حکیم ابوالقاسم فردوسی که بنا بر روایت مشهور در سال ۳۲۹ ه. ق به دنیا آمد و در سال ۴۱۶ ه. ق از دنیا رفته است، در آرامگاهی واقع در تابران توس دفن گردید.
آرامگاه وی زیارتگاه اهل دانش و معرفت بوده و هست.
آرامگاه وی اگر چه در طول تاریخ طولانی هزارساله چندین بار تخریب و با خاک یکسان شده ولی هر بار از نو ساخته شده و مانند نام جاویدان این شاعر بیهمتا پا برجا باقی مانده است.
آن گونه که از پیشگفتار بایسنقری برمی آید، نخستین بار مدفن فردوسی را ارسلان جاذب (سپهدار توس) ساخت. این سپهسالار همزمان با حیات حکیم فردوسی، قدرت داشت و به فردوسی ارادت میورزیده است.
آرامگاه فردوسی کماکان با وجود تخریبها با تجهیزاتی در طول تاریخ هزار سال اخیر برپا بوده است. چنانکه در تذکره الشعرا گزارش شده «مدفن فردوسی در توس و کنار بنای عباسیه است».
قاضی نورالله شوشتری در دیدار خود از آرامگاه حکیم توس در حدود سال ۱۰۰۰ ه. ق آن را به خوبی گزارش کرده که مردمان از همه سرزمینها به ویژه از شیعیان امامیه، به زیارت آرامگاه فردوسی میرفتهاند.
در دوران نزدیک به زمان ما، به نظر میرسد که تا سال ۱۲۵۴ خورشیدی، مدفن و آرامگاه فردوسی معلوم و مشخص بوده است.
این را میتوان از توجه به جمیع گزارشهای تاریخی استنباط کرد. پس از این سال ها، گندمزار آن را پوشاند. ژوکوفسکی از محققین روسی در سال ۱۸۹۰ میلادی، وضعیت آن را در زیر تپهای پوشیده با آجر و قطعههای کاشی گزارش کرده است. بعدها ناصرالدین شاه قاجار دستور داد که محل را به خوبی شناسایی کرده و دو اتاق روی آن بسازند.
در رابطه با وضعیت آرامگاه فردوسی، محمد تقی بهار در سال ۱۳۰۲ مقالهای نوشته است که بر اساس این مقاله، آرامگاه وضعیت نامناسبی داشته است.
در دوران تازه، عبدالحسین خان سردار معظم (تیمورتاش) نخستین کسی بود که کوشش عملی برای ساخت آرامگاه را آغاز کرد. وی هنگامی که نماینده نیشابور در مجلس شورای ملی بود، خواهان تخصیص بودجه برای ساخت آرامگاه فردوسی شد. وی در این باره گفته بود:
«هر ملتی مکلف است که نسبت به مفاخر تاریخی خود ابراز علاقهمندی کرده و از بروز قدردانی خودداری نکند. قدر و رتبه حکیم ابوالقاسم فردوسی که مایه فخر ایران تنها نبوده، بلکه یکی از مفاخر بشریت محسوب است، بر کسی مستور نیست و سزاوار نخواهد بود که مدفنش در حال حالیه، تقریباً از بین رفته و محو شود و با سایر خرابههای شهر طوس تفاوتی نداشته باشد.»
به هر حال در بهمن ۱۳۰۴ ماده واحدهای از تصویب مجلس گذشت که تمبری به یادبود هزاره فردوسی چاپ شود و درآمد آن به ساخت آرامگاه فردوسی اختصاص یابد.
مدفن فردوسی در باغی قرارداشت که این باغ متعلق به شخصی به نام «حاج میرزا محمد علی قائم مقام التولیه» بود. کل این باغ توسط این شخص به رضاشاه پیشکش و توسط وی به انجمن آثار ملی (که انجمن مذکور مأموریت ساخت آرامگاه را متقبل شده بود) اهدا گردید. با این وجود ساخت آرامگاه با کمبود بودجه مواجه شد که با پیگیریها و همراهی مجلس و نیز ابتکار عملهای مردمی، بودجه لازم تأمین گردید.
در آغاز ارنست امیل هرتسفلد آلمانی، مأمور طراحی نقشه آرامگاه شد که پذیرفته نشد و سرانجام طرح آقای «طاهرزاده بهزاد» پذیرفته شد. این طرح به سبک ساختمانهای هخامنشی بود.
لیکن مدتی بعد از اجرا، این طرح متوقف و طراحی نقشهای دیگر لازم شد.
با کش و قوس و پیدایش مباحثی، سرانجام طرحی نهایی تهیه و تصویب شد که اجرا شود. ولی با توجه به تغییرات انجام شده، هزینه آن بالا رفته بود. اما کار پیش رفت و با نظارت آقای حسین لرزاده سرانجام این بنا در سال ۱۳۱۳ هم زمان با جشن هزاره فردوسی به پایان رسید.
اما خیلی زود معلوم شد که بنا از استواری کافی برخوردار نیست و نشانههایی از نشست بنا دیده شد. این بود که بازسازی و تعمیر ساختمان به آقای هوشنگ سیحون سپرده شد و او این کار مهم را با موفقیت در سال ۱۳۴۷ به پایان رسانید.
مساحت کنونی مجموعه آرامگاه نزدیک به شش هکتار و دربردارنده باغ آرامگاه، استخر و تندیسهایی از فردوسی، بنای یادبود، ساختمانهای اداری، کتابخانه و موزه میباشد.
ورودی مجموعه از سوی جنوب است و از دو سوی استخرِ روبهروی در ورودی، به آرامگاه میرسد. تندیسی از فردوسی، جلوی استخر گذارده شده که ساخته استاد ابوالحسن صدیقی است. سی فواره در سه دسته دهگانه و آراسته با گلبرگهایی از نیلوفر به نشانه سیسال رنج سرایش شاهنامه درون استخر جای دارد. موزه توس که به نام موزه فردوسی هم شناخته میشود، در طرف شمال غربی آرامگاه است.
یاد فردوسی تا ابد و همیشه جاودانه و زنده است.