گفت کسی خواجهثنایی بمرد،
مرگ چنین خواجه نه کاریست خرد.
کاه نبود او که به بادی پرید،
آب نبود او که به سرما فسرد.
شانه نبود او که به مویی شکست،
دانه نبود او که زمینش فشرد.
گنج زری بود در این خاکدان،
کو دو جهان را به جویی میشمرد.
قالب خاکی سوی خاکی فکند،
جان خرد، سوی سماوات برد.
گویش جناب مولاناست در سوگ ثنایی بزرگ و چه کسی بهتر از مولانا میتواند زبان حال ما باشد در سوگ بزرگمردی که در غم او نشستهایم و زانوی غم فشردهایم.
ما سوگوار سوگ استادی هستیم که ایران عزیز، امروز بیش از هر زمان دیگری به او نیاز داشت. از یک سو، سوگوار درگذشت استادمان هستیم که بهسان پدری دلسوز و آیندهنگر در این راه پرفراز و نشیب همراهیمان کرد و از سوی دیگر، سوگوار حال دستاندرکاران کشوری هستیم که نتوانستند آنگونه که بایسته بود از چنین استادان عزیز، بیمانند، دردانه و خردمند به شایستگی بهره بگیرند و این غم، بسیار بزرگتر از غم اول است.
افتخار داشتم که در دهه شصت در دوره کارشناسی پس از انقلاب فرهنگی که به دانشگاه آمده بودیم برای اولین بار در کلاس درس استاد باوند شاگردی کنم و از همان روز تا روز درگذشت استاد، افتخار شاگردی را داشتم، در مقطع کارشناسی ارشد و در دوران دکترا و پس از آن فرصت آموختن از دانش گسترده و تجربه گرانبهایش را از دست ندادم.
یکی از جملاتی که پس از درگذشت استاد زیاد شنیدم این جمله بود که خانه استاد برای همه شاگردانش خود کلاس درسی بزرگ بود. خانهای که به لطف مدیریت دقیق و درست سرکار خانم میترا باوند و روی گشادهای که داشتند، این فرصت برای شاگردان و دوستان استاد فراهم میشد که هروقت نیاز داشتند و اراده میکردند بدون هیچ قید و سختی به دیدار استاد بشتابند و کلاس درس را در خانه استاد برپا کنند. از این بابت همه شاگردان، دوستان و دوستداران استاد باید سپاسگزار این بانوی بزرگمنش، خوشرو، مهربان و یک همراه همیشگی در کنار استاد در همه این سالها باشیم.
شناخت و معرفی استاد باوند را میتوان در حوزههای متفاوت و از جنبههای گوناگون به بحث و گفتگو گذاشت:
در قامت یک مبارز سیاسی جوان و ملیگرا در دوران دانشجویی در امریکا که در کنار محمد نخشب در تلاش برای رسیدن به آرمانهایش برای سرفرازی میهن است.
در نقش یک پژوهشگر و متخصص حقوق و روابط بینالملل که از بهترین و شاخصترین دانشگاههای امریکا فارغالتحصیل شده و در جوانی به جایگاه استادی در دانشگاه رسیده است.
در موقعیت یک دیپلمات آشنا با دانش حقوق و روابط بین الملل که در سازمان ملل متحد به جایگاهی شایسته و درخشان دست مییابد و بیش از یک و نیم دهه بر کرسی ریاست کمیته حقوقی این سازمان به نمایندگی از ایران تکیه میزند و افتخار میآفریند.
در جایگاه یک دانشمند و کارشناس عالیرتبه وزارت امورخارجه که در هنگامه بروز یک ادعای پر سروصدا در یک پرونده بینالمللی ماموریت خود را در جمعآوری اسناد و ادله تاریخی و حقوقی به زبان معیار روز دنیا از منظر حقوق، تاریخ، سیاست و روابط بینالملل را درقالب کتاب، مقاله و یا گزارشهای کارشناسی تنظیم و تالیف میکند.
در مقام یک معلم دلسوز و استاد مهربان در کلاسهای درس دانشگاههای تهران، امامصادق، شهیدبهشتی، علامهطباطبایی و آزاد اسلامی که در بیش از سه دهه حضوری خستگیناپذیر داشت و در همه مقاطع از کارشناسی تا دکتری به تدریس مشغول میشود و دانشجویانش را از دانش وسیع و تجربه گستردهاش بهرهمند میسازد.
در شخصیت یک کنشگر سیاسی و فعال اجتماعی به فعالیت حزبی روی آورد و خود را در معرض انتخاب و رای همون آن حزبی قرار میدهد و درجایگاه رهبری و سخنگویی یک حزب قدیمی و پرسابقه که از قضا در رودرویی آشکار با حوزه قدرت رسمی است به ایفای نقش میپردازد.
در قالب یک تحلیلگر پرکار و آشنا با مسائل روز برای افکار عمومی در روزنامهها، مجلات، خبرگزاریها بدون توجه به وابستگی جناحی و سیاسی یادداشت مینویسد، گفتگو میکند و یا حاضر به مناظره میشود و از منافع ملی حمایت میکند.
در چهره یک دوست و همکار قدیمی در نشستهای منظم ماهانه یا فصلی حاضر شده، گرمابخش و حلقه وصل این محافل میشود.
آری باوند همزمان و با مهارتی مثال زدنی در همه این نقشها حاضر میشد بدون آنکه به دیگر جلوههای نقشآفرینَش لطمهای وارد شود.
در رابطه با فعالیتهای علمی ایشان که خودم افتخار شاگردی داشتم، یکی از مهمترین ویژگیهایی که ما دانشجویان را عاشق و علاقهمند به ایشان میکرد، رابطه بیرون از کلاس بود که با استاد داشتیم.
در کلاس درس در مقابل پرسشها با دانشجویان همراه بود و فضا را برای ایجاد پرسش فراهم میکرد، اما روند پرسشگری منحصر به کلاس نمیشد، بعد از کلاس حتی در راهروهای دانشکده تا محل اتاق اساتید که میرفتیم و حتی بعد از آن در محیط بیرون از دانشگاه تا نشستن دانشجویان با استاد و تجربه خوردن چای و قهوه با دانشجویان این ارتباط فراهم میشد. ما آن زمان استادانی که بتوانیم این تجربه را با آنها داشته باشیم کم داشتیم. اینکه استاد اجازه بدهد دانشجو به خانهاش پا بگذارد و این ارتباط را بگیرد یا او را به شام دعوت کند و خود استاد برای دانشجو شام تهیه دیده و بپزد، برایمان شگفتانگیز بود.
چنین رویکردی را در دیگر استادان کم سراغ دارم، این اخلاق منحصر به فرد باعث ارتباطی به شدت عاطفی میان دانشجویان با استاد شد.
اما منحصر به فردتر از اخلاق و تجربه مرتبط و دانش وسیع ایشان، این بود که استاد در قامت یک فعال سیاسی به تمام معنا، یک کنشگر سیاسی بود. فارغ از کلاس درس به طور همزمان مشغول کنشگری بود که یک سوی آن تعامل و تقابل با قدرت حاکم بود و یک سوی دیگر توجه به روشنگری در افکار عمومی جامعه داشت. از طریق رسانهها با جامعه ارتباط برقرار میکرد و از موضع یک کنشگر آگاه در جایگاه یک فعال سیاسی حزبی تعامل یا کنش خودش را نسبت به هیأت حاکمه دنبال میکرد
شاید مهمترین ویژگی باوند این بود که برای رسیدن و حداکثری کردن فضای منافع ملی کشور حتی از نام و آبروی خود دریغ نکرد و در برخی از موارد با پشت کردن به همکاران و همراهان قدیمی و رضایت به دلخوری آنان با این واقعیت روبرو شد تا به تشخیص خود عمل کند و یک گام بیشتر برای تامین منافع ملی ایران عزیز بردارد.
به همین دلیل در سختترین شرایط با اینکه نامهربانی و ناجوانمردی بسیار را با وی دیدیم، هر وقت مقامات نظام سیاسی نیاز میدیدند که با وی مشورت کنند با گشادهدستی و روی خوش در سختترین شرایط حاضر بود تا بهترین مشورتها را به مسئولین مربوطه ارائه کند و بتواند گرهی از مشکلات مردم و کشور باز کند.
نکتهای که نمیتوان ناگفته گذاشت، گرچه نگاه سیاسی استاد با خوانش رسمی جمهوری اسلامی در برخی حوزهها زاویه جدی داشت اما نوع برخوردشان با مباحث کاملاً با آرایههای دیپلماتیک عجین و همراه بود و شاید علیرغم اختلاف نظر جدی، هیچگاه در گفتار و کردار موجب تنش با خوانش رسمی سیاست خارجی کشور نشد.
باوند نشان داد، میتوان بیان و نظر را حتی با مخالفت جدی و زاویه بسیار به گونهای عنوان کرد که منجر به ایجاد چالش و تشدید بحران نشود.
به یاد داشته باشیم ما در جامعه و کشورمان نیاز داریم که فضای سیاست و سیاستورزی را بهگونهای تداوم بدهیم تا گرفتار تندرویها نشود. متأسفانه ما تجارب و چالشهای سختی را داشتیم و آن افراطهایی که منجر به تفریطها شد، فضای کشور را کاملاً از عرصه یک سیاستورزی سالم و مبتنی بر منافع ملی دور کرد. وظیفه داریم مدارا و تحمل را در جامعه به گونهای افزایش بدهیم که همۀ نظرات بیان شود، همۀ سخنان گفته شود، همه نقدها مطرح شود و درعینحال تحمل شنیده شدن هم فراهم شود. اختلافات و زاویهها کنار گذاشته شود و یاد بگیریم که در آن حوزهها باید پندارمان، گفتارمان و کردارمان را بر اساس منافع ملی پیش ببریم. این هم از نقاط و مباحثی بود که جناب باوند هیچگاه فراموش نکرد. در جاهایی که کشور در معرض تهاجم بود و در دوران جنگ، ضمن حفظ نظراتش، مواضع ملیگرایانه، حمایتی و منطبق بر منافع ملی را همیشه در کلام و اظهارنظرات و بیانش رعایت میکرد.
من برای استادعزیزم آرزوی آرامش دارم و برای خاندان بزرگوارش به ویژه همسر و دو دختر شایسته و ارجمند ایشان که مانند پدر، دانش وتجربه دیپلماتیک دارند، تندرستی و شکیبایی آرزومندم.
استاد نشان داد علیرغم جایگاه بزرگ خود و اینکه به کشور فکر میکند ولی همچنان به عنوان یک همسر و پدر در بهترین موقعیت خودش نقشآفرینی کرده است. این سوگ را با این عزیزان همراه بوده، برایشان آرزوی سلامتی و تندرستی داریم و آرزوی شادی روان و جاودانگی نام استاد عزیزم را داریم.
درپایان «هفتهنامه نیمروز» به پاس هفتدهه زندگیپُربار از تلاشهای مستمر، وطندوستی و تاثیرگذاریهای استاد باوند بر «منافع کشور»، «منافعملی» و «منافع حیاتی» که در بیش از شش دهه گذشته ارتباطات بسیار عمیق و انسانی با دیپلماتها و دستگاه دیپلوماسی، دانشجویان و استادان حقوق، سیاست و روابطبینالملل وخانواده مطبوعات کشور گذاشته است و خبرنگار و روزنامهنگاری در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی نیست که در این عرصه از حضور ایشان بهره نبرده و از دانش گستردهاش بسیار نیاموخته باشد، تصمیم گرفت علاوه بر ارائه گزارشی از نشستهایسهگانه، مبادرت به انجام گفتگو، دریافت یادداشت وانتخاب نمونههایی از گفتگوهای استاد نمود تا دریچهای تازه را بر روی دوستداران آثار و نظرات ایشان بگشاید که با استقبال خوبی روبرو شدیم.
این پرونده ویژه حاصل زحمتهای افراد بسیاری از یاران، همکاران، دانشجویان استاد و بهویژه خانواده گرامی شادروان استاد باوند خانمّها میترا راستی، سمیرا و پرلا باوند است تا آنچه در گرامیداشت ایشان به ثبت میرسد، یادگاری باشد برای آموزههای نسلهای آینده کشور درجهت تامین «منافعملی» همانطور که تمامی تلاش استاد باوند در طول حیات پُربار ایشان فقط تمرکز روی همین «اصلحیاتی» برای پایندگی ایران و ایرانیان بود.
و در پایان از هنرمندی هادی حیدری، طراح پرتره استاد، و علیاصغر قاسمی سیانی، رئیس خانه اندیشمندان علوم انسانی و همکاران ایشان که سخنرانیهای دو نشست نکوداشت و یادبود استاد باوند را در اختیارمان قرار دادند، به ویژه از مریم مهدوی اصل پژوهشگر، و روزنامهنگار حوزه دیپلماسی که برای گردآوری مطالب و یادداشتها در این شماره هفتهنامه نیمروز، ما را یاری رسانیدند، قدردانی و سپاسگزاری مینماید.