمیل می نمایند.
اما در طول چندین دهه گذشته، این حوزه انقلاب آرامی را شاهد بوده است. اندیشمندان سیاسی مطالعاتی را در زمینه ی نحوه تفکر رهبران، تعصبات رهبران و اینکه چگونه نحوه ی تفکر و تعصبات رهبران به تصمیم گیری آنها شکل می دهد، آغاز کرده اند. آنها در یافته اند که روانشناسی تاثیر زیادی بر رفتار رهبران در صحنه جهانی دارد. رهبران اغلب برای انتخاب(یک راه) ویژه در طول بحرانها به کشف و شهود اتکا می کنند.باورهای رهبران، شخصیت آنها و برداشتها و تصورات آنها از همتایانشان، کیفیت نگاه آنها به جهان را تحت تاثیر قرار می دهد و احساسات رهبران به نحوه ی ورود و برخورد آنان با مشکلات و وضعیت های متفاوت شکل می دهد. بطور مثال از دلبستگی عاطفی پوتین به کنترل اکراین، عموما به عنوان دلیل تهاجم او به آن کشور یاد می شود.
نویسندگان کتاب « دولتها چگونه می اندیشند» سعی دارند این استدلال ها را تضعیف کرده و طرز تفکر قدیمی تر را احیاء سازند. این نویسندگان ادعا می کنند که در حقیقت اکثر تصمیمات بین المللی عقلایی هستند. آنها سعی می کنند به ابهامات روانشناسان سیاسی مختلف و همچنین نظریه های انتخاب عقلایی که تعریفشان از عقلانیت و خردمندی(رهبران بر اساس ارزشی که انتظار دارند در پایان کار بدان برسند، تصمیم گیری می کنند) با تعریف معتدل تر این نویسندگان متفاوت است، پاسخ دهند. مشابه عنوان این کتاب، نمایش نامه ای است به نام اندازه راهگشای روان شناسی سیاسی (دولتمردان چگونه می اندیشند) که توسط مرحوم رابرت جرویس ویرایش شده است. ( اعتراف می کنم که جرویس مربی من بود). میر شایمر و روزاتو استدلال می کنند که در سیاست بین الملل شخصیت ها کاملاً نامربوط و غیر ضرور نیستند اما از آن اهمیتی که متفکران بر ایشان قائل هستند برخوردار نمی باشند.
کتاب میرشایمر و روزاتو مدخل مهمی برای بحث در خصوص عقلانیت در روابط بین الملل است و برای نمایاندن چرایی تلاش های دانشگاهی در تعیین تصمیمات عقلایی، اثر شایسته ای است. اما در نهایت در اثبات آنکه کشورها به روش عقلایی رفتار می کنند، ناتوان است و نویسندگان کتاب قادر به ارائه تعریفی قانع کننده از عقلانیت نیستند. این دو، خیل عظیمی از داده های اساسی و آرشیوی را که ناقض استدلال های آنهاست نادیده می گیرند و برای آنچه عقلایی می پندارند توضیحاتی کامل ارائه داده و از این طریق تعصبات خود را برجسته می سازند و نمونه هایی را که برای اثبات ادعاهای خود ذکر می کنند، غالباً موضعشان را تضعیف می کند حتی همین مورد حمله روسیه به اکراین.
از چشم دیگران
میرشایمر و روزاتو در حوزه مطالعاتی خود تازه کار نیستند. میرشایمر یکی از معروف ترین اندیشمندان سیاسی در رشته تاریخ است و کتاب مهم او به نام « تراژدی سیاست قدرتهای بزرگ » که در سال ۲۰۰۱ منتشر شده ، ایده رآلیسم تهاجمی را مطرح کرد که مدعی است کشورها همواره برای صیانت از موجودیت خود، قدرتشان را افزایش می دهند. روزاتو که شاگرد میرشایمر بوده است، نام خود را با طرح نظریه صلح دموکراتیک بر سر زبانها انداخت. این نظریه می گوید کشورهای دموکراسی تمایلی به جنگ با یکدیگر ندارند.
کتاب جدید آنها حاوی موضوعات متنوعی است. در کتاب « دولنها چگونه می اندیشند» میرشایمر و روزاتو، انتخاب های جمعی سیاست گزاران از جنگ اول جهانی تا اکنون را بررسی کرده اند. آنها انتخاب های مهم گذشته را که اغلب بی معنی تلقی می شده اند، مجدداً بررسی کرده و ادعا می کنند که آن انتخابها در حقیقت کاملاً منطقی بوده اند. حتی از تهاجم آلمان به شوروی و حمله ژاپن به پرل هاربور در سال ۱۹۴۱ به عنوان تصمیمات عقلایی یاد می کنند. بعضی از انتقادات میرشایمر و روزاتو مهم و معتبر هستند. آنها به درستی خاطر نشان می سازند که اصطلاح « عقلانیت » مبهم است و نظر آن دسته از مفسران را که در خصوص موفقیت یک اقدام، داوری می کنند و « سپس با نگاه به گذشته » استدلال می کنند که آن اقدام عقلانی هم بوده است، به درستی رد می کنند.این دو نویسنده همچنین به شکلی موثر از تعاریف بسیار کوته بینانه از عقلانیت که تقریباً کلیه رهبران را به عنوان شخصیتی کارتونی معرفی می نماید، انتقاد می کنند.
اما وقتی که میر شایمر و روزاتو نظریه خود درباره عقلانیت را ارائه می دهند، ادعاهای کتاب رنگ می بازد. آنها می نویسند: عقلانیت عبارت است از ” عقلانی و منطقی ساختن جهان به منظور هدایت آن (جهان) در جهت اهداف مورد نظر” و تصمیمات عقلانی تصمیماتی هستند که بر اساس نظریاتی که از مفروضات واقع گرایانه ” منطق علی موجه و متقاعد کننده ” و ” مبتنی بر شواهد و مدارک ” دفاع می کنند ، اتخاذ می شوند. صورت بندی این دو نفر از عقلایت به اندازه همان تعاریفی که مورد انتقاد شان قرار گرفته است پر زرق و برق و پر طمطراق است و با این وصف کلیه رهبران نظرها، ایده ها و انتخابهای خود را منسجم، منطقی و مبتنی بر شواهد و مدارک می دانند( و آزمونی عینی که بتواند خلاف آن را ثابت کند یا متکی بر استدلاهای پس از وقوع حادثه نباشد، وجود ندارد).
نویسندگان هنگامی که توضیح می دهند که کدام نظریه ها از دید آنها معتبر و کدام نامعتبر است، ناخواسته این مشکل را به نمایش می گذارند. آنها نظریه دومینو را که می گوید اگر کشوری دموکراسی یا دیکتا توری کمونیستی بشود، همسایگانش به سرعت تبدیل به دموکراسی یا دیکتاتورهای کمونیستی خواهند شد، به عنوان نظریه ای غیر قابل قبول، رد می کنند، اما عقیده پوتین مبنی بر اینکه روسیه و اکراین بخشی از یک کشور هستند را می پذیرند، زیرا معتقند که به لحاظ تاریخی اکراین حائل استراتریک روسیه در برابر بقیه اروپا بوده است. در خصوص اینکه، چرا تصمیماتی که تحت تاثیر نظریه دومینو اتخاذ شده اند، غیر عقلایی هستند و تصمیم پوتین برای حمله به اکراین عقلایی است هیچ دلیل عینی وجود ندارد، اما یک دلیل ذهنی وجود دارد. میرشایمر و روزاتو هر دو واقع گرا هستند و طبق قرائت آنها از واقع گرایی،تصمیم پوتین پاسخ عادی او به توسعه طلبی ناتو بود. به عبارت دیگر، نظریه ای قابل قبول است که به موضوع از چشم دیگران بنگرد.
میرشایمر و روزاتو برای بیان استدلال خود، بخش مهمی از ادبیات روابط بین الملل در مورد نحوه تفکر رهبران را ( ادبیاتی که از روانشناسی و اقتصاد رفتاری سرچشمه می گیرد، از اطلاعات منابع دست اول استفاده می کند و داده های تجربی در مورد نخبگان را برجسته می سازد) نادیده می گیرند. این دو نویسنده حتی در همانحال که از محققان مخالف خود انتقاد می نمایند از مطالعات مهم و بنیادی که نشان می دهند چگونه رهبران از طریق احساسات، باورهای پیشینی ، نگرانی درباره شهرت و سایر عوامل برانگیخته می شوند، به ندرت ذکری بمیان میاورند.
و حتی اگر این نویسندگان به درستی مشخص سازند که کدام تصمیمات عقلایی هستند باز به معنای آن نخواهد بود که رهبران آن تصمیمات را به دلایل عقلایی و منطقی اتخاذ نموده اند. بطور مثال تصمیم پوتین برای حمله به اکراین شاید کمی به محاسبات موازنه قدرت مربوطه باشد، اما بازهم رهبر روسیه می توانست به اکراین حمله کند زیرا خودش را در حلقه ای از خسارات می دید که کشورش را در مرکز خطرها قرار می داد و یا می خواست از اثرات یک دومینو فرار کند زیرا عضویت اکراین در ناتو سبب می شد که شمار بیشتری از کشورهای هم مرز با روسیه به ناتو بپیوندند. اما این دو تعبیر از نطر نویسندگان کتاب منطقی نیستند، زیرا رهبران بطور همزمان می توانند چندین نظریه را که بعضی اوقات مغایر هم هستند در ذهن داشته باشند. مثلاً صدام حسین رهبر عراق بر این باور بود که امریکائی ها از تلفات زیاد خود در حمله به کشورش بسیار نگرانند، با این وجود او هنوز از احتمال انجام حمله می ترسید و با کنایه اشاره می کرد که برای جلوگیری از حمله امریکا قادر به استفاده از سلاح های کشتار جمعی است . محققان برای تعیین اینکه رهبران کدام نظریه ها را دنبال می کنند یا اینکه آیا آنها به مسیری می روند که کارشناسان توصیه کرده اند، اطلاعات کافی در اختیار ندارند.
مماشات شرم آور چمبرلین نخست وزیر بریتانیا در برابر هیتلر نمونه دیگری است. میر شامیر و روزاتو می گویند که اجازه چمبرلین به نازیها برای الحاق بخش بزرگی از چکسلواکی به کشورشان در سال ۱۹۳۸ بجای جنگ با آلمان ، عملی عقلایی و تحت تاثیر موازنه قوا بود. آنها استدلال می کنند که مماشات چمبرلین با نظریه دولت بریتانیا مبنی بر اینکه نیات توسعه طلبانه هیتلر محدود می شد و برلین مایل بود که از جنگ اجتناب نماید، منطبق بود اما وقتی به مونیخ رفت متوجه شد که آلمان به دنبال سرزمینهای بیشتری است و برای دستیابی به اهدافش به زور متوسل خواهد شد. لذا، چمبرلین از نظریه دیگری درباره رفتار هیتلر آگاه شد، نظریه ای که می گفت برلین قدرتی تجدید نظرطلب است و به میل خود از توسعه طلبی اش دست نخواهد کشید. اما، چمبرلین به این باور خود که شخصاً می تواند هیتلر را از توسعه طلبی منصرف کند، پایبند بود.

سریع و خشن
نویسندگان کتاب تصدیق می کنند که افراد میتوانند غیر منطقی باشند و می توانند تحت تاثیر تعصبات و سوگیریهای روانی باشند، اما ادعا می کنند که به ندرت هوسهای شخصی در حوزه سیاست خارجی مشکل آفرین هستند. آنها می نویسند “هنگامیکه ریسکهای زیادی وجود دارد، آنگونه که در حوزه امنیت ملی اینگونه است” رهبران ” انگیزه بالایی دارند که در چارچوبهای نظری اندیشه نمایند.”موضوع بسیار ساده است: افراد هنگامیکه تحت فشار قرار دارند ، عقلایی رفتار می کنند.
اما این ادعا در برای بررسیهای موشکافانه و دقیق تاب مقاومت ندارد. در حقیقت، هرفردی می تواند خلاف این ادعا را بیاورد :زمانی که خطرات بالا هستند و تصمیم گیران تحت شرایط بحرانی قرار دارند، احتمال اینکه در تصمیم گیریها به میانبرهای شناختی ( راه حل های دم دستی و پر تکرار)، احساسات و سایر رفتارهای غیر عقلایی روی آورند، بیشتر است و بویژه اگر رهبران داده های کافی در اختیار نداشته باشند یا برای غربالگری و گزینش اطلاعات و بررسی ژرف داده ها و اتخاذ تصمیم آگاهانه وقت کافی نداشته باشند، این امر واقعی تر جلوه می کند. بطور مثال اسرائیل از برنامه ریزی اعراب برای حمله در سال ۱۹۷۳ آگاه بود، اما بر این باور بود که دولت های عرب آنقدر احمق نیستند که بدون برتری هوایی دست به حمله بزنند، لذا نسبت به شواهد بی اعتنایی کرد و زمانی که مصر حمله کرد غافلگیر شد. حتی زمانی که خطرات زیاد است اگر رهبران دست به انتخاب های منطقی هم بزنند، به معنای آن نیست که مردم کشور منطقی رفتار خواهند کرد. اغلب بین آنچه از نظر مردم و رهبران منطقی تلقی می شود تفاوت وجود دارد. بطور مثال تمایل رهبران برای ماندن در قدرت ممکن است به آنها این انگیزه را بدهد که به جنگهای انحرافی یا اقدامات پرهزینه دیگر که به منافع کشور آسیب وارد می سازد، روی آورند. محققان در خصوص حمله نظامی آرژانتین به جزایر فالکند در سال ۱۹۸۲ می گویند که بخشی از دلایل این حمله آن بود که محبوبیت دولت نظامی آن کشور به شدت کاهش یافته بود و نظامیان فکر می کردند که حمله آنها به جزایر فالکند سب خواهد شد که مردم زیر پرچم کشور متحد شده و دولتشان تقویت خواهد شد . حتی زمانی که امیدها برای حل و فصل موضوع از طریق مذاکره رنگ باخته بود و نظامیان به اشتباه باور داشتند که بریتانیا مداخله نخواهد کرد، باز هم واضح بود که جنگ با منافع آرژانتین تطابق ندارد. بوینس آیرس به سرعت در جنگ شکست خورد و کمی پس از آن دولت نظامی سقوط کرد.
میرشایمر و روزاتو سعی می کنند بین تفاوت منافع رهبران و منافع ملی، با تاکید بر نقش مشورت در تصمیم گیری ها پل بزنند. آنها می نویسند برای آنکه یک انتخاب منطقی باشد، رهبران باید هم از یک نظریه عقلایی پیروی کنند و هم بعد از مشورت اتخاذ تصمیم نمایند. اما تعریف آنها از مشورت معیوب و ناقص است . بسادگی می توان گفت، مشورت مستلزم آن است که تصمیم گیران مربوطه به اتاقی وارد شده و بطور”جدی “وارد مباحث شوند و تصمیم گیر اصلی ، هر بن بستی را بشکند. اما این معیار نویسندگان هم همانطوریکه در خصوص نحوه تعیین یک نظریه معتبر و عقلایی مبهم است در خصوص نقش تعیین کننده مشورت بویژه در نظام های استبدادی هم مبهم است.
بخشی از دلیل شکست کتاب در متقاعد نمودن خوانندگان راجع به لزوم یا عدم لزوم مشورت به متدولوژی آن بر می گردد. نویسندگان بجای تکیه بر اطلاعات اولیه و مرتبط، به روایت های تحلیلی متکی اند و هیچ اقدامی برای ردیابی و پردازش واقعی آثار و سر نخ ها در موضوعاتی که مورد نظر آنهاست، انجام نمی دهند( طیفی از رویدادها را در طول زمان مطالعه نمی کنند و تعابیر و تفاسیر متفاوت با نظر خود را کنار می گذارند). در نتیجه آنها فقدان مدارک واضحی را که مغایر نتیجه گیری آنهاست احساس نمی کنند. وقتی خوانندگان بسیاری از موارد را که نویسندگان از آنها به عنوان ژرف نگری و مداقه مشورتی یاد می کنند، پیگیر می شوند نه تنها چیزی از مباحثات دقیق نمی یابند بلکه رهبرانی را می یابند که در مباحث اجرایی مشارکت دارند. مشاوران یا استدلال ها و بیانات خود را برای انطباق آنها با عقاید رهبر تعدیل می کنند یا بسادگی آنچه را که رهبر قبلاً گفته است تایید می نمایند. این رفتار بویژه درحکومت های استبدادی که رهبران به ندرت در پی اطلاعات جدید یا نقطه نظرات جایگزین هستند، متداول است. وقتی دیکتاتورها ایده هایشان را به دست دیگران اجرا می نمایند، به دنبال آن نیستند که بدانند نظر دیگران چیست. دیکتاتورها تنها به دنبال آن هستند که گفته شود حق با آنهاست.
مجدداً به تهاجم روسیه توجه کنید، میرشایمر و روزاتو نتیجه می گیرند روندی که به تصمیم روسیه به حمله منتهی شد حاصل مشورت بود زیرا لاوروف وزیر خارجه روسیه به خبرنگاران گفت که”ساز و کار تصمیم گیری” مسکو « بطور کامل به کار گرفته » شده است. اما حقایق گویای آن هستند که چنین فرایندی وجود ندارد. بر اساس گزارش واشنگتن پست و نیویورک تایمز، جامعه اطلاعاتی امریکا بر این باورند که پوتین در اوایل مارس ۲۰۲۱ برای حمله به اکراین تصمیم گرفته اما فقط چند روز قبل از حمله به اکراین این تصمیم را با مشاورانش در میان نهاد. به وزیران و افسران مخالف یا راه خروج را نشان دادند، یا به تبعید فرستاده شدند یا ناپدید شدند. پوتین قبل از آغاز حمله نشستی را با مشاوران خود برگزار کرد که از تلویزیون پخش می شد و ظاهراً هدف برنامه بحث بر سر شناسایی استقلال شرقی ترین استانهای اکراین بود، اما آشکار بود که این نشست فقط یک نمایش تلوریونی است. در این برنامه پوتین به مقامات کشورش که بوضوح عصبی به نظر می رسیدند، می گوید” بر این نکته لازم است تاکید نمایم که قبلاً با هیچیک از شما مذاکره و مباحثه ای (در خصوص حمله) نداشتم”. سپس مقامات، یک به یک از جا برخاسته و برنامه رئیس جمهورشان را تائید می نمایند. هنگامیکه یکی از مقامات از مفاد فیلم نامه تنظیمی منحرف شد و گفت این سرزمین ها باید به روسیه ضمیمه شوند با تشر و بد خلقی پوتین مواجه شد و سریعاً حرف خود را تغییر داد . تصمیم گیری برای حمله به اکراین تنها موردی نیست که میرشایمر و روزاتو در موردش دچار اشتباه می شوند. آنها تصمیم حمله به عراق را غیر مشورتی می دانند و استدلال می کنند که “جرج دبلیو بوش رئیس جمهور وقت امریکا عمیقاً در جریان مباحثاتی که در دولتش در رابطه با حمله به عراق انجام شد، قرار نداشت”. جنگ با عراق احتمال دارد که کاملاً غیر عقلانی بوده باشد و قطعاً بد به پایان رسید. اما قفسه هایی پر از کتاب هستند که در مورد تصمیم اشتباه حمله به عراق نوشته شده اند ولی نشان می دهند که بوش و تیمش مذاکراتی واقعی را انجام داده اند. رئیس جمهور با مشاورانش دیدار و قبل از اتخاذ تصمیم، ایده اش را با آنها به بحث گذاشته بود. ارتش امریکا قبل از حمله به عراق برنامه ریزی کرده بود و نیات خود را از فرماندهان عالی رتبه مخفی نکرد و دولت امریکا از یک نظریه شفاف و روشن متابعت کرد: جنگی پیشگیرانه برای ممانعت از دستیابی عراق به سلاح های هسته ای لازم است. اساس این نظریه بر اطلاعات هر چند ناقص ایالات متحده و تصور این کشور از اینکه ممکن است صدام بار دیگر امریکا را فریب دهد، استوار بود. لذا علت آنکه میرشایمر و روزاتو حمله به عراق را غیر عقلانی می پندارند آن نیست که کلیه موارد موجود در فهرستشان عملیاتی نشده بلکه دلیلش آن است که این حمله نمی تواند با نظریه واقع گرای توازن قدرت آنها توضیح داده شود.

نظریه و عمل
علی رغم نقص های منطقی و فقدان شواهد قانع کننده، کتاب میرشایمر و روزاتو برای محققان و سیاستگزاران واجد ارزش های زیادی می باشد. این دو با اثبات اینکه رهبران به نظریه ها خواه قابل اعتماد خواه غیر قابل اعتماد متوسل می شوند و نظریه ها در اتخاذ تصمیمات به آنها کمک می کنند، اهمیت رشته سیاست بین الملل را نشان می دهند. باور رهبران امریکا به تفوق و برتری لیبرالیسم هادی و راهبر سیاست خارجی این کشور بعد از جنگ سرد شد. به طرزی مشابه، بخشی از تصمیم غرب برای گسترش ناتو با نظریه صلح دموکراتیک راهبری شد. این کتاب همچنین اهمیت فرآیند ها، چیزی که توسط محققان نادیده گرفته می شود، را در تعیین اینکه یک رهبر یا یک دولت تصمیمی منطقی اتخاذ کرده است، اثبات می نماید. این دو می نویسند اگر سیاستگزاران می خواهند از دام تفکر گروهی و گروه اندیشی وارهند یا شکار تعصبات و تصورات غلط نشوند، باید ضرورت مشورت را دریابند. دلیل اینکه جوامع دموکراتیک نوعاً از مزیت سیاسی برخوردار هستند، مشورت است.
امریکا در همان حال که به دنبال راهی برای ترمیم روابط خود با چین است باید این واقعیت رابه خاطر داشته باشد. در ایالات متحده هنوز مباحثاتی در مورد چگونگی رفتار با چین وجود دارد اما گفتمان امریکا در خصوص چین به نحوی فزاینده با لفاظی های تهاجمی همراه است.آنگونه که جسیکا چن وی نیز گفته است، وقتی صحبت از پکن می شود « افراد احساس می کنند که لازم است بیشتر از هم کمک بگیرند» . او می گوید، « این نتیجه تفکر گروهی و گروه اندیشی است».
با توجه به اینکه روابط چین و امریکا هسته سیاست امروز جهان را تشکیل می دهد، انسان انتظار دارد درباره اینکه « دولتها چگونه می اندیشند» کتابی وجود داشته باشد و بطور مفصل راجع به آن بحث نمایند. اما در کتاب میرشایمر و روزاتو، چین امروز به شکلی عجیب و غریب غایب است و مورد توجه قرار نگرفته است و به جرات می توان گفت که این نویسندگان به عنوان افرادی واقع گرا بر این باورند که تلاش ها ی روز افزون واشنگتن برای کنترل پکن منطقی است. اما تعیین اینکه آیا مسیر فعلی اقدامات عقلایی است مستلزم آن است که بدانیم آیا چین فرصت طلب است و این روش را انتخاب کرده است یا قدرتی توسعه طلب است که راجع به هر کدام لازم است به ترتیب منویات و مقاصد پکن را پیش بینی و کشف نمائیم و این موضوعی است که نویسندگان احتمالاً نمی خواهند قبول و اقرار نمایند. بهر حال اگر چنین کشوری کاملاً دفاعی است، پس موضع تهاجمی واشنگنن کمتر منطقی به نظر می رسد و آنچه را لازم است امریکا انجام دهد، دادن اطمینان به چین است مبنی بر اینکه در صدد تضعیف پکن نخواهد بود.
متاسفانه، واقعیت آن است که سیاستگزاران و جامعه اطلاعاتی امریکا راجع به اینکه شی جین پنگ رئیس جمهور چین چگونه می اندیشد، اطلاعات محدودی دارند و این موضوع استفاده از تئوریها برای پیش بینی رفتار چین را دشوار می سازد. در نبود این اطلاعات، رهبران امریکا باید اقدامات دیگری انجام دهند: انتخاب شواهد و مدارک مطابق با دیدگاه خود، استفاده از میانبرهای ذهنی یا تکیه بر برداشت های جو بایدن از رئیس جمهور چین. ( همین امر در خصوص ارزیابی های امریکا درباره بسیاری از خودکامگان مثل روسیه هم صادق است). لذا این نویسندگان باید بخاطر داشته باشند که به دلیل ریسکها و موانع زیاد، قدرتهای بزرگ و رهبران دمدمی و بی ثبات (فکری )شان، ممکن است دچار خطای محاسبه شده یا به شیوه های غیر منطقی و عصبی رفتار نمایند.
جنگ در اکراین این نکته را فوراً آشکار ساخت که ایالات متحده باید در موضوع تایوان، به این نکته هم توجه نماید. همانند روسیه و اکراین، تایوان نیز موضوع اختلافات تاریخی است و احتمال دارد شی جین پنگ قبل از تهاجم بطور شفاف و روشن راجع به آن اندیشه نکند. ( پکن این جزیره را به عنوان ایالتی خائن و سرکش می داند). برای رهبران چین، موضوع تایوان امری عمیقاً احساسی است. در حقیقت، به نظر می رسد که تصرف جزیره تایوان برای شی جین پنگ ماموریتی شخصی است و اعلام کرده است که تصرف تایوان برای « توانمندسازی مجدد کشور چین » ضروری است. ( و می خواهد قبل از ترک قدرت به آن دست یابد).
بنابراین، بعید است که شی جین پنگ در خصوص تایوان، منطق سخت و سرد را بکار گیرد. در حقیقت، انتظار عقلانیت از شی جین پنگ در موضوع تایوان شاید یک رویا باشد. در مقابل او به احتمال زیاد بر اساس وضعیت عاطفی اش، ارزیابی ذهنی اش از قدرت چین یا قرائت اش از عزم ایالات متحده امریکا تصمیم خواهد گرفت که چه کند. او احتمالاً شواهدی که نشان دهد هدفش دست نیافتنی است یا هزینه اقداماتش نجومی است را نادیده خواهد گرفت ( درست همانطوریکه پوتین در حمله به اکراین به این موارد توجه نکرد). تراژدی واقعی سیاست قدرت های بزرگ این است.

 

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=15926
  • نویسنده : رضا جلالی
  • 110 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.