• امروز : شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 27 April - 2024
::: 3304 ::: 0
0

: آخرین مطالب

موزه ملی هرات | مرتضی حصاری کتیبه‌های فارسی مسجد ‌جمعه (جامع) هرات | مرتضی رضوانفر مسجد جامع هرات میراثی ماندگار در تاریخ معماری جهان اسلام | علیرضا انیسی معماری در خراسان بزرگ عهد تیموری | ترانه یلدا از چهارسوی هرات تا چهار مرکز دیپلماسی جهان | سروش رهین هرات و نقطه‌ ‌عطف رهبری | ظاهر عظیمی هرات و توسعه‌ سیاسی | سید نایل ابراهیمی حوضه آبریز هریرود؛ چالش‌ها و راهبردهای مشارکتی و بومی | عبدالبصیر عظیمی و سیدعلی حسینی موقعیت استراتژیک هرات | فریدریش انگلس (ترجمه‌: وهاب فروغ طبیبی) نقش هرات در همگرایی منطقه‌ای | ضیاءالحق طنین درخشش تاریخی هرات | سید مسعود رضوی فقیه دیدار سروان انگلیسی با یعقوب‌خان در هرات | علی مفتح ایستاده بر شکوه باستانی* | محمدجواد حق‌شناس سیاست‌گذاری «همگرایی منطقه‌ای» در حوزه تمدنی ایران فرهنگی هرات در عهد ایلخانی، آل کرت و تیموری | شیرین بیانی گزارش سفر محمود افشار به افغانستان تحولات افغانستان و قیام ۲۴ حوت (اسفند) ۱۳۵۷ مردم هرات | محسن روحی‌صفت* هرات، شهر عشق، دانش و هنر | سید رسول موسوی* دلبسته این مردم مهربان هستم تقابل نظامی اسرائیل و ایران: پیامدها و راه حل‌ها | سید حسین موسویان آیین نوروز دوای درد افغانستان | حسین دهباشی ردپای نوروز در ادبیات داستانی | محمد مالمیر سبزی پلو با ماهی | مرتضی رحیم‌نواز بهداشت و تغذیه در تعطیلات مراسم نوروز باستانی | گلبن سهراب شهر نوروزانه | بهروز مرباغی تئاتر و بهار، تلاشی برای زدودن زشتی و پلشتی | مجید گیاه‌چی نوروز در رادیو ایران زمستان به پایان رسیده است… | محمود فاضلی اهمیت پاسداری از جشن نوروز در افغانستان | محمدصادق دهقان پارسه، تخت‌گاه نوروز | مرتضی رحیم‌نواز نوروز، جشن بیداری | جعفر حمیدی بازشناسی نمادهای انسانی نوروز | مرتضی رحیم‌نواز آن روزگاران | ساناز آریانفر سیمای جهانی نوروز ایرانی | مرتضی رحیم‌نواز آداب و رسوم نوروزیِ تاجیکان | دلشاد رحیمی* نظام اسطوره‌ای نوروز | مرتضی رحیم‌نواز نوروز در هرات؛ بقای زندگی | مینو سلیمی نوروز و دیپلماسی میراث فرهنگی | رضا دبیری نژاد تحویل سال و تغییر احوال | محمدجواد حق شناس نمادشناسی سفره هفت‌سین و نوروز | مرتضی رحیم‌نواز حال و هوای عید در تاجیکستان | عباس نظری کارت تبریک عید | مجید جلیسه نوروز، فرهنگِ هویت‌ساز | فریدون مجلسی شکوهِ هرات، در فراسوی گستره ایران فرهنگی نوروز، جشن رستاخیز آئین‌های پیشوار نوروزی | ندا مهیار نوروز و آیین‌های نمایشی نوروزی سیاست همسایگی در نوروزستان | سید رسول موسوی پوتین قادر نیست جنبش رهبر مخالفان را خاموش سازد | آندره ئی سولداتوف . ایرینا بروگان (ترجمه: رضا جلالی) جشن آتش‌افروزان | مرتضی رحیم‌نواز

3

دیدگاه تاریخی نسبت به سه‌جزیره ایرانی خلیج فارس | داوود هرمیداس باوند

  • کد خبر : 16475
  • 30 دی 1402 - 2:48
دیدگاه تاریخی نسبت به سه‌جزیره ایرانی خلیج فارس | داوود هرمیداس باوند
باتوجه به وقایع و شایعات فوق‌الذکر، لانسدان، وزیرخارجه انگلستان، اعلامیه معروف را صادر نمود. بدین معنی که دولت انگلستان اجازه نخواهد داد هیچ دولت خارجی به قلمرو انحصاری انگلستان در خلیج فارس وارد شود و برای جلوگیری از این امر حتی تا پای جنگ خواهد رفت.

میزگرد ادعای امارات متحده عربی در قبال جزایر سه‌گانه خلیج فارس و جنجال‌های منطقه‌ای و بین‌المللی بوجود آمده در این رابط، مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه را بر آن داشت که میزگردی با حضور آقایان دکتر داوود هرمیداس باوند (از دانشگاه امام صادق)، دکتر بهمن فزونی (از دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در ساکرامنتو)، دکتر محم هادی سمتی (از دانشگاه تهران) و دکتر محمدجواد ظریف (معاون امور بین‌المللی وزارت امور خارجه) برگزار کند که شرح این میزگرد در پاییز ۱۳۷۳ در شماره ۲ فصلنامه مطالعات خاورمیانه (صفحه ۲۳۹ تا ۲۶۴) چاپ و منتشر شده است.

اکنون باتوجه به مباحث پیش آمده در حوزه منطقه‌ای و طرح دوباره ادعای موهوم درباره جزایر ایرانی و به‌منظور یادبود زنده‌نام استاد دکتر داوود هرمیداس باوند، سخنان ایشان را پس از نزدیک به سه‌دهه بار دیگر منتشر می‌کنیم. چراکه همچنان وجاهت علمی و تاریخی خود را حفظ کرده و همچنان مورد وثوق است.
ضمن‌اینکه بایستی در این‌جا یادآوری کنیم که از زنده‌یاد استاد دکتر باوند کتاب «مبانی تاریخی، سیاسی و حقوقی حاکمیت ایران بر جزایر تنب و ابوموسی» که ابتدا در نیویورک و به زبان انگلیسی چاپ و منتشر شده و سپس توسط دکتر بهمن آقایی در ایران ترجمه و کتابخانه گنچ دانش نخستین‌بار آن را در سال ۱۳۷۷ چاپ و منتشر کرده، به یادگار مانده است.

درخصوص جنبه تاریخی قبل از بحث درباره ماهیت موضوع لازم است به یک نکته خاص توجه شود و آن عبارت از این است که از زمان بسیار دور به‌ویژه از زمان هخامنشیان به بعد، همواره در ایران با اقوامی که از لحاظ نژادی و زبانی متفاوت بوده‌اند برخوردی توأم با تساهل شده است. این همزیستی و تساهل تنها ناظر به اقوام مختلف درون امپراطوری ایران نبوده، بلکه نسبت به اقوام آن‌طرف مرزهای ایران نیز رعایت می‌شده است. به همین جهت با مهاجرت‌ها، کوچ‌ها و رفت‌وآمدهای فصلی آن‌ها، ییلاق و قشلاق به درون قلمرو و حاکمیت ایران از طریق خشکی و یا دریا با نظر مساعد و تساهل برخورد می‌شده است. عرفاً حکومت مرکزی رسیدگی به این مسائل را در صلاحیت و تیره حکام ولایات چون خراسان، آذربایجان، فارس و غیره می‌گذاشت. در رابطه با قبایل آن‌طرف خلیج فارس، مسئولیت این امر با والی و یا حاکم فارس و در مقاطعی از تاریخ با والی کرمان بوده، ولی در تاریخ مورد نظر ما یعنی از زمان صفویه به بعد در صلاحیت ولایت فارس بوده است، یعنی آن‌ها مجاز بودند بدون مانع به سواحل شمالی کوچ یا رفت‌وآمد کنند و حتی در برخی جزایر از حق علف چر (چرای دام) بهره‌مند شوند.

نوعی روابط خویشاوندی که بین برخی از ساکنین سلطان‌نشین عمان و شیخ‌نشین‌های جنوبی خلیج فارس با بعضی از ساکنین سواحل شمالی آن وجود دارد حکایت از همین تساهل و سابقه تاریخی می‌کند.

با توجه به همین موضوع در سال ۱۹۲۷ به موجب مصوبه قانونی که از سوی دولت ایران گذشت اعلام شد که کلیه ساکنین شیخ‌نشین‌های خلیج فارس به عنوان اتباع و شهروندان ایرانی تلقی شده و مأمورین مرزی و گمرکی با ورود و رفت و آمد آن‌ها بایستی بر این اساس رفتار نمایند. البته این مصوبه شدیداً موجب نگرانی مقامات وقت انگلستان و حکومت هند گردید و تفاسیری گوناگون با تکیه بر سوابق تاریخی این موضوع از سوی آن‌ها مطرح شد.

اما در خصوص سابقه تاریخی جزایر تنب‌ها و ابوموسی به موجب اسناد موجود خصوصاً از زمان صفویه به بعد این جزایر جزو ابواب جمعی بندر لنگه در محدوده قلمرو ولایت فارس بوده است و این واقعیت گذشته از اسناد ایرانی در اسناد مربوطه کمپانی هند شرقی حکومت بمبئی، حکومت هند، گزارش‌ها و مکاتبات کارگزارهای سیاسی انگلستان، دریاداری، گزارش‌های هیدروگرافرها و نقشه‌های رنگی رسمی و نیمه رسمی انگلستان منعکس می‌باشد. در این رابطه ذکر این واقعیت در شماره‌های اولیه Persian Gulf Pilots و نقشه‌های رنگی و رسمی وزارت جنگ انگلستان، دریاداری و لرد کرزن در خور توجه است.

در تمام طول قرن نوزده که دولت انگلستان حضور مستمر و مؤثری در خلیج فارس داشت، برخورد خاصی در مورد جزایر مورد بحث به وجود نیامد مگر در رابطه با جزیره سیری که در اواخر دهه هشتاد قرن نوزده بین دولتین ایران و انگلستان مطرح گردید که در آن اشارتی به تنب بزرگ نیز رفته است. بدین معنی که در این تاریخ دولت ایران از آلمان دو کشتی به نام‌های «پرسپولیس « و «شوش» خریداری کرده بود. دریابیگی ایران، سرتیپ حاجی احمدخان برای سروسامان دادن به وضع گمرکات جنوب ضمن سرکشی به جزایر ایران پرچم ایران را در جزیره سیری نصب و سپس به آن‌طرف خلیج فارس مسافرت می‌نماید و پس از مذاکرات با شیوخ عرب خلیج فارس نامه‌هایی از آن‌ها دریافت می‌کند حاکی از ابراز وفاداری به شاه ایران (ناصرالدین شاه) و تأیید تعلق جزایر خلیج فارس به ایران و همچنین تغییر پرچم پیش‌بینی شده برای آن‌ها از سوی انگلستان. دولت انگلستان نسبت به اقدامات سرتیپ حاجی احمدخان منجمله نصب پرچم در جزیره سیری به دولت ایران اعتراض می‌نماید. امین سلطان، صدراعظم ایران، اعتراض انگلستان را درخصوص جزیره سیری قویاً مردود شمرده و در مورد حاکمیت ایران بر جزیره سیری چند نامه از حاکم وقت لنگه، شیخ یوسف، ارائه می‌نماید که در این نامه‌ها حاکم لنگه در قبال سرزنش والی فارس در خصوص تأخیر در ارسال گزارش‌های مربوطه اشعار می‌دارد علت تأخیر در فرستادن گزارش برای آن بوده که جهت سرکشی و رسیدگی به امور جزایر سیری و تنب بزرگ به آن‌جا رفته بوده است. به علاوه در همین زمان ناصرالدین شاه به وزیر مختار انگلستان در تهران در این رابطه به نقشه رسمی وزارت جنگ انگلستان که از سوی لرد لیبوری به وی تقدیم شده بود اشاره و استناد کرده، می‌گوید: «مشخص نمودن جزایر سیری و تنب بزرگ و ابوموسی در این نقشه به رنگ ایران حکایت از انعکاس واقعیات خصوصی و سیاسی محرز دارد». سکوت مقامات مربوطه انگلستان در قبال تأکید ناصرالدین شاه به تعلق جزایر تنب و ابوموسی به ایران و ادامه این موضع تا اوائل قرن بیست به منزله رضایت ضمنی آن‌ها با نظرات ایران بوده و طبق اصل مسلم حقوق بین‌الملل یعنی acquiesce سکوت و یا به عبارت دیگرعدم مخالفت در قبال ادعای مطروحه از طرف مقابل در حکم رضایت و تأیید آن نظر و ادعا است.

اما وقوع رویدادهایی در اوائل قرن بیستم زمینه‌ساز توجه خاص انگلستان به جزایر تنب بزرگ و ابوموسی و بروز اختلاف بر سر آن‌ها می‌شود از جمله بروز شایعاتی حاکی از آنکه روس‌ها در صدد گرفتن پایگاهی از دولت ایران در یکی از بنادر و یا جزایر ایرانی خلیج فارس هستند و در این رابطه ذکری از بندرعباس، جزایر قشم، هنگام و تنب بزرگ می‌شود. از طرف دیگر نفوذ روزافزون آلمان در منطقه و درخواست یک کمپانی آلمانی برای گرفتن امتیاز خاک سرخ ابوموسی مزید این نگرانی می‌شود. به‌علاوه در همین زمان تجار ایرانی به دلیل افول تجارتی بندرلنگه تقاضا می‌نمایند که ابوموسی به‌عنوان پایگاه تجارتی مورد استفاده قرار گیرد. درهمین‌حال مسئولین بلژیکی جدیدالاستخدام ایران برای تنظیم امور گمرکات ایران در بنادر و جزایر جنوب اقداماتی را برای نصب پرچم و استقرار مأمور گمرکی از بوشهر آغاز و بطرف شرق خلیج فارس در حرکت بودند.

باتوجه به وقایع و شایعات فوق‌الذکر، لانسدان، وزیرخارجه انگلستان، اعلامیه معروف را صادر نمود. بدین معنی که دولت انگلستان اجازه نخواهد داد هیچ دولت خارجی به قلمرو انحصاری انگلستان در خلیج فارس وارد شود و برای جلوگیری از این امر حتی تا پای جنگ خواهد رفت. به علاوه به کارگزاران سیاسی انگلستان در خلیج فارس دستور داده می‌شود فوراً با شیوخ و حکام جزایر ایرانی وارد مذاکره برای انعقاد قرارداد شوند. کارگزار سیاسی وقت انگلستان پس از انجام تحقیقات در پاسخ به این دستورالعمل اشعار می‌دارد متأسفانه هیچ شیخ و حاکم مستقلی در جزایر ایران وجود ندارد جز در جزیره قشم که شیخ حسن نامی است و به نماینده کارگزاری در بندر عباس دستور داده شده با وی تماس‌هایی بگیرد. در گزارش بعدی اشعار می‌گردد که شیخ حسن حاکم جزیره قشم از مسئولیت برکنار شده و شخص دیگری برای این امر تعیین شده است. در همین اوان کاکس، کارگزار سیاسی در گزارشی به وزارت‌خارجه تصریح می‌کند در صورت بروز جنگ، هر دولتی که کنترل بر جزایر تنب بزرگ و ابوموسی را داشته باشد از موقعیت برتری برخوردار است. در چنین اوضاع و احوالی که دولت انگلستان تأمل را جایز نمی‌داند به شیخ شارقه دستور می‌دهد (در این تاریخ شارقه و رأس‌الخیمه تحت اداره یک شیخ بودند) که پرچم خود را بر جزایر تنب بزرگ و ابوموسی نصب نماید. در همین زمان مأمورین گمرک ایران که کار نصب پرچم و استقرار مأموری را در قسمت‌های محمره بوشهر و غیره تمام کرده بودند وارد جزایر تنب بزرگ و ابوموسی شده به نصب پرچم و استقرار مأمورین گمرک اقدام می‌نمایند. این عمل مورد اعتراض دولت انگلستان قرار می‌گیرد به دنبال مذاکراتی که بین مشیرالدوله وزیرخارجه و هاردینگ وزیرمختار انگلستان صورت می‌گیرد موافقت می‌شود که دولت ایران مأمورین گمرک را از جزایر خارج نماید و مادامی‌که موضوع از طریق سیاسی فیصله نیافته هیچیک از طرفین اقدامی ننمایند.

ولی دولت انگلستان، علیرغم این تفاهم دستور می‌دهد که شیخ شارقه پرچمش را نصب نماید. دولت ایران به دولت انگلستان قویاً اعتراض و ضمن جلب توجه آن دولت به قرار موقت فیمابین و تأکید بر حاکمیت ایران بر جزایر تنب بزرگ و ابوموسی درخواست می‌نماید که هر چه زودتر پرچم شارقه برداشته شود. هاردینگ در پاسخ یادداشت اعتراضیه دولت ایران برای اولین بار نکته حقوقی را مطرح می‌کند که به هیچوجه مناسبتی با واقعیت‌های مسئله نداشت. بدین معنی که در یادداشت مزبور اشعار می‌گردد که چون جزایر تنب و ابوموسی تاکنون بطور رسمی از سوی هیچ دولتی اشغال نشده بوده است و شیخ شارقه با نصب پرچم اولین اشغال کننده First Occupier محسوب می‌شود لذا بر دولت ایران است که رد این ادعا بنماید. جالب آن است که دولت انگلستان فقط دوبار بر این اصل ادعا نمود و چون بر بی‌بنیانی آن آگاهی داشت از تکرار آن خودداری کرد. زیرا استناد به اینکه جزایر مورد بحث Res Nullius بوده‌اند با واقعیت امر تطبیق نمی‌کرد؛ چه اطلاق این اصل ناظر به سرزمین‌هایی است که جدیدالاکتشاف باشند یا بلاصاحب No Man’s Land و یا ترک شده Del»». بعلاوه استناد براین اصل (Rest Nullius) وقتی مسموع است که جزایر مورد بحث مورد ادعای دولت دیگر نباشد و مهم‌تر از آن کسی که چنین ادعائی را مطرح می‌نماید می‌بایست کشور فعال عضو جامعه بین‌الملل باشد. بنابراین طرح این ادعا یعنی بلاصاحب بودن از سوی دولتی که طی بیش‌از یکصدسال در کلیه اسناد مدارک انتشارات گزارش‌ها و نقشه‌های جغرافیائی سیاسی و هیدروگرافیک جزایر را جزو قلمرو و تمامیت ارضی ایران ذکر و منعکس می‌نماید و چه قبل‌از این تاریخ و چه بعداز آن اذعان می‌کند که در تمامی سال‌های فوق‌الذکر، جزایر مزبور تحت اداره حاکم لنگه بوده از هر جهت تعجب‌آمیز به نظر می‌رسید.

با توجه به همین ضعف حقوقی دولت انگلستان در سال‌های بعد برای مشروع جلوه دادن اشغال غیرقانونی جزایر به اصل دیگری چون مرور زمان Prescription استناد می‌نماید. استناد به این اصل نیز عاری از استحکام حقوقی بود چون مرور زمان از لحاظ حقوق بین‌المللی وقتی می‌تواند مبنای مالکیت قرار گیرد که اشغال یا تصرف سرزمینی و ادامه آن به‌طور صلح‌جویانه انجام گرفته باشد یعنی مورد اعتراض و مخالفت دولت دیگر واقع نشده باشد و اقدامات مخدوش کننده حتی مقطعی از سوی طرف معترض صورت نگرفته باشد. درحالی‌که دولت ایران از آغاز بروز اختلافات در سال ۱۹۰۴ به‌طور مستمر نسبت به اشغال غیرقانونی اعتراض می‌نموده و در رابطه با هرگونه اقدام در هر زمینه‌ای در جزایر تنب و ابوموسی یادداشت اعتراضیه ارسال می‌داشته و بارها مأمورین نیروی دریائی، گمرک و در دهه پنجاه هلیکوپترهای ایرانی جزایر را بازرسی و رفت و آمد به آن‌ها را کنترل می‌نمودند. به عبارت دیگر با انجام اعتراضات پی در پی و اقدامات مقطعی حاکمانه اجازه داده نشد اصل مرور زمان تحقق حقوقی پیدا کند. به همین سبب باتوجه به سستی بنیان حقوقی و سیاسی اولین اشغال کننده و مرور زمان دولت انگلستان در اواخر دهه بیست متوسل به ادعای جدید دیگری می‌شود. بدین معنی اشعار می‌دارد که در طول قرن نوزده اداره جزایر مورد بحث با حاکم لنگه بوده ولی انجام این مسئولیت به اعتبار حاکم ایرانی نبوده بلکه به عنوان نماینده شیوخ قاسمی بوده است. این ادعا نیز به دلائل تاریخی، حقوقی و سیاسی ذیل از سوی دولت ایران بی‌اعتبار و خلاف واقع اعلام گردید:

۱. سرنوشت قاسمی‌های مقیم ایران از قواسم شارقه و رأس‌الخیمه بکلی متفاوت بوده است چه قاسمی‌های لنگه همواره به عنوان اتباع و فادار دولت ایران بوده‌اند و در فعل و انفعالات شیوخ جنوبی خلیج فارس دخالت و مشارکتی نداشتند.

۲. در موارد متعدد حکام بندرلنگه از اشخاصی غیرقاسمی بودند و حتی در یک مورد قبیله قاسمی مقیم ایران از بندرلنگه به نقطه دیگری کوچ می‌کنند ولی در هیچ مورد، خللی به اداره جزایر از سوی حکام لنگه وارد نمی‌شود این حقیقت مورد توجه خاص «بکت» مشاور حقوقی وزارت خارجه انگلستان بوده که دولت متبوع خود را بدلیل سستی این ادعا از استناد به آن منع می‌کند.

۳. هیچ سابقه‌ای حاکی از آنکه شیوخ قاسمی خلیج فارس در یک زمان نامعلوم چنین نمایندگی به حاکم لنگه برای اداره جزایر داده باشند وجود ندارد. در منطقه‌ای که برای انتقال یک اسب عرفاً قباله وجود دارد فقدان هرگونه سابقه و یا اشاره‌ای به این امر در خور توجه است.

۴. حتی شیوخ رأس‌الخیمه و شارقه همواره در اتحاد با یکدیگر نبودند و در بعضی اوقات به دشمنی و زد و خورد با یکدیگر به سر می‌بردند و تقسیم قبیله قاسمی بین دو شیخ‌نشین حاکی از همین تضاد و دوگانگی بوده است.

۵. اگر برای لحظه‌ای قبول کنیم که حاکم لنگه دارای دو خصوصیت سیاسی و اداری متفاوت بوده است، یعنی از یک طرف حاکم ایرانی بندر لنگه و اداره کننده جزایر ابواب جمعی بندر مزبور و از طرف دیگر نماینده قبایل قاسمی برای اداره جزایر تنب و ابوموسی، پس می‌بایستی به سبب مسئولیت دوم در تمامی تعهداتی که قبائل قاسمی در قبال انگلستان عهده دار بودند مشارکت داشته باشد به عبارت دیگر در ده‌ها قرارداد که در خصوص خودداری از دزدی‌دریائی، عدم زد و خورد در فصول مشخص، صلح موقت، صلح دائم، خوداری از تجارت برده، عدم ایجاد هر گونه رابطه با دولت‌های دیگر و غیره بین دولت انگلستان و شیوخ عرب خلیج فارس منعقد شده، حاکم لنگه به اعتبار خصوصیت دوم یعنی نماینده شیوخ قاسمی برای اداره جزایری که از چنان اهمیت استراتژیک برخوردار باشند حضور داشته و یکی از امضاء‌کنندگان و متعهدین مربوطه باشد ولی در هیچیک از قرارداهای مزبور که بین سال‌های ۱۹۰۰ – ۱۸۲۰ منعقد شده کوچکترین اثری از مشارکت شیخ لنگه به چشم نمی‌خورد.

۶. عجب آنکه دولت انگلستان برای صحت مدعای خود استناد به سه‌نامه تظلم‌آمیز می‌نماید که از سوی شیخ رأس‌الخیمه در اوائل دهه هشتاد به حاکم لنگه می‌شود. در این سه‌نامه شیخ قاسمی رأس‌الخیمه از اینکه تعدادی از افراد او که برای چرای احشام به جزیره تنب رفته بودند و از سوی سکنه ایرانی جزیره مضروب و اخراج می‌شوند شکایت و دادخواهی می‌نمایند که خود نامه‌های تظلم‌آمیز و دادخواهی مبین اقتدار و حاکمیت حاکم ایرانی لنگه بر جزایر مورد بحث می‌باشد.

اگر جزایر تنب و ابوموسی متعلق به تمامی قبایل قاسمی بود، برای رفع مشکل می‌بایست به کارگزاری سیاسی انگلیس ارجاع می‌گردید زیرا به موجب قرارداد صلح دائم، مرجع حل اختلاف بین شیوخ عرب خلیج فارس کارگزار سیاسی پیش بینی شده بود ولاغیر. همان‌طوری که قبلاً اشاره شد مشاورین حقوقی وزارت خارجه انگلستان، بخصوص بکت دولت متبوع خود را از استناد به این ادعا به دلیل سستی و بی‌پایگی منع می‌نماید. بویژه نامبرده تأکید می‌کند که بارها حاکم قاسمی لنگه از مقام خود معزول و حتی اخراج شده و به جنوب خلیج فارس نقل مکان کرده است. در این صورت اداره جزایر می‌بایست به شیوخ قاسمی جنوب بازگشت داده می‌شد. ولی هیچ‌وقت چنین وضعی پیش نیامد و حکام ایرانی لنگه کمافی‌السابق به اداره جزایر مورد بحث مشغول بوده‌اند.

باتوجه به مراتب فوق از ۱۹۰۴ تا ۱۹۷۱ وضع حقوقی جزایر به عنوان جزایر مورد اختلاف در اغلب اسناد رسمی دولت انگلستان مشاهده می‌گردد و از نظر دولت ایران وضع جزایر مزبور به عنوان اشغال غیرقانونی از سوی دولت استعماری بریتانیا تلقی می‌گردد و با پایان استعمار بدیلی جز اعاده حاکمیت ایران بر جزایر مزبور نمی‌توانست وجود داشته باشد. با اکتفاء به چنین اعتقادی دولت ایران بعد از اعلان خروج انگلستان از شرق سوئز، مذاکراتی را با دولت مزبور جهت اعاده حاکمیت بر جزایر مورد بحث آغاز کرد. این مذاکرات که طی مدت بیش‌از سه‌سال جریان داشت باتوجه به تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی ازیک‌طرف و پیش‌بینی نقش محوری برای ایران در رابطه با امنیت منطقه از طرف دیگر ضرورت جلب دوستی و همکاری همسایگان عرب و بالاخره ایجاد ثبات و امنیت آتی در منطقه موجب گردید که دولت ایران گذشت‌هایی به نفع موکلین عرب انگلستان بنماید. بدین ترتیب که نوعی اصل آزادی تعیین سرنوشت برای مردم بحرین را پذیرا شد و ضمن حفظ حاکمیت خود بر ابوموسی امتیازاتی محدود و در قسمتی از جزیره به نفع شیخ‌نشین شارقه پس‌بینی کرد و بالاخره طبق تفاهمی شفاهی با انگلستان، اعاده حاکمیت کامل بر جزایر تنب‌ها که مقتضای منطقی ختم استعمار در جزایر مورد بحث بود صورت داد به گفته وزیرخارجه و نماینده دائم انگلستان در سازمان ملل متحد آنچه ماحصل مذاکرات ایران و انگلستان بود به نفع صلح ثبات و امنیت منطقه بوده و هست و اما اینکه در حال حاضر ما به چه صورت بایستی با مسئله برخورد کنیم، موضوعی است که دکتر ظریف توضیح خواهد داد.

نکات کلیدی که دکتر باوند در میزگرد «سه‌جزیره ایرانی در خلیج‌فارس» در سال ۱۳۷۳ در مرکز مطالعات خاورمیانه و در پرسش و پاسخ به سایر استادان حاضر در این نشست تخصصی مطرح کردند، به شرح زیر است:

• یک نکته‌ای را که بنده عرض کردم که در تمامی اسناد و مدارک رسمیIndia Office)، دفتر هندوستان) وزارت‌خارجه انگلستان و نقشه‌های جغرافیایی این جزایر را جزو قلمرو ایران منعکس می‌کند البته این موضع تا پایان قرن نوزده محفوظ باقی می‌ماند.

• نقشه لرد کرزن بعداز آغاز قرن بیستم هم تکرار شده است، اما در دفتر هندوستان از ۱۹۲۳ به بعد ارتباط این جزایر با ایران گو اینکه گسسته است. باز بعضی اسناد هست که اشاره دارد ولی علی‌الاصول سیاست سیستماتیک انگلستان این بود که ارتباط جزایر را با ایران در نقشه‌ها و گزارش‌های سیاسی یا اسناد مربوطه‌شان حذف کند.

• بحث تاریخی واقعیتی که در روند تاریخ مشهود بوده بحث حقوقی ادعائی است که طرف مقابل نسبت به سرزمین شما مطرح می‌کند و بنابراین پاسخ شما در رد ادعای آن‌ها باید جنبه حقوقی مسئله را مدنظر داشته باشد. در طول تاریخ از زمان صفوی این جزایر به عنوان ابواب جمعی ولایت فارس یا لنگه یا بندرعباس بوده و این روند تاریخی آن است. این نکته را عرض کنم که نه تنها این جزایر بلکه برخی‌از جزایر ایران اهمیت آن چنانی نداشته که به‌صورت خیلی روشن و سیستماتیک در روند مطرح بشود گاه‌گاهی رویدادهایی پیش می‌آمده و اشاراتی در اسناد دیده می‌شود. بنابراین وقتی که مسئله‌ای ایجاد می‌شود اهمیت پیدا می‌کند ولی در روند عادی آن چنان نبوده که در هر مقطع جزیره تنب و ابوموسی مطرح بشود.

• اهمیت سیاسی خلیج فارس گذشته از آنکه در قبال تهدیدات احتمالی شوروی مطرح بود به دلیل داشتن ۶۵٪ ذخایر نفتی جهان برای غرب اهمیت داشته و هنوز هم ادعا می‌کنند در این منطقه منافع حیاتی دارند. بنابراین اهمیت خلیج فارس برای غرب یا آمریکا کماکان مطرح است یعنی فروپاشی شوروی دگرگونی اساسی در بینش غرب به وجود نیاورده است. به نظر من در آن زمان هم شوروی بیشتر وسیله تبلیغاتی بوده جهت بهره‌برداری برای استقرار و تحکیم نفوذ و حقیقتاً شوروی آن چنان موقعیت و وضعی نداشت که بتواند تهدید جدی برای خلیج فارس باشد. به نظر من گو اینکه بعد از فروپاشی شوروی اهمیت استراتژیک و ژئوپولیتیک ایران و ترکیه عوض شده ولی اهمیت استراتژیک خلیج فارس عوض نشده چون منافع حیاتی غرب در آن کماکان پابرجاست. اما نکات دیگر در رابطه با مسئله جزایر یکی فلات قاره است و منطقه انحصاری اقتصادی آن و دیگری وضع جغرافیایی خاص جزایر در رابطه با کنترل تنگه‌هرمز است که ایران در این رابطه منافع خود را داراست.

• من می‌خواستم راجع به یک نکته که آقای دکتر ظریف گفتند اشاره‌ای داشته باشم. گاهی مطالبی که در مجلات عنوان می‌شود مقداری مبالغه‌آمیز است. اهمیت نفت را به عنوان مثال توجه کنید. برخورد با شرکت‌های سرمایه‌گذاری هم عوض شده است. الان در بعضی‌از کشورهای نفتی مثل اندونزی حتی حاضرند این‌ها را در خود منابع هم سهیم بکنند ولی یک قانون عرضه و تقاضا داریم و مادامی‌که تولیدات جدید بعضی منابع عرضه نشده برخوردها تابع آن قانون هستند. این‌ها از ذخایرشان تغذیه می‌کنند، در بازار از یک حلقه استفاده می‌کنند قیمت را روی یک سطح نگه می‌دارند. اگر حقیقتاً اعضای اوپک همبستگی جدی داشتند در برخوردشان با آن‌ها وضع بهتر از این بود. حالا به دلایل سیاسی خاص این همبستگی انجام نمی‌شود ضمن‌اینکه قبول کردند که قاعده موضوع عوض شده است. دیگر ملی کردن‌ها و تمام این‌ها در شرایط امروز تقریباً عوض شده ولی اهمیت نفت فعلاً مادامی که تولیدات اضافی در دنیا نیامده با توجه به افزایش روزافزون تقاضا، حتی استفاده از انرژی‌های جانشین نفت آن‌طوری هم که تصور می‌شود میسر نشد، چندان کم نشده است. بنابراین اهمیت آن چنان افت نکرده که شاید در مقالات، روزنامه‌ها و نشریات برخورد می‌کنند. بعد هم مسئله ما الان تحولات جدید جهانی است که آثارش بعدها ظاهر می‌شود ما داریم بحث می‌کنیم و می‌خواهیم به نگرش آمریکا برخورد کنیم. توجه من به وضع روز است. تحولاتی که فرمودید شاید آثارش در آینده دورتر ظاهر شود. نسبت به روسیه هم بازبینی ایجاد شده است. این موجب شده که توجه بیشتری به اهمیت ایران در رابطه با جمهوری‌ها بکنند.

• ضمن‌اینکه ما اصل رقابت در دنیای آزاد را قبول داریم نه رقابت از دید مارکسیستی – این‌ها می‌خواهند گلوی یکدیگر را ببرند. اصلاً این‌ها همبستگی دارند. ببینید الان آمریکا مادامی‌که مسائلش را با اروپا حل نکرده مایل به ایجاد یک اتحادیه گمرکی با اروپا است. تا وقتی‌که اروپا به تفاهم با آمریکا نرسد آمریکا مایل است اهرم‌هایی در نقاط جهان داشته باشد. یکی‌از این اهرم‌ها در قبال رقبایش، منطقه خاورمیانه نفت‌خیز است. به‌نظر من اهرمی است که نباید نادیده گرفت. آمریکا اگر نتواند مسائلش را با آن‌ها حل کند سعی می‌کند از این اهرم استفاده کند نه استفاده امپریالیستی بلکه برخوردی و اهرم فشاری است در قبال رقبا برای اینکه این‌ها را به بعضی از نظرات خود وادار به تمکین کند. کاملاً روشن است که آمریکا می‌خواهد یک نوع موازنه و مشارکت منصفانه با دیگران داشته باشد. یک نوع برتری و اولویت هم می‌خواهد. برتری و اولویت را در مقابل کی می‌خواهد؟ در مقابل رقبایش می‌خواهد و ما این دو را نباید از نظر دور بگیریم برای آمریکا اهمیت خلیج فارس در رابطه با خودش روز بروز کمتر می‌شود خلیج فارس در رابطه با یک سیستم و در قبال رقبا برای آمریکا نقشی بازی می‌کند که نباید آن را نادیده گرفت و در آن موردی که فرمودید که آیا چه تهدیدی است من فکر می‌کنم که از آقای دکتر ظریف که در متن این موضوع هستند تلمذ کنیم.

• نکته‌ای را که در ارتباط با صحبت‌های آقای ظریف باید اشاره کنم و ایشان از آن سریع رد شدند من معتقدم به این نکته که شما اشاره فرمودید که چرا بین خودشان این همه اختلاف وجود دارد و در مراجع بالاتر مطرح نمی‌شود و آنچه مربوط به ایران است به شورای همکاری می‌رود به اتحادیه عرب می‌رود و مکرر مطرح می‌شود. ببینید– یک واقعیت که هیچ مبنای منطقی ندارد ولی متاسفانه وجود دارد این است که اعراب علی‌الاصول ما را به‌عنوان عضوی از کانون خانواده خودشان نمی‌دانند به هر شکلی ما در رژیم قبلی در هر ترکیب یا هر تجمعی که به نحوی از انحاء تجمعی باشد بین ما، آن‌ها پذیرا نبودند. در زمان قبل‌از انقلاب، رژیم شاه رژیمی بود که طرفدار وضع موجود بود ظاهراً همه ما می‌دانیم روابط حسنه هم داشتند. حتی به یک دبیر اول که فرض کنید می‌رفت کویت کلی هم هدیه می‌دادند با غرب هم رابطه حسنه داشتیم و حقیقتاً هم علی‌رغم شعارهای توخالی زمان شاه ایران انگیزه توسعه‌طلبی هم نداشت الان هم ندارد. معذالک با هر طرح پیشنهادی برای ترتیبات اولیه که از سوی ایران با اعطای امتیازات مطرح می‌شد، چه قبل‌از اینکه عراق بیاید و چه بعداز اینکه در سال ۱۹۷۵ عراق آمد، در خاتمه در عمان آن‌ها قبول نکردند و یکی‌از دلایل قضیه جزایر به نظر من این است که این را زنده نگه می‌دارند تا هر ادعایی که ایران دارد بگویند اول این را مطرح می‌کنیم این خود به‌خود یک عقب‌نشینی نسبی راجع به این مسئله ایجاد می‌شود. بنابراین ما در این فکریم که ترتیبات امنیتی منطقه باید جانشین ترتیبات دوجانبه باشد. حتی ۲+۶ هم به نظر من فقط یک ظاهر منطقه عربیست، برای آنکه آن مقصود دومشان را عملی بکنند. بنابراین وقتی واقعیت این است چگونه ما باید این طرف پافشاری کنیم یک ترتیبات امنیتی دسته‌جمعی داشته باشیم باید خودداری کنیم. این به نتیجه‌ای نمی‌رسد. ما حاضریم بعضی ژست‌های آن‌ها را بخریم در رابطه با آمریکا چاره‌ای ندارند. این‌ها اصلاً صدوپنجاه سال زیر پرچم آمریکا بوده‌اند و بیشتر این‌ها کوچک‌اند و الان هم هیچ اطمینانی نه از عربستان، نه از ایران و نه از عراق دارند. بنابراین تنها اطمینانی که دارند تضمین اتکایی است که قدرت برتر به این‌ها می‌دهد، می‌خواهد انگلیس باشد، می‌خواهد آمریکا باشد یا در یک مقطعی فرض کنید روسیه باشد. پذیرای این بیشتر هستند و کمتر نگرانی دارند. بنابراین خواست ما در مورد ترتیبات امنیتی در خلیج فارس و اینکه باید به دست کشورهای منطقه اداره بشود، عملی نیست و نخواهد بود. در رابطه با این حتی من می‌گویم اگر تنب و ابوموسی را هم حذف کنیم، از حاکمیت آن صرف‌نظر کنیم، باور کنید تنب کوچک را هم داشته باشید، باز همین مقوله همین شکل و همین نحو با ما خواهد بود. عربستان به دلایلی مایل نیست با ما رابطه حسنه‌ای داشته باشد. حالا مسائل منافع خاص خودش و من می‌خواهم مصر و این‌ها را به دلایل مقطعی اضافه بکنم ولی اعراب به صورت دسته‌جمعی مایل نیستند که در کانونی و تجمعی باشند که ما هم باشیم چون می‌دانند که ایران باشد، عربستان نقشش را، اولویتش را از دست می‌دهد یا حتی عراق باشد اولویتش را از دست می‌دهد. بنابراین، وقتی ما این تجربه را داریم فریاد در خلاء است که دنبال مسئله‌ای برویم که تحقق جدی پیدا نمی‌کند.

• همان‌طوری‌که دکتر ظریف اشاره فرمودند یکی مسئله نابرابری است. فرض کنید بین اعضای شورای همکاری خلیج فارس چون عربستان به‌عنوان برادر بزرگتر نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای علی‌الاصول دارد خوب این یک نگرانی است. دوم اختلافات مرزی است که اشاره شد. سوم اختلافات خانوادگی قبیله‌ای است که ریشه‌هایش در بحرین و قطر بسیار قوی است، گذشته از اختلاف برسر برخی جزایر و موارد دیگر. چهارم اختلاف فرقه‌ای می‌باشد. فرض کنیم اباضیه عمان ممکن است با وهابیت عربستان و تسنن و تشیع اختلاف پیدا کند. این‌ها بالقوه است پس این اختلافات بالقوه بین این کشورها وجود دارد. ولی نکته‌ای که من عرض کردم این است که این دید و برداشت در زمان شاه نبود. زمان شاه یک قدرت استراتژیک و یک رابطه حسنه وجود داشت. معذلک با تمام این‌ها ایران تلاش کرد که یک ترتیبات امنیتی منطقه‌ای که همه در آن مشارکت داشته باشند درست کند ولی به هیچ وجه حاضر نشدند. در عمل هم عربستان ضمن‌اینکه با دیگران اختلاف دارد نقش تعیین‌کننده‌ای را بازی می‌کند. یعنی نهایتاً شورای همکاری به یک قطعنامه‌ای رای می‌دهد ولو اینکه نظرات متفاوت باشد. نهایتاً قطعنامه برآیند نظر شورای همکاری است. وقتی‌که اتحادیه عرب می‌رود، مؤید این است که به صورت دسته‌جمعی تایید کردند و این انگیزه‌ها ممکن است وقتی کانال خاص خود را طی می‌کند جایگاهی احراز کند که دیگران و نسل‌های آینده حکومت‌ها متعهد شوند به اینکه پیرو این خط مشی باشند. این‌که شما اشاره فرمودید درست است که هر حکومت انقلابی همیشه موجب نگرانی می‌شود. من می‌خواهم بگویم قبل‌از این‌که انقلاب شود چنین برداشتی نسبت به ایران وجود داشته و این عوض نشده و به شکل دیگری هم تشدید شده و چون تشدید شده آن را در وضع بالاتری از اختلافات درونی خودشان قرار می‌دهند.
یک وقت موازنه منطقه‌ای مطرح است. فرض کنید ایران و عراق می‌خواهند از این موازنه استفاده کنند آن جای خودش را دارد اما یک وقت هست ما می‌گوییم ترتیبات همکاری دسته‌جمعی در قطعنامه ۵۹۸ در بند آخرش ایران پیشنهاد کرده بود که بر همین اساس ما با حسن‌نیت این را مطرح می‌کنیم ولی این‌ها با حسن‌نیت تلقی نمی‌کنند و پذیرا نیستند. حالا که پذیرا نیستند من فکر می‌کنم بهترین راه این است که روابط با شورای همکاری، حالا که به صورت جمعی مایل نیستند بطور دوجانبه باشد. ما باید با قطر، بحرین، امارات و… روابط داشته باشیم. این بهترین راه است. در این شکل ما دنبال چیزی نیستیم که برای ما این‌قدر اهمیت پیدا بکند و آن‌ها به دلیل اهمیتش در قبال آن چیزهای دیگری را مطرح بکنند. من معتقدم یکی‌از دلایلی که جزایر را مطرح می‌کنند، می‌خواهند ما را رد بکنند، یعنی این درخواست ما را با طرح این مسئله خودبه‌خود حذف کرده و ما را وادار به عقب‌نشینی بکنند. به محض اینکه مطرح بکنیم، می‌گویند اول مسئله جزایر را حل بکنیم بعداً صحبت سر مسائل دیگر ولی اگر ما یک حالت کم اهمیت دادن داشته باشیم، این‌قدر آب به آسیابشان نریزیم و این‌قدر از یک لبخند آن‌ها احساس شعف نکنیم، می‌خواهم یک واقعیت را بگویم خود آن‌ها نگران می‌شوند چون اهمیت ایران را می‌دانند. در عمق اندیشه‌های خود، آن‌ها می‌دانند که اهمیت ایران برای بقائشان لازم است اگر یک کمی صبر داشته باشیم آن‌ها هستند که نگران می‌شوند و به طرف ما می‌آیند.

• من راجع به جزایر فکر می‌کنم که سیاست دفع‌الوقت در شرایط موجود ارجح است و چاره‌ای غیر از این نداریم. نکته دیگر این است که مسائلی را مطرح نکنیم که آن‌ها برای آن منظوری‌که مورد نظر ماست از موضوع جزایر به عنوان وسیله بازدارنده در شرایط موجود استفاده کنند. ما می‌توانیم همان‌طورکه دکتر ظریف فرمودند، در درجه اول روابط دوجانبه خوب داشته باشیم در ابعاد مختلف همان‌طورکه اشاره کردند. در بعد همکاری هم در قسمتی‌که نگرانی کمتر است، قدم برداشته شود. در بعد امنیت هم همان‌طورکه عرض کردم در حال حاضر شرایط برای تحقق این هدفی که ما در طلبش هستیم، موجود نیست. رویداد عراق نشان داد که آن‌ها ملتمسانه خواهان یک چنین نظمی هستند ولی ما مقداری هم باید در بعضی زمینه‌ها بهای زیادی ندهیم یعنی اگر فرض کنید یادداشت از طریق سفارت می‌دهند پاسخ از همان طریق داده شود از یک مقام بالاتری برخورد نشود.

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=16475
  • 67 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.