• امروز : دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت , ۱۴۰۳
  • برابر با : Monday - 29 April - 2024
::: 3311 ::: 3
0

: آخرین مطالب

خلیج عربی یا خلیج همیشه فارس؟ بر این دو عنوان درنگ کنید | حبیب احمدزاده هژمونی ایرانی خلیج فارس از عهد باستان تا کنون | مرتضی رحیم‌نواز درباره پوشش و لباس زنان در جزیره کیش | مرتضی رحیم نواز جهانی شدن و نقش ژئواکونومیکی منطقه خلیج فارس | مهدی حسین‌پور مطلق خلیج فارس، آبراه صلح و گفتگو | فریدون مجلسی خلاء قدرت و ابهام چهره ژئوپلیتیکی در خلیج فارس | نصرت الله تاجیک درباره روز ملی خلیج‌فارس | محمدجواد حق‌شناس موزه ملی هرات | مرتضی حصاری کتیبه‌های فارسی مسجد ‌جمعه (جامع) هرات | مرتضی رضوانفر مسجد جامع هرات میراثی ماندگار در تاریخ معماری جهان اسلام | علیرضا انیسی معماری در خراسان بزرگ عهد تیموری | ترانه یلدا از چهارسوی هرات تا چهار مرکز دیپلماسی جهان | سروش رهین هرات و نقطه‌ ‌عطف رهبری | ظاهر عظیمی هرات و توسعه‌ سیاسی | سید نایل ابراهیمی حوضه آبریز هریرود؛ چالش‌ها و راهبردهای مشارکتی و بومی | عبدالبصیر عظیمی و سیدعلی حسینی موقعیت استراتژیک هرات | فریدریش انگلس (ترجمه‌: وهاب فروغ طبیبی) نقش هرات در همگرایی منطقه‌ای | ضیاءالحق طنین درخشش تاریخی هرات | سید مسعود رضوی فقیه دیدار سروان انگلیسی با یعقوب‌خان در هرات | علی مفتح ایستاده بر شکوه باستانی* | محمدجواد حق‌شناس سیاست‌گذاری «همگرایی منطقه‌ای» در حوزه تمدنی ایران فرهنگی هرات در عهد ایلخانی، آل کرت و تیموری | شیرین بیانی گزارش سفر محمود افشار به افغانستان تحولات افغانستان و قیام ۲۴ حوت (اسفند) ۱۳۵۷ مردم هرات | محسن روحی‌صفت* هرات، شهر عشق، دانش و هنر | سید رسول موسوی* دلبسته این مردم مهربان هستم تقابل نظامی اسرائیل و ایران: پیامدها و راه حل‌ها | سید حسین موسویان آیین نوروز دوای درد افغانستان | حسین دهباشی ردپای نوروز در ادبیات داستانی | محمد مالمیر سبزی پلو با ماهی | مرتضی رحیم‌نواز بهداشت و تغذیه در تعطیلات مراسم نوروز باستانی | گلبن سهراب شهر نوروزانه | بهروز مرباغی تئاتر و بهار، تلاشی برای زدودن زشتی و پلشتی | مجید گیاه‌چی نوروز در رادیو ایران زمستان به پایان رسیده است… | محمود فاضلی اهمیت پاسداری از جشن نوروز در افغانستان | محمدصادق دهقان پارسه، تخت‌گاه نوروز | مرتضی رحیم‌نواز نوروز، جشن بیداری | جعفر حمیدی بازشناسی نمادهای انسانی نوروز | مرتضی رحیم‌نواز آن روزگاران | ساناز آریانفر سیمای جهانی نوروز ایرانی | مرتضی رحیم‌نواز آداب و رسوم نوروزیِ تاجیکان | دلشاد رحیمی* نظام اسطوره‌ای نوروز | مرتضی رحیم‌نواز نوروز در هرات؛ بقای زندگی | مینو سلیمی نوروز و دیپلماسی میراث فرهنگی | رضا دبیری نژاد تحویل سال و تغییر احوال | محمدجواد حق شناس نمادشناسی سفره هفت‌سین و نوروز | مرتضی رحیم‌نواز حال و هوای عید در تاجیکستان | عباس نظری کارت تبریک عید | مجید جلیسه نوروز، فرهنگِ هویت‌ساز | فریدون مجلسی

4

سعدی و کودک ایرانی

  • کد خبر : 11576
  • 04 اردیبهشت 1402 - 1:42
سعدی و کودک ایرانی
این است که ما ایرانیان سعدی را در کودکی جوری می‌شناسیم و در سن پختگی جور دیگر. و آن جور دیگر، همراه ما تا سن پیری و کمال می‌آید

اولین رویارویی کودکان ایرانی با سعدی اغلب از راه گلستان و بوستان است. چه در مکتب‌خانه‌ها و چه در مدارس قدیم و حتی در آموزش‌های خانگی، کودک ایرانی از راه گلستان و بوستان به باغ پرگل زبان فارسی و حکمت ایرانی وارد می‌شود. سعدیِ غزل‌گو بعدتر رخ می‌نماید: آن‌گاه که سن عاشقی فرا رسیده و جوان در حال ساختن جهان عاشقانۀ خویش است. از قدیم تا کنون، در کتب اطفال دبستان، همواره پاره‌هایی از بوستان و گلستان درج شده است و سعدی غز‌ل‌گو، کم‌کم، در کتب راهنمایی و دبیرستان است که وارد آموزش رسمی دوران مدرسه می‌شود. این تقدم و تاخر، که البته منطقی و بجاست، سبب می‌شود چهرۀ سعدی در ذهن کودک ایرانی برابر شود با قصه‌گویی که، هرچند شیرین می‌گوید، بی‌پند و درس رهایت نمی‌کند: ناصحی شیرین‌سخن که آهنگ و حلاوت حکایت‌هایش تا ابد سرمایه‌ای است اندوخته در روح هر ایرانی، اما سرانجام ناصح. نمی‌گذارد راز دلت را به دوست همکلاسی‌ات بگویی چون «مر آن دوست را نیز دوستان مخلص باشد، همچنان مسلسل». اجازه نمی‌دهد دهان کوچک هشت ساله‌ات را باز کنی و تندتند دیده‌ها و شنیده‌هایت را تعریف کنی، چون زود می‌گوید «بیندیش و آنگه برآور نفس/ وزان پیش بس کن که گویند بس». در کتب دبستان، به‌قاعده، از باب عشق و جوانی شاهد نمی‌آورند بلکه از اخلاق درویشان می‌گویند و در فواید خاموشی. هر سطرش گوهر است و هر لغتش زراندود، اما طفل دبستان به هر حال سعدی را به چشم آقامعلم می‌بیند.

تنها پس از آن که طفل ما جوانی برومند شد و دلش با نغمۀ عشق انس گرفت سعدی غزل‌گو پیدا می‌شود و در باغی را به روی عاشق می‌گشاید که برون شدن از آن محال آمد محال. گویی از آسمان به زمین افتاده باشی: همان آقا معلمِ بکن‌نکن‌نگو که ساعت‌ها تو را نصیحت کرده بود که غرور و شان و شخصیت انسانی‌ات را محترم بشماری، تبدیل می‌شود به عاشقی که به معشوقش می‌گوید تو بیا پایت را بگذار از روی فرق سر من رد شو، که این محترم شمردن من است. همان مصلحت‌اندیشی که پیش‌ترمی‌گفت: «نه هرچه به صورت نکوست سیرت زیبا دروست»، حالا می‌گوید سیرت میرت را ولش کن، بیا بنشین جلو روی من، فقط تماشایت کنم و حظ ببرم که رستگاری دنیا و آخرت در تماشای جمال توست. تازه نه فقط من تو را دید می‌زنم، تو هم پاشو در آینه خودت را تماشا کن که: «تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش/ بیان کند که چه بوده‌ست ناشکیبا را». خلاصه آدم می‌خواهد بگوید: ای شیخ! تو این قدر باحال بودی و ما نمی‌دانستیم؟!

این است که ما ایرانیان سعدی را در کودکی جوری می‌شناسیم و در سن پختگی جور دیگر. و آن جور دیگر، همراه ما تا سن پیری و کمال می‌آید. هرچه سنمان بیشتر شود، بیشتر به سعدی غزل‌گو رو می‌کنیم. هرچه بیشتر درعشق تجربه‌خواه و تنوع‌طلب، یا آرام و وفادار باشیم، هرچه بیشتر به تن بتنیم و قدر لحظه بدانیم، هرچه بیشتر هجر ببریم و اشک بریزیم، بیشتر به سعدی نزدیک می‌شویم. سعدی شاعر کمال و پختگی عشق است. عاشقی کردن با سعدی، آرامش می‌آورد و اضطراب را از جان عاشقمان دور می‌کند.

کودکانتان را با سعدیِ گلستان و بوستان بزرگ کنید، اما نوبت عاشقی که شد، غزلیات را بدهید به دستشان تا بیخ و بنشان درست و حسابی بسوزد و، در مقام یک ایرانی اصیل، عاشقی به سبک عراقی را یاد بگیرند.

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=11576
  • 132 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.