• امروز : دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت , ۱۴۰۳
  • برابر با : Monday - 29 April - 2024
::: 3312 ::: 4
0

: آخرین مطالب

جزایر سه‌گانه ایرانی، دسیسه انگلیسی، فراموش‌کاری عربی | محمدعلی بهمنی قاجار خلیج عربی یا خلیج همیشه فارس؟ بر این دو عنوان درنگ کنید | حبیب احمدزاده هژمونی ایرانی خلیج فارس از عهد باستان تا کنون | مرتضی رحیم‌نواز درباره پوشش و لباس زنان در جزیره کیش | مرتضی رحیم نواز جهانی شدن و نقش ژئواکونومیکی منطقه خلیج فارس | مهدی حسین‌پور مطلق خلیج فارس، آبراه صلح و گفتگو | فریدون مجلسی خلاء قدرت و ابهام چهره ژئوپلیتیکی در خلیج فارس | نصرت الله تاجیک درباره روز ملی خلیج‌فارس | محمدجواد حق‌شناس موزه ملی هرات | مرتضی حصاری کتیبه‌های فارسی مسجد ‌جمعه (جامع) هرات | مرتضی رضوانفر مسجد جامع هرات میراثی ماندگار در تاریخ معماری جهان اسلام | علیرضا انیسی معماری در خراسان بزرگ عهد تیموری | ترانه یلدا از چهارسوی هرات تا چهار مرکز دیپلماسی جهان | سروش رهین هرات و نقطه‌ ‌عطف رهبری | ظاهر عظیمی هرات و توسعه‌ سیاسی | سید نایل ابراهیمی حوضه آبریز هریرود؛ چالش‌ها و راهبردهای مشارکتی و بومی | عبدالبصیر عظیمی و سیدعلی حسینی موقعیت استراتژیک هرات | فریدریش انگلس (ترجمه‌: وهاب فروغ طبیبی) نقش هرات در همگرایی منطقه‌ای | ضیاءالحق طنین درخشش تاریخی هرات | سید مسعود رضوی فقیه دیدار سروان انگلیسی با یعقوب‌خان در هرات | علی مفتح ایستاده بر شکوه باستانی* | محمدجواد حق‌شناس سیاست‌گذاری «همگرایی منطقه‌ای» در حوزه تمدنی ایران فرهنگی هرات در عهد ایلخانی، آل کرت و تیموری | شیرین بیانی گزارش سفر محمود افشار به افغانستان تحولات افغانستان و قیام ۲۴ حوت (اسفند) ۱۳۵۷ مردم هرات | محسن روحی‌صفت* هرات، شهر عشق، دانش و هنر | سید رسول موسوی* دلبسته این مردم مهربان هستم تقابل نظامی اسرائیل و ایران: پیامدها و راه حل‌ها | سید حسین موسویان آیین نوروز دوای درد افغانستان | حسین دهباشی ردپای نوروز در ادبیات داستانی | محمد مالمیر سبزی پلو با ماهی | مرتضی رحیم‌نواز بهداشت و تغذیه در تعطیلات مراسم نوروز باستانی | گلبن سهراب شهر نوروزانه | بهروز مرباغی تئاتر و بهار، تلاشی برای زدودن زشتی و پلشتی | مجید گیاه‌چی نوروز در رادیو ایران زمستان به پایان رسیده است… | محمود فاضلی اهمیت پاسداری از جشن نوروز در افغانستان | محمدصادق دهقان پارسه، تخت‌گاه نوروز | مرتضی رحیم‌نواز نوروز، جشن بیداری | جعفر حمیدی بازشناسی نمادهای انسانی نوروز | مرتضی رحیم‌نواز آن روزگاران | ساناز آریانفر سیمای جهانی نوروز ایرانی | مرتضی رحیم‌نواز آداب و رسوم نوروزیِ تاجیکان | دلشاد رحیمی* نظام اسطوره‌ای نوروز | مرتضی رحیم‌نواز نوروز در هرات؛ بقای زندگی | مینو سلیمی نوروز و دیپلماسی میراث فرهنگی | رضا دبیری نژاد تحویل سال و تغییر احوال | محمدجواد حق شناس نمادشناسی سفره هفت‌سین و نوروز | مرتضی رحیم‌نواز حال و هوای عید در تاجیکستان | عباس نظری کارت تبریک عید | مجید جلیسه

3

نقش خطابه و منبر در انتقال پیام عاشورا | سیدمسعود رضوی فقیه

  • کد خبر : 13940
  • 31 تیر 1402 - 15:49
نقش خطابه و منبر در انتقال پیام عاشورا | سیدمسعود رضوی فقیه
وعظ و خطابه همواره اثری ژرف بر مردمان داشته و این مختص یک جامعۀ خاص، یا یک دورۀ محدود در تاریخ نبوده است. «وعظ»، خصلتی اخلاقی، آئینی و دینی داشته، اما «خطابه» شمایلی سیاسی و اجتماعی و برانگیزنده را نشان داده است.

فرا رسیدن ماه محرم، همیشه با دغدغه‌هایی همراه بوده است و مدعای دو گروه خطیبان دانشور و مداحان عوامگرا در کنار روضه خوانانی که فاقد سواد و صلاحیت کافی در بیان حقایق تاریخی و تربیت اخلاقی مستمعان هستند، آغاز می‌شود.

صف آرایی این دو گروه سابقه‌ای دیرینه دارد و من در این مقاله قصد ندارم بدان بازگردم. تنها درباب علم و فن خطابه و شرایط و لوازم آن در نظر نیاکان دانشور و آشنایان با حقایق مطالبی گفته و سپس نمونه‌های برجسته و شایسته وعظ و خطابه در عصر حاضر را معرفی می‌کنم و ارزش و اعتبار آنان را که غالبا در ماه محرم بیشترین مخاطبان را جذب و برای ایشان وعظ می‌کردند نام برده‌ام. امید که با رجوع به اصل و ریشه فرهنگ ملی و دینی، خطابه و منبر در ماه محرم و دیگر اوقات و ایام، بدل به مرکز تربیت و انسان‌پروری شود.

وعظ و خطابه همواره اثری ژرف بر مردمان داشته و این مختص یک جامعۀ خاص، یا یک دورۀ محدود در تاریخ نبوده است. «وعظ»، خصلتی اخلاقی، آئینی و دینی داشته، اما «خطابه» شمایلی سیاسی و اجتماعی و برانگیزنده را نشان داده است. «وعظ» با پند و اندرز و آرامش، و «خطابه» با تحریک و هیجان و عواطف هم‌سنخ و هم‌مسیر بوده است. شگفت آنکه در آمیختن هنرمندانه و استادانه این دو، همچون سرکه و شکر، شربتی گوارا خلق کرده و مخاطبان را حظ و فایده‌ای افزونتر بخشیده است.

استادِ استادان این فن در فرهنگ و پیشینه ما بی‌گمان امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب (ع) است. در اثر جاودانی که سیدرضی از خطابه‌ها و نامه‌ها و قصارات امام فراهم ساخت و به درستی «نهج‌البلاغه» نام گرفت، زیباترین و باشکوه‌ترین جلوه‌های ادب خطابه‌ای را می‌توان یافت. امام گاه آرام و بصیر درباره حقیقت تجریدی سخن می‌گوید، گاه رشته کلام را به وصف آفاق می‌کشد، گاه کاروان بیان را به مقصد اخلاق و فضایل می‌برد، گاه در باب یاران گذشته و خاطرات عهد رسول‌الله (ص) زبان می‌گشاید و گاه از فرمایشش صدای چکاچک شمشیرها و آشوب جنگاوران به گوش می‌رسد.

بلاغت در خطاب امام، چنان اوج می‌گیرد و سجع و آرایه‌های بیانی و بلاغی در ضمن سخن وی به نقطه‌ای چنان غریب می‌رسد که خواننده متحیر می‌شود!

خطابه از چنان اهمیتی برخوردار است که همواره مورد توجه و تحلیل اندیشمندان بوده و از آن به مثابه گونه‌ای مهم از مفاهمه و بیان مؤثر نام برده‌اند. این کلمه، معادل واژه Dratoric‏ در زبان انگلیسی است و در لغت‌نامه‌ها به معنی «ایراد سخن برای فرد یا جمع، فریفتن از راه زبان و هنری که خطیب اندیشه‌های خود را به زبان بیان می‌کند» آمده است. شالوده نظری هنر سخنوری را ریطوریقا یا فن خطابه نامیده‌اند که یکی از صورت‌های هشت‌گانه منطق ارسطو موسوم به ارگانون یا ارغنون است. در یونان و بخصوص رم باستان، این فن اهمیت بسیار یافته و مدارس و مکاتب متعددی برای آن درنظر گرفته شده بود. دموستنس و سیسرون استادان خطابه بودند. پیش از آن‌ها، پریکلس متفکر یونانی که پانصد سال قبل از میلاد مسیح می‌زیست، برجسته‌ترین خطیب روزگار خود بود. ستارگان سه‌گانه حکمت یونان؛ سقراط و افلاطون و ارسطو نیز خود سخنوران چیره‌دستی بودند. اینکه همیشه خطیبان بزرگ از دانشوران برجسته بوده‌اند به دلیل ماهیت این فن است که محتوای آن می‌باید غنی از حکمت و مطالب عالی باشد و صورت آن سرشار از بلاغت و زیبایی. ارسطو در توضیح بلاغت می‌گوید، آن «هنر کشف و به کار بردن وسایلی است که برای ترغیب و تهییج شنونده مفید است». از این نقطه، خطابه ماهیتی ادبی می‌یابد، زیرا خطبا از ایام کهن، برای حفظ گیرایی و افزایش زیبایی در کلام، از سجع بهره می‌گرفتند و مقدمه خطابه را بلاغت و فصاحت و تصورات شاعرانه دانسته‌اند. خطابه‌های بزرگ همواره دوشادوش شعر بر مردم اثر می‌نهاده و گرامی داشته شده است.

در اینجا نمی‌توان تعاریف و رویکردهای فلسفی در باب خطابه را بازگویی کرد، زیرا چنان متکثر و مطول خواهد شد که از حوصلۀ خوانندگان فرا می‌رود. اما فن خطابه در یونان کهن از برای چهار منظور اهمیت داشت و به تدریج آموزش و تمرین و آزمون خطابه به علم وفن مهمی بدل شد که وکلا و سیاستگران و حکما و مردمان بافرهنگ بدان اهتمام می‌ورزیدند. خاصه قضات و وکلا که با جدل و خطابه، در مَحاکم طرح دعوی و دفاع می‌کردند و ادلّه و برهان بر شواهد می‌افزودند تا به مقصود رسند.

اما آن چهار منظور عبارت بود از:

۱- سیاست و خطابه‌های سیاسی در سنا برای نمایندگان یا در منظر و مرآیِ عموم برای جلب نظر و رای مردم.

۲- در مدرسه و مکتب و آکادمی، از برای تعلیم و تربیت و علم اندوزی و بهکرد فاهمه و دانش شاگردان.

۳- در جنگ و لشگرگاه و پادگان به جهت افزایش روح حماسی و میهن پرستی و مدافعه در افسران و سربازان، و ایجاد شور و گرما در دل جنگجویان در لحظه‌های حساس و میدان‌های نبرد.

۴- درمحاکم قضایی از سوی دادستان و وکلا برای طرح دعوی و کیفر یا دفاع و تبرئه، و یا اقامه دلایل و اقناع قاضی بر صحت دعاوی و مدعیات یک طرف دعوا بر دیگری.

پس، مهم‌ترین مواضع و اهداف خطابه نیز چهار چیز است:

اول تعلیم، دوم تهییج، سوم اقناع، و چهارم سیاست یا همان کسب قدرت.خطابه در مدرسه، در رزمگاه، در دادگاه و در سنا.

اما مسیحیت که رم را تسخیر کرد و به قدرت تعیین کننده درآمیخت، یک وجه مهم به این مربع افزوده گردید و آن موعظه و اندرز دینی بود که به فرمان خدا و بر اساس تعالیم کتاب مقدس انشاء می‌شد و ایمان و اخلاق، وعدۀ فردوس و انذار دوزخ، امر به پرهیزکاری و نهی از هوس و معصیت را در مرکز موضوعات قرار داد. پس نوع فراگیری از خطابه به فهرست سابق افزوده می‌شود که وعظ دینی است و مکانش معابد ادیان بود؛ کنیسه و کلیسا و دیر و صومعه و مسجد و خانقاه و…

باری، آموزگاران اولین در یونان باستان، به ویژه حکمای سوفسطایی که از کارآزموده‌ترین و شکیباترین اندیشمندان تاریخ بوده اند، فن خطابه را اعتبار بخشیده و آموزش داده و پروردند، اما به نظر می‌رسد، تاریخ خطابه را می‌توان در هر چهار موضعی که ذکر شد، به پیش از آن فرزانگان نیز رساند.

در مصر و چین باستان و در بین النهرین و حتی ایران همزمان با انقلاب فلسفی یونان، متن‌ها و پاره‌های خطابه‌هایی به منظورهای متفاوت بوده و اخبار و اسنادی از آن برجای مانده است. تاریخ و تعاریف خطابه را می‌توان در متون و منابع معتبر جست وجو کرد. آنچه در اینجا مدّ نظر ماست، خطابه و آموزش آن در مجامع دینی، و پرورش آن در میان طبقه‌ای از صلحا و روحانیونی است که موعظتی تربیتی و اخلاق گرایانه را در مرکز توجه قرار می‌داده‌اند.

شیخ‌الرئیس ابوعلی سینا در دانشنامه علایی، ویژگی‌های خطیب را چنین برمی‌شمارد: «خطیب قبل از شروع خطابه، زمینه را چنان فراهم آورد که سخنانش نزد شنوندگان مقبول باشد. نیز پیش از شروع سخن، دورنمایی از شخصیت خود را برای شنوندگان به تصویر کشیده فضیلت خود را به اثبات رساند و اگر رقیب یا خصمی داشته باشد، در ابتدای سخن نقص یا نقایص او را بیان کند (چنین روشی را مغالطه خوانند). مثلاً جالینوس برای رد نظریه‌های مخالفان خود در طب به بیان فضیلت خود می‌پرداخت تا از منزلت نظریه مخالفان بکاهد.»

به این ترتیب ابن سینا ماهیتی اقناعی – جدلی نیز برای خطابه قائل است همچنانکه سقراط نیز بر این نظر بود و چنین می‌کرد.

افلاطون خطابه را به پنج بخش منقسم کرده بود: مقدمه، بیان مطلب، تشریح، برهان و خاتمه. وی استعداد فطری، آموزش و تمرین را شرط‌های ضروری برای سخنوری دانسته و در واپسین رساله‌های خود اهمیتی بسیار بدان داده بود. اما ارسطو با درک کم‌نظیر خود از آثار سابق و تیزنگری در خطابه‌های همروزگاران خویش، مهم‌ترین اصول و مبانی این فن را مطرح و آن را به مثابه صنعتی خاص و مهم فراگیر ساخت. ارسطو رساله مهمی در فن خطابه نگاشت که در سه بخش تدوین یافت: اول: در فایده، هدف، تعریف و اقسام خطابه، دوم: در مقتضای حال مخاطب و گفتاری که مناسب حال وی باشد، و سوم: در اسلوب و روش خطیب برای سخن راندن.

با این مقدمه، می‌توان به اهمیت خطابه پی برد و بی‌تردید درایت و دانش همراه با فصاحت و بلاغت خطیب، اعتبار او را تعیین و پایه او را مشخص می‌کند. امروزه از وکلا و وعاظ و سیاستگران و حتی آموزگاران و استادان و رهبران صنوف و… هر کدام قدرت خطابه را درک کرده باشند و از آن به درستی بهره گیرند، نفوذی بیشتر بر مخاطبان خود خواهند نهاد. خاصه در عالم سیاست که خطابه نقشی بی‌مانند ایفا کرده است.

در ادوار متأخر ایران، سید جمال‌الدین اسدآبادی و سیدجمال واعظ و ملک‌المتکلمین و حاج تاج نیشابوری (ملقب به تاج‌الواعظین) و… با کلمات فصیح و آتشین خود اساس انقلاب مشروطیت را ریختند و حکومت قجر را بر باد دادند. قدری نزدیک‌تر، مرحوم علامه سیدمحمود طالقانی و استاد محمدتقی شریعتی و استاد مرتضی مطهری و دکتر علی شریعتی، اثری ژرف بر نسلی بزرگ از ایرانیان نهاده و خالق فرهنگی تازه در تاریخ تشیع بودند. به این ترتیب جای شبهه باقی نمی‌ماند که نباید از این فن مهم و شریف غفلت کرد.

در گذشته‌ای نه چندان دور در مدرسه‌های جدید و قدیم و در دانشکده‌ها و مکاتب، کتابهای استادان مرحومان نقوی و صناعی، با عنوان «فن خطابه» و «آیین سخنوری» تدریس می‌شد. «فن بیان» که بعدها به «دکلمه» تغییریافت و سرانجام در زنگ «انشا» سقوط کرد نیز اهمیتی داشت. اما امروزه حتی دانشجویان ادبیات هم به این امر التفاتی ندارند و اهمیت خوانش و فصاحت در گفتار و شنیدار را در برابر فرهنگ مکتوب به دیده نمی‌گیرند.

حال آنکه حداقل در ادب شاعرانه، اساس بر شنیدن است و خوانش صحیح اگر در کار نباشد، مرگ شعر حتمی و زوال زیبایی شاعرانه قطعی است.

سرنوشت وعظ و خطابه در حوزه‌های علمیه نیز در سنوات اخیر چندان دلگرم‌کننده نیست و امروز که در ماه محرم قرارداریم، در این باب چند نکته را در میان می‌نهیم و بر سنت این صفحه، چند کتاب را معرفی می‌کنیم. بسیاری از طلاب علوم دینی برای وعظ تربیت می‌شوند؛ از مسئله‌گویان ساده تا واعظان برجسته، از مداحان و روضه‌خوانان تا خطیبان مشهور، جملگی می‌باید قدرت بیانی مناسب داشته و برهان و استدلالی فراهم آورند تا مخاطب را حفظ کنند و امور و آموزه‌های دینی را در ذهن ایشان مؤکد نمایند.

این امور تقدسی داشت زیرا که بر منبر ایراد می‌شد و آن متکای نبی اکرم (ص) بوده و هر کسی شایسته این منزلت و مقام نیست.

شاید سه نماینده برجسته عصر حاضر در سه گرایش منبری را در سه سخنور در گذشته معاصر ملاحظه کرد. گرایش عالمانه که مثل اعلای آن مرحوم مرتضی مطهری است. گرایش تبلیغی که مرحوم محمدتقی فلسفی بزرگترین چهره آن قلمداد می‌شود و گرایش عامیانه که مرحوم احمد کافی محبوبیتی ویژه در آن عرصه کسب نموده بود.

روحانیون البته هنوز بدین امر اهتمامی خاص دارند. خاصه در آیین عمامه‌گذاری امتحانی می‌دهند و به بیان موضوعی می‌پردازند. مناسبت‌های مختلف، خاصه در محرم و صفر و رمضان نیز امکانی عملی برای سخن گفتن ایشان در امور دینی با مردمانی پرشمار است. اما حق آن است که بگوییم امروزه روضه و مداحی و نوعی غلبه عوام‌گرایی، درخشش خطابه‌های ژرف و مؤثر، و منبرهای پربار و تربیت‌کننده را کاسته، بلکه بکلی آن را در محاق افکنده است. آموزگاران بزرگ انقلاب ایران، مرحوم استاد مطهری و مرحوم دکتر شریعتی که خود خطیبانی بی‌همتا بودند، این وضع را مورد نقد و آسیب‌شناسی قرار داده و همواره گسترش آموزش و مطالعه و فرهنگ را برای تعمیق آن پیشنهاد می‌کردند.

استاد مطهری، دنباله روی برخی اهل منبر از مخاطبان را از نقاط ضعف این گروه برشمرده و معتقد بود که می‌باید مخاطب را برکشید و تربیت کرد نه آنکه به میل ایشان سخن گفت. این مسئله حقیقتاً مایه تأمل است که هدف خطابه چیست؟ آیا فقد خطابه‌های پرمایه، به تضعیف فرهنگ عقلانی و اصیل دینی نخواهد انجامید و آیا می‌توان صرفاً به مدح و روضه و برخی تذکرات روزمره و گاه بسیار عامیانه، با استفاده از تمایلات زبانی و هنجارهای زودگذر بسنده کرد؟ خطابه را باید بسیار جدی و مهم تلقی کرد، زیرا اثری مهم بر جامعه دارد. می‌تواند موجب انحطاط شود یا اعتلا. افسون سخن، اگر از جانب شخصیت‌های برجسته و اندیشمند باشد، سرنوشت ملت‌ها را دگرگون می‌کند. مرحوم مرتضی مدرسی چهاردهی در کتاب سیدجمال‌الدین و اندیشه‌های او می‌نویسد: «آقا سیداحمد ادیب پیشاوری حکایت کرد که سیدجمال‌الدین اسدآبادی به تهران آمد و از خارج نیز حاج امین‌الضرب وارد شده بود. سید خیلی میل داشت که میرزا ابوالحسن جلوه حکیم مشهور را ملاقات کند. هرچه دوستان سید به میرزا اصرار نمودند، مورد قبول واقع نشد، تا بالاخره پس از چندی حکیم به دیدار سید رفت. سیدجمال‌الدین آغاز صحبت کرد و خطابه‌ای هیجان‌انگیز در باره اتحاد اسلام و لزوم آزادی ایراد نمود. جلوه در تمام مجلس خاموش نشسته و تماشا می‌کرد. پس از پایان خطابه برخاسته و از مجلس بیرون رفت. حاضران سبب را پرسیدند. میرزا گفت؛ می‌روم کفنی برای خود تهیه کرده تا جهاد کنم.»

  •  نمونه‌های عالی خطابه و انتشار آن‌ها

برخی خطیبان روحانی ایران، چنان به سخن خود اهمیت می‌دادند که حاصل سخنرانی ایشان به صورت کتابی ارزشمند، غالباً به تقاضا و مساعدت مردم نشر می‌شد. همین مسئله نشان از وسعت فرهنگ و دانش، و ارزش و اعتبار ایشان داشت. در رأس این گروه بی‌شک خطیب بی‌همتای تاریخ روحانیت، استاد حسینعلی راشد قرار دارد. اغلب سخنرانی‌های وی چنان اهمیتی داشته که به صورت مکتوب باز تولید شده و هنوز هم طالبان بسیار دارد. «اسلام و قرآن» عنوان مجموعه‌ای از سخنان راشد است و در سال ۱۳۴۰، انتشارات جیبی آن را منتشر کرد. چهل سخنرانی دل‌انگیز، همچون درس‌هایی معنوی که بسیار مورد استقبال افکار عمومی قرار گرفت. راشد مدتی در اصفهان، مدتی در تهران و مدتی در رادیو سخنرانی می‌کرد. در هرجا که به منبر می‌رفت، جمع عظیمی گوش می‌سپردند و هنوز چنین استقبالی از هیچ خطیبی که در طول چند دهه مورد اقبال مخاطبان باشد دیده نشده است. روش راشد آرام و با طمأنینه سخن گفتن و استدلال بر اساس مفروضات علمی و اخلاقی بود. او هیچگاه برای خوشایند مخاطبان، امور اضافه یا نامربوط یا اغراق یا امور شاذّ و غریب را به سخن خود راه نمی‌داد. هدفش بهبود اوضاع مسلمانان و تربیت اخلاقی مخاطبان بود.

نمونه‌ای از خطبه او: «بدون شبهه دین برای اصلاح حال بشر است نه برای فاسد ساختن او، برای تربیت انسان است نه برای وحشی کردن او، برای آن است که فکر مردم را باز کند و عقل آن‌ها را قوت دهد نه ضعیف سازد، برای آن که اخلاق مردم را پاکیزه کند نه آن‌ها را آلوده به خودپسندی و حسد و بدگمانی گرداند، برای آن است که مردم را در زندگی پیشرفت دهد نه عقب اندازد. دین برای اینگونه نتایج است…». (ص ۱۹۸)

ماه محرم، ماه رونق خطبه و سخنوری و روضه است. نمایشگاهی عظیم از کیفیت‌های متنوع آیینی و منبری است. مسجد و حسینیه و تکیه و مجلس و کوچه و خیابان پر است از سخن. سخن مذهبی و حال و هوای تاریخی که از ماجرای امام حسین (ع) و خاندان و یارانش ثبت شده است. کتاب کوچک اما پرمغز «گفتار عاشورا»، حاصل سخنرانی‌های چهار شخصیت ممتاز روحانی در عصر ماست. این کتاب که شرکت سهامی انتشار در دهه چهل منتشر کرد، ده‌ها بار تجدید چاپ شد. دو سخنرانی از مرحوم استاد دکتر محمد ابراهیم آیتی، و سخنرانی‌هایی از مرحوم دکتر بهشتی، آیت‌الله طالقانی و استاد مطهری که هر یک متنی ژرف و پرمحتوا است و هنوز از اعتبار و اهمیت آن‌ها کاسته نشده است. استادان نشان می‌دهند که چگونه باید استدلال کرد. بر متون دینی و آیات و روایات مسلط‌اند و تفاسیر و آثار کلامی را خوانده‌اند. اشعار نغز و امثال بقاعده می‌آورند. استاد آیتی در ذکر وقایع عاشورا به مهم‌ترین تواریخ اشاره می‌کند. از مسعودی و طبری و ابن اثیر و ابن قتیبه با ذکر دقیق مآخذ سخن می‌گوید. مرحوم دکتر بهشتی تحلیل تاریخی و اجتماعی براساس منابع موثق از عاشورا عرضه می‌کند. آیت‌الله طالقانی تفسیری نغز از آیات مربوط به جهاد و شهادت ارائه می‌نماید و سرانجام مرحوم مطهری در سخنرانی بی‌نظیر خود تحت عنوان «خطابه و منبر» یکی از عالیترین تحقیقات در باره ارزش و جایگاه خطابه در جامعه عصر خود را عرضه می‌کند. از جمله می‌گوید: «باید گویندگان بصیری باشند تا بتوانند حقایق نهضت حسینی را بگویند، نه اینکه معلوماتشان منحصر باشد به جنگ مرحوم آقا، یا مأخذ و مدرکشان – به اصطلاح خود اهل منبر – لسان‌الذاکرین و صدرالواعظین باشد. حرف‌هایی باشد که از یکدیگر شنیده‌اند. می‌گویند فلانی این مطلب را از کجا نقل می‌کرد؟ جواب می‌دهند از لسان‌الذاکرین یا از صدرالواعظین، مقصودشان این است در کتابی ندیده و از زبان این و آن شنیده است.»

بجز این دو کتاب، «وفیات و اعیاد» (در چند جلد قطور) حاصل منبرهای ادبا و خطبای بزرگ روحانی مرحوم استاد محمدباقر سبزواری و مرحوم محمدابراهیم آیتی است و نوبتی جداگانه به معرفی آن خواهیم پرداخت و نیز «گفتار ماه» که آن نیز در چندین و چند جلد منتشر شده است. در این کتابها، افزون بر خطبای بزرگی که نام برده شد، از مرحوم حاج میرزا خلیل کمره‌ای، آسیدموسی صدر، سیدمرتضی جزائری، محمدتقی جعفری، علی غفوری، سیدمرتضی شبستری و… منتشر شده و به صورت سالانه منتشر شده است. سه جلدی که نگارنده در اختیار دارد مربوط به ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۱ هجری خورشیدی است و استاد مطهری در مورد این خطابه‌ها، بر جلد اول مقدمه‌ای کوتاه نوشته است. از جمله اینکه این سخنرانی‌ها «… از بعضی جهات تازگی داشت و برای طبقه تحصیل کرده بخصوص جالب بود، زیرا سخنران قبلاً موضوع سخنرانی خویش را به وسیله کارت یا روزنامه به اطلاع شنوندگان رسانده بود… گوینده نیز موظف بود که درباره موضوعی که سخن می‌گوید و فی‌المثل آن موضوع اخلاقی یا اجتماعی یا تاریخی یا اعتقادی و یا دارای چند جنبه است نه تنها مستدل و متکی به مدرک سخن بگوید، بلکه در هر موضوعی در حدود امکان به همه مدارک آن توجه داشته باشد…»

اینهاست نمونه‌های خطابه و سخنوری در عصر ما و بی‌تردید می‌باید سرمشقی باشد برای طلاب جوان و سخنگویان آموزه‌های دینی. ختم کلام را به سخنی از خطابه آیت‌الله طالقانی در جلد سوم «گفتار ماه» مکتوب می‌کنم که نمونه فصاحت و روشنی و سلامت بود و خدایش غریق پاداش فرماید: «…حاکم، امام یا خلیفه باید عادل باشد. یگانه وظیفه‌اش حفظ عدل، یعنی عدل در نظام مالی و اجرای حدود و حقوق است و باید خود نمونه کامل آن باشد و مانند یک فرد عادی به سر برد، چنانکه اسلام نشان داد…»

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=13940
  • نویسنده : سیدمسعود رضوی فقیه
  • منبع : هفته‌نامه نیم‌روز
  • 106 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.