در دزفول به دنیا آمده، اما خودش میگوید زمان زیادی را در آن شهر نمانده و وقتی حدود یک ماهه بوده به تهران برگشته، زیرا اصالتا تهرانی است پدرش زاده ده ونک و مادرش در اوین به دنیا آمده است هر چند که سالها به خاطر شغل پدرش در بندرعباس زندگی کرده است.
از محمد علی بهمنی میگوییم کسی که غزلهایش را وام دار نیما یوشیج میداند اما ترانه «در این زمانه بیهای و هوی پرست» او با صدای حبیب هنوز طرفداران زیادی دارد، هر چند حبیب در یکی از قسمتهای آهنگ خرچنگهای مردابی اشتباه میکند و یک قسمت را اشتباه میخواند و به خاطرعدم دسترسی شاعر به خواننده این آهنگ به همان صورت میماند.
البته روند فعالیت او در سالهای اخیر با فراز و نشیبهای همراه بود، او که مدتی ریاست شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت ارشاد را بر عهده داشت در سال ۹۷ نامهای به مسوولان این وزارتخانه نوشت و ضمن خداحافظی به این موضوع اشاره کرد که من باآگاهیِ اشتباهم از قبول (ریاست شورای ترانه) نه بهدلیل این که شش ماه است کارشناسانش هم حقوقی دریافت نکردهاند. فقط به این دلیل که دیگر مزاحم ترانههای ضعیف نباشم. باشرم خداحافظی میکنم.
با او به مناسبت هشتادمین زاد روز تولدش در بیست و هفتمین روز از فروردین ماه گفت و گویی داشته و از او درباره وضعیت آینده شعر ایران پرسیدم که گفت: ” ما هم منتظر هستیم تا تغییری در شرایط ایجاد شود تا واقعا بتوانیم حرف خودمان را بزنیم. وزارت ارشاد اجازه نمیدهد که حتی اثر عاشقانه خلق کنیم و صدا و سیما هم همینطور.
- نظرتان در مورد شعر عامیانه چیست؟
آزادی واژهها میتواند در شعر عامیانه استفاده شود ولی در بحث شعری که جایگاه دیرینهای از خودش دارد، واژههای کشفی را که در آن استفاده شده شعر را به سمت و سوی دیگری برده است، مثلاً موقعی در شعری به جای «اگر» از «گر» استفاده کردهایم چرا که وزن شعر اجازه استفاده از «اگر» را نمیداده، «گر» چه ارتباطی به «اگر» دارد؟ «گر» معانی خودش را دارد.
یا هنگامی که مثلاً به جای «از» از «ز» استفاده میکنیم، «ز» خودش مالِ شعرهای عامیانه است و چه ارتباطی به این اشعار دارد؟
یک اشکال مهمی که وجود دارد اینکه چون از گذشته و از همان ابتدا این کار انجام شده، این اشکالات را در خود داشته است اما به احترام شاعرانی که این اشعار را سرودهاند، هیچوقت در مورد استفاده از این نوع کلمات در اشعار آنها سؤالی مطرح نمیکنیم چون خود ما هم شعر را از آنها یاد گرفتهایم اما حداقل این است که ما در حوزه کاری خودمان باید استفاده از این دست واژههایی که اصلاً کاربرد عامیانه دارد، خودداری کنیم.
من در ابتدا هم که به این مقوله رسیدم، به نزد یکی از بزرگواران و خوبان شعر، موسیقی و ادب و هنر رفتم و گفتم استاد، این مقوله دارد من را آزار میدهد. با تعجب گفت حتی خود من هم تا حالا متوجه این موضوع نبودم! گفتم خود من هم الان که ۷۰ و اندی از عمر خود را سپری کردهام، توجهام به این موضوع معطوف شده است.
گفت بهمنی جان! تو حتماً پیگیر این موضوع باش ولی من چون تا به حال به این سبک و سیاق تدریس کردهام، الان نمیتوانم به آن ایراد بگیرم. شاید از این به بعد بتوانم این موضوع را رعایت کنم ولی اگر بخواهم بهطور صریح به آن بپردازم، طبیعتاً به من ایراد خواهند گرفت که پس شما که خودت استاد بودی چرا تا به حال این موضوع را به ما نگفته بودی؟!
بنابراین این دست واژهها که تا آن موقع ۱۲ یا ۱۳ مورد از آنها را مشخص کرده بودم، الان خود عزیزانی که در حوزه شعر فعالیت دارند، با اینکه در ابتدا زیر بار این موضوع نمیرفتند و من هم به آنها گفتم قصد من این نیست که شما این حرف را قبول کنید ولی حداقل به آن فکر کنید.
در حال حاضر به اینجا رسیدهایم که خود آنها تا به حال ۶۴ واژه اضافه را پیدا کردهاند، بنابراین در بحث شعر کهن، میتوانیم شعر کهن را باز شعریاش کنیم که در روزگارمان برای فرداها هم خواهد ماند ولی این واژهها به شرطی که با خودش نباشد. خود من هم در طی این سالها در اشعاری که سرودهام این اشکالات وجود داشت، حتی میخواستم آنها را دستکاری، تغییر و اصلاح کنم اما به این نتیجه رسیدم که دیگران هم مشابه این اشکالات را در سرودههای خود دارند.
بنابراین در نهایت تصمیم گرفتم از یک مقطعی به بعد به نحوی عمل کنم که این مشکلات در اشعارم وجود نداشته باشد.
- وضعیت آینده شعر ایران را چگونه میبینید؟
من عزیزانی را در همین روزگار میبینم که کارهای بسیار با ارزشی دارند ولی مثل خود من، آثارم را جایی چاپ و منتشر نمیکنم، به دلیل اینکه در کنار کاری که شما چاپ میکنید، اشعار دیگران هم چاپ و منتشر میشود و مخاطب را به این فکر میاندازد که شعر فلانی که مزخرف است در کنار شعر این چه کار میکند؟!
ما هم منتظر هستیم تا تغییری در شرایط ایجاد شود تا واقعاً بتوانیم حرف خودمان را بزنیم. الان وزارت ارشاد اجازه نمیدهد که حتی اثر عاشقانه خلق کنیم و صدا و سیما هم همینطور.
- چیزی که در مورد وزارت ارشاد گفتید را منتشرکنبم؟
چرا ننویسید؟! الان همینطوری هست! البته در هر صورت این شرایط تغییر خواهد کرد و وقتی که تغییر کرد، آدم میتواند «چراییاش» را به آنها نشان دهد ولی الان اینها موقعی آمدهاند و قصد ایجاد تغییر دارند که کل شعرها را خود همین خوانندههای ناآشنا با ترانه و… از دست دادهاند. ما هنوز هم که هنوز است چشممان به اشعار سالیان پیش است.
اما در میان همینها هم خوانندگانی هستند که کارهای باارزشی دارند منتهی اصلاً کسی به کارهای باارزش گوش نمیسپارد چون همه اینطور فکر میکنند که ما که به دلیل شرایط موجود همه غمگین هستیم، حداقل با این اشعار یک رقصی هم بکنیم کافی است.
- در مورد خاطرات شعرهایتان، کدامهایشان از همه برای شما خاطرهانگیزتر است یا جریانی که باعث شد آن شعر را بگویید؟
همین شعری که خواندم با استاد شجریان بودیم. واقعیت این است که این شعر خیلی زخم میزند چون ما دقیقاً یک چیزی را روشن کردیم و به همین دلیل هم بود که اجازه ندادند کل کار را پخش کنیم.
- چه اتفاق یا ماجرایی که باعث شد آن شعر را بگویید؟
یک زمانی هست که ما محاوره میگوییم و در مورد محاوره میتوانیم اینطوری صحبت کنیم ولی در مورد اشعاری که محاوره نیستند نمیتوانیم صحبت کنیم، به دلیل اینکه ما حق نداریم شعرمان را به کسی بگوییم و برای او توضیح دهیم که معنی این شعر از این قرار است چون هر کسی خودش باید این برداشت را داشته باشد.
از سوی دیگر چندین بار این اتفاق برای خودم افتاده که شعر خودم را یکی میآید میگوید آقای بهمنی من چقدر از این شعر خوشم آمده! میپرسم چه خوشامدی؟ برای من توضیح بده! میبینم برداشتی که او از آن شعر داشته حتی خود من نداشتهام.
این موضوع ذهن من را روشن کرد که اصلاً اگر ما بخواهیم معنای شعر خودمان را هم بدهیم، داریم به اذهان دیگران آسیب میرسانیم. کسانی که دوست دارند و گوش میکنند، برداشتی که ذهن خودشان دارد، باعث لذت آنها میشود نه اینکه آنها را محکوم به قبول کردن همان معنایی کنیم که در ذهن ما از آن شعر وجود داشته است.
اما متأسفانه این رویهای بوده که از گذشته بر آن اساس عمل کردهاند. وقتی شما به مدرسه یا حتی دانشگاه هم که میرفتی، به شما میگفتند شاعر این شعر را به این معنی و منظور گفته است! حتی خود من هم در آن سنین جوانی متوجه این موضوع نبودم و فکر میکردم معنای هر شعر همان است که آن را در کلاس به ما میگفتند.
- دلتان میخواست وضعیت شعر ایران در چه پلهای باشد و الان در چه پلهای است؟
جایگاه شعر ایران برای امثال من که در بطن آن قرار داریم، روشن است و از این موضوع آگاه هستیم که زمانی که فعالان حوزه شعر بتوانند آزادانه کتابها و اشعار و ترانههای خود را منتشر کنند، ممکن است حتی خیلی از بزرگان شعر و ادب که در قید حیات هستند، این آثار را کلی تحسین کنند و فکر کنند که ما چقدر بیخبر بودیم ولی در حال حاضر امکان چاپ و انتشار این قبیل آثار وجود ندارد.
- چیزی هست که بخواهید به خاطر زادروز تولدتان بفرمایید؟
همین که عزیزانی اینجا آمدند و من آنها را زیارت کردم، کسانی که همیشه عاشق دیدارشان بودم و با شخصیت و خصال و درک آنها آشنا هستم، انرژی زیادی به من بخشیده است که توانستهام تا حالا در خدمت شما باشم