سفر رئیس جمهور چین به عربستان نشان داد که کشورهای خلیج فارس در این زمان سیاست مدبرانه ای را دنبال کرده واز شرق وغرب بیشترین بهره را میبرند .امروز دول خلیج فارس محور توجه جهانیان شده اند .یکی از عوامل توجهات گران شدن نفت وگاز ونیاز جدی جهان به آنهاست .جنگ اکراین وبازی دوجانبه ای که خلیج فارسی ها از این رهگذر داشته اند موجب نیازمندی غرب وشرق وجایگاه شایسته آنها شده است .این دومین عامل مثبت واثر گذار دول خلیج فارس در سطح جهان بوده است . اما عامل اصلی در موفقیت این کشورها حاکمیت خوب ومطلوب میباشد .وقتی از حاکمیت خوب صحبت میشود منظور مقایسه* آنها با دول پیشرفته دمکراتیک نمیباشد .متاسفانه روشنفکران ومتفکران وسیاستمداران ایرانی از زمان قاجار تاکنون بر یکمحور حرکت کرده اند .آنها دمکراسی را تنها می بینند وادراکی از توسعه وپیشرفت وحاکمیت مثبت ولی فاقد دمکراسی بسبک غرب را ندارند . بهمین دلیل یعنی نگاه یک بعدی بود که بر رژیم گذشته شوریدند.
امروز قطر و امارات از انتخابات آزاد بر خوردار نیستند اما مسیر توسعه وپیشرفت ورفاه ملی وقدرت را دنبال میکنند . آنها با همه کوچکی جایگاه بسیا ر بالائی را در سطحجهان ومنطقه بدست آورده وتولید ثروت بیکرانی داشته اند که بر مناسبات آنها وجهان تاثیر گذار است ..
درست است که در نگاه اول ثبات واستمرار چنین حاکمیتهائی مورد تردید واقع میگردد واین تحلیل بذهن می آید که در درازمدت آینده روشنی از آن متصور نیست .همچنین این نکته مطرح میشود که طرح ها وپروژه هائی که ممکن است از جانب غرب مثل خاورمیانه بزرگ در نظر گرفته شود این کشورها را آسیب پذیر میکند ولی باید توجه کرد که توسعه وحاکمیت مطلوب ، بسیاری از این مشکلات را بر طرف میکند .توسعه، نسل فرهیخته ومتخصص وانسانهای فهمیده وروشن وآگاه به امور جهان را در جامعه تولید وباور میسازد .توسعه ، جامعه را رشد فکری میدهد وبه بلوغ وتکامل میرساند .توسعه ،مشارکت عمومی ونوعی دمکراسی را بدنبال خواهد داشت اگرچه ممکن است جامعه دمکرات مانند غرب را رقم نزند .توسعه، قدرت نسبی را سبب میگردد ونفوذ غرب را کاهش ویا با ملاحظات روبرو میسازد ولذا در دراز مدت دول خلیج فارس میتوانند موفقیت های نسبی را با توجه به وزن واندازه شان کسب نمایند و آسیب پذیری خود را کاهش دهند .
از طرف دیگر گسترش روابط با چین به تمایلات وسیاستهای متخذه این کشور نیز مربوط میگردد.
چینیها برای بهره مندی از منابع انرژی وثروت منطقه ودست یابی به بازار نسبتا بزرگ کشورهای خلیج فارس وعربی ، سیاست عدم تنش در خاورمیانه را دنبال میکنند.
چین بر خلاف تصوربعضی مقامات جمهوری اسلامی امکان ندارد که مناسباتش را محدود به ایران نماید واز منافع سرشار وبیکران دول خلیج فارس وجهان عرب غافل گردد. از اینرو انتظار گسترش مناسبات همه جانبه با این کشورها امری طبیعی بوده که البته از نگاه سطحی مقامات ایران غیر منتظره بوده و تعجب آور است .
بدلایل مختلف در این مقطعچین وآمریکا در مورد آرامش در خاور میانه اشتراک نظر کلی دارند. این دو قدرت خواهان یک طرح امنیتی هستند که از این لحاظ ایده مشترکی محسوب میگردد . روسها نیز طرح امنیتی مخصوص بخود را با کشورهای منطقه درمیان گذارده اند.جای شکی نیست که منافع خاص این قدرتها در چگونگی ونوع طراحی امنیت دسته جمعی و در تفاوت متن نهفته است.
در هر حال چینیها از مدتها قبل وبیش از یک دهه مناسبات خود را با عربستان وامارات گسترش داده اند واکنون که بن سلمان بر توسعه اقتصادی وپیشرفت کشورش تمرکز نموده وخط مدرنیسمرا بجای نگاه ارتجاعی وهابیت ونگرش سنتی شاهان در پیش گرفته است این روابط بیش از گذشته معنا پیدا میکند.روشن است که بن سلمان سیاستی نظیر شاه ایران را با همان غرور واستبداد و گاهی بی تدبیری دنبال میکند .اینکه در نهایت انگلیس وآمریکا اجازه دهند این کشور قدرتی مستقل وجا پای شاه ایران بگذارد به عوامل گوناگون بستگی داشته ضمن اینکه شک وتردید در آن دیده میشود وامکان دارد سیاستهای جاه طلبانه بن سلمان در میانه راه با شورش وانقلاب ویا بر کناری مسالمت آمیز روبرو شود. در هر حال با این رویکرد ومسیر انتخاب شده یعنی عربستان مدرن ، توافقات رهبران دوکشور بر تکنولوژیهای جدید ونوآوریها تمرکز دارد . چینیها هم اکنون با امارات وعراق نیز روابط خوبی را پایه ریزی نموده اند .البته نفوذ آمریکائی تاکنون اجازه طرح های بسیار بزرگ وروابطراهبردی رابا عراق نداده است .احتمالا سفر شی که مناسبات درازمدت بین عربستان وچینرا رقم زده است بر این تردیدها تاثیر گذار بوده و زمینه را برای گسترش بیشتر مناسبات کشورهای عربی از جمله عراق با چین فراهم میسازد. توجه به این موضوع ضروریست که
بر خلاف تبلیغات مقامات ایرانی چین منافع بسیار جدی در منطقه دارد وبدون توجه به رویکرد غیر منطقی وتوهمی جمهوری اسلامی به سیاست عملگرایی ومنافع محور خود مبادرت خواهد کرد .
هماکنون حجم رابط با این کشور ها سیصد میلیارد دلار است که هشتاد میلیارد آن به عربستان تعلق دارد .روشن وبدیهیست که این حجم از منافع بخاطر روابط چهارده میلیاردی با ایران نمیتواند از طرف چین نادیده گرفته شود.از اینرو مقامات جمهوری اسلامی میبایست با این واقعیت سیاسی روبرو شوند و مواضع خود را با آن تنظیم نمایند . البته چینیها بازار ایران را نیز از دست نخواهندداد ولذا سند بیست وپنج ساله را برای آینده به امضا رسانده اند .
جدا از دیدار رئیس جمهور چین، که یک امر طبیعی ودر راستای رویکرد عمل گرایانه وتوسعه قدرت اقتصادی وسیاسی در سطح جهان صورت میگیرد *بیانیه منتشره، بر له عربستان وکشورهای خلیج فارس ونوعی موضع منفی علیه کشورمان محسوب میگردد .
اشاره به مسئله هسته ای ایران ،ذکر عدم دخالت ایران در کشورهای منطقه ونوعی طرفداری از عربستان در بحران یمن، موضوعاتی نیستند که کم اهمیت تلقی گردند .
اگر فرض برآن بوده باشد که طرف چینی برای تحکیم بیشتر مناسبات با دول منطقه تن به این نظرات منفی داده باشد باز هم این مواضع میبایست مهم شمرده شود ودر ارزیابی توازن مناسبات قدرتها با ایران وعربهای خلیج فارس لحاظ گردد .واقعیت آنست که
- چین علیرغم تحریمات، کم وبیش با جمهوری اسلامی روابط اقتصادی وتجاری داشته ودر شرایط سخت کمکیار کشورمان بوده است
اکنون نیز بسیاری از نیازها ی داخلی ودر آمد نفتی از طریق این کشور تامین میگردد اما این همکاریها به انتقال تکنولوژی و سرمایه گذاری واشتغال وتوسعه وانجام پروژه های بزرگ نفتی وگازی نیانجامید ه است .محرومیت از این امر بخاطر موقعیت تحریمی کشورمان وآشفته بودن وضعیت اداری و سوء مدیریت وفساد دستگاههای اجرائی وتصمیم گیران سود جو میباشد که ایران را فاقد استفاده حداکثری از روابط با چین مینماید. چینیها قبل از این سفرقراردادبزرگ گازی را با قطر در منطقه ای به امضا رساندند که منبع مشترک گازی با ایران است در حالیکه آنها از تمام پروژه ها ی کشورمان دست کشیده اند .
- از نگاه دیگر
نکته ای که مورد توجه جامعه ایران وکنش گران سیاسی واجتماعی قرار داشت برقراری مناسبات همهجانبه با چین پس از یکدست شدن حاکمیت بود.
یک دهه پیش با روی کارآمدن دولت نهم ودهم بعضی تحلیل گران از جمله مجاهدین انقلاب اسلامی این پیش بینی را داشتند که نظام، ضمن رویکرد اقتدار گرائی سیاست چین را در زمینه اقتصاد پیشه نماید .بدین معنی که با توسعه ورشد اقتصادی رضایتمندی جامعه را بدست آورد واز تحقق دمکراسی وجمهوریت خودداری کند .
در آن زمان این پیش بینی جامعه عمل بخود نگرفت وبجز فساد وتخریب ونابودی منابع مالی وانسانی چیزی عاید کشور نگردید . مجددا همین انتطار از دولت سیزدهم با توجه به یکدست شدن حاکمیت وجود داشت .متاسفانه در این دولت هم ناکارآمدی وسیستم رانتی وبدون تخصص و اداره امور توسط افرادمتوهم ، چنین تیز هوشی وعقلانیت را بدنبال نداشته است . .بنظر میرسد نگاه واپس گرایانه دینی منطبق بر این هوشیاری وتدبیر مدیریتی نمیباشد . در واقع نگرش ارتجاع دینی عقب مانده تر وفاسد تر از دیدگاه امرا وپادشاهان مستبد دول خلیج فارسی میباشد . از اینرو روابط با چین بیشتر بر تجارت ومعاملات صورت میگیرد وفاقد ارزش گذاری قابل قبول بوده است . در حالیکه چینیها در این مقطع مانند آمریکای دهه هفتاد میباشند که به صدور سرمایه وتکنیک نائل شده اند. بمنظور تقریب ذهن ونشان عملی چنانچه مقایسهای در عملکرد اقتصادی بعمل آید روشن است که امارات وقطر وعربستان وترکیه ودیگر دول منطقه اقدامات روشن تر ومترقی تری را نسبت به جمهوری اسلامی دارند.همین نگاه مدرن تر باعثتولید ثروت ورفاه ملی وجامعه پیشرفته تر شده است .دراینجا شاید بعضی ناظران این سوال را بکنند که جمهوری اسلامی در بعضی زمینه ها همچون بازدارندگی نظامی وهسته ای ودیگر علوم دست برتر را دارد که نکته درستی است .پاسخ به این سوال در ظرفیت نیروی انسانی بزرگ در ایران وهمچنین توجه ویژه نظام به بازدارندگی نظامی وهسته دارد .همین امر نشان میدهد که اگر مقامات جمهوری به توسعه نیز عنایت داشتند وضعیت آشفته فعلی وجود نداشت . دول خلیج فارس همچنین در توازن بخشی سیاسی نیز موفق تر عمل کرده اند .در حالیکه این کشورها مناسبات گسترده ای را با غرب دارند با دو قدرت شرقی هم روابط تنگاتنگ را از موضع برابر وبرد برد بر قرار ساخته اند . همزمان این دوقدرت شرقی اگرچه مناسبات خوبی را با کشورمان دارند اما در بعضی موارد جمهوری اسلامی را بعنوان ابزار بکار گرفته ومنافع ایران را ذیل منفعت خود قرار داده اند .روشن است که این دو قدرت شرقی چنین رفتاری را با دول خلیج فارس نمیتوانند داشتهباشند. همچنین چین وروسیه در هر کجا اراده کرده اند با طرف آمریکائی در محکومیت جمهوری اسلامی تعامل وهمکاری نموده اند.
این واقعیتها طرد جناح ارتجاعی اشعری وغلبه خرد گرائی در سیاست خارجی نظامجمهوری اسلامی راضروری ساخته تا جایگاه شایسته وبایسته ایران مجددا در سطح منطقه وبین الملل احیا گردد