• امروز : شنبه, ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 4 May - 2024
::: 3328 ::: 9
0

: آخرین مطالب

جامی؛ برترین چهره فرهنگی هرات | حسن امین هرات، قلب ادبیات، معنویت و تصوف در افغانستان | مرضیه سلیمانی (خورشید) پیوند هرات با آریانا و ایرانشهر | یحی حازم اسپندیار شاهنامه و هرات | محمد آصف فکرت هروی هرات از نگاه دکتر اسلامی نُدوشن | مهرداد صادقیان ندوشن هرات؛ پیوند دهنده‌ای فرهنگی ملت‌های حوزۀ نوروز | عبدالمنان دهزاد شکستن چندمین استخوان در تحویل سال | خالد قادری* هرات، نقطه‌ وصل در حوزه‌ نوروزستان | اسحاق ثاقبی داراب ظرفیت‌های هرات برای پیوندهای تاریخی حوزه‌ی تمدنی نوروز | محبوب‌الله افخمی* توهمات امارات در مورد بین المللی کردن مسئله سه جزیره ایرانی | کورش احمدی* مناقشه بر حق حاکمیت تاریخی ایران | محمدجواد حق‌شناس شبکه ملی و فراملی موزه خلیج فارس | رضا دبیری‌نژاد* حوضه آبریز خلیج فارس و دریای عمان؛ روستانشینی و پایداری معیشتی | محمدامین خراسانی* برای صیانت از نام خلیج فارس نیازمند عزم ملی هستیم خلیج فارس در آئینه زمان | محمدعلی پورکریمی* حفاظت از نام خلیج فارس جزایر سه‌گانه ایرانی، دسیسه انگلیسی، فراموش‌کاری عربی | محمدعلی بهمنی قاجار خلیج عربی یا خلیج همیشه فارس؟ بر این دو عنوان درنگ کنید | حبیب احمدزاده هژمونی ایرانی خلیج فارس از عهد باستان تا کنون | مرتضی رحیم‌نواز درباره پوشش و لباس زنان در جزیره کیش | مرتضی رحیم نواز جهانی شدن و نقش ژئواکونومیکی منطقه خلیج فارس | مهدی حسین‌پور مطلق خلیج فارس، آبراه صلح و گفتگو | فریدون مجلسی خلاء قدرت و ابهام چهره ژئوپلیتیکی در خلیج فارس | نصرت الله تاجیک درباره روز ملی خلیج‌فارس | محمدجواد حق‌شناس موزه ملی هرات | مرتضی حصاری کتیبه‌های فارسی مسجد ‌جمعه (جامع) هرات | مرتضی رضوانفر مسجد جامع هرات میراثی ماندگار در تاریخ معماری جهان اسلام | علیرضا انیسی معماری در خراسان بزرگ عهد تیموری | ترانه یلدا از چهارسوی هرات تا چهار مرکز دیپلماسی جهان | سروش رهین هرات و نقطه‌ ‌عطف رهبری | ظاهر عظیمی هرات و توسعه‌ سیاسی | سید نایل ابراهیمی حوضه آبریز هریرود؛ چالش‌ها و راهبردهای مشارکتی و بومی | عبدالبصیر عظیمی و سیدعلی حسینی موقعیت استراتژیک هرات | فریدریش انگلس (ترجمه‌: وهاب فروغ طبیبی) نقش هرات در همگرایی منطقه‌ای | ضیاءالحق طنین درخشش تاریخی هرات | سید مسعود رضوی فقیه دیدار سروان انگلیسی با یعقوب‌خان در هرات | علی مفتح ایستاده بر شکوه باستانی* | محمدجواد حق‌شناس سیاست‌گذاری «همگرایی منطقه‌ای» در حوزه تمدنی ایران فرهنگی هرات در عهد ایلخانی، آل کرت و تیموری | شیرین بیانی گزارش سفر محمود افشار به افغانستان تحولات افغانستان و قیام ۲۴ حوت (اسفند) ۱۳۵۷ مردم هرات | محسن روحی‌صفت* هرات، شهر عشق، دانش و هنر | سید رسول موسوی* دلبسته این مردم مهربان هستم تقابل نظامی اسرائیل و ایران: پیامدها و راه حل‌ها | سید حسین موسویان آیین نوروز دوای درد افغانستان | حسین دهباشی ردپای نوروز در ادبیات داستانی | محمد مالمیر سبزی پلو با ماهی | مرتضی رحیم‌نواز بهداشت و تغذیه در تعطیلات مراسم نوروز باستانی | گلبن سهراب شهر نوروزانه | بهروز مرباغی تئاتر و بهار، تلاشی برای زدودن زشتی و پلشتی | مجید گیاه‌چی

1

تحولات افغانستان و قیام ۲۴ حوت (اسفند) ۱۳۵۷ مردم هرات | محسن روحی‌صفت*

  • کد خبر : 17108
  • 01 اردیبهشت 1403 - 4:52
تحولات افغانستان و قیام ۲۴ حوت (اسفند) ۱۳۵۷ مردم هرات | محسن روحی‌صفت*
در نیمه‌ دوم دهه‌ چهل، فعالیت‌های‌ سیاسی در کشور خصوصاً دانشجویان گسترش یافته و درپی جو احساسی در مناقشات‌ سیاسی که در دانشگاه به‌ وجود می‌آید، تظاهراتی علیه دولت درمقابل مجلس افغانستان برپا می‌شود. قوای‌‌ نظامی‌ مرکزی به فرماندهی عبدالولی مداخله می‌کند و عده‌ای کشته می‌شوند.

در مورد اشغال افغانستان توسط شوروی نظریه‌ای است که می‌گوید اتحاد‌جماهیرشوروی ازپیش قصد اشغال افغانستان را داشته و با یافتن فرصت مناسب اقدام کرده است.

برای تحقیق در مورد صحت‌ و سقم این فرضیه باید به بررسی وقایع قبلی‌ که منجر به اشغال نظامی شد، بپردازیم. همین وقایعی‌که اتحادجماهیرشوروی را مجبور به اشغال افغانستان کرد، به یکی‌از عوامل فروپاشی اتحادجماهیرشوروی تبدیل شد.

یکی‌از وقایع مهم درتاریخ مبارزات مردم افغانستان، قیام مردم هرات در ۲۴ حوت (اسفند) ۱۳۵۷خورشیدی است که منجر به آزادسازی هرات از نیروهای‌نظامی کمونیست شد. این قیام تاثیرات مهمی در قیام دیگر شهرها و مناطق علیه اشغالگران ارتش‌سرخ داشت.

ابتدا به‌تاریخ تحولات سیاسی – اجتماعی افغانستان پرداخته می‌شود که منجر به حدود ۵۰ سال بی‌ثباتی دراین کشور شده، سپس در ادامه ‌قیام مردم‌ هرات و سرکوب آن توسط ارتش‌سرخ شوروی و پیامد آن می‌آید.

در دوره ظاهرشاه، داوود پسرعمو و داماد شاه، ازسال ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۲ش. نخست‌وزیر بود. دراین دوره مسئله منازعه با پاکستان و پشتونستان مطرح بود و به‌همین‌دلیل او از کشورهای‌غربی برای تجهیز ارتش و آموزش نیروهای‌نظامی افغانستان یاری طلبید اما چون پاکستان در بلوک غرب بود، غربی‌ها درخواست داوود را نادیده گرفتند و او دست کمک به سمت شوروی دراز کرد. وی افراد زیادی را برای آموزش به مسکو فرستاد که در بازگشت برخی آنان حزب دموکراتیک خلق افغانستان را بنا نهادند. درسال ۱۳۴۲ش. درپی مناقشات‌داخلی افغانستان و تیره‌شدن روابط با پاکستان، ظاهرشاه از داوود می‌خواهد که استعفا دهد. اما باتوجه به شخصیت قلدرمآب داوود و کینه‌ای که از پسرعموی دیگرش به‌نام عبدالولی داشت، به ظاهرشاه می‌گوید تنها دلیلی‌که او الآن شاه است، حمایت او از ظاهرشاه است و نمی‌خواهد انسجام خاندان‌سلطنتی را برهم بزند. وی با این روحیه استعفا می‌دهد و مدتی برای درمان به خارج از کشور می‌رود، در پایان به روسیه می‌رود و بعد به افغانستان بر می‌گردد. او ده‌سال خودش را کنار می‌کشد و در انتظار فرصتی بوده که بتواند قدرت را دوباره بدست گیرد. در دوره دموکراسی پس‌از داود، احزاب کمونیست برای اولین‌بار در افغانستان شکل می‌گیرند. در این ‌زمان، اولین‌جلسه تحت‌عنوان حزب طبقه‌کارگر در منزل نورمحمد ترکی درسال ۱۳۴۴ برگزارمی‌شود تا بتوانند به‌صورت تشکیلاتی در انتخابات‌پارلمانی پیش‌رو شرکت کنند. دوسال پس‌از استعفای داوود، اولین کنگره‌حزب را درمنزل ترکی برگزار می‌کنند و او به‌عنوان دبیرکل انتخاب می‌شود و برای اولین‌بار حزب‌کمونیست در افغانستان به‌صورت علنی شروع به فعالیت می‌کند و دامنه فعالیت خود را به دیگر شهرها گسترش می‌دهد. همه دوازده نفر اعضای کمیته‌مرکزی حزب‌کمونیست به‌جز ترکی درپی انتخابات وارد مجلس می‌شوند.

در نیمه‌ دوم دهه‌ چهل، فعالیت‌های‌ سیاسی در کشور خصوصاً دانشجویان گسترش یافته و درپی جو احساسی در مناقشات‌ سیاسی که در دانشگاه به‌ وجود می‌آید، تظاهراتی علیه دولت درمقابل مجلس افغانستان برپا می‌شود. قوای‌‌نظامی‌مرکزی به فرماندهی عبدالولی مداخله می‌کند و عده‌ای کشته می‌شوند. داوود، عبدالولی را رقیب خود می‌دانست، وی از این موضوع علیه او استفاده می‌کند و دکتر یوسف نخست‌وزیر فرهیخته مترقی و ملی‌گرا مجبور به استعفا می‌شود. کمونیست‌ها این واقعه را به فال‌نیک می‌گیرند و از آن  به‌عنوان اولین قدرت‌نمایی حزب‌کمونیست افغانستان یاد می‌کنند.

درسال ۱۳۴۵ در داخل حزب‌کمونیست دمکراتیک‌خلق افغانستان اختلافات بروز می‌کند و ببرک کارمل که معاون ترکی بوده در پارلمان از ظاهرشاه تمجید می‌کند و می‌گوید که ظاهرشاه دمکرات‌ترین پادشاه خاورمیانه است. این‌مسئله، موجب خشم و نفرت اعضای حزب‌کمونیست و دار و دسته ترکی می‌شود و او را مجبور به استعفا می‌کنند. البته در‌این‌جا ریشه‌اصلی؛ مسائل‌قومی است. ترکی و خلقی‌ها بیشتر پشتون بودند و کارمل فارس‌زبان و از جناح پرچم بودند. بنابراین در داخل حزب‌کمونیست دو دستگی بروز می‌کند.

داود سعی می‌کند ازبین احزاب‌کمونیست ازجمله «پرچم» برای خودش یارانی پیدا کند. وی دراین‌مدت روابط‌خوبی با کارمل داشت. داوود سال ۱۳۵۲ش. ازمسائلی مانند بیکاری، سیل، قحطی، ویرانی و افزایش نارضایتی درجامعه از اوضاع کشور همچنین نا‌آرامی‌های دانشجویی و نارضایتی درمیان طبقات تحصیل‌کرده علیه دولت‌سلطنتی استفاده می‌کند و در زمانی‌که ظاهرشاه برای معالجه چشم در ایتالیا بود، علیه وی کودتایی را برنامه‌ریزی می‌کند.

این کودتا بدون مقاومت پیروز می‌شود و صاحب‌منصبان ارتش تصور می‌کنند که این یک تحول و سازش خانوادگی بوده که در داخل سلطنت رخ داده و نباید شانس‌شان را برای همکاری با داوود از دست بدهند.

پس ‌از آن داوود خان قانون‌اساسی افغانستان را لغو و جمهوری‌افغانستان را اعلام کرد. او خود را به‌عنوان رئیس‌جمهور و وزیر امور‌خارجه اعلام کرد. در دوسال اول که داوود با کمک اعضای جناح‌پرچم قدرت را به‌دست گرفته بوده اعضای حزب‌کمونیست پست‌های زیادی را به‌دست می‌گیرند ولی دیری نمی‌پاید که داوود تعداد پست‌های آنان را تقلیل می‌دهد و یا آنان را به سفارتخانه‌های خارج‌از کشور اعزام و منصوب می‌کند.

داوود در موضوع سیاست‌خارجی، سیاست معتدل‌تری را در رابطه با شرق و غرب برمی‌گزیند و احمدخرم را به‌عنوان وزیر برنامه‌ریزی تعیین می‌کند. وی نقش مهمی در جذب سرمایه‌های‌خارجی از ایران، عربستان و آمریکا برعهده می‌گیرد. دراین هنگام، ذوالفقارعلى بوتو، رئیس‌جمهوری پاکستان پیامی به‌مناسبت حادثه‌طبیعی که در افغانستان رخ‌ داده بود، می‌فرستد و ضمن اظهار‌همدردی، آمادگی اسلام‌آباد را برای کمک اعلام می‌دارد. داوود ضمن‌استقبال ازپیام همدردی بوتو، او را به کابل دعوت می‌کند. سیاستمداران وقایع اتفاق افتاده را به تغییر در سیاست‌ افغانستان تعبیر می‌کنند. ازسویی، ایران قول کمک مالی به افغانستان می‌دهد و پیشنهاد می‌کند وام‌هایی‌که افغانستان از شوروی گرفته را کلاً بازپرداخت کند تا مدیون شوروی نباشند. ازسوی‌دیگر و به‌دنبال آن، عربستان هم ترغیب به اعطای وام به افغانستان می‌شود و آن را اعلام می‌کند.

متأسفانه داوود در سیاست‌داخلی همچنان سیاست قلدرمآبی و دیکتاتوری خودش را حفظ کرد. او برای محدودیت احزاب‌چپ، همه احزاب را در افغانستان منحل کرده و به تقلید از شاه ایران اقدام به تشکیل یک حزب اجباری به‌نام حزب «انقلاب‌ملی» می‌کند.

درسال ۱۳۵۶ نخبگان‌دانشگاهی چپ و جوانان‌مسلمان فعال دانشگاهی باوجود اختلافاتی که باهم داشتند، علیه داوود موضع گرفتند و درگیری‌هایی درسطح شهرها ایجاد می‌شود و جامعه کمی بی‌ثبات می‌گردد.

داوود سعی داشت در سیاست‌خارجی بین شرق و غرب تعادل ایجاد کند. برای این‌که سوء‌ظنی در شوروی ایجاد نشود و نیروهای‌چپ را در داخل کنترل نماید، وی درسال ۱۹۷۷ درمسکو با برژنف ملاقات کرد و قرارداد همکاری سی‌ساله را با مسکو امضا می‌کند اگر‌چه این قرارداد فقط روی کاغذ باقی‌ماند و عملی نشد. یکی‌از همراهان داوود که دراین ملاقات حضور داشت، نقل کرده که برژنف با لحنی که احساس می‌شد داوود را مقصر می‌داند؛ می‌پرسد: آیا صحیح است افغانستان ازکشورهایی چون آمریکا، عربستان و سایر کشورهای‌عربی که به‌تازگی با آن‌ها روابط برقرار کرده، درخواست وام و کمک کند؟

محمد داوود پاسخ می‌دهد: من رئیس یک‌کشور مستقل هستم و به‌ هیچ‌کس اجازه نمی‌دهم چنین سؤالاتی را مطرح کند.

از ‌این‌جا بود که شمارش‌معکوس برای داوود آغاز شد؛ یعنی برخورد بسیارتندی که وی در مسکو با برژنف در آوریل ۱۹۷۷ داشت، روس‌ها را مصمم به براندازی او کرد. (منبع تحولات‌سیاسی جهاد افغانستان، دکترحق‌شناس، جلد اول)


مراحل نفوذ شوروی در افغانستان

۱-  از استقلال (۱۹۱۹میلادی) تا وقوع جنگ‌جهانی‌دوم است. دراین دوره، روابط افغانستان و اتحادجماهیرشوروی یک‌رابطه توأم با سوءظن و تردید بود که یکدیگر را ارزیابی می‌کردند.

۲- از وقوع جنگ‌جهانی‌دوم تا سقوط ظاهرشاه است. دراین‌دوره، بیشترین کمک ازطرف شوروی به افغانستان انجام شد و بسیاری‌از مردم افغانستان توسط نیروهای‌شوروی آموزش دیدند. بیشتر این روابط و کمک‌ها در دوره ده‌ساله صدراعظمی‌ داوود انجام‌ شد.

۳- از زمان کودتای‌داوود (۱۳۵۲ش.) تا پایان دوره داوود (۱۳۵۷ش.) است.  در‌این‌دوره، سازماندهی در قوای‌نظامی و سیاسی توسط شوروی انجام می‌شود. داوود عناصرکمونیستی‌پرچم را که متحد قبلی خودش بودند، از مناصب‌دولت برکنار می‌کند و یا آنان را به‌عنوان سفیر اعزام می‌کند و مدتی بعد، همه این سفیرها را از سفارت برکنار می‌کند.

عناصر حزب‌کمونیست تصمیم می‌گیرند تا تفرقه بین خود را موقتاً کنار بگذارند. بنابراین، دوجناح «خلق» و «پرچم» تحت‌عنوان حزب دموکراتیک‌خلق افغانستان به‌رهبری ترکی و معاونت ببرک کارمل درسال (۱۳۵۶ش.) متحد و احیا می‌شود. این‌اتفاق پس‌از تظاهراتی است که در آن‌جا اکبرخیبر، رهبر اتحادیه‌کارگری پشتون دستگیر و کشته می‌شود و به‌دنبال‌آن تظاهراتی مقابل سفارت‌آمریکا انجام می‌شود و قتل را ناشی‌از مداخلات «سی‌.آی‌.ا» آمریکا اعلام می‌کند.

احمدخرم که وزیر برنامه‌ریزی در دوره داوود بوده و نقش‌مهمی در گرایش داوود به غرب داشته، مدتی پیش‌از آن ترور می‌شود. درواقع درگیری بین احزاب‌کمونیست و داوود علنی شده بوده و مردم کاملاً درجریان بودند که اتفاقاتی روی می‌دهد.

در اسناد‌ وزارت‌خارجه نوشته شده: شش‌ماه پیش‌از حادثه، سفیر ایران با سفیر هند صحبت می‌کردند و معتقد بودند که در افغانستان حوادثی به‌وقوع خواهد پیوست.

به‌دنبال ناآرامی‌ها و قتل اکبرخیبر، ببرک کارمل معاون ترکی نیز دستگیر می‌شود.

حفیظ‌الله امین از افراد نزدیک به تره‌کی که ازپیش نقشه‌کودتا را با نظر تره‌کی کشیده، هماهنگ کرده بودند و منتظر موقعیت مناسبی بودند تا آن را اجرا کنند، زمان را مناسب را دیده، در این‌ زمان امین به عبدالقادر معاون‌ فرمانده نیروی‌هوایی دستور شروع عملیات کودتا را می‌دهد. بلافاصله پس‌از این دستور حفیظ‌الله امین، خود امین توسط قوای‌امنیتی داوود دستگیر می‌شود اما عبدالقادر با تبانی‌ که با مبارزان کاخ کرده بود، مقر ریاست‌جمهوری را بمباران و قدرت را به‌دست می‌گیرند و رادیو – تلویزیون را اشغال می‌کنند.

پس‌از حمله نیروی‌هوایی ارتش به کاخ ریاست‌جمهوری که همه کابینه در‌آن‌جا جمع بودند، داوود به‌همراه کابینه و خانواده‌اش کشته می‌شوند و رهبران‌کودتا هم از زندان آزاد می‌شوند. امین در رادیو مستقر می‌شود و ترکی رهبری کودتا یا انقلاب را به‌دست می‌گیرد. در اولین‌ بیانیه، انقلابیون محمدترکی را باعنوانی مثل رهبرکبیرخلق،‌ نابغه شرق ،‌استادتوانا، و رئیس شورای‌انقلاب معرفی می‌کنند و کودتاگران داوود را به‌نقض حقوق‌بشر و شکنجه زندانیان معرفی می‌کنند.

سه‌ماه از کودتا نگذشته که اختلافات بین جناح «خلق»و‌«پرچم» دوباره شروع می‌شود و رهبران جناح‌خلق، رهبران جناح‌پرچم را کنار می‌زنند. ببرک به‌عنوان سفیر به پراگ اعزام می‌شود. برادرش بریانی به پاکستان، آناهیتا به بلگراد، نوراحمد نور به واشنگتن، عبدالوکیل به لندن و دکتر نجیب به تهران به‌عنوان سفیر اعزام می‌شوند.

در اسناد وزارت امورخارجه ما آمده است که وزارت امورخارجه کابل خیلی به‌سفارت ما فشار می‌آورند که هرچه سریع‌تر پذیرش نجیب را اعلام کند.

در پی اختلافات داخلی کمونیست‌ها، دوماه بعد عبدالقادر رهبرکودتا و معاون‌فرمانده نیروی‌هوایی دستگیر می‌شود و به ‌همراه برخی‌دیگر از افراد به زندان می‌افتد. ببرک‌کارمل پس‌از‌اینکه از مقام‌سفارت در پراگ برکنار می‌شود، به مسکو می‌رود. او در مسکو به رهبران‌مسکو اعلام می‌کند که قیام‌های‌مردم در پی‌کودتا در افغانستان ناشی‌از بی‌تدبیری و ناتوانی رهبران جناح‌خلق خصوصاً مربوط به تندخویی و افراطی‌گری حفیظ‌الله امین است.

ترکی «شخصیت‌فکری» بود و محمدامین، معاون‌ترکی «شخصیت‌اجرایی» بود که خیلی تندخو و افراطی بود. او هزاران‌نفر از مردم را به‌قتل رساند و مذهبیان و مخالفان را به‌همراه خانواده‌هایشان می‌کشت. این‌مسئله، تأثیرمهمی روی مردم برای مقابله با رژیم گذاشته بود. گفته‌اند که وی در یک‌شب درسال (۱۳۵۷ش.) پانزده‌هزارنفر را در زندان اعدام کرد و همین‌مسئله موجب برخی قیام‌ها شد.

در پایتخت قوای‌زرهی یک‌حرکت علیه‌کمونیست‌ها کرد که توسط نیروی‌هوایی سرکوب و بمباران شدند. بسیاری‌از کادرهای‌ ارتش فرار کردند. امین با اقداماتی‌که انجام‌داد، سعی‌داشت یک‌جامعه ایده‌آل‌کمونیستی ایجاد کند. آندروکف، رئیس‌«کا.گ.ب» طرحی به‌عنوان اقدامات‌عملی برای افغانستان ریخت. ژنرال دنیکو، رئیس‌دفتر عملیات‌ضدجاسوسی بین‌المللی سازمان «کا.گ.ب» می‌گوید که من به فرمان آقای آندروکوف اضافه کردم که رهبران‌کمونیست افغانستان نامه‌ای به رهبر جمهوری‌اسلامی‌ایران، آیت‌الله‌ خمینی بفرستند و حمایت خویش را از انقلاب‌اسلامی‌ایران ابراز کنند. آنان به این نتیجه رسیده بودند که بایستی سیاست‌های دولت‌کمونیستی درکابل تعدیل شود و تظاهر به‌حمایت از مذهب شود تا بتوانند کنترل بیشتری بر اوضاع داشته باشند. آقای ترکی و امین به مسکو می‌روند و قرارداد همکاری بیست‌ساله بین افغانستان و شوروی را امضا می‌کنند. دراین قرارداد، امکان ارسال کمک‌نظامی شوروی به افغانستان در زمان صلح قید شده بود. درجلد ۲۹ کتاب «لانه‌جاسوسی‌آمریکا» آمده: سفارت‌آمریکا پیش‌بینی کرده بود که نیروهای‌شوروی در درگیری‌های افغانستان مداخله می‌نماید. در مسکو افسران‌ ارشد ارتش‌شوروی به رهبران‌خلق افغانستان اطمینان می‌دهند که شوروی هرچه لازم باشد برای حفاظت از انقلاب انجام خواهند داد. دولت ترکی و حفیظ‌الله امین همچنان به اقدامات خودشان علیه‌ مردم‌مسلمان‌افغانستان ادامه ‌می‌دهند و علی‌رغم توصیه شوروی در رادیو و تلویزیون افغانستان علیه انقلاب‌اسلامی‌ایران مطالبی گفته می‌شود. ترکی راجع‌به انقلاب ایران می‌گوید: «ناآرامی‌های‌ اخیر در ایران، مبارزه ایدئولوژی‌فئودالی و ایدئولوژی‌بورژوازی بود که به پیروزی ایدئولوژی‌فئودالی منجر شد.» یا رادیو افغانستان می‌گوید که صفوف آزادی‌خواهان برای درهم‌شکستن حکومت‌اسلامی‌ایران مستحکم‌تر می‌شود؛ اما این‌رویه نتیجه‌منفی برای حکومت‌کابل به‌دنبال‌داشت.

یک‌ماه پس ‌از پیروزی انقلاب‌اسلامی در ایران و بیش‌از یک‌سال از وقوع کودتای‌ کمونیستی در افغانستان در (۲۴اسفند۱۳۵۷)، قوای‌زرهی هرات با حمایت‌مردم علیه حکومت‌کمونیستی قیام می‌کنند، با تانک‌ها به‌داخل شهرها می‌آیند و همبستگی خود را با قیام‌مردم اعلام می‌کنند.

مردم هم از نظامیان درشهر استقبال می‌کنند و شهر هرات آزاد می‌شود. نیروهای‌حکومتی صرفاً در فرودگاه پناه می‌گیرند و محاصره‌زمینی می‌شوند. دراین‌زمان رژیم‌کابل، ایران را متهم به‌مشارکت در واقعه ‌هرات می‌کند و سرکنسول‌ایران را اخراج می‌کند. ایران نیز متقابلاً دبیراول‌ سفارت‌افغانستان را اخراج می‌کند و دفتر هواپیمایی‌«هما» و دفتر شرکت‌ملی «پخش‌نفت‌ایران» را در کابل می‌بندد و روابط ایران و کابل تیره می‌شود. باگسترش ناآرامی‌ها در هرات و دیگر نقاط گفت‌وگوی تلفنی بین ترکی و کاسگین، نخست‌وزیر اتحاد‌جماهیرشوروی در هجدهم‌‌ مارس ۱۹۷۹ انجام می‌شود. دراین گفت‌وگو ترکی از کاسگین تقاضای‌کمک برای هرات می‌کند اما کاسگین می‌گوید که این‌مسئله پیچیده است و باید با مقامات‌دیگر درمیان بگذارد. ترکی درخواست ارسال تجهیزات‌‌نظامی و نظامیان اتحادجماهیرشوروی تحت‌پوشش اقوام‌تاجیک، ترکمن و ازبک‌ها را دارد. پنج‌روز بعد، هواپیماهای ‌شوروی از مبدأ تاشکند، اقدام به بمباران‌سنگین شهر هرات می‌کنند و چندهزار نفر از مردم‌هرات کشته ‌می‌شوند.


اختلافات داخلی

به‌دنبال گسترش‌قیام مردم‌مسلمان در اقصی‌نقاط کشور، ببرک‌کارمل تأثیر خودش را روی مقامات‌ مسکو می‌گذارد و آنان هم مشکل‌اصلی را از سیاست‌ها و روش‌های حفیظ‌الله امین می‌دانند. تره‌کی به مسکو احضار می‌شود و از تره‌کی می‌خواهند که امین را برکنار کند. امین توسط نفری به‌نام تورن که در مسکو همراه هیئت بوده، ازموضوع مطلع می‌شود و وقتی‌که تره‌کی به کابل می‌آید و او را به‌ کاخ ‌ریاست‌جمهوری فرامی‌خوانند؛ از رفتن نزد رئیس‌جمهور امتناع می‌کند. تره‌کی به او اطمینان می‌دهد خطری تهدیدش نمی‌کند اما امین اطمینان نمی‌کند. تورن واسطه می‌شود و به امین اطمینان می‌دهد خطری او را تهدید نخواهد کرد و همراه او خواهد بود اما با ورود امین به کاخ‌تره‌کی، به‌‌سوی‌او تیراندازی می‌شود و تورن کشته‌می‌شود ولی امین از مهلکه فرار‌می‌کند.

با وقوع این‌حادثه اوضاع وخیم‌تر می‌شود و شوروی به‌سرکوب خود در افغانستان ادامه‌می‌دهد. پس‌از‌آن اوضاع‌اجتماعی افغانستان وخیم می‌شود و قیام‌های بیشتری انجام‌می‌شود. مردم را جسورتر می‌کند؛ چنانچه هنوز فریاد حق‌خواهان دره صوف و بغلان فروکش نکرده بود، در ۲۱ و ۲۲ اسفند (حوت) در ارزگان و فراه قیام‌کردند و علیه باندهای‌ کمونیست اقدام‌کرده و خود نیز متحمل تلفات ‌و خسارات شدند. به‌همین‌ ترتیب، هنگامه ‌جهاد هر روز در گوشه‌وکنار کشور گرم‌تر می‌شد و اقوام‌مختلف افغانستان در همنوایی با یکدیگر آمادگی می‌گرفتند. این‌فعالیت‌ها در شهر تاریخی ‌هرات بیشتر محسوس بود. بنابراین، آنان بسیاری‌از فضلا، مشایخ و افراد‌سرشناس را گرفتار و زندانی کردند و به‌دنبال‌آن تحت ‌برنامه‌سواد‌آموزی بر مردم فشار وارد کردند تا به زنان و دخترانشان اجازه‌دهند که دراین دوره‌ها شرکت کنند.

دراین‌ دوره‌ها، سنت‌هایی‌که دربین‌ مردم وجود‌ داشت، به‌شدت مورد تخطئه قرارمی‌گرفت. بنابراین مردم شدیداً دربرابر‌ آن عکس‌العمل نشان‌دادند و در برخوردی‌که به‌همین‌مناسبت به‌تاریخ (۹اسفند(حوت) ۱۳۵۷ش.) در روستای ‌سلیمی ‌هرات اتفاق‌ افتاد، حدود سی‌و‌سه‌نفر از اهالی آن‌جا شهیدشدند و عده‌ای را هم گرفتارکردند. به‌دنبال‌آن، مردم‌غوریان قیام‌کردند و متحمل تلفاتی ‌شدند.

این ‌وقایع دلخراش و وحشیگری‌ها چنان تاثیر ناگوار و دردناکی بر مردم آن ولایت وارد کرد که درتاریخ (۱۸اسفند(حوت) ۱۳۵۷ش.) امام مسجد‌جامع ‌هرات، مرحوم شیخ‌بهاءالدین در نمازجمعه و در مسجد‌جامع و تاریخی آن‌جا مردم را علناً به جهاد دعوت کرد. از‌آن‌تاریخ به‌بعد، مردم کم‌کم خود را آماده‌ می‌کردند تااینکه درنهایت با بلندشدن فریادهای الله‌اکبر از مساجد شهرهرات در ٢۴‌حوت، فریاد قیام‌مردم نیز بلند شد.

روزجمعه ۲۵حوت (اسفند) برابر با ۱۵مارچ ۱۹۷۹م. اهالی دورتر شهر نیز یکی پس‌از دیگری وارد هرات می‌شدند و به برادران‌مجاهد خود می‌پیوستند و با سنگ، چوب و کلوخ بر تانک‌ها حمله می‌کردند. قوای‌نظامی سعی می‌کرد از‌پیش‌روی مردم به‌سوی شهر به‌وسیله بمباران، خمپاره و توپ جلوگیری کند اما مردم مصمم به‌پیش می‌رفتند. در‌آن‌روز، تمام مردمی‌که برای اداء نمازجمعه در مسجد‌جامع‌هرات گردآمده بودند، هدف گلوله‌های تانک و توپ ملحدین قرار گرفتند. مردم نیز درکمال شهامت و شجاعت که خاصه مردان مومن است، بر تانک‌ها و توپ‌ها حمله می‌کردند، دراین رویارویی و درگیری‌ها جان خود را از دست دادند و کمونیست‌ها را مجبور به فرار کردند و درنهایت با دست‌خالی و شهادت مردان زیادی شهرهرات را تصرف کردند.

این‌قیام و قربانی شدن ‌مردم؛ بر نظامیان‌مسلمان‌هرات که در پادگان‌های آن شهر بودند، تاثیرشگرفی وارد کرد و آنان هم تصمیم‌گرفتند اختیار لشگر‌ «زلمی‌کوت» را به‌دست آورند و به‌این‌وسیله پشتیبانی خود از مردم را عملاً به اثبات رسانند.

روی این همبستگی و نقشه، صبح ۲۶حوت (اسفند)، سه‌نفر از صاحب‌منصبان‌ مسلمان وارد سالن‌ غذاخوری امرای‌ لشکر شده و روی شصت‌نفر از فرماندهان‌نظامی ‌کمونیست آتش گشودند و کنترل فرقه‌هرات را بدست گرفتند. عصر همان‌روز افسران و نظامیان‌مسلمان با تانک‌هایی که بیرق سبز داشتند، وارد شهر شدند تا پیوند خویش را عملاً با مردم اظهار کنند. کاروان افسران و سربازان‌مسلمان از‌طرف مردم با شعارهای الله‌اکبر، پاشیدن گل‌ها روی تانک‌ها و انداختن نقل‌و‌شیرینی بدرقه می‌شدند. درآن‌روزها، هرجا تانک و نفربری از کمونیست‌ها به‌چشم می‌رسید، نابود می‌شد و شهرهرات کاملاً آزاد شد. تنها بعضی ‌از نظامیان‌  کمونیست که در رواق‌های مسجد‌جامع‌هرات پناه گرفته بودند و مردم به احترام مسجد نمی‌توانستند بر آنان شلیک کنند، در امان ماندند.

قیام فرقه‌نظامی‌هرات توسط اسماعیل‌خان و علاء‌الدین‌خان که از افسران‌نظامی بودند؛ رهبری شد.

به‌دنبال این پیروزی، شور و شادی درهمه‌جا مشاهده می‌شد ولی این‌قیام و آزادی‌هرات لرزه بر حزب‌حاکم‌ دموکراتیک‌خلق انداخت و بلادرنگ تشکیل‌جلسه داد، تصمیم‌گرفت تا برای بقای‌خود در افغانستان، رسماً ازمسکو تقاضای‌حمایت‌نظامی و کمک‌کند.


متن گفت‌وگوی تلفنی تره‌کی رییس‌جمهوری افغانستان و کاسگین نخست‌وزیرشوروی**

تره‌کی درتاریخ ۱۸مارچ ۱۹۷۹ یعنی سه‌روز پس‌از این‌قیام با کاسگین نخست‌وزیرشوروی تماس‌گرفت و از وی خواست تا با ارسال تانک و هواپیمای‌نظامی‌وترابری؛ نظامیان‌روسی باپوشش، علایم و لباس‌افغانی قیام‌مردم‌افغانستان را سرکوب‌کنند و انقلاب‌کمونیستی را از نابودی نجات دهند.

متن مکالمه تلفنی تره‌کی و کاسگین بدین شرح است:

کاسگین: به رفیق تره‌کی بگو که من می‌خواهم ازطرف لیونید برژنف و اعضای دفترسیاسی سلام‌های گرم به او برسانم.

تره‌کی: بسیار تشکر

کاسگین: رفیق تره‌کی چطور است؟ آیا بسیار خسته نمی‌شود؟ آیا می‌شود؟

تره‌کی: من خسته نمی‌شوم. امروز ما یک مجلس‌شورای‌انقلابی داشتیم

کاسگین: بسیارخوبست من خیلی‌خوشحالم از رفیق تره‌کی سوال‌کن که اوضاع در افغانستان را تشریح می‌تواند نماید؟

تره‌کی: اوضاع خوب‌نیست بدتر شده می‌رود درظرف یک‌ونیم‌ماه گذشته چهارهزار عسکر در لباس‌ملکی از ایران به شهرهرات و در واحدهای‌عسکری نفوذ کردند فعلاً تماس فرقه هفدهم پیاده بدست آن‌هاست بشمول کندک توپخانه و تولی ضدطیاره که بر طیاران ما آتش می‌کنند جنگ در شهر دوام دارد.

کاسگین: در فرقه چندنفر است؟

یک گروپ ‌عملیاتی را از کابل توسط طیاره برای تقویت آن‌ها فرستادیم این گروپ ازصبح‌وقت در میدان‌هوایی‌هرات می‌باشد.

کاسگین: درباره منصبداران فرقه چه؟ همه‌شان خائن شده‌اند یا بعضی‌شان هستند.

تره‌کی: یک حصه‌کوچک منصبداران وفادار باقی‌مانده‌اند بقیه‌شان با دشمن

کاسگین: آیا بعضی کارگران همشهریان و کارگران دفاتر هرات طرفدار شما می‌باشند؟ یاکدام کس‌دیگر؟

تره‌کی: مردم بصورت‌فعال ما را تایید و کمک‌ نمی‌کنند. تقریباً تمام‌مردم زیرتاثیر شعار«شیعه‌ها به ملحدین باور نکنید بعقب ما بیایید» هستند. پروپاگندشان براین‌ شعار بنا یافته‌است.

کاسگین: نفوس هرات چقدر است؟

تره‌کی: دوصد یا دونیم صدهزار نفر رویه‌شان به اوضاع ارتباط دارد، به‌همان‌طرفی می‌روند که راهنمایی می‌شوند فعلاً طرفدار دشمن‌ما هستند

کاسگین: درآن‌جا کارگر زیاد است؟

تره‌کی: بسیارکم صرفاً یک یا دوهزار نفر.

کاسگین: اوضاع هرات را چه فکر می‌کنید چطور است؟

تره‌کی: ما فکر می‌کنیم قریب پنج‌هزار مرد و تمام‌ مهمات و انبارمهمات و تحویلخانه‌ها بدست آن‌ها می‌باشد. خوراک و مهمات برای رفقای ما که به مقابل آن‌ها می‌جنگند از قندهار توسط طیاره انتقال داده‌می‌شود.

کاسگین: چقدر نفر شما درآن‌جا باقی‌مانده‌اند؟

تره‌کی: پنج‌صد تن که در میدان‌هوایی هستند و قوماندان فرقه همرایشان است.

کاسگین: دورنماهای دیگر چگونه است؟

تره‌کی: ما یقین داریم که شام امروز یا فردا صبح هرات بدست دشمن می‌افتد. دشمن دسته‌های جدید تشکیل می‌نمایند و هجوم‌های خود را دوام می‌دهند.

کاسگین: برای شکست‌دادن‌شان قوای‌مسلح دارید؟

تره‌کی: کاشکی می‌داشتیم…

کاسگین: پیشنهاد و نظر شما درباره این اوضاع چیست؟

تره‌کی: ما تمنا داریم که با عسگر و سلاح به ما معاونت عملی و تخنیکی و همراهی کنید.

کاسگین: این یک مشکل بسیار پیچیده و غامض است.

تره‌کی: درغیر‌آن اشرار به قندهار و بعد‌از آن به کابل می‌روند آنان نیم (مردم) ایران را زیر بیرق فرقه هرات به افغانستان می‌آورند و افغان‌هایی که به پاکستان فرار کرده‌اند پس می‌آیند.

کاسگین: حالا در کابل چقدر مردم زندگی دارند؟

تره‌کی: قریب یک‌میلیون نفر

کاسگین: اگرما فوراً توسط‌طیاره برایتان اسلحه‌بفرستیم شما پنجاه‌هزارعسکر فراهم‌می‌توانید؟ چقدر عسکر شما جمع‌آوری‌می‌توانید؟

تره‌کی: ما یک‌تعداد مردها را جلب می‌توانیم اول‌تر از همه مردان‌جوان را، اما وقت زیاد می‌گیرد که آن‌ها را تربیه کنیم.

 

کاسگین: می‌توانید محصلین را جلب و جمع‌آوری کنید؟

تره‌کی: جلب محصلین و شاگردان صنف ۱۱ یا ۱۲ از لیسه‌ها ممکن است.

کاسگین: کارگرها را جمع‌آوری و جلب می‌توانید ؟

تره‌کی: در افغانستان کارگر خیلی‌کم است.

کاسگین: درباره فقیرترین دهقان‌ها چطور؟

تره‌کی: ما صرف شاگردان لیسه‌ها (دبیرستان) و محصلین و یک‌تعداد محدود کارگران را جمع‌آوری می‌توانیم اما تربیه‌شان وقت زیاد می‌گیرد وقتی‌که ضرورت افتد ما حاضرهستیم هرکاری را بکنیم.

کاسگین: ما تصمیم‌گرفته‌ایم که سامان‌آلات‌عسکری بزودی برایتان‌می‌فرستیم ترمیم‌‌طیاره‌ها‌‌ و هلیکوپترها را رایگان بدوش‌خود می‌گیریم‌ همچنان ‌فیصله ‌کرده‌ایم یکصدهزارتن ‌گندم برایتان ‌بفرستیم و قیمت ‌‌هزارمترمربع ‌گاز را از۲۱دالرامریکا‌ به۳۷ /۸۲دالر بلند‌بیریم.

تره‌کی: این‌خوبست لیکن اجازه می‌خواهم درباره هرات صحبت کنیم

کاسگین: بسیارخوب آیا حالا می‌توانید درکابل چندین‌فرقه از مردمان مترقی تشکیل کنید که بر آن‌ها اعتماد داشته‌باشید؟ آیا عین کار را در دیگر جاها نیز می‌توانی بکنید؟ ما سلاح‌لازمه را بشما می‌دهیم.

تره‌کی: ما منصبدار نداریم ایران عسکر خود را در لباس‌ملکی به افغانستان اعزام می‌کند پاکستان هم منصبدار و عسکر خود را به لباس افغان‌ها می‌فرستند. چرا اتحاد‌شوروی نمی‌تواند ازبک‌ها، تاجیک‌ها و ترکمن‌ها را در لباس‌ملکی روانه‌کند؟ هیچکس تشخیص داده نمی‌تواند که آن‌ها کیستند.

کاسکین: درباره هرات دیگر چه گفته می‌توانید؟

تره‌کی: ما می‌خواهیم که تاجیک‌ها، ازبک‌ها و ترکمن‌ها برای ما فرستاده شوند، چرا؟ چون آن‌ها تانک را هم  رانده می‌توانند، لباس افغانی بپوشند نشان‌های افغانی بپوشند و آن‌وقت کسی آن‌ها را خارجی تشخیص نخواهد داد. ما فکر می‌کنیم این‌کار به آسانی شده می‌تواند ازمثال‌هایی‌که ایرانی‌ها و پاکستانی‌ها همین‌طور کرده‌اند می‌بینیم که همچو کاری را به آسانی می‌توان کرد.

کاسکین: لیکن شما موضوع را بسیار ساده می‌بینید درحالی‌که این یک موضوع‌پیچیده و مشکل بین‌المللی است باوجود این‌همه ما مشوره خواهیم کرد و بعداز آن جواب خود را به شما می‌دهیم. من فکر می‌کنم که شما باید واحدهای نو ایجاد کنید شما نمی‌توانید تنها به‌کسانی اعتماد کنید که ازجای‌دیگر می‌آیند انقلاب ایرانی‌ها یک‌نمونه است. مردم، همه امریکایی‌ها و دیگر مردمانی را که خود را حامی‌ایران نشان می‌دادند بیرون انداختند. بیایید یک‌موافقه کنیم ما مجلس و مشوره می‌کنیم و بعد جواب خود را به شما می‌دهیم و شما به نوبه خود با نظامیان خود و مشاوران ما مشوره کنید. یقیناً در افغانستان قوت‌هایی است که با مخاطره حیات خود شما را تایید خواهند کرد و برای شما جنگ خواهند کرد به این قوت‌ها فوراً اسلحه باید داده شود.

تره‌کی: بما ماشین‌های‌جنگی پیاده‌نفربر زرهدار را توسط طیاره بفرستید.

کاسگین: شما نفرهایی دارید که آن‌را رانده بتوانند؟

تره‌کی: ما ۳۰ یا ۳۵ نفری داریم که آن‌را رانده می‌توانند.

کاسگین: آن‌ها طرف‌اعتماد هستند؟ آیا همراه ماشین‌های خود به دشمن تسلیم نخواهند شد؟ رانندگان ما زبان نمی‌دانند.

تره‌کی: ولی شما ماشین‌ها را با رانندگانی بفرستید که زبان ما را بدانند تاجک‌ها و ازبک‌ها

کاسکین: من منتظر بودم که شما همین‌طور جواب می‌دهید ما رفیق‌هایی هستیم که در یک جنگ‌مشترک می‌جنگیم لهذا نباید نزد یکدیگر خود احساس خجالت‌وشرم کنیم. جنگ باید بالاتر از هرچیز دیگر قرار داده‌ شود ما به شما تیلفون خواهیم کرد و نظریه خود را به شما می‌گوییم.

تره‌کی: لطفاً سلام ما را و بهترین تمنیات ما را به رفیق برژنف و اعضای دفترسیاسی برسانید.

کاسگین: تشکر سلام مرا به همه رفقایتان برسانید. من در حل‌مشکلات شما برایتان ثبات و اعتماد بخود و خوشی، می‌خواهم خوبی با شما

(متن مکالمه تره‌کی و کاسگین در ژورنال مطالعات جنوب‌غرب و شرق‌میانه، شماره‌دوم، جلدهفدهم، زمستان۱۹۹۴ میلادی منتشر شده است. نشریه ‌مذکور، ازطرف یونیورستی ویلانو در ایالت‌پنسلوانیای‌آمریکا انتشار می‌یابد)

پس‌از‌این مکالمه، نظامیان‌ شوروی فوراً وارد عمل شدند و شهرتاریخی ‌هرات را توسط جت‌های جنگنده و بمب‌افکن‌ها که از تاشکند پرواز می‌کردند، مورد حمله قرار دادند. در اثر این عملیات‌وحشیانه که با تانک و توپ همراهی می‌شد، صدها افسر و افرادمسلمان در فرقه‌عسکری و حومه‌شهر به‌شهادت رسیدند و اداره آن مجدداً به‌دست کمونیست‌ها افتاد و به‌این‌ترتیب ازنخستین‌روز قیام و حرکت در هرات تا آن تاریخ حدود ۲۵ هزار نفر از مردم‌مسلمان‌هرات شهید شدند.

——————————

* دیپلمات‌پیشین ایران در افغانستان و پاکستان
** متن مکالمه‌تلفنی تره‌کی ازکتاب تحولات‌سیاسی‌ جهاد افغانستان (جلداول) اثر دکتر نصری‌حق‌شناس اقتباس شده‌ است.

*

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=17108
  • نویسنده : محسن روحی‌صفت
  • 13 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.