چند ماهی به انتخابات ریاست جمهوری در سال۱۴۰۰ باقی مانده بود.حجت الاسلام نبویان مخالف سرسخت برجام در مجلس در جمعی محدود در شهر مشهد نظر جمع را پیرامون حضور آقای رئیسی جویا شد.
هرکسی نکته ای گفت و نوبت بمن رسید.
آنجا ابراز داشتم:
ببین آقای نبویان اولا آقای رئیسی ناظر به دست فرمان رسانه ملی و تغییر و تحولات انتصابی چندسال گذشته صد در صد می آید و نظر ما خیلی مهم نیست.
ثانیا ناظر به آینده پژوهی موجود و رصد تغییر و تحولات سیاسی و حجم تبلیغات رسانه ملی و البته احتمال مداخله شورای نگهبان مسیر برای انتخاب آقای رئیسی دشوار نیست و ایشان را از همین الان رئیس جمهور بدانید.
فلذا آقای نبویان از الان بفکر پس از ریاست جمهوری ایشان باشید و دو کار را انجام ندهید و یک کار را به سرعت انجام دهید!
گفتم آقای نبویان بدمستی نسبت به قدرت نداشته باشید و بسراغ اینترنت و پوشش زنان نروید!نروید که کشور را برروی هوا خواهید داد.
«خدا می داند که اینگونه گفتم»
گفتم آقای نبویان ما از واقعیتهای کشور مطلعیم.همچنان که شما بهتر از ما اطلاع دارید.بروید برجام را به هر قیمتی ببندید و کشور را نجات دهید!
حال امروز که فضای اینترنت و جنگ خیابانی حاکمیت با جامعه و پلمپ پل هوایی و تخریب کافه های خیابانی و قوانین در دست تصویب و احکام قضایی موجود و هزار جنایت دیگر را حول اینترنت و حجاب و اظهار نظرهای سیاسی می بینم:
با خود می گویم چقدر خداوند نسبت به بنده لطف داشت واقعا که در پیش از انتخابات صحنه پیش روی کشور را بما نشان داد.و پیشنهاد دوستان مبنی بر حضور در اتاق فکر را نپذیرفتم و به تبع چیزی از غنایم(پست)جنگ نصیبم نشد!
امروز تصاویر تخریب کافه های خیابانی مشهد را دیدم.کاری که شخص آقای علم الهدی و جریان نظامی پای کار او در مشهد و جریان تندرو حاکم بر کشور با ایران،اسلام،انقلاب و حتی شخص آقای رئیسی انجام دادند در طول چهار دهه گذشته بی نظیر است.
آقای نبویان دست آخر برگشت بمن گفت:
شما علوم اجتماعی خوانده اید؟
گفتم بله مطالعات میان رشته ای دارم.
گفت:
نکات خوبی بیان کردید.فقط حواستان باشد منابع مطالعاتی شما غربی نباشد!
من چون میدانستم ایشان موسسه آقای مصباح درس خوانده اند و سخنان من را با تکفیر علمی غیرمستقیم پاسخ داد، خیلی دیگر جای بحث و حرف مشترک ندیدم و بحث را ادامه ندادم تا امروز!