در ادبیات کهن ایران بهطور ویژه به عید نوروز پرداخته شده و دورهی اوج آن نیز به عصر سامانیان و دورهی شاعرانی نظیر فردوسی، رودکی و ابوشکور بلخی برمیگردد. داستانهای زیادی از داستاننویسان و اشعار زیادی از شاعران کلاسیک به یادگار مانده که در آن به نوروز و سایر سنتهای مرتبط با این جشن ملی اشاره کرده و ارج نهادهاند. در دوره معاصر نیز شاعران و نویسندگان به این جشن کهن که همواره در میان ایرانیان و سایر فارسی زبانان از جایگاه ویژهای برخوردار بوده، بیتوجه نبودهاند. اگر چه تعداد آثار ادبی که در فضای نوروز نوشته شدهاند چندان قابل توجه نیست، اما رمانها و داستانهای کوتاهی که در این زمینه نوشته شده، دارای ارزش ادبی بالایی هستند و برخی از آنها با گذشت سالها همچنان مخاطبان زیادی دارند و در یادها ماندهاند. نویسندگان نامداری همچون جلال آل احمد، سیمین دانشور، عبدالحسین صنعتیزاده، محمدعلی جمالزاده، هوشنگ مرادی کرمانی و جواد مجابی، آثار ماندگاری با موضوع نوروز و آیین و سنتهای زیبایش نوشتهاند که در ادامه به طور تفصیلی به این آثار پرداخته خواهد شد.
«دید و بازدیدِ» جلال آل احمد
از مهمترین آثاری که به نوروز ارج نهاده، میتوان به «دید و بازدیدِ» جلال آل احمد اشاره کرد. این کتاب ماجرای جوانی را شرح میدهد که به بهانهی عید و بازدید نوروز به مجلسی وارد شده و در آنجا با ماجراها و حوادث جالبی مواجه میشود. این اثر که سال ۱۳۲۴ و در جوانی جلال نوشته شده، قلم شیوا و نثر ساده و روانی دارد. آل احمد در این کتاب دست به نقد اجتماعی زده و از برخی عادتهای آن زمان انتقاد کرده است. با این وجود، در داستان «دید و بازدید» به برخی عادات خوب ازجمله عیدیدادن نیز پرداخته شده است. برای آنان که علاقه دارند راجع به سنتهای نوروز بخوانند، «دید و بازدید» اثر خوب و قابل تاملی است. گفتوگوی خانمبزرگ با پسر جوان، آنجایی که خانمبزرگ میگوید: «مگه عیدی بشه و سالی بیاد و بره که اینورا پیدات بشه!» ازجمله دیالوگهای زیبایی است که از این کتاب به جا مانده و برای مخاطبان آن جذابیت دارد.
حاجیفیروز در داستان سیمین دانشور
داستان خانوادهی آمریکاییِ ساکن ایران که عاشق عموفیروز هستند و رویارویی جالب آنها با عموفیروز، سوژهی جالب اثری با نام «عید ایرانیها» به نویسندگی سیمین دانشور است. دانشور در این داستان با سوژه قراردادن حاجیفیروز که یک چهرهی افسانهای در داستانهای ایرانی است، جنبههایی از فرهنگ ایرانی در آن زمان و شرایط اجتماعی دوران وقت را به قلم میکشد. «عید ایرانیها» که در مجموعه داستانی به نام «شهری چون بهشت» چاپ شده، به طور مستقیم به فضای عید و جشن میپردازد و ضمن آنکه فضای داستانی زیبایی با حال و هوای نوروز دارد، اشاراتی نیز به حضور استعمار و فقر در دوران پهلوی میکند. سیمین به واسطهی علاقه خود به آیینهای نوروزی، در رمان «جزیره سرگردانی» نیز به موضوع عید نوروز پرداخته و یک فصل را به این جشن اختصاص داده است. در فصل مذکور، راوی به وصف آداب نوروزی برای خارجیانی میپردازد که در جشن نوروز حضور یافتهاند.
عاقلشدن دیوانگان در جشن سال نو
در یکی از روزهای آخر سال، دیوانگان از فرا رسیدن سال نو باخبر میشوند و تصمیم میگیرند که موقتاً عاقل باشند تا بتوانند مثل دیگران سال نو را در آزادی جشن بگیرند. این خلاصه داستانی با نام «مجمع دیوانگان» نوشتهی عبدالحسین صنعتیزاده است که بسیاری آن را نخستین اتوپیا (آرمانشهر) ادبیات معاصر میدانند. صنعتیزاده در این رمان به آینده سفر میکند و نوشدن بشر را نوید میدهد که از قضا همزمان است با نوروز ایرانیان و نوشدن طبیعت. صنعتیزاده از اولین رماننویسان ایرانی است و «مجمع دیوانگان» که در سال ۱۳۰۳ نوشته شده نیز ازجمله اولین آثار ادبی در ایران به شمار میرود که نوروز را سوژه و مضمون خود قرار داده است. نام این رمان نیز با توجه به مضمون یک مصراع غزل سعدی که میگوید: «خلق مجنونند و مجنون عاقل است» اختیار شده است. سفر در زمان و مسافرت بین سیارهها و مسکونیکردن مریخ ازجمله موضوعات نو و جالبی است که در این رمان به آن پرداخته شده است.
ماجرای مجید و لباس عیدش
«قصههای مجید» به نویسندگی هوشنگ مرادی کرمانی از محبوبترین رمانهای ایرانی است که شمار قابل توجهی از ایرانیان یا این رمان را خوانده و یا سریالی تلویزیونی که بر اساس آن ساخته شده است را دیدهاند. داستانی از این مجموعه با نام «مجید و لباس عیدش» با اتمسفر نوروز نوشته شده است. این داستان به ماجرای کت و شلوار عید مجید، شخصیت بذلهگو و جذاب سریال میپردازد که مرادی کرمانی میگوید آن را در نزدیکی عید نوروز به درخواست رادیو نوشته و پیشزمینه ذهنیاش برای نوشتن داستان این بوده که نوروز و آیینهای مرتبط با آن در داستان پررنگ باشد. نویسندهی اثر عنوان میکند که ابتدا با یتیمبودن شخصیت اصلی داستان مخالفت شده است اما او در نهایت داستان را همانگونه که مدنظرش بوده نوشته است. داستان در مورد نوجوانی تنها و یتیم به نام «مجید» است که برای خرید لباس عید برنامههای خاصی در سر دارد ولی مادربزرگش نمیتواند خواستههای او را برطرف کند. داستان، درونمایهای طنز دارد اما در برخی موقعیتها رنگ اندوه به خود میگیرد و همین موضوع باعث شده علاقهمندان داستان کمدی و درام، توامان به آن جذب شوند.
از «نوروز و عیدی خاله خداداد» تا «کباب غاز»
پدر داستاننویسی مدرن ایران، محمدعلی جمالزاده نیز در کتاب «قصههای کوتاه برای بچههای ریشدار» با داستانی بهنام «نوروز و عیدی خاله خداداد» به نوروز و سنتهایش پرداخته است. جمالزاده در این کتاب از طعن و طنز که مایهی اساسی کارش است و با ذوق و طبعاش سازگاری دارد، استفاده کرده و داستان جذاب و دلنشینی را برای مخاطبان کتابهایش به رشتهی تحریر درآورده است. یکی از آیینها و سنتهای قدیمی ایران، گرهزدن سبزه توسط دختران در روز سیزدهبهدر است که جمالزاده در این کتاب با اشاراتی به این آیین، نوشتهای دلنشین را به یادگار گذاشته است.
علاوه بر داستان «نوروز و عیدی خاله خداداد»، داستان «کباب غازِ» جمالزاده هم حال و هوای نوروزی دارد. «کباب غاز» داستانی از مجموعهی «یکی بود یکی نبود» است که در تاریخ ادبیات داستانی کتابی فراموشنشدنی بهشمار میرود. شخصیت اصلی این داستان به مناسبت ترفیع درجهاش در اداره که همزمان با عید نوروز است تصمیم میگیرد که همکارانش را به یک وعده غذایی دعوت کند ولی وقتی ماجرای مهمانی را با همسرش در میان میگذارد، متوجه میشود که در شرایط تعطیلات عید نوروز امکان برپایی مهمانی با حضور تمام همکارانش را ندارند و به همین خاطر تصمیم میگیرند که مهمانها را در دو روز مختلف دعوت کنند. حضور سرزدهی مصطفی که برای عید مبارکی به خانهی پسرعموی تنیاش شرفیاب میشود، لحظات شیرین و بامزهای را رقم میزند…
سیزدهبدر و رقص و شادمانی مردم ایران
از دید و بازدید عید و عیدیگرفتنها و حاجیفیروزها که بگذریم، جواد مجابی، شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، طنزپرداز و روزنامهنگار ایرانی، در داستان «روز به در شده» از مجموعهی «از دل به کاغذ»، سنت سیزدهبدر را سوژه کرده است. مجابی در این کتاب، رقص و شادمانی مردم ایران به مناسبت رسیدن روز سیزدهم فروردین را در قالب لباسهایی که در تن افراد قرار دارد، روایت کرده است.