• امروز : یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳
  • برابر با : Sunday - 5 May - 2024
::: 3335 ::: 7
0

: آخرین مطالب

از گسست تا پیوند هنرمندان خطاط هرات و تهران | نیک محمدمستمندغوری* نگاهی به نهادها و نشریه‌های ادبی در هرات از ۱۳۸۰ تا ۱۴۰۲ | افسانه واحدیار* اندیشه‌های اجتماعی خواجه عبدالله انصاری | سعید حقیقی جایگاه هرات در محیط فرهنگی و ادبی تاجیکستان | عبدالله راهنما* شناسنامه انجمن ادبی هرات | نارون رجایی داغ تمنا | سید ابوطالب مظفری از تسبیح تا ترنم | محمدکاظم کاظمی جامی؛ برترین چهره فرهنگی هرات | حسن امین هرات، قلب ادبیات، معنویت و تصوف در افغانستان | مرضیه سلیمانی (خورشید) پیوند هرات با آریانا و ایرانشهر | یحی حازم اسپندیار شاهنامه و هرات | محمد آصف فکرت هروی هرات از نگاه دکتر اسلامی نُدوشن | مهرداد صادقیان ندوشن هرات؛ پیوند دهنده‌ای فرهنگی ملت‌های حوزۀ نوروز | عبدالمنان دهزاد شکستن چندمین استخوان در تحویل سال | خالد قادری* هرات، نقطه‌ وصل در حوزه‌ نوروزستان | اسحاق ثاقبی داراب ظرفیت‌های هرات برای پیوندهای تاریخی حوزه‌ی تمدنی نوروز | محبوب‌الله افخمی* توهمات امارات در مورد بین المللی کردن مسئله سه جزیره ایرانی | کورش احمدی* مناقشه بر حق حاکمیت تاریخی ایران | محمدجواد حق‌شناس شبکه ملی و فراملی موزه خلیج فارس | رضا دبیری‌نژاد* حوضه آبریز خلیج فارس و دریای عمان؛ روستانشینی و پایداری معیشتی | محمدامین خراسانی* برای صیانت از نام خلیج فارس نیازمند عزم ملی هستیم خلیج فارس در آئینه زمان | محمدعلی پورکریمی* حفاظت از نام خلیج فارس جزایر سه‌گانه ایرانی، دسیسه انگلیسی، فراموش‌کاری عربی | محمدعلی بهمنی قاجار خلیج عربی یا خلیج همیشه فارس؟ بر این دو عنوان درنگ کنید | حبیب احمدزاده هژمونی ایرانی خلیج فارس از عهد باستان تا کنون | مرتضی رحیم‌نواز درباره پوشش و لباس زنان در جزیره کیش | مرتضی رحیم نواز جهانی شدن و نقش ژئواکونومیکی منطقه خلیج فارس | مهدی حسین‌پور مطلق خلیج فارس، آبراه صلح و گفتگو | فریدون مجلسی خلاء قدرت و ابهام چهره ژئوپلیتیکی در خلیج فارس | نصرت الله تاجیک درباره روز ملی خلیج‌فارس | محمدجواد حق‌شناس موزه ملی هرات | مرتضی حصاری کتیبه‌های فارسی مسجد ‌جمعه (جامع) هرات | مرتضی رضوانفر مسجد جامع هرات میراثی ماندگار در تاریخ معماری جهان اسلام | علیرضا انیسی معماری در خراسان بزرگ عهد تیموری | ترانه یلدا از چهارسوی هرات تا چهار مرکز دیپلماسی جهان | سروش رهین هرات و نقطه‌ ‌عطف رهبری | ظاهر عظیمی هرات و توسعه‌ سیاسی | سید نایل ابراهیمی حوضه آبریز هریرود؛ چالش‌ها و راهبردهای مشارکتی و بومی | عبدالبصیر عظیمی و سیدعلی حسینی موقعیت استراتژیک هرات | فریدریش انگلس (ترجمه‌: وهاب فروغ طبیبی) نقش هرات در همگرایی منطقه‌ای | ضیاءالحق طنین درخشش تاریخی هرات | سید مسعود رضوی فقیه دیدار سروان انگلیسی با یعقوب‌خان در هرات | علی مفتح ایستاده بر شکوه باستانی* | محمدجواد حق‌شناس سیاست‌گذاری «همگرایی منطقه‌ای» در حوزه تمدنی ایران فرهنگی هرات در عهد ایلخانی، آل کرت و تیموری | شیرین بیانی گزارش سفر محمود افشار به افغانستان تحولات افغانستان و قیام ۲۴ حوت (اسفند) ۱۳۵۷ مردم هرات | محسن روحی‌صفت* هرات، شهر عشق، دانش و هنر | سید رسول موسوی* دلبسته این مردم مهربان هستم

1

موقعیت استراتژیک هرات | فریدریش انگلس (ترجمه‌: وهاب فروغ طبیبی)

  • کد خبر : 17315
  • 07 اردیبهشت 1403 - 4:11
موقعیت استراتژیک هرات | فریدریش انگلس (ترجمه‌: وهاب فروغ طبیبی)
اهمیت‌‌ سیاسی هرات از این واقعیت ناشی‌ می‌شود که مرکز استراتژیک تمام ‌سرزمینی است که از غرب ‌و شمال با خلیج فارس، بحیره‌ کسپین (دریای‌خزر) و سیر دریا و از سوی ‌شرق با سند قرارگرفته است

سده ‌نوزدهم دوران رقابت ‌شدید و گاهی ‌هم همکاری‌ نزدیک بین دو دولت استعماری ‌بریتانیا و روسیه ‌تزاری برای تسلط بر آسیای ‌مرکزی و فلات ‌ایران به‌شمار می‌رود. این ‌دوره پرآشوب درنهایت منجر به تقسیم‌بندی‌های ‌جدید سیاسی در این مناطق شد که اثرات ‌آن تاکنون ملموس است.

مقاله‌ حاضر را فریدریک انگلس در پایان ماه‌ جنوری سال ۱۸۵۷ میلادی نوشته است. درست در اوانی‌که اندکی پیش ‌از آن ناصرالدین‌شاه قاجار دستور لشگرکشی به ‌هرات را صادر و ابتدا غوریان و سپس هرات را فتح کرد. (۱۲۷۳ق، ۱۲۳۵ش، ۱۸۳۶م)

باتهدید انگلیس به‌ جنگ و پیاده ‌شدن نیرو‌هایش در شهر‌های ‌ساحلی خلیج‌ فارس، سپاهیان‌ قاجار، هرات را ترک‌ کردند. انگلس در این ‌نوشته به‌ موقعیت ‌استراتژیک هرات پرداخته و اهمیت‌ آن‌ را در ایجاد توازن ‌قدرت بین روسیه ‌تزاری و بریتانیا مورد بررسی قرار می‌دهد.

قابل ‌یادآوری است که انگلس در این مقاله کلمه «فارس» یا «دولت ‌فارس» را به‌کار می‌برد. چون تا آن ‌موقع هنوز کشوری با محدوده و مرزهای ‌سیاسی‌کنونی به ‌نام ایران در نقشه وجود نداشت. وی در دو سه ‌نقطه‌ای که از ایران و توران صحبت ‌می‌کند، منظورش نام‌تاریخی این سرزمین‌هاست. این‌ترجمه از کتاب آلمانی‌زبان  (Marx, K./ Engels, F., (1961), Werke, Band 12, Berlin/DDR, Dietz Verlag.) انجام شده‌است

تاریخ‌هرات در قرن ‌نوزدهم پژوهش‌های بیشتری ایجاب‌ می‌کند. امید است شاهد تحقیقات‌تازه و بسیط در این زمینه باشیم.

***

اشغال هرات، یکی‌از امیرنشینان ‌افغانی که به‌ تازگی توسط فارس صورت‌ گرفته، انگلیس‌ها را که زیر نام کمپانی ‌هند‌شرقی ظاهر می‌شوند بر آن داشت تا بوشهر، مهم‌ترین بندر در خلیج‌فارس را به اشغال خود درآورند. اهمیت‌‌ سیاسی هرات از این واقعیت ناشی‌ می‌شود که مرکز استراتژیک تمام ‌سرزمینی است که از غرب ‌و شمال با خلیج فارس، بحیره‌ کسپین (دریای‌خزر) و سیر دریا و از سوی ‌شرق با سند قرارگرفته است و درصورت وقوع یک جنگ ‌بزرگ بین روس و انگلیس به‌دلیل تسلط بر آسیا- جنگی‌که اشغال ‌فارس توسط انگلیس می‌تواند انگیزه‌ای برای آغاز آن شود- هدف ‌اصلی نزاع و احتمالاً صحنه نخستین عملیات‌بزرگ نظامی خواهدبود.

اینکه انتساب اهمیت برای هرات بی‌اساس نیست باید برای هرکسی‌که موقعیت ‌جغرافیایی آن‌ را می‌داند آشکار باشد. فارس ‌مرکزی مشتمل ‌از ارتفاعاتی‌است که از هر طرف با سلسله‌ کوه‌ها محصور شده ‌است. آب‌هایی که از این کوه‌ها به‌سوی مناطق ‌هموار سرازیر می‌شوند امکان ‌خروج نمی‌یابند. مقدار این آب‌ها به‌حدی نیست که قادر به ‌تشکیل یک یا چندین دریاچه ‌مرکزی شود. این آب‌ها یا در باطلاق‌ها ته‌نشین می‌شوند و یا در ریگزارهای‌ داغ کویر بزرگ که بخش‌ عمده  فلات‌ فارس را دربرگرفته و یک‌ سد تقریبا غیر‌قابل‌عبور بین غرب‌ و شمال ‌شرق فارس ایجاد کرده، ناپدید می‌شوند. کوه‌های‌خراسان که از گوشه جنو‌ب ‌شرق بحیره‌ کسپین (دریای‌خزر) تقریبا درست به‌سوی شرق امتداد یافته و نقطه ‌اتصال بین البرز و هندوکش‌اند، مرز شمالی این بیابان را می‌سازند و درست در همان منطقه‌ای‌که شاخه‌ای از این کوه‌ها به‌طرف جنوب رفته و بیابان ‌فارس را از مناطق ‌پرآب و غنی‌تر افغانستان جدا می‌سازد، هرات موقعیت ‌دارد- محدود و مأمون در یک‌ دره خیلی ‌وسیع و نهایت حاصل‌خیز.

در شمال‌ کوه‌های‌ خراسان بیابان دیگری می‌یابیم که شبیه به کویر دامنه‌جنوبی آن ‌است. در این‌جا نیز رودخانه‌های پُرهیبتی همچون رود مرغاب در ریگ‌های آن گم‌ می‌شوند. اما آمودریا و سیردریا چنان با قدرت‌اند که از آن عبور نموده و در مسیر نهایی خود دره‌های‌ گسترده قابل‌کشاورزی ایجاد می‌کنند. این‌بیابان در آن ‌سوی سیردریا به‌ تدریج ویژگی‌های جلگه‌های ‌وسیع و بی‌درخت روسیه‌جنوبی را به ‌خود می‌گیرد و درنهایت به‌طور کامل در ‌آن گم‌ می‌شود. بدین‌گونه سروکار ما با سه ‌منطقه مشخص یک‌ تمدن نسبی‌ است که پهنای آن از بحیره‌کسپین (دریای‌خزر) تا هند برتانوی می‌رسد. نخست شهر‌های‌غربی‌فارس: شیراز، شوشتر، تهران و اصفهان؛ دوم شهر‌های‌افغانی: کابل، غزنی و قندهار؛ و سوم شهر‌‌های ‌توران: خیوه، بخارا، بلخ و سمرقندا است. بین تمام این شهر‌ها، مراودات قابل‌توجه‌ای وجود دارد و هرات ضرورتا مرکز این رفت‌و‌آمدها است. راه‌هایی‌که از بحیره‌کسپین (دریای‌خزر) سوی سند و از خلیج‌فارس به استقامت آمودریا می‌روند همه دراین شهر باهم تلاقی‌می‌کنند. هرات در نیمه‌راه میان کابل و تهران و شیراز و بلخ قرار دارد. زنجیره آبادی‌هایی‌ که جاد‌ه‌بزرگ کاروان‌رو را از میان بیابان ‌فارس از راه یزد و کوهستان نشانه‌گذاری ‌می‌کند، به یک‌‌ خط‌مستقیم به هرات می‌رسد و از سوی ‌دیگر تنها جاده‌ای‌ است که از راه کوه‌های ‌خراسان و از طریق هرات، کویر را دور زده و از غرب بسوی‌شرق به آسیای‌ مرکزی می‌رسد.

به‌این‌ترتیب هرات محلی‌است که در دست یک‌قدرت نیرومند می‌تواند هم برای تسلط بر ایران و هم بر توران- هم بر فارس و هم بر ماوراء‌النهر- مورد استفاده قرار بگیرد. هرات به اشغالگرانش همه‌امتیازات یک ‌موقعیت ‌مرکزی را به ‌حداعلای آن می‌‌دهد که از آن‌جا حملات ‌شعاع مانند به‌تمام جهات با سهولت ‌بهتر با پیش‌بینی موفقیت نسبت به هر شهر دیگری در ایران و توران صورت گرفته ‌می‌تواند. درعین‌حال، مشکل ‌ارتباطی بین هر جوره از شهرهای استرآباد – خیوه، بخارا- بلخ، کابل و قندهار به‌حدی بزرگ است که یک ‌حمله‌ مشترک از هر یک از این‌ها به هرات امکان‌کم برای پیروزی خواهد داشت. سپاهیانی که ازین شهر‌ها به‌سوی هرات حرکت‌ خواهند‌کرد، هیچ‌گونه امکان ‌ارتباطی با هم نخواهند داشت و می‌توانند از سوی یک فرمانده‌ شجاع از هرات مورد یورش قرار گرفته و شکست ‌بخورند. با این ‌همه، در چنین‌ حالتی سپاهیان گسیل‌ شده از قندهار، کابل و بلخ شانس ‌بیشتری برای حمله نسبت به آن‌هایی‌که از استرآباد، خیوه و بخارا می‌آیند، خواهند داشت. زیرا حمله از سوی افغانستان با فرودآمدن از کوه‌ها به‌ سوی همواری‌ها و دور زدن کامل بیابان میسر خواهد بود، درحالی‌که حمله‌‌ از جهت بحیره‌کسپین (دریای‌خزر) و از خوارزم، به‌استثنای سپاه استرآباد که از بیابان نخواهدگذشت، همه لشگر‌های دیگر باید از آن عبور کنند و بدین‌گونه ارتباط‌شان با همدیگر را کاملا از دست بدهند.

این سه‌پایگاه تمدن که مرکز مشترک‌شان هرات است متشکل‌از سه‌نوع گروه دولتی‌اند: فارس که در غرب موقعیت‌ دارد پس ‌از «معاهده ترکمنچای» به دست ‌نشانده‌ روسیه تبدیل شده ‌است. به‌ طرف شرق افغانستان و بلوچستان قرار دارند که مناطق با اهمیت‌شان- کابل و قندهار- را می‌توان معادل به دولت‌های ‌دست ‌نشانده از سوی هند برتانوی محسوب‌کرد.

خانات ‌توران، خیوه و بخارا به ‌طرف شمال قرار دارند که به ‌ظاهر بی‌طرف‌اند اما در یک وضعیت ‌متعارض خود به ‌طور یقین جانب فاتح را خواهند گرفت. دلیل وابستگی‌کنونی فارس به روسیه و از افغانستان به انگلیس‌ها از این‌جا آشکار است که روسیه هم ‌اکنون سپاهیانش را به فارس و انگلیس‌ها به کابل گسیل‌ داشته‌اند.

تمام سواحل‌غربی و شرقی بحیره‌کسپین (دریای‌خزر) در تصرف روس‌هاست. باکو و استراخان که هریک به نوبه سیصدوپنجاه و هفتصدوپنجاه مایل از استرآباد فاصله ‌دارند از ارجحیت بیشتری برای ساختن جبه‌خانه و محل تمرکز نیرو‌های‌ ذخیره برخوردار هستند. از آنجایی‌که کشتی‌های ‌نیروی‌دریایی روسیه بر بحیره‌ کسپین مسلط‌اند، می‌توانند به‌آسانی ذخایر و نیرو‌های‌کمکی را به استرآباد برسانند. محلات ساحل‌شرقی بحیره ‌کسپین که راه‌های آن به دریاچه‌ آرال وصل می‌شوند، زیر اداره ‌قلاع و استحکامات ‌روسی است. بالاتر از آن، به ‌سمت شمال و شرق، زنجیره‌ای از قلعه‌های ‌روسی بود که خط مرزی با قزاق‌های اورال را تشکیل‌ می‌داد، این خط در سال ۱۸۴۷ از رودخانه ‌اورال تا رود‌های امبا و تورغای، حدود یکصد‌وپنجاه تا دوصد مایل به‌داخل مناطق‌ مردم رمه‌دار غرغیز که مجبور به پرداخت خراج ‌سالیانه بودند و همچنین به‌سمت دریاچه‌آرال توسعه داده‌ شد. در واقع ازآن‌هنگام تاکنون استحکاماتی در سواحل دریاچه‌آرال و همچنان در کناره‌های سیردریا ساخته‌شده‌اند که هم ‌اکنون کشتی‌های ‌بخار روسی در آن روان‌اند. حتی آوازه‌هایی وجود ‌داشته مبنی براینکه سپاهیان ‌روس خیوه را نیز اشغال‌کرده‌اند، اما این آوازه‌ها هنوز کمی زودرس ‌است.

روند عملیاتی‌که روس‌ها باید در هر حمله‌ جدی به آسیای ‌مرکزی یا جنوبی دنبال‌ کنند، خود  طبیعت آن ‌را از پیش‌تعیین کرده ‌است. لشگرکشی ‌زمینی از قفقاز به‌سوی گوشه جنوب‌ غربی بحیره ‌کسپین با موانع‌ زیادی در کوه‌های‌ شمال ‌فارس روبه‌رو خواهد شد و ارتش‌ مهاجم باید بیش ‌از یکهزارویکصد مایل مسافت ‌را طی‌کند پیش‌از آن‌که بتواند به ‌هدف ‌اصلی خود، هرات دسترسی پیدا کند. راهپیمایی ‌زمینی از اورنبورگ به‌سمت هرات نه‌تنها باید در بیابانی انجام‌ یابد که درآن پروفسکی ارتش خود را در تلاش برای تصرف‌خیوه از دست داد، بلکه عبور از دو بیابان ‌دیگر نیز به‌‌ همان‌ اندازه مشقت‌بار است. فاصله اورنبورگ تا هرات یکهزاروپنجصد مایل ‌هوایی است و اورنبورگ نزدیک‌ترین مکانی است که روس‌ها می‌توانند به ‌عنوان پایگاه ‌عملیاتی خود د رصورت پیشروی از آن ‌جهت، استفاده ‌کنند. هم‌اکنون ارمنستان‌ روسیه و اورنبورگ مناطقی ‌هستند که تقریباً به‌طورکامل از مرکز قدرت ‌روسیه قطع ‌شده‌اند، اولی توسط قفقاز، دومی توسط استپ‌ها. تمرکز مواد و مهمات و نفرات مورد نیاز برای فتح آسیای ‌مرکزی در یکی از این دو مکان، مساله‌ای کاملا  دور از ذهن به‌نظر می‌رسد. فقط یک‌خط باقی‌ می‌ماند- خطی ‌از آن ‌سوی بحیره‌ کسپین، یک‌جا با استراخان و باکو به‌عنوان پایگاه‌ها، با استرآباد در سواحل‌جنوب ‌شرقی بحیره ‌کسپین به‌مثابه یک ‌نقطه رصد و یک ‌راهپیمایی فقط پنج‌صدمایلی تا هرات. این‌خط تمام مزایایی را که روسیه می‌تواند آرزوکند در خود دارد.

استراخان برای ولگا همان ‌چیزی است که نیواورلئان برای میسی‌سیپی. استراخان که در دهانه بزرگترین‌ رودخانه روسیه واقع‌شده و حوزه بالایی رودخانه د رواقع روسیه‌ بزرگ، مرکز امپراتوری را می‌سازد، دارای تمام امکانات و وسایل برای انتقال ‌سربازان و تجهیزات برای سازماندهی یک‌ سفر بزرگ است. سواحل آن‌ سوی بحیره‌ کسپین در استرآباد طی‌ چهار روز با کشتی‌های ‌بخار و هشت‌ روز با کشتی‌های ‌بادبانی قابل‌ دسترسی است. روسیه بدون چون ‌و چرا بحیره‌ کسپین را از آن خود می‌داند و استرآباد که اکنون توسط شاه ‌فارس در دسترس روسیه قرار گرفته ‌است، در نقطه‌ آغازین تنها جاده ‌غرب به هرات قرار دارد که با عبور از کوه‌های ‌خراسان کاملا از گذشتن از کویر جلوگیری ‌می‌کند.

سیاست دولت ‌روسیه بر همین ‌اساس استوار است. ستون ‌اصلی که قرار است د رصورت وخامت ‌‌بیشتر اوضاع علیه‌ هرات دست ‌به‌ کار  شود، در استرآباد متمرکز است. سپس دو ستون ‌فرعی وجود دارد که تعامل آن‌ها با گروه ‌اصلی از بنیاد مشکل‌آفرین است و از این‌سبب هرکدام یک ‌هدف مستقل دارند. قرار است ستون سبک‌تر که در تبریز متمرکز شده از مرز غربی ‌فارس در برابر حرکات ‌خصمانه ترک‌ها دفاع‌ نموده و سرانجام به‌ سمت همدان و شوشتر حرکت‌کند، جایی‌که بتواند از پایتخت ‌تهران هم در برابر ترکیه و هم‌ علیه نیروهای ‌انگلیسی که در نزدیکی بوشهر در خلیج ‌فارس فرود آمده‌اند، محافظت‌کند. ستون سمت ‌چپ که بایستی ‌از اورنبورگ حرکت ‌کند و به احتمال ‌زیاد از استراخان در سواحل ‌غربی بحیره‌کسپین نیروهای ‌کمکی ‌اعزامی دریافت ‌نماید، وظیفه ‌امنیت منطقه ‌آرال و حرکت به‌سمت خیوه، بخارا و سمرقند را به ‌دوش خواهد داشت تا از بی‌طرفی و یا از پشتیبانی این ‌دولت‌ها اطمینان حاصل ‌نموده و درصورت ‌امکان با عبور از آمودریا به‌سوی بلخ، انگلیس‌ها را در کابل یا در هرات مورد ‌تهدید قرار دهد. ما می‌دانیم که تمام این ستون‌ها درحال راهپیمایی بوده و ستون‌های ‌مرکزی و راست از قبل در استرآباد و تبریز مستقر شده‌اند. به احتمال‌قوی مدتی‌ در زمینه پیشروی ستون سمت ‌راست چیزی نخواهیم شنید.

پایگاه عملیاتی انگلیس‌ها منطقه سند علیا است و واحد‌های‌ جنگی آن‌ها باید در پیشاور ایجاد شود. آن‌ها هم‌اکنون بخشی ‌از نیرو‌ها را به‌سمت کابل گسیل داشته‌اند. این‌شهر چهار ص د‌مایل هوایی از هرات فاصله دارد. اما انگلیس‌ها باید در یک جنگ ‌جدی نه‌تنها کابل، غزنی و قندهار بلکه قلعه‌های‌کوهستانی محافظت‌کننده از گردنه‌های ‌افغانستان را نیز تسخیر کنند. در این ‌امر آنان بیش ‌از روس‌ها در گرفتن استرآباد به‌سختی مواجه نخواهند شد، زیرا به‌نظر می‌رسد که ظاهرا از افغان‌ها در برابر حمله ‌فارس حمایت ‌می‌کنند.

راهپیمایی از کابل به‌ هرات دشواری‌های غیرقابل ‌جبرانی نخواهد داشت. انگلیس‌ها نیاز به ستون‌های ‌فرعی ‌خاصی نخواهند داشت، زیرا هیچ‌یک از ستون‌های ‌فرعی ‌روسیه قادر به آمدن نخواهد شد و اگر ستون‌ اورنبورگ پس ‌از چندین‌ کارزار از بخارا به‌سمت بلخ پیشروی کند، نیروی‌ ذخیره‌ قدرتمند در کابل به‌سرعت وارد عمل خواهد شد. انگلیس‌ها این‌مزیت را دارند که خط‌عملیاتی آن‌ها به‌طورنسبی کوتاه ‌است، زیرا گرچه هرات درست در نیمه‌راه کلکته و مسکو قرار دارد، اما پایگاه انگلیس‌ها در محل تلاقی رودخانه‌های‌کابل و سند تنها ششصد مایل از هرات فاصله ‌دارد، درحالی‌که مسافت ‌پایگاه ‌روسیه از استراخان تا هرات یکهزار و دوصدوپنجاه‌ مایل می‌شود. انگلیس‌ها در کابل نسبت به‌ هرات صد مایل از روس‌ها نسبت به استرآباد پیشی ‌دارند و تا‌ جایی‌که از آن سرزمین شناخت داریم آن‌ها از یک‌ منطقه با کشت و آبادتر و پرجمعیت‌تر و راه‌های بهتر از آن‌که روس‌ها در خراسان در پیش دارند، برخوردار‌می‌باشند. در مورد دو‌ ارتش، بدون‌ شک ارتش ‌انگلیس از نظر تحمل‌ آب‌وهوا بهتر است. نیرو‌های ‌اروپایی آن‌ها بدون‌تردید با همان استواری همچون همر‌زمان‌شان در نبرد «اینکرمن» می‌جنگند. سپاهیان‌پیاده نظام را نباید کم ‌بها داد. سر چارلز ناپیر که این نیرو‌ها را در بسیاری ‌از نبردها آزموده بود، بالاترین ‌نظر را در مورد آن‌ها داشت. او، خود، بی‌چون‌و‌چرا یک ‌سرباز و یک ‌جنرال بود. سواره ‌نظام منظم ‌هند ارزش‌ زیادی ندارد، اما بخش ‌نامنظم آن عالی ‌است و در میان افسران‌ اروپایی خود قاطعانه بر قزاق‌ها ترجیح داده‌می‌شود.

البته هرگونه حدس‌وگمان بعدی درمورد چشم‌انداز چنین ‌جنگی کاملا بی‌فایده ‌است. هیچ ‌امکانی برای سنجش قوت‌هایی که از ‌یک ‌طرف یا طرف ‌دیگر به حرکت درآمده می‌توانند، وجود ندارد. پیش‌بینی تمام اتفاقاتی‌که ممکن ‌است هنگام وقوع ‌رویدادهایی به اهمیت آنچه اکنون به‌نظر می‌رسد، رخ ‌دهد، ناممکن‌ست. با این‌حال، یک‌چیز مسلم ‌است: ارتش‌هایی‌که در نبرد هرات تعیین‌کننده ‌هستند، به‌دلیل مسافت‌ زیادی که هر یک از طرفین باید طی‌کند، نسبتا کوچک خواهند بود. بخش قابل‌توجه دیگر نیز به ‌دسیسه‌های ‌دیپلماتیک و رشوه‌دهی به‌ قدرتمندان‌گوناگون گروه‌بندی شده در اطراف ‌هرات بستگی خواهد داشت.

تقریبا مسلم است که روس‌ها در این ‌موارد به‌نحو بهتری عمل ‌می‌کنند. دیپلماسی آن‌ها بهتر و شرقی‌تر است. می‌دانند که در صورت نیاز با پول‌ سخاوتمندانه رفتار کنند و بیش ‌از همه آن‌ها در اردوگاه ‌دشمن، دوستانی‌ دارند. لشگر‌کشی ‌انگلیس به ‌خلیج‌ فارس فقط یک مانور انحرافی است که می‌تواند قسمت قابل ‌توجهی از ارتش ‌فارس را به‌ خود مشغول ‌کند اما می‌تواند در نتایج ‌مستقیم ‌خود ناچیز باشد. اگر پنج‌ه زار سرباز ‌انگلیسی که اکنون در بوشهر هستند سه‌برابر هم می‌شدند، در شدیدترین‌حالت فقط می‌توانستند به شیراز بروند و در آن‌جا متوقف شوند. از آنان کار بیشتری ساخته ‌نبود. این اکتشاف، اگر تصوری ‌از آسیب‌پذیری کشور از کرانه‌ خلیج به دولت ‌فارس بدهد، به ‌هدف خود رسیده‌است. انتظار دیگری بیش ‌از ‌این داشتن بی‌معنی خواهد بود. خطی‌که باید واقعا سرنوشت تمام ایران و توران روی آن رقم ‌بخورد از استرآباد تا پیشاور می‌رسد و هرات نقطه مهم و تعیین‌کننده این‌خط است.

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=17315
  • نویسنده : فریدریش انگلس (ترجمه‌: وهاب فروغ طبیبی)
  • 14 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.