موضوع نشست تخصصی امروز در خصوص «جزایر سهگانه ایرانی خلیج فارس» است. خلیج فارس همیشه خلیج فارس بوده است هرچند از زمان حکومت جمال عبدالناصر در مصر تحریف نام خلیج فارس به خلیجعربی مطرح شد اما در زمانهایی احساس خطر کرده و در ذهن خود میگویم مبادا کشور در موقعیتی قرارگیرد که مذاکره دوجانبه درباره خلیج فارس یا احیاناً جزایر سهگانه ایرانی ابوموسی، تنببزرگ و تنبکوچک در دستورکار قرار گیرد، یا به شکلی این موضوعات به دادگاهبینالمللی لاهه ارجاع داده شود . درحالیکه موضوع حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه در خلیج فارس محل هیچگونه مناقشهای نیست.
پس از دعوت آقای دکتر حقشناس برای سخنرانی در این نشست به اسناد مربوط به جزایر سهگانه ایرانی در خلیج فارس مراجعه کردم. سندی در وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی ایران وجود دارد که آن را مطالعه کردم. این سند درخصوص گفتوگوی دولت انگلستان با ایران است درباره جمعیتی که در جزیره ابوموسی ساکن هستند. دولت وقت ایران در این سند پاسخ خیلی قانعکننده و مستندی به انگلستان داده است که بعید میدانم این سند را منتشر کنند. این سند متعلق به زمانی است که هنوز کشور اماراتمتحدهعربی وجود نداشت. اسناد پیشاز پایان حاکمیت انگلستان در شیخنشینهای اماراتمتحدهعربی خیلی روشن و واضح است ولی ما در این مورد حرفی نمیزنیم. دولت هیچوقت تا به امروز حاضر نشده است در مورد این جزایر ایرانی با اماراتمتحدهعربی یا با هر سازمان بینالمللی دیگری صحبت کند. در هر دوره اگر بحثی شده است، این بحثها محدود بوده است. بنابراین میتوانیم در اینجا بهطور مصداقی درباره وزارت امورخارجه صحبت کنیم.
اکنون موضوعی را که میتوانم درباره خلیج فارس مطرح کنم این است که خوشبختانه درباره موضوع جزایر سهگانه ایرانی خلیج فارس در وزارت امورخارجه، بین موضع دولت ایران در زمان پهلوی و دولت ایران پساز انقلاب هیچ تفاوتی وجود ندارد. یعنی همیشه ایران این جزایر سهگانه را غیرقابل مذاکره میدانسته است و کماکان هم آن را غیرقابل مذاکره میداند.
من نمیگویم نبایستی به توصیه دکتر بهزاد شاهنده توجه نکنیم، وزارت امورخارجه برای این موضوع برنامه نداشته باشد، بلکه ما بایستی بتوانیم در هر شرایطی آماده باشیم برای اینکه از حقوق ملت ایران مخصوصاً در بخش تمامیتارضی کشور مراقبت کنیم تا مورد کمترین خدشه یا اعتراضی قرار نگیریم. بر این اساس، من اکنون میخواهم در اینجا به چند نکته اشاره کنم و این سئوال را مطرح کنم که چرا تاکنون آن قدر این مسئله جدی نبوده و چین و روسیه کجا بودهاند؟ اصلاً دلیل ورود چین و روسیه به روابط دوجانبه با عربستانسعودی و اماراتمتحدهعربی چیست؟
اینها مسائلی است که به تواناییهای ایران در هر شرایطی و در هر زمان برمیگردد. درحالحاضر ما از لحاظ حقوقی به تلاش زیادی نیاز نداریم تا درباره جزایر سهگانه ایرانی خلیج فارس بحث کنیم ولی وقتی قدرت حکومت ایران تکمیل میشود که قدرت صرفا قدرت نظامی نباشد و قدرت، قدرت دیپلماتیک باشد . وقتیکه قدرت نظامی در اختیار قدرت دیپلماتیک باشد آن زمان است که منافعملی کشور را میتوان دنبال کرد. برای همین، خیلی مهم است که بیرون از ایران، قدرت حاکمیت کشور را چگونه میبینند و چه قضاوتی درباره قدرتداخلی کشور دارند. اما مسئله دوم این است که جغرافیایسیاسی و ژئوپلتیک ایران تغییر نکرده است و براساس اسناد وزارتامورخارجه، ایران از حقوق جغرافیایسیاسی و ژئوپلتیک خود برخوردار است. برایناساس، بحث عربی – اسرائیلی توانست عربها را دورهم جمع کند و در این میان اماراتیهاتوانستند بحث جزایر سهگانه ایرانی خلیج فارس را کنار بقیه سرزمینهای اشغال شده عربی بگذارند و اینهم یک عکسالعمل بسیار ناپسند است که جمال عبدالناصر، رئیسجمهوری پیشین مصر آن را رواج داد. چرا؟ زیرا عربها در کل علاقهمند هستند که بهطور دستهجمعی عمل کنند و اکنون هم مشاهده میکنیم در قضیه غزه و اتفاقاتی که در آنجا افتاده است، بههرحال مردم عرب بهگونهای که احساس میکنند و نسبت به این قضیه غیرت دارند، واکنش نشان داده و رفتار میکنند ولی دولتهای عربی منطقه آنقدر مانند مردم عرب غیرت ندارند که اینها هم معانی و مفاهیم خود را دارد.
هرچند رفتار کشورهای عربی بهصورت دستهجمعی است اما درعینحال بین خود کشورهای عربی نیز اختلافات بسیار وجود دارد کمااینکه بین کشورهای اماراتمتحدهعربی با عربستانسعودی اختلاف وجود دارد، اختلافات مرزی که بین کشورهای عربی قطر و عربستانسعودی وجود دارد خیلی بیشتر از مسائلی است که ما با اماراتمتحدهعربی داریم اما آنها سعی میکنند با همین ارتباطات اقتدار عربی خودشان را تا حدودی حفظ کنند ضمناینکه عربها همیشه خودشان را موظف میدانند که در قبال غیر اعراب پای کار باشند. اما اکنون اتفاقیکه رخ داده این است که روسیه به منطقه خلیج فارس ورود کرده و درباره جزایر سهگانه ایرانی خلیج فارس سخن میگوید. همچنین چین هم به منطقه خلیج فارس وارد شده و درباره جزایر سهگانه ایرانی گفتوگو و مذاکره کرده و بیانیه داده است. حتی خیلی بیشتر از آن، چین آمده و درباره این مسئله تفاهمنامه نوشته است. اکنون در این برهه از زمان ما شاهد این موضوع هستیم که چین و روسیه بهعنوان دو عضو اصلی و ثابت شورای امنیت سازمان ملل متحد به مسئله جزایر سهگانه ایرانی خلیج فارس ورود پیدا کردهاند. نکته آنکه چه در مذاکره دو جانبه و چه در مذاکرات چندجانبه در سازمانهای بینالمللی ما نباید کمترین انعطافی نشان بدهیم.
شش کشور حاشیه جنوبی خلیج فارس، امروزه نزدیک به سه تریلیون دلار درآمد ناخالص ملی دارند. در یک مقایسه یا به اصطلاح رفاقت و همکاری که چین و روسیه با این کشورهای عربی منطقه دارند نسبت به ایران که صدتا عوامل سازنده دیگر قدرت دارد مانند شخص قاسمسلیمانی که میتواند نیروهای طرفدار را سازماندهی کند یا کسانیکه در ایران موشک میسازند و قدرتنظامی کشور را تقویت میکنند، تفاوت این قدرتها در چیست؟ درست است شما این قدرتنظامی را دارید ولی قدرت نظامی، پول محسوب نمیشود، مردم ایران جزء مردم مرفه محسوب نمیشوند، بلکه ما در کشور شکاف داخلی داریم. آنوقت همین چین و روسیه درباره قدرت ایران بهگونه دیگری فکر میکنند وقتیکه میخواهند قدرت ما را ارزیابی و مقایسه کنند با شش کشور عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس که از قدرتمالی برخوردار هستند.
درمورد مسئله جزایر سهگانه ایرانی خلیج فارس و سایر مسائلی که با کشورهای همسایه خودمان در منطقه داریم یا حتی در رابطه با مسائل دیگری که در سایر نقاط جهان و با کشورهای دیگر داریم باید تلاش کرد به بازیگر نخست منطقه تبدیل بشویم.
ما در سال ۱۳۸۴ که سیدمحمد خاتمی دولت را تحویل داد، کماکان قدرتاول منطقه بودیم. در دوره جنگ تحمیلی عراق با ایران با اینکه جنگ داشتیم، کماکان دومین قدرت منطقه بودیم. در دوره ریاستجمهوری علیاکبر هاشمیرفسنجانی بههمین ترتیب قدرت منطقهای داشتیم. هرچند مشکلات بینالمللی هم داشتیم و متاسفانه همین مشکلات به ما لطمه زده ولی بازهم درآمد سرانه ایران از ترکیه بیشتر بود. بنابراین، مجموعه ارزیابی جهانی از ایران به این ترتیب است که غربیها اگر بخواهند یک نماینده در بین کشورهای مسلمان منطقه خلیج فارس و بهطورکلی در میان منطقه خاورمیانه پیدا و صحبت کنند به سراغ ایران میآیند. باتوجه به این اشاره تاریخی به نظر میرسد ، نقش و بازیگیری کشورهای چین و روسیه در منطقه خلیج فارس جدید است. اما ما با این واقعیت روبرو هستیم و آنرا به مثابه یک فرصت بنگریم که بین همین کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس اختلاف و دعوا و اختلاف وجود دارد و میتوانیم بهراحتی با تکتک این کشورهای عربی مذاکره و گفتوگو کنیم. ما میتوانیم گفتوگوهای دوجانبه خودمان را با تکتک این کشورها تقویت کنیم بدون هرگونه عاملخارجی و اکنون این عوامل خارجی آمریکا، چین و روسیه هستند. واقعیت این است که امروز رابطه ما با عربستانسعودی در وضعیت بدی به سر میبرد، یعنی بد بوده و بدتر هم شده است. پس این یک فرصت است برای ما تا کار کنیم و مشکلات خودمان را با کشورهای همسایه منطقه کاهش بدهیم.
فرصت دومی که ما داریم، این است که ما در آبهای خلیج فارس ساحل داریم. یعنی به صورت ویژهای نیاز به ساماندهی سواحل دریایی خلیج فارس داریم تا از آن به درستی بهرهمند شویم.
فرصت سومی که ما داریم، این است که ما از قدرت داخلی کشور چه به شکل منابع نیرویانسانی و چه منابع زیرزمینی به درستی استفاده کنیم تا ۵۰ سال عقبافتادگیمان را هرچه سریعتر و با یک برنامهریزی حسابشده و دقیق جبران کنیم.
برای استفاده از ظرفیتهای بینالمللی هم باید بتوانیم از تحریمهای بینالمللی بیرون بیاییم. زیرا ، نخستین و مهمترین مشکل کشور «تحریمها» است. ما هیچراهی جز تغییر رویکرد خودمان در روابط و سیاست خارجی نداریم. یعنی جز خارجشدن از رویکرد ایدئولوژیک برای تامین «منافعملی» هیچراه دیگری نداریم .
آخرین نکتهای که میخواهم در این نشست تخصصی به آن اشاره کنم این است که تاجاییکه وقت داریم از فرصتهای موجود باید استفاده کنیم.
متاسفانه ما دچار یک خطا و اشتباه محاسباتی در سیاستخارجی خودمان هستیم و آن هم این است که ما فکر میکنیم آمریکا دشمن ما هست. ما فکر میکنیم هرجا آمریکا شکست بخورد، ما پیروز هستیم. ما فکر میکنیم در مذاکره با آمریکا، توان مذاکره نداریم. پس بههمیندلیل یک تابو به وجود آمده که ما نتوانیم از این ظرفیت بینالمللی که در اثر بهبود رابطه با غرب و آمریکا و آمادهسازی در هر سطحی که میتواند باشد، استفاده کنیم. ازهمینروی، اجباراً ما شرقگرا شدیم و نگاه به سوی شرق (چین و روسیه) داریم. این نگاه به شرق اصلاً اشتباه نیست. من به هیچ عنوان ضد روس نیستم و بهشدت هم در سیاست خارجی طرفدار کار با روسیه هستم اما وقتی شما یک روابط متعادل داشته باشید و بتوانید این تعادل را در رابطه با روسیه و آمریکا برقرار کنید و حتی تعادل در رابطه با چین شکل بگیرد چراکه چین کشور روبهجلویی است، خیلی هم خوب است. بهویژه اینکه وضعیت چین دارد متحول میشود و به هیچ عنوان با آمریکا درگیر نمیشود. پس چرا ما فکر میکنیم چین برای ما از منافع ملیش گذشت میکند و درگیر میشود؟ چرا ما فکر میکنیم روسیه حتی برای ما با اوکراین درگیر میشود؟
ما از یک کشوری که به کشور مستقل دیگر تجاوز کرده بود، حمایت کردیم. این حمایت یک بمب بزرگ در روابط ما بهویژه با اتحادیه اروپا بود که در زمینههای مختلف بهخصوص در حوزه اقتصاد با ما کار میکردند. در نتیجه ما بایستی در بحث قدرت، قدرت خودمان را بازسازی کنیم و در وزارت امورخارجه به یک تعادل برسیم. متاسفانه این موضوع در وزارت امورخارجه درحد حرف مانده است. در پایان به هرقیمتی که شده بایستی تحریمها پایان پیدا کند.
من در پایان این نشست تخصصی «جزایر سهگانه ایرانی خلیج فارس» در نشریه «نیمروز» میخواهم این موضوع را مطرح کنم که طرح ما برای خلیج فارس همان طرح ۶ بهعلاوه ۲ است که پساز جنگ عراق و ایران مطرح کردیم. من هنوز هم دنبال اجرای این طرح هستم و آقایان حسین امیرعبدالهیان وزیر امورخارجه و محمدحسن شیخالاسلامی رئیس دفترمطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امورخارجه گفتهاند که این طرح را محکم کنیم و جلو ببریم. گرچه این کار در ابتدا سخت به نظر میرسد اما ازنظرما، این آینده خلیج فارس است و ما را به سمت چیزی شبیه به اتحادیه اروپا پیش میبرد.