مقاله دکتر علیرضا خانی در روزنامه اطلاعات، یکی از دقیق ترین مقاله هایی ست که در سنوات اخیر در باره مشکل بزرگ کودک _ همسری در کشور ما نوشته شده و این درد دیرین و این فاجعه را که نتیجه جهل و خرافات است و مرده ریگ برجای مانده از مناسبات دوران بردگی و استبداد مردسالارانه در جامعه و سیاست بوده و هست را مورد تحلیل و تحقیق و نقد و موشکافی قرار داده است. پیش از ارجاع بدان، مایلم از زاویه ای وجدانی و عاطفی نیز چند عبارت در این یادداشت بنویسم تا قباحت و زشتی آن را حداقل بر فلم خویش رقم زده و موضع تند و مخالف خویش را در این زمینه مورد تکید قرار دهم.
کودک همسری چیست و با چه اهداف و عواقبی ترویج و تبلیغ میشود؟ چرا حاکمان و سیستم مسلط بدین جفای انسانی و چنین امور غیر اخلاقی تن می دهد؟ چه منفعت یا فکری بدین کار تمایل دارد و از این برنامه به کجا خواهد رسید؟ ریشه های تاریخی و اجتماعی، عرفی و شرعی آن چیست و چرا و چگونه مشمول تحولات نوین و درک اقتضائات جدید نمی شود. ریشه تعصب و تحجر کجاست؟
این پرسشها، همگام با این استفهامات و ابهاماتِ پیوسته بدان، نیازمند مباحث دامنه دار و نوشتههای بسیار است. زیرا این رفتار و پیوند شوم، نتایج دردناکی از حیث انسانی و اخلاقی به بار آورده و تحولات نوین و انباشت و تراکم جماعات آسیب دیده و اجتماعات فقیر و مشتآصل در شهرهای بی در و پیکر نیز موجب پیچیدگی عظیمی در ژرفای موضوع کودکهمسری و مسائل مشابه آن شده است. مسائلی که لایه لایه شده و به تدریج بر عفونت و شناعتش افزوده است.
ازدواج کودکان خردسال، به ویژه دخترکانی که بی اختیار وادار به این کنش زشت و ذلتافزا شده و بی هیچ فرصتی برای کسب تعلیم و فراغت و پرورش و آموزش، به خانه اربابی به نام شوی رفته و بدین کار واداشته شده یا می شوند، و تباهیهای پیامد این بدبختی و نکبت را باید واقع بینانه و به درستی شناخت و با طرح موضوع و ارزیابی جامعه شناسانه، آن را تحلیل و نقد کرد. این سرآغاز پژوهش و کاری سترگ است که بخش کوچک و محقری از آن بر عهده فقه و مفروضات شرعی قرار دارد. بیشتر باید جامعه شناسی، اقتصاد و مناسبات معیشتی، سنت شناسی و از همه مهمتر جامعه شناسی به میدان آید و دست به همکاری زند که غصه سرآید و چامعه ازین شرایط شوم به درآید.
به گمانم مقاله دکتر علیرضا خانی سردبیر صاحب اطلاع و تحلیلگر علوم اجتماعی، که از منظری علمی و انتقادی، فارغ از عواطف شخصی و مباحث ترویجی و پوپولیستی نوشتهاست، درآمد خوبی برای ورود به این موضوع است.
موضوعی که بی گمان از کلانترین معضلات و بیماریهایی است که گریبان جامعه و مناسبات حیاتی مردم را درگیر ساخته و وهن و لکه ای است بر دامان انسانیت و وجدان بشری، که قادر نیست فرزندان بی پناه خود را صیانت کند تا ببالند و شاد و سربلند و خوشبخت شوند تا ثدرت اختیار و گزینشی را به دست آورند که هدیه خداوند به انسان محسوب می شود.
با این مقدمه که گوشهای از تمایزات و تفاوت دیدگاههای اینجانب با دکتر خانی نیز در آن تاحدی مشهود است، به خوانندگان ارجمند در کرانه توصیه می کنم این یادداشت روشن اندیشانه و دردمندانه را مطالعه فرمایند و برای حل معضلات و درمان بیماریهای پرشماری همچون کودک _ همسری بیندیشند و بکوشند. ما خود باید درمان دردها و راه حل مسائل و مشکلاتمان را بیابیم.
به قول ابوسعید ابوالخیر: تمام سخن این یک جمله است و بیش؛ خدایش رحمت کناد آن را که برخیزد و گامی فراپیش نهد…
نیاکان ما دانسته و گفته اند و این یک تجربه بدیهی و روشن است. هیچ راهی نیست مگر اتکا به اندیشه و انگیزه و عمل خودمان، ولاغیر…