برای ملت و فرهنگی که شاید خود بهدلیل دیرینگی تاریخش، دچار برخی از انواع عوارض کهولت و نسیان است و اغلب کاهلانه آن شور و طراوت و برانگیختگی لازم و قدرشناسانه، برای شناخت مناسب ریشهها، شاخصها و شاکلههای اصیل فرهنگ ایرانی و پاسداشت مفاخر و برپا و استوار نگهدارندگان شوکت و شکوه فرهنگیاش را از یاد برده، یا از دست داده است، یا گاه بیتوجه به مسئولیتهای امروز خویش، به وجود چنین شوکتی تنها در گذشتههای دور باور دارد و فرافکنانه به آن میبالد و به زایش مستمر فرهنگی که البته مستلزم تلاشی خستگیناپذیر و مستمر نیز هست باور و اعتقادی ندارد، تلنگر و یادآوری حضور و وجود، یا نقش و تاثیر بزرگان و پاسداشت تلاشها و مرارتهایشان برای ایفای نقشی همچنان سازنده و پیشبرنده و زینتدهنده و احیاکننده و در عینحال تصفیه و تطهیرکننده فرهنگ ملی و انسانی، ضروری و لازم و وظیفهای همگانی بهنظر میرسد. بهخصوص در موقعیتی که در دیگر جوامع و فرهنگها، برای کسان یا مضامینی با موقعیتهایی گاه بهمراتب نازلتر و در بسیاری موارد حتی تاثیرپذیرفته از فرهنگ جوامع کهن و از جمله ایران، چنین توجه لازمی چنان بهقاعده و دقیق اتفاق میافتد که این توفیق را نصیبشان میکند تا داشتههای فرهنگی گاه نهچندان اصیل و نابشان را، بهعنوان الگو و شاخصی جهانی و فراگیر به دیگر جوامع جهان عرضه و در مواردی تحمیل کنند.
در برابر اما بیآنکه قصد مردود شمردن تعاملات سازنده فرهنگی و انسانی و بها دادن به دیدگاههای رادیکال ناسیونالیستی و شوونیستی و ایدئولوژیک و تقابلات و دشمنی فرهنگها و بیگانههراسیای بیوجاهت در میان باشد و با تاکید و تایید ارزش و اصالت شاخصهای مناسب فرهنگی، در هر کجای جهان که تولید و عرضه شود، متاسفانه بهنظر میرسد موقعیت جامعه ما در چنین مواجهاتی، البته چون بسیاری از عرصههای دیگر، خودناباورانه و بهمصداق آن مثلٍ معروف «غاز دیدن مرغ همسایه»، موقعیت بر گنجنشستهای است که بیتوجه به داشتههای عظیم و در اختیار و زیر پای خودش، با دستی دراز و چشمانی وقزده و یاریطلب، غافل از تمام داراییهای ارزشمند خود، متکدیانه در انتظار خردهمائدهای است که از دیگران برسد.
هر چند در شکلگیری چنین وضعیتی، بیشک نقش حاکمان و سیاستگذارانی که همواره در تعیین استراتژیها و اولویتها، تخصیص منابع و نحوه و چگونگی تعاملات، بهعمد و سهو خطا کردهاند، اساسی و محوری و تعیینکننده است و متاسفانه این معضل، سابقهای طولانی و تاریخی، به درازی تاریخ ایران دارد، اما چنین نقصان و آسیب بزرگی نباید مانع از کوششهای فردی و جمعی افراد و گروهها و نهادهای مدنی در هر دوران و خردهجامعهای، برای ایفای مسئولیتهایشان باشد، که آنچه امروز میراث فرهنگی ارزشمند ماست جز حاصل چنین نوع کوششهایی نیست.
با احساس چنین ضرورتی و پیروی از این ایده جزءگرایانه که تحول و ارتقای اجتماعی میتواند متاثر از تعریف و تنظیم درست مناسبات در جوامع کوچک و تخصصی با هر وسعی و وسعتی باشد و تنها در صورتیکه چنین نوع تلاشهایی همهگیر شود میتوان به رفع پایدار معضلات عموماً ریشهدار و گاه حتی دیرپا و آیندهای روشن چشم داشت.
انجمن صنفی کارگردانان تئاتر ایران، چون بسیاری دیگر از نهادهای فعال مدنی، یکی از برنامههای پیوسته و همیشگیاش را برگزاری نشستهایی برای تجلیل و پاسداشت مفاخر تئاتر و فرهنگ ایران، بهمنظور ابراز قدردانی و قدرشناسی از نقش و تاثیرشان در شکلدهی، پیشبرندگی و هدایت درست فرهنگی از یک سو، معرفی الگوهایی مناسب برای پیروی و استمرار و تصحیح احتمالی و تکامل راه و مسیری که آنان طی کردهاند از سوی دیگر، و در کنار آن فراهم کردن موقعیتی برای انتقال چکیده و عصارهی یک عمر زیست و تجربهی ارزشمند و سلوک پارتیزانهای موفق فرهنگی در این جامعه و جغرافیای همیشه پرتنش و تهدیدکننده قرار داده است.
سابقهی چنین نوع فعالیتهایی در طی ۲۲ سال فعالیت صنفی کارگردانان تئاتر ایران، اندک نیست، اما در دوره جدید فعالیت هیاتمدیره این انجمن صنفی، تا کنون شش نشست با این رویکرد برگزار شده است.
نشست نخست که در روز یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۸، در محل سالن مهین اسکویی خانهی تئاتر، برگزار شد، به استاد اسماعیل خلج اختصاص داشت. در این نشست ابتدا بهزاد فراهانی، دکتر قطبالدین صادقی، دکتر طلایه رویایی، دکتر شهرام گیلآبادی و شهرام کرمی در مورد فعالیتهای تئاتری اسماعیل خلج و نقش و اهمیت و ویژگیهای او سخن گفتند. سپس اسماعیل خلج به فرازهایی از زندگی تئاتریاش اشاره و نقطهنظراتی درباره نگاهش به تئاتر بیان کرد. این برنامه با برگزاری جشن تولدی کوچک بهمناسبت هفتادوپنجمین سالروز تولد اسماعیل خلج پایان یافت.
نشست دوم در روز شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۸، در سالن مهین اسکویی خانهی تئاتر، به استاد بهزاد فراهانی اختصاص داشت. ابتدا دکتر شهرام گیلآبادی، محمد ابراهیمیان، مهدی میامی، ایرج راد، فهیمه رحیمنیا و رضا بابک درباره او سخن گفتند. سپس بهزاد فراهانی به برخی خاطرات و نقطهنظرات و دیدگاههایش درباره زندگی و تئاتر اشاره کرد. این برنامه نیز با برگزاری جشن تولدی کوچک بهمناسبت هفتادوششمین سالروز تولد بهزاد فراهانی پایان پذیرفت.
نشست سوم در روز شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۸، در سالن عباس جوانمرد خانه تئاتر، به استاد علی نصیریان اختصاص داشت در ابتدای این برنامه دکتر شهرام گیلآبادی، ایرج راد، داریوش مودبیان و فرهاد آئیش درباره نقش، اهمیت و ویژگیهای علی نصیریان سخن گفتند. در ادامه نیز علی نصیریان به بیان خاطره پرداخت و نقطهنظرات و دیدگاههای خود را در مورد تئاتر با حاضرین مطرح ساخت. این برنامه هم به روال گذشته با برگزاری جشن تولدی کوچک بهمناسبت هشتادوپنجمین سالروز تولد استاد نصیریان پایان پذیرفت.
شرایطی که کرونا حاکم و تحمیل کرد، موجب شد مدتی برگزاری این نشستها بهتعویق بیفتد. تا اینکه بالاخره چهارمین نشست بهشکلی متفاوت به استاد دکتر علی رفیعی اختصاص پیدا کرد.
نمایندگانی از هیاتمدیره انجمن صنفی کارگردانان تئاتر، در روز پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰، در منزل دکتر علی رفیعی حضور یافتند و گفتگویی مفصل و بلند مابین محمد رحمانیان با دکتر علی رفیعی درباره زندگی تئاتریاش ضبط شد.
پنجمین نشست باز بهشکلی متفاوت در روز سهشنبه ۹ آذر ۱۴۰۰، در سالن استاد عباس جوانمرد خانه تئاتر، به استاد صدرالدین زاهد اختصاص پیدا کرد. ابتدا نمایش «افسانهی ببر» به کارگردانی و با بازی صدرالدین زاهد، بهشکلی ویژه برای هنرمندان حاضر اجرا شد و در ادامه و طی گفتوگوی محمد رحمانیان با صدرالدین زاهد، نمایش اجراشده و کارنامه هنری و تئاتری زاهد مورد بررسی قرار گرفت.
ششمین نشست بهسیاق نشستهای اولیه در روز شنبه، ۹ بهمن ۱۴۰۰، در سالن عباس جوانمرد خانه تئاتر، به استاد اکبر زنجانپور اختصاص داشت. در این نشست که با حضور هنرمندان و فعالان فرهنگی و هنری ازجمله ناصر آقایی، بهرام ابراهیمی، احمدرضا اسعدی، اختر تاجیک، احسان حاجیپور، محسن حاجییوسفی، محسن حسینی، محمدجواد حقشناس، محمدحسن خدایی، محمدرضا خسرویان، مسعود دلخواه، سعید ذهنی، ایرج راد، محمد رحمانیان، صدرالدین زاهد، اکبر زنجانپور، سهراب سلیمی، فخریه سلیمی، آرش سنجابی، شمسی صادقی، جهانگیر طاهری، رضا عربی، عباس عظیمی، بهزاد فراهانی، نوید فرحمرزی، شکرخدا گودرزی، شهرام گیلآبادی، منظر لشگری، فریدون محرابی، آرام محضری، مجید مظفری، مهدی میامی، علی میلانی، شهین نجفزاده، محمدعلی نجفی، بابک والی و… همراه بود، محمد رحمانیان، محمدعلی نجفی، بهزاد فراهانی، مجید مظفری، دکتر مسعود دلخواه، ایرج راد و دکتر شهرام گیلآبادی درباره نقش و اهمیت و ویژگیهای اکبر زنجانپور سخن گفتند. در ادامه نیز اکبر زنجانپور به بیان نقطهنظرات خود درباره تئاتر پرداخت.
محمد رحمانیان که اجرای این برنامه را نیز برعهده داشت و خود در چند پروژه مشترک با زنجانپور کار کرده بود، با برشمردن برخی ویژگیهای برجستهی هنری کارنامه بازیگری و کارگردانی اکبر زنجانپور، برخی اجراهای او، از جمله اجرای نمایش مروارید نوشته زندهیاد عزتالله مهرآوران را جز ماندگارترین اجراهای تئاتر ایران برشمرد، که هرگز از یاد علاقهمندان و ازجمله خودش نخواهد رفت. رحمانیان، زنجانپور را در بر صحنه آوردن هر دو شکل از نمایشهای خارجی و ایرانی موفق دانست.
سپس محمدعلی نجفی با یادآوری خاطرات و همکاریهایش با اکبر زنجانپور، بهویژه در فیلمسینمایی «گزارش یک قتل» از او بهعنوان یکی از درخشانترین بازیگران تئاتر و سینما و تلویزیون ایران یاد و ابراز امیدواری کرد فرصت دوبارهای برای همکاری با او فراهم شود. وی با قائل شدن جایگاهی ویژه برای هنر تئاتر در قیاس با دیگر هنرهای مشابه چون سینما و تلویزیون و تذکر و تاکید بر اهمیت درک چنین موقعیت یگانهای به هنرمندان تئاتر، از وسوسههای درازمدت خود برای اجرای نمایشی بر صحنه سخن گفت.
بهزاد فراهانی نیز در سخنانی با اشاره به رفاقت بیش از پنجاه سالهاش با اکبر زنجانپور و آموختن آئین جوانمردی، رکگویی و صداقت از او، از پایبندی همیشگی زنجانپور نسبت به آرمانهای انسانی و تلاش مستمرش برای تحقق این آرمانها سخن بهمیان آورد. فراهانی با اشاره به اینکه چه سختیها و مرارتهایی متوجه علاقهمندان به فرهنگ و هنر و تئاتر از گذشته تا به امروز بوده و هست، پایداری در این هنر علیرغم عدمبرخورداری از شرایط مالی و معیشتی مناسب را ایثارگرانه و قابلتقدیر دانست و سخنانی در باب اهمیت حرمتگذاری به هنرمندان صاحبتجربه که عمری با این سختیها دستبهگریبان بودند، بیان کرد. او همچنین به اینکه در سالهای دور بازیگر اصلی پایاننامه زنجانپور بوده اشاره کرد و اجرای آن نقش را یکی از درخشانترین فعالیتهای کارنامهی کاری خود دانست.
فراهانی در بخش پایانی سخنانش مجدداً به اهمیت احترام به پیشکسوتان اشاره و آرزو کرد این احترام همیشگی و توام با واقعیت و صداقت باشد.
آنگاه مجید مظفری با ذکر خاطراتی از دوران آغاز به کارش در تئاتر که با نمایش آسیدکاظم محمود استادمحمد شروع شده بود، از حمایتهای همیشگی زنجانپور در روزگاری که تازهکار و بهدلایلی با بسیاری از رفتارهای سرد و نامناسب مواجه بود، قدردانی کرد و از زنجانپور بهعنوان پشتوانهای جدی که موجب شد تا بتواند به کارش ادامه داده و پیشرفت کند، یاد کرد. او همچنین به نقل خاطراتی از رفتارهای تبعیضآمیز و ظلمهایی که به زنجانپور شده بود، پرداخت.
دکتر مسعود دلخواه، نیز از شخصیت تاثیرگذار و قدرت بازیگری زنجانپور سخن گفت که بهعنوان یک پارتنر نیز ویژه و فراموشنشدنی است و امکان مناسبی به بازی بازیگران مقابلش میدهد.
دلخواه با تعریفی از واژه کاریزماتیک و اشاره به اینکه دهههاست در آمریکا و ایران تدریس بازیگری میکند و همواره از شاگردانش خواسته که بازیگران کاریزماتیک را الگو قرار بدهند، تشریح چنین نوع بازیای را دشوار برشمرد و مناسبترین روش برای پی بردن به مفهوم آنرا اشاره به نحوه و چگونگی حضور و ایفای نقش توسط بازیگران شاخص دانست.
دکتر دلخواه افزود در مدت حضور در آمریکا و پیش از آشنایی با اکبر زنجانپور، همیشه از مارلون براندو بهعنوان مثالی مناسب برای درک معنای بازیگر کاریزماتیک نام میبرده است، اما پس از بازگشت به ایران و آشنایی با زنجانپور، همواره و بلاتردید او را مناسبترین مصداق برای فهم و دریافت بازیگری کاریزماتیک میداند.
سپس ایرج راد از روزهایی گفت که نمایش ارزشی والا داشت و زندگی در تئاتر و گفتوگو از آن تنها به مدت کوتاه حضور بر صحنه محدود نبود، که تمام لحظات و ساعات زندگی و فیالواقع همهی زندگی هنرمندان تئاتر، پرداختن و تمرکز بر این هنر بود و هیچ موقعیتی نبود که به تئاتر فکر نکنند و دربارهی تئاتر گفتوگو نشود. او اجراهایی درخشان و فراموشنشدنی را ماحصل چنین نوع تلقی و توجهی دانست و از اینکه مناسبات هنرمندان تئاتر در گذشته چقدر قوی و ریشهدار بود، سخن گفت.
راد از اینکه او و زنجانپور یار و غمخوار یکدیگر بودند و در سختترین شرایط پشتیبان و تکیهگاه همدیگر سخن گفت و از دوستی و رفاقت دیرینهاش با اکبر زنجانپور ابراز خوشحالی کرد و گفت به این رفاقت مفتخر است. او نیز چون بهزاد فراهانی سخنانش را با اهمیت داشتن حرمتگذاری به هنرمندان و بهخصوص هنرمندان پرسابقه پایان داد.
آخرین سخنران مراسم، دکتر شهرام گیلآبادی، رئیس انجمن صنفی کارگردانان تئاتر ایران بود که با هیجان بسیار و در حالیکه بغض چندین بار مانع تمام کردن جملاتش شد، بیشتر درباره آثار رادیویی اکبر زنجانپور و روزهای پرفروغ رادیو سخن گفت. از اینکه او چقدر در موضوع بسیار مهم انتخاب متن، موفق عمل کرده است و مهمتر از آن، اینکه چقدر در مهمترین کار کارگردان که درک و کشف و کمک به خلق کنش و جوهر و ماهیت اصلی هر نمایش است، موفق بوده است، موضوعی که موجب شده هنوز بعد از سالها آثار رادیویی زنجانپور، کاملاً زنده و امروزی بهنظر برسد، بر مخاطب تاثیری عمیق بگذارد و از شدت تاثیرگذار بودن و شعف و لذت، مو بر اندامش سیخ کند.
گیلآبادی همچنین به برخی آثار نمایشی و نقشهای ماندگار زنجانپور اشاره و از برخی همکاران او که جملگی از بهترین و ماندگارترین هنرمندان رادیو بودند، یاد کرد.
همچنین اشاره کرد که او چگونه اصول بزرگی و بزرگمنشی را بهجا آورده، تجربیات خود را در اختیار هنرمندان جوان قرار داده و با غلبه بر خودخواهیها و زیادهخواهیهای متعارف، این را بهدرستی یاد داده که چطور میبایست برای احیای منافع یک گروه و جمع و اثر، پا بر فردیت خود گذاشت و هر نقش لازم و واگذارشدهای را با جان و دل و مسئولانه پذیرفت، تا به استمرار مناسب این هنر با خون و توانهایی تازه یاری رسانده شود.
اکبر زنجانپور نیز با تشکر از ابراز لطف سخنرانان و حاضران و اینکه خود را لایق چنین توصیفات و تمجیدهایی نمیداند، در سخنانی از مسئولان تئاتر بهدلیل خوب نبودن حال تئاتر شهر گلایه و بهکنایه عنوان کرد موشها به تئاتر شهر حمله کردهاند و تا وقتی موشها از تئاتر رانده نشوند، امکان اجراهایی مناسب از تئاتر سلب میشود.
این برنامه هم با برگزاری جشن تولدی کوچک بهمناسبت هفتادوهفتمین سالروز تولد اکبر زنجانپور پایان پذیرفت.
امید آنکه با استمرار چنین برنامههایی نهتنها در حوزهی تئاتر، که در تمامی حوزهها و عرصهها، به زمینههای رشد و توسعه و ارتقای مناسبات و معادلات فرهنگی و اجتماعی یاری رسانده شود و هر روز بیش از پیش شاهد اعتلای جامعهی مدنی ایران و از پیش رو برداشتن موانع و محدودیتها و تنگناها، بهمنظور ارتقای فرهنگی، هنری و توسعهی پایدار اجتماعی، با حضور و مشارکت تمام آحاد مردم ایران باشیم، هر چقدر هم که بهنظر برسد تا دستیابی به آن جایگاه موردنظر که لایق و شایستهی مردم ایران با فرهنگ و تمدنی غنی و دیرپا و پربار است، فاصلهای دور و بعید