شوربختانه خیلی دیر با آقای باوند آشنا و دوست شدم و هیچگاه نزدیکیای را که همکاران سابقشان با ایشان داشتند، بنده نداشتم. با این حال، هربار که به ایران میرفتم، ایشان را زیارت میکردم و احترام زیادی برایشان قائل بودم. بنابراین برای ادای احترام این یادداشت کوتاه را برای ایشان نوشتم.
شادروان داود هرمیداس باوند را نخستینبار در سال ۱۹۷۴میلادی (۱۳۵۳ش) در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک ملاقات کردم. ایشان در آن زمان عضو نمایندگی دائمی ایران در سازمان ملل بود. از سال۱۹۷۱ میلادی (۱۳۵۰ ش) تا هنگام انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ میلادی (۱۳۵۷ ش)، ریاست هیئت نمایندگی ایران در اجلاس سالانه مجمع عمومی آن سازمان به عهده اشرف پهلوی بود. بنده نیز بهعنوان مشاور امور بینالمللی، ایشان را همراهی میکردم. طبیعتاً همه اعضاء هیئت نمایندگی بر اساس عرف تشریفاتی به ایشان معرفی میشدند و خیلی کوتاه راجع به فعالیتهایشان در سازمان ملل متحد با ایشان صحبت میکردند.
اما دکتر داود هرمیداس باوند سعی میکرد از این مراسم تشریفاتی پرهیز و دوری کند، هرچند که از اظهار ادب نسبت به رئیس هیأت نمایندگی ایران کوتاهی نمیکرد. رفتار و کردار ایشان احترام مرا بسیار برانگیخت. شادروان باوند انسانی بود با پرنسیپ (اصول اخلاقی) که به باورهای سیاسی خودبه شدت پایبند بود.
از آن پس دیگر آقای هرمیداس باوند را ندیدم تا سال ۲۰۰۱ میلادی (۱۳۸۰ ش) که برای نخستین بار پس از ۲۲ سال به ایران بازگشتم.
عده زیادی از همکاران سابقم در وزارت امورخارجه خوشبختانه هنوز در قید حیات بودند و دوشنبه هر هفته دور هم جمع میشدیم. در آن محیط آشناییام با آقای دکتر باوند تبدیل به یک دوستی ماندگار شد، هرچند که هیچگاه موفق نشدم به ایشان تو بگویم و با نام اول خطابشان کنم.
بار آخر در تابستان سال ۲۰۲۲ میلادی (۱۴۰۱ش) زیارتشان کردم. دوستی مهربان و شوخ طبع بود. شخصیتی فرهیخته که از هر جهت قابل احترام بود.
روانش شاد و یادش جاودان باد