• امروز : یکشنبه, ۹ اردیبهشت , ۱۴۰۳
  • برابر با : Sunday - 28 April - 2024
::: 3304 ::: 0
0

: آخرین مطالب

موزه ملی هرات | مرتضی حصاری کتیبه‌های فارسی مسجد ‌جمعه (جامع) هرات | مرتضی رضوانفر مسجد جامع هرات میراثی ماندگار در تاریخ معماری جهان اسلام | علیرضا انیسی معماری در خراسان بزرگ عهد تیموری | ترانه یلدا از چهارسوی هرات تا چهار مرکز دیپلماسی جهان | سروش رهین هرات و نقطه‌ ‌عطف رهبری | ظاهر عظیمی هرات و توسعه‌ سیاسی | سید نایل ابراهیمی حوضه آبریز هریرود؛ چالش‌ها و راهبردهای مشارکتی و بومی | عبدالبصیر عظیمی و سیدعلی حسینی موقعیت استراتژیک هرات | فریدریش انگلس (ترجمه‌: وهاب فروغ طبیبی) نقش هرات در همگرایی منطقه‌ای | ضیاءالحق طنین درخشش تاریخی هرات | سید مسعود رضوی فقیه دیدار سروان انگلیسی با یعقوب‌خان در هرات | علی مفتح ایستاده بر شکوه باستانی* | محمدجواد حق‌شناس سیاست‌گذاری «همگرایی منطقه‌ای» در حوزه تمدنی ایران فرهنگی هرات در عهد ایلخانی، آل کرت و تیموری | شیرین بیانی گزارش سفر محمود افشار به افغانستان تحولات افغانستان و قیام ۲۴ حوت (اسفند) ۱۳۵۷ مردم هرات | محسن روحی‌صفت* هرات، شهر عشق، دانش و هنر | سید رسول موسوی* دلبسته این مردم مهربان هستم تقابل نظامی اسرائیل و ایران: پیامدها و راه حل‌ها | سید حسین موسویان آیین نوروز دوای درد افغانستان | حسین دهباشی ردپای نوروز در ادبیات داستانی | محمد مالمیر سبزی پلو با ماهی | مرتضی رحیم‌نواز بهداشت و تغذیه در تعطیلات مراسم نوروز باستانی | گلبن سهراب شهر نوروزانه | بهروز مرباغی تئاتر و بهار، تلاشی برای زدودن زشتی و پلشتی | مجید گیاه‌چی نوروز در رادیو ایران زمستان به پایان رسیده است… | محمود فاضلی اهمیت پاسداری از جشن نوروز در افغانستان | محمدصادق دهقان پارسه، تخت‌گاه نوروز | مرتضی رحیم‌نواز نوروز، جشن بیداری | جعفر حمیدی بازشناسی نمادهای انسانی نوروز | مرتضی رحیم‌نواز آن روزگاران | ساناز آریانفر سیمای جهانی نوروز ایرانی | مرتضی رحیم‌نواز آداب و رسوم نوروزیِ تاجیکان | دلشاد رحیمی* نظام اسطوره‌ای نوروز | مرتضی رحیم‌نواز نوروز در هرات؛ بقای زندگی | مینو سلیمی نوروز و دیپلماسی میراث فرهنگی | رضا دبیری نژاد تحویل سال و تغییر احوال | محمدجواد حق شناس نمادشناسی سفره هفت‌سین و نوروز | مرتضی رحیم‌نواز حال و هوای عید در تاجیکستان | عباس نظری کارت تبریک عید | مجید جلیسه نوروز، فرهنگِ هویت‌ساز | فریدون مجلسی شکوهِ هرات، در فراسوی گستره ایران فرهنگی نوروز، جشن رستاخیز آئین‌های پیشوار نوروزی | ندا مهیار نوروز و آیین‌های نمایشی نوروزی سیاست همسایگی در نوروزستان | سید رسول موسوی پوتین قادر نیست جنبش رهبر مخالفان را خاموش سازد | آندره ئی سولداتوف . ایرینا بروگان (ترجمه: رضا جلالی) جشن آتش‌افروزان | مرتضی رحیم‌نواز

0
مدیر آموزش و پرورش

مسعود شکوهی : امور تربیتی، نهادی زائد یا لازم

  • کد خبر : 15450
  • 05 آذر 1402 - 17:17
مسعود شکوهی : امور تربیتی، نهادی زائد یا لازم
ناگفته پیداست که مسأله تعلیم و تربیت بزرگترین مسأله یک جامعه است. به طوری که کشورهای مترقی، توسعه و تعالی خود را مرهون داشتن آموزش و پرورش مترقی می‌دانند و ممالک عقب مانده نیز به این دلیل عقب افتاده‌اند

همه‌ساله با شروع سال تحصیلی جدید و یا بروز اتفاقات اخلاقی ناگوار در مدارس همواره این سئوال در جامعه مطرح می‌شود که: پس مربی پرورشی چه کار می‌کرده!؟ و در نگاهی کلان‌تر این گونه مطرح می‌شود که: پس کارکرد امور تربیتی در آموزش و پرورش چیست!؟
شاید برای تبیین بهتر موضوع، ابتدا باید تفاوت دو مفهوم تربیت و امور تربیتی را که اغلب نیز به دلیل اشتراک در هدف، به صورت مترادف و هم معنی به کار می‌روند، باز تعریف نمود. در واقع امور تربیتی نهادی ست در سازمان و ساختار آموزش و پرورش که هدف آن بارور شدن نظام تربیتی و تعلیم و تربیت دانش آموزان بوده و هست و این همان نقطه‌ی مشترک امور تربیتی با مفهوم تربیت است. تفاوت این دو این است که امور تربیتی یک نهاد است و تنها فعالیت‌های فوق برنامه را در مدارس دنبال می‌کند، اما تربیت به معنای باروری و شکوفایی نیروهای نهفته و کشف گنجینه‌های پنهان در وجود انسان است. تربیت به معنای رشد، نمو و پرورش دادن است.
ناگفته پیداست که مسأله تعلیم و تربیت بزرگترین مسأله یک جامعه است. به طوری که کشورهای مترقی، توسعه و تعالی خود را مرهون داشتن آموزش و پرورش مترقی می‌دانند و ممالک عقب مانده نیز به این دلیل عقب افتاده‌اند که فعالیت دستگاه تربیتی آنان ضعیف و هماهنگ با سایر دستگاه‌ها نبوده است.
کانت می‌گوید: در جهان دو کار مهم در پیش روی بشر قرار دارد که یکی از آن‌ها تعلیم و تربیت است و دومی حکومت، بعد خود او توضیح می‌دهد، دومی هم که حکومت باشد در حقیقت نوعی آموزش و تعلیم و تربیت مردم است، حاکم از مردم کارهایی را می‌خواهد که انجام دهد و بر عکس از کارهایی ایشان را نهی می‌کند، پس تعلیم و تربیت اساسی‌ترین کار در زیر آسمان است.
تربیت، جریانی است که از آغاز زندگی در خانواده شروع می‌شود و تا واپسین دم حیات ادامه می‌یابد. تربیت در خانه، پایه‌گذاری می‌شود و در مدرسه ادامه می‌یابد. از این رو، وظیفه سنگینی بر دوش برنامه‌ریزان و مسئولان قرار دارد. آنان می‌توانند با برنامه‌های تربیتی صحیح و جامع در جهت خوشبختی و سعادت فرزندان و آینده سازان جامعه بکوشند.
ﺣﻜﻮﻣﺖﻫﺎ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺭﺻﺪﺩ ﺑﻮﺩﻩﺍﻧﺪ تا ﺳﻴﺎﺳﺖ‌های ﺍﺳﺘﺮﺍﺗژﻳﻚ خود را در قالب ﻧﻈﺎﻡ‌های آموزشی به مردم ارائه دهند ﻭ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻭ اخلاق مردم را تحت تاثیر ارزش‌های اعتقادی خود، هدایت و مدیریت کنند. در قرن ۲۱ نیز توجه جدی به امر مهم آموزش و پرورش همچنان از اهداف کلیدی و مهم دولت‌ها محسوب می‌شود. به طوری که صاحب نظران حوزه تعلیم و تربیت معتقدند که محیط یادگیری مناسب از مهمترین پایه‌های کیفیت بخشی محسوب می‌شود و محیط یادگیری مناسب در گرو فضای فیزیکی، روانی، اجتماعی مطلوب در مدرسه توأم با مناسبات انسانی می‌باشد، یعنی هر گاه فضای مدرسه (باز، خلاق و انسانی) باشد یادگیری مداوم، لذت بخشی و عمیق خواهد بود.
آنچه مسلم می‌باشد این است که زندگی انسان‌ها در کنار یکدیگر بدون تعامل و سازگاری مشکل آفرین خواهد بود. لذا جریان تربیت در پی آن است که انسان‌ها را با هر آنچه که مایه یک حیات خوب و مناسب توأم با ثبات می‌باشد آشنا گرداند و انسان‌ها را در مسیر رشد و ارتقا قرار دهد که در پرتو آن بتوانند به حیات موثر خویش ادامه دهند. در گذشته این کار به عهده نهاد خانواده بود و سایر نهادها نقش چندانی در این خصوص ایفا نمی‌کردند. بر اثر دگرگونی‌های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی که در جوامع بشری ایجاد گردید نقش و بافت خانواده تغییر گردید و از آن به بعد بخش عظیمی از این وظیفه [تربیت نسل‌ها] بر عهده نهاد آموزش و پرورش قرار گرفت. آموزش و پرورش نیز جهت انجام آن در قالب برنامه درسی و محتوای کتب درسی سعی در تحقق اهداف خویش برآمد. اما به زودی متوجه گردید که این بعدبه تنهایی قادر به تحقق بخشیدن به هدفهای عالی انسانی که مورد نظر تربیت می‌باشد نخواهد بود بر این اساس می‌باشد که فعالیت‌های تربیتی – اجتماعی و فوق برنامه در کنار جریان رسمی آموزش و پرورش جایگاه خویش را باز می‌نماید.
بر همه آشکار است که تعلیم و تربیت کلید فتح آینده است و از دیرباز انتظار از آموزش و پرورش آن بوده است که انسان‌های فردا را تربیت کند و نسل امروز را برای زندگی در جامعه فردا آماده سازند. در رویارویی با انبوه چالش‌هایی که آینده در دل خود پنهان دارد، جامعه بشری برای رسیدن به آرمان‌های والای انسانی چون صلح و عدالت اجتماعی، آموزش و پرورش را سرمایه‌ای اجتناب ناپذیر می‌داند.
تربیت انسان‌هایی آگاه، خردورز، باورمند به ارزش‌های انسانی و برخوردار از فضائل و خصائل متعالی، همواره از اهداف بلند آموزش و پرورش بوده است.
چنین هدفی که برخاسته از تعالیم راهگشای دین مبین اسلام است، جز با بهره‌گیری از معلمان و مربیانی مؤمن و معتقد به اهداف تربیتی و پرورشی و بدون وجود ساختار و سازمانی منسجم، هدفمند و پایدار میسر نبود.
همین احساس نیاز به چنین پایگاه و جایگاهی بود که به بنیان‌گذاری نهاد پر برکت امور تربیتی در آموزش و پرورش نظام جمهوری اسلامی انجامید. آن هم با ابتکار و اعتبار شهیدان رجایی و باهنر که هر دو از دل‌سوزترین معلمان مسلمان این سرزمین و در شمار کهنه‌کاران عرصه تعلیم و تعلم اسلامی بودند.
اینک پس از چهل و چهار سال از تأسیس این نهاد ارزشمند، آموزش و پرورش ما همچنان نیازمند استمرار خدمات آن است و البته با در نظر داشت این نکته مهم و اساسی که وضعیت اجتماعی، فرهنگی و به تبع آن تربیتی امروز ما با چهل وچهارسال پیش بسیار متفاوت و از هر لحاظ پیچیده‌تر شده است.
ما امروز متناسب با شرایط پیچیده فرهنگی، سیاسی و اجتماعی حاکم بر جهان و نیز متناسب با تغییر خواست‌ها و انتظارات نسل جدید و همچنین تمرکززدایی ناخواسته از نظام تعلیم و تربیت، نیازمند تجدید نظرهای اساسی در ساختار و نیز بازتعریف وظایف و مسئولیت‌های امور تربیتی هستیم. تردیدی نیست که با ابزارها، روش‌ها و امکانات چند دهه پیش نمی‌توان به استقبال مسائل امروزی رفت. از این روی آموزش و پرورش ما به مربیانی نیاز دارد که با همان مسئولیت‌پذیری مربیان نسل‌های نخستین امور تربیتی، با بهره‌مندی از دانش و مهارت‌هایی که جوابگوی نیازها و پرسش‌های امروز باشد و نیز بهره‌مندی از همه امکانات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری، چراغ پرفروغ امور تربیتی را همچنان فراراه آموزش و پرورش و فرزندان عزیز ما روشن بدارند و پیش و بیش از همه خود به این نکته مهم توجه و باور داشته باشند که وجود و حضور مؤثر، پویا و مبتکرانه‌شان می‌تواند همچنان در مدارس ما و برای دانش‌آموزان ما در همه مقاطع مؤثر و کارساز باشد.
موضوع آموزش و تربیت کودکان و نوجوانان در جوامع و فرهنگ‌های مختلف همواره یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های بشری به شمار آمده است. تلقی و باور عمومی از تربیت این است که بدون برخورداری مناسب از تعلیم و تربیت، ورود انسان به دنیای آگاهی، شناخت و توسعه انسانی امری بسیار سخت و غیر ممکن است. از این رو در همه جوامع عملکرد و کارایی سازمان‌ها و نهادهای تربیتی بیش از هر سازمانی دیگر مورد توجه، ارزش‌گذاری و نقد و بررسی قرار می‌گیرد. در این میان نهاد امور ترلیتی را باید یکی از متولیان برنامه ریز در حوزه تربیت دانست که عملکرد و کارآیی آن همواره از منظر نگاه جامعه مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
بر خلاف تصور عمومی سابقه تشکیل نهاد امور تربیتی به قبل از انقلاب و حدود سال ۱۳۵۰ باز می‌گردد. این تشکیلات اولین بار به عنوان یک اداره کل در معاونت آموزشی وزارت آموزش و پرورش ایجاد و انجام فعالیت‌های فوق برنامه را تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به عهده داشته است.
با گذشت اندک زمانی پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ نهاد امور تربیتی با تغییر ماهیت و به اقتضای شرایط ابتدای انقلاب ماموریت خود را جهت تربیت دینی و سیاسی دانش آموزان و جلوگیری از فعالیت عناصر ضد انقلاب در نظام آموزشی ایران آغاز نمود.
مطابق شواهد امورتربیتی در این دوره مطابق با اهداف و ماموریت‌های خود موفق عمل کرده است. شاهد این مدعا، مقابله و حذف گروهک‌ها از مدارس و شهادت ۴۱۱ نفر از مربیان از میان حدود ۵۰۰۰ شهید فرهنگی، درطول دوران جنگ، وگرم نگه داشتن فضای مقاومت درجامعه و مدرسه است.
با پایان یافتن جنگ، ساختار نهاد امور تربیتی نیز همچون سایر دستگاه‌های اجرایی و نهادهای انقلابی گستردش یافت. به تبع این ساختار، فعالیت‌های این نهاد نیز مطابق با نیاز مخاطبان و متناسب با تغییرات جهانی به ویژه در حوزه تکنولوژی به شدت تغییر کرد. هر چند در عمل با توجه به امکانات محدود، امکان پاسخگویی کامل به نیاز مخاطبان میسر نبود که البته باز در یک تحلیل منصفانه اگر بخواهیم میزان موفقیت امروز امورتربیتی را با امکانات داده شده به آن بسنجیم، می‌توان نمره قبولی به آن داد. هر چند برخی به غلط کل موفقیت ویاعدم موفقیت درتربیت را به امور تربیتی نسبت میدهند، در حالی که همان طور که در ابتدا نیز توضیح دادم، بین امور تربیتی با جریان تربیت تفاوت قائل شد. امورتربیتی، متولی بخش محدودی ازانجام فعالیت‌های گسترده نظام تعلیم وتربیت در مدارس بوده وبه همان میزان هم، باید مورد ارزیابی قرار گیرد.
نکته مهم‌تر این که دانش آموزان فعلی تسلط زیادی بر فناوری و دنیای دیجیتال دارند که اغلب با تغییرات و نوآوری‌ها در حد مطلوبی آشنایند، شبکه‌های اجتماعی آنلاین دارند و به مسائل محیط زیست حساسیت نشان می‌دهند. گرچه تجربه‌های زندگی واقعی را کمتر تجربه می‌کنند و ممکن است نتوانند مهارت‌های ارتباطی در محیط حضوری را بخوبی توسعه دهند.
حتی ممکن است در این فرآیند به اطلاعات نادرست یا ناپایدار نیز دسترسی داشته و حتی ممکن است برخی از دانش آموزان، به دستگاه‌های دیجیتال و بازی‌های ویدیویی وابستگی شدید پیدا کنند، که این موضوع می‌تواند بر سلامت جسمی و روانی آن‌ها تأثیر منفی بگذارد.
با همه اهمیت غیر قابل انکار، ضرورت‌ها، موفقیت‌ها و تاثیرگذاری‌های فراوان امور تربیتی در نظام آموزش و پرورش، در مجموع باید اعتراف تلخی نمود که بنا به دلایل متعددی امروزه فعالیت‌های فعلی این نهاد اثربخشی و کارآمدی خود را تا حدود زیادی از دست داده و با نیازهای این نسل همخوانی چندانی ندارد و چنانچه یک بازنگری شجاعانه و تحول اساسی متناسب با ویژگی‌ها و نیازهای امروزی دانش آموزان در فعالیت‌ها صورت نگیرد، عملا مثل سایر بخش‌های آموزش و پرورش با بن بست مواجه خواهد شد.
مهم‌ترین چالش‌هایی که نهاد امور تربیتی با آن مواجه می‌باشد، عبارتند از:

• چالش شناختی و نظری:
جالب است بدانیم مبانی نظری امورتربیتی حتی برای مربیان تربیتی ما آنگونه که شایسته وبایسته است روشن نشده ودر واقع متناسب با زمان پیش نرفته ایم، چه بسا در خیلی از زمینه‌ها؛ علی الخصوص در حوزه فرهنگ و تعلیم و تربیت، نظریاتی نو وکاربردی بازتولید ننموده‌ایم. طبیعی است با تکنیک قدیمی نمی‌توان جوان امروزی که با سرگرمی‌های جذاب ومتنوع اوقات فراغت خویش را مشتاقانه سپری می‌نماید به مسیری دیگر رهنمود نمود.
برون رفت از چالش مورد نظر، را ازدیدگاه احیاگر عصر، سیدجمال الدین اسدآبادی رصد می‌نمائیم که می‌فرماید: «عالمانه و مجدانه مبادی علوم و فنون و فرهنگ و تمدن جدید غرب را بشناسیم و کار را از آنجا آغاز کنیم وگرنه بدون فکر و اندیشه و تئوری روشن هر کاری کنیم تیر در تاریکی افکندن است». بنابراین تدوین فلسفه تعلیم و تربیت دینی که با عصر جدید و روحیات نسل جوان امروزی سنخیت داشته باشد را باید یک ضرورت بدیهی دانست.

• چالش ساختار و چارچوب در امور تربیتی:
امور تربیتی برای انجام رسالت و مأموریت‌های خود به ساختار و راهبردی پویا درچارچوب اهداف مشخص و مورد توافق اهل خرد نیاز دارد. گرچه تغییر در ساختار و تشکیلات امور تربیتی پس از احیاء معاونت پرورشی آغاز شد و در واقع برای اثربخشی این ساختار به نوعی مهندسی شکل گرفت. اما برای مبنا قرار گرفتن در مدیریت و برنامه ریزی فعالیت‌های پرورشی کافی و وافی نبوده و گواه این مدعا را می‌توان درعدم طراحی راهبردی مدون، برای تربیت دانش آموزان پیش بینی وتصور نمود.

• چالش‌های برنامه‌ای در امور تربیتی:
امروزه به واقع مربیان تربیتی نمی‌دانند که چه رویکردی برای اجرای برنامه‌های متزلزل و غیرعلمی و فی البداهه تربیتی انتخاب کنند؟ آیا برنامه ریزی‌های فعلی می‌تواند به تعمیق اهداف تربیتی کمک کند؟ آیا ساختار تربیتی مدرسه با مأموریت‌های آموزش و پرورش به ویژه حوزه پرورشی همخوانی و تناسب دارد؟ مدیریت و برنامه ریزی‌ها چه اندازه بین مأموریت‌های تربیتی و سایر بخش‌های آموزش و پرورش پیوند هم افزایی ایجاد نموده است؟
بنابراین برآیند این استراتژی‌ها موجب کاهش اثربخشی و کارآیی تربیتی مدارس شده است و هرگز پاسخگوی نیازها و تحولات روزافزون تربیتی و فرهنگی دانش آموزان نخواهد بود. امور تربیتی یک نهاد فرهنگی تلقی می‌شود و باید همواره مورد ارزیابی قرار گیرد تا اثربخشی آن ارتقا یابد. آسیب‌شناسی وضعیت موجود می‌تواند، کارکردهای امور تربیتی را متناسب با مأموریت‌ها و چشم اندازهای آینده تهیه و ترسیم نماید.

• چالش مأموریت‌ها و نیروی انسانی:
تداخل مأموریت‌ها و برنامه‌ها از یک طرف وعدم وجود ابزار معیاری برای تجزیه و تحلیل شاخص‌های سنجشی کارکرد تربیتی مدارس از طرف دیگر نتوانسته است انگیزه کافی وتعالی را دریک عرصه‌ی رقابتی فراهم آورد.
کشف استعدادهای بالقوه دانش آموزان و جهت دهی به این استعدادها برای حضور در کانون‌های فرهنگی، هنری، ورزشی و… شناسایی دانش آموزان مشکل دار تربیتی و تلاش جهت حل مشکلات آنان و داشتن مهارت‌های لازم جهت ایجاد و پرورش مهارت‌های دانش آموزان برای زندگی بهتر و امثالهم توقعاتی است که آموزش و پرورش از مربیان و معاونین پرورشی دارد.
این در حالی است که فقدان مهارت کافی مربی در یکی از این کارکردها موجب کاهش محبوبیت مربی نزد متربی شده، قصوری که به دنبال آن، مشکلات روحی، انگیزشی و کاهش رضایت شغلی. . فراوانی پیش پای فراگیران می‌نهد؟!
علی ایحال موانعی دیگرافزون بر دلایل برشمرده منجمله: تراکم کار، کمبود زمان و مکان سبب تعدیل انتظاراتی متناسب با شرح وظایف محوله مربی پرورشی گردیده که به صورت کمی وکیفی نمود آن در موارد ذیل مشهود خواهد بود.
الف- فعالیت‌ها مقطعی انجام شود.
ب- فعالیت‌ها جنبه صوری و ظاهری به خود بگیرد.
ج- فعالیت‌ها محدود به کاغذبازی و مستندسازی شود.
د- مربی تمایل به خروج از حوزه پرورشی به سمت حوزه آموزشی داشته باشد و مواردی دیگر

یکی دیگر از چالش‌های مأموریتی مربیان پرورشی؛ عدم «روزآمدی» آنان متناسب با مسائل فرهنگی و اجتماعی روز جامعه بوده که به نوبه خود به بروز مشکلاتی در حوزه پرورشی دامن زده است.
از دیگر عوامل موثر می‌توان به حاشیه راندن امور پرورشی در بدنه آموزش وپرورش دانست، امری که درنهایت با کاستن از انگیزه و شور وجاذبه‌ی لازم فعالیت‌ها، منجر به تعدیل کمی شرکت دانش آموزان در فعالیت‌های پرورشی ارزیابی نمود.
تعبیر جایگاه کم اهمیتی برای شاخه‌ی پرورشی را در تعیین نیروهای غیرپرورشی برای تصدی پُست مهم وتاثیرگذار معاونت پرورشی مدیریت آموزش وپرورش بنحوی که حتی یکساعت فعالیت پرورشی نداشته باشد واز قضا جزء نیروهای ضعیف و روزمره بوده قطعاً به اقتدار حوزه پرورشی خدشه وارد می‌نماید وبدیهی ست پیامد آن بی‌رونقی وکاهش انگیزه نیروهای کارآمد تربیتی مدارس را در پی خواهد داشت.

• چالش خانواده و مدرسه:
آموزش و پرورش در واقع تکمیل کننده «تربیت» دانش آموزان در خانه است درتربیت صحیح دینی نهادهای دیگری از جمله خانواده نقش مهمی دارند. در حال حاضر به دلیل مشکلات اجتماعی و اقتصادی غالباً توجه خانواده‌ها به تأمین نیازهای معیشتی فرزندان معطوف شده وبه نوعی نقش خانواده در تربیت را تحت الشعاع خود قرار داده است، به هرحال تعارض موجود در گرایش و کنش‌های دینی دانش آموزان، تفاوت‌های رفتاری متضاد تربیتی بین اولیاء ومربیان به وجود آورده که چالش ویرانگری را برای دانش آموزان به وجود می‌آورد، نوجوانان به اقتضای دوره سنی، به دنبال دستیابی به پایگاه فکری مستحکم برای خویش‌اند اما در این راه برابر آنچه گفته شد دچار تعارض می‌شوند.

• چالش تضاد نسلی:
تضاد و تعارض روحیه علمی و دینی، نخستین چالش علوم نوین با دین است. از دیدگاه اسلام، علمی مفید است که در آن اندیشه و تفکر به وجود آید. در تربیت دینی، روال برآن نیست که مربیان پرورشی با توجه به تفاوت‌های فردی دانش آموزان را به اوج کمال برسانند، لیک از آنجائی که پرورش انسان‌های صالح در زمره اهداف تعلیم و تربیت اسلامی است، تعدیل ایجاد گسست میان نسلی انرژی زیادی می‌طلبد تا مربیان در راستای نیازهای روز به ارائه طریق بپردازند و راهی قابل فهم پیش روی نسل امروزی به وجود آورد.
در مواجهه با این چالش‌ها و دغدغه‌های نگران کننده، این سئوال پیش می‌آید که برای جلوگیری از این بحران‌ها چه باید کرد!؟
به نظر راقم این سطور، اولین گام در این حوزه، مطالعه تطبیقی آموزش و پرورش کشورهای موفق و موثر به خصوص مطالعه کشورهایی است که بیشترین شیاهت فرهنگی و اجتماعی را به ما دارند، می‌باشد.
نکته ضروری دیگر در این مطالعه، حذف نگاه ایدئولوژیک و جلوگیری از ورود غیرمتخصصان و افراد جزم اندیش در حوزه تعلیم و تربیت است. چرا که دانش آموزان امروزی بسیار متفاوت‌تر از آن چیزی هستند که ما بعنوان برنامه ریز در جوزه ستادی و اجرایی، تصور می‌کنیم. از طرفی تا زمانی که آموزش و پرورش اولویت اول دولت‌ها و حاکمیت قرار نگیرد و جلو دخالت بسیار فراوان، نابجا و سیاست زده افراد و نهادهای غیر مسئول برون سازمانی گرفته نشود، هیچ کاری پیش نخواهد رفت.
خلاصه کلام این که با ایدئولوژی حاکم نمی‌توان به اهداف درست تربیتی دست پیدا کرد، ترویج خشونت، بد اخلاقی، دشمنی با دنیا، نفرت‌پراکنی و… حاصل همین تفکر است، افراط، جهل، تعصب بیجا، دوری از عقلانیت بلای بزرگی برای نظام تعلیم وتربیت ما بوده وهست و تا زمانی که ایدئولوژی سیاسی مسئله اصلی حکمرانی کشور باشد سخن از توسعه، اقتصاد، فرهنگ، خانواده و موارد دیگر آب درهاونگ کوبیدن است.
برای برون رفت از این چالش، بقا وتوسعه فعالیت‌های امورتربیتی در فردای مدارس کشور، پیشنهادات زیر ارائه می‌گردد:
۱. ارائه تعریفی جدید از اهداف و ماموریت‌های امور تربیتی با توجه به ویژگی‌های دانش آموزان امروز و فردای کشور
۲. اجرای کامل سند تحول بنیادین آموزش و پرورش با تاکید بر نقش موثر تربیتی و تمام ساحتی همه عوامل اجرایی و آموزشی در مدرسه
۳. اجرای کامل قانون احیای امورتربیتی، خصوصا: گزینش، آموزش و نگهداشت نیروی انسانی شایسته، مومن، متعهد، متخصص و با انگیزه
۴. ایجاد پیوند مستمر حوزه‌های فناور و ارتباطی و فضای متعدد مجازی، با فعالیت‌های حوزه پرورشی
۵. مدرسه محور کردن فعالیت‌های پرورشی
۶. جدی گرفتن تشکل‌های دانش آموزی، و مشارکت دادن آن‌ها در برنامه‌ها و فعالیت‌های مدرسه‌ای
۷. توزیع متوازن فعالیت‌های پرورشی در تمامی ساحت‌های تربیتی، با بازنگری برنامه‌های موجود
۸. حذف برخی از فعالیت‌های کم بازده، تدوین برنامه‌ها وتعریف فعالیت‌های نوین و جدید پرورشی با تاکید بر استفاده از زبان و ظرفیت عظیم هنر، ادبیات، ورزش، امکانات فضای مجازی و…
۹. تغییر نقش مربی تربیتی درمدرسه از مجری صرف فعالیت‌ها، به راهبر تربیتی
۱۰. حذف گزارش گیری‌های صوری، و تدوین و اجرای نظام ارزشیابی حضوری
۱۱. توسعه مشارکت خانواده‌ها در برنامه‌ها و فعالیت‌های پرورشی
۱۲. امکان استفاده از ظرفیت و یافته‌های نهادهای علمی و بین المللی
۱۳. تامین منابع مورد نیاز فعالیت‌های پرورشی به همراه توسعه، بازسازی، نوسازی وشاداب‌سازی فضاهای آموزشی و پرورشی

آنچه که بحث کارآیی و اثر بخشی فعالیت‌های امروز امورتربیتی را با توجه به نیاز مخاطب معین می‌کند و سال‌ها هم گفته شده اینکه یک مربی پاسخگوی همه نیازهای مخاطب نیست، مربی یا در یک رشته تخصص دارد یا در یکی دو رشته تجربه، ولی از او انتظار می‌رود که در حوزه فرهنگی، اعتقادی و دینی، هنری (با همه تنوع)، فعالیت گروهی، اردو، و…تخصص داشته باشد و این نه ممکن است و نه منتج به نتیجه موثر، از این رو برای آن که تربیت تمام ساحتی اتفاق بیفتد راهی جز تربیت مربی متخصص نداریم. از طرفی باید به این نکته توجه جدی داشت که همه معلمان مسوول اصلی و مستقیم تربیت به معنای عام آن در مدرسه‌اند و مربی هم نقشی تعریف شده در این فرآیند دارد. در یک مدرسه خلاق مربی هم باید بتواند در کنار سایر معلمان دانش تخصصی خود را آموزش دهد و در جایی که لازم است فرآیند را راهبری کند.

بخشی از مطالبی که در مقاله فوق به رشته تحریر درآمده، حاصل همفکری و بارش فکری ارزشمند همکاران پیشکسوتی است که سالیان طولانی به عنوان مربی و معاون پرورشی در سطح مدرسه، منطقه و استان خدمت نموده و نظرات و تجارب ارزشمند خود را در یک جلسه مجازی، سخاوتمندانه به اشتراک گذاشتند.

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=15450
  • نویسنده : مسعود شکوهی
  • منبع : نیم‌روز
  • 74 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.