جز در برخی از نقاط کشور ایران، میزان آب شیرین و منابع آن در سرزمین چندهزارساله ایرانشهر (ایران) غنی نیست و میانگین بارندگی سالانه به بیش از ۲۰۰ میلی لیتر نمیرسد. ایرانیان از دیرباز به دنبال راه حلی برای حل این مشکل ازطریق چشمههای زیرزمینی، رودخانهها و استفاده و بهره مندی ازچشمهها برای کشاورزی بودهاند. پدیده نوظهور داخلی و بین المللی سدسازی، عواقب سوئی را به همراه خواهد داشت و عنقریب سبب ایجاد چالشهای جدیدی خواهد شد. والبته بحرانهای ناشی از پدیدههای نوظهور بینالمللی پنج حوضه آبریز ایران با کشورهای همسایه که از یک منظر در وقوع جرایم و تشدید بحرانهای زیست محیطی و انسانی دخیل است نیز نباید از دیدگان مغفول بماند.
افزایش تقاضای آب به دلیل توسعه کشاورزی، رشد جمعیت، تغییرات اقلیمی و کاهش منابع آبی مشترک، کشورهای مختلف را برآن داشته است تا از منابع مشترک آبی بدون لحاظ نمودن اثرات منفی آن بر کشورهای پایین دست، حداکثر استفاده را ببرند. این اقدامات درسال های گذشته باعث ایجاد تنش میان کشورهای مختلف شده است. به همین دلیل بسیاری از رودخانههای واقع در حوضههای مشترک میان چند کشور، تحت فشار رقابت برای برداشت منابع آبی هستند که زمینه اختلاف و درگیری را میان کشورهای همسایه ایجاد میکند.
رودخانه هیرمند با حوضه آبریز۱۵۰هزار کیلومتر مربع از کوه بابا در افغانستان سرچشمه میگیرد و پس ازطی۱۰۵۰کیلومتر به دریاچه هامون در منطقه سیستان ایران میریزد. شیب جنوبی ارتفاعات افغانستان واقع در بخشهای نیمه مرکزی و جنوبی این کشور منبع اصلی تامین آب رودخانه در طول سال است که در دو شاخه اصلی آن هیرمند و ارغنداب جاری است. دو سد عمده افغانستان، «ارغنداب» و «کجکی» در همین ناحیه احداث شده است که حوضه آبریزی وسیع تر از۵۰ هزارکیلومتر مربع دارند. بخش سفلای (پائین دست) هیرمند که تشکیل دهنده دلتای رودخانه در ناحیه سیستان است، گسترهای به وسعت ۱۸ هزار و۲۰۰ کیلومتر مربع داردکه۴۰ درصد آن در خاک ایران است. حوضه آبریز هیرمند یک حوضه آبریز بسته است که بخش های بزرگی از جنوب غرب افغانستان و بخشهای کوچکی از جنوب شرق ایران را در بر میگیرد. این حوضه شامل تعدادی رود است که از ارتفاعات افغانستان سرچشمه میگیرند. دولت افغانستان تاکنون ۱۳ سد و۳۰ بند انحرافی درحوضه آبریز هیرمند و در بالادست تالابهای هامون احداث و بهرهبرداری کرده است. ساخت بندکمالخان یکی از چالش برانگیزترین مسائل فی مابین ایران و افغانستان درسالهای اخیر بوده است. این حوضه آبریز، درسیرتحولات تاریخی، فراز و نشیبهای بسیاری از جمله انعقاد قرارداد مک ماهون و کاهش حقابه ایران از هیرمند به یک سوم؛ قرارداد موقت ۱۳۱۵ و تقسیم نصف ـ نصف آب هیرمند؛ قرارداد ۱۳۱۷ و عدم پایبندی دولت افغانستان به توافقات آبی با ایران؛ قرارداد۱۳۳۰ و تعیین حقابه هیرمند برای ایران (۲۲ متر مکعب درثانیه)؛ معاهده تقسیم آب هیرمند در سال ۱۳۵۱ و حقابه هیرمند از معاهده سال ۱۳۵۱ تا به امروزکه در تیرماه سال ۱۳۵۲به دنبال کودتایی که رژیم پادشاهی افغانستان را به جمهوری تغییر داد و در نهایت در خردادماه ۱۳۵۶ دولت جمهوری افغانستان نیز این معاهده را لازم الاجرا اعلام کرد را شاهد بوده است.
درصورتی که اقدام افغانستان در احداث سدکمال خان بر رود هیرمند و بهره برداریهای کشور ایران از این رودخانه و بر محیط زیست منطقه، آثار چشمگیری بر جای گذارد، مغایر با اصول حقوق آبراهههای بین الملل (استفاده منصفانه و معقول و منع آسیب مهم فرا مرزی) و ماده ۵ معاهده لازم الاجرای ۱۳۵۱ است که اشعار میدارد؛ افغانستان موافقت دارد اقدامی نکند که ایران را از حقابه آب رود هیرمند (هلمند) که مطابق احکام مندرج در مواد دوم، سوم و چهارم این معاهده تثبیت و محدود شده است، بعضاً یا کلاً محروم سازد.
اما دولت افغانستان معتقد است که احداث این بند مانع تعلق حقابه ایران نخواهد بود و بر مبنای معاهده ۱۳۵۱، حقابه ایران را تخصیص خواهند داد. وزیر امورخارجه امارت اسلامی در یک برنامه مطبوعاتی و همچنین یادداشت اعلامی در مورد حقابه ایران از رودخانه مرزی هیرمند، اعلام نموده است که «به حقابه پایبندیم اما خشکسالی است. طالبان به معاهده ۱۳۵۱ پایبند است و انتظارمان از ایران نیز عمل بر مبنای این معاهده است». امیر خان متقی اظهار داشت که باید موضوع تغییر اقلیم و خشکسالی افغانستان و منطقه نیز درنظرگرفته شود. او با خطاب قراردادن شهروندان سیستان و بلوچستان، اذعان نمود که: «برادران در سیستان و بلوچستان باورکنید همانقدرکه دلمان برای مردم نیمروز و فراه و هلمند میسوزد، برای شما هم میسوزد و درد شما را درد خودمان میدانیم.»
حال نکته قابل توجه این است که حیات تالابهای هامون با استفاده از حقابه ۸۵۰ میلیون متر مکعبی تامین نمیشود. و به نقل از مرکز پژوهشهای توسعه و آیندهنگری، مهمترین آثار مهارآب هیرمند توسط افغانستان؛ خشک شدن تالاب بینالمللی هامون، افزایش دما و کاهش بارندگی (تغییراقلیم منطقه)، افزایش مدت زمان و سرعت بادهای۱۲۰روزه سیستان، بیابانزایی، تشدید و افزایش ریزگردها، تهدیدات امنیتی مرزها، افزایش مهاجرت و حاشیهنشینی، افزایش فقر مردم سیستان و بلوچستان و افزایش قاچاق است.
این پدیدهها و به تبع آن، چالشهای بین المللی زیست محیطی که به تمامی ناشی از سد سازیهای بیرویه و دیدگاه منفعتطلبانه انسان و دولت ـ ملتها است و بدون توجه به ملاحظات حقوق بشری، احساس نوع دوستی و حق حیات سایر موجودات محقق میشود، نتیجهای جز تبعات و آثار سوء برای دو کشور برادر نخواهد داشت و به طورحتم در آینده توانمندی افراد و زیست آنان را بیش از پیش مورد هدف قرار خواهد داد. لذا ضروری است که دو کشور همسایه، بدون ایجاد مناقشه در موضوع حقابه که مسالهای فنی و حقوقی است تا سیاسی و امنیتی، ضمن پایبندی به تعهدات قراردادی و معاهداتی و با آسیبشناسی چالشهای حوضههای آبریز و همچنین به کارگیری دیپلماسی فعال آبی برد ـ برد به سمت همکاریهای متقابل با یکدیگر حرکت کنند. تا با افزایش سهم و میزان مشارکت در توسعه پایدار، به بهبود کیفیت و کمیت سطح زندگی ساکنین و شهروندان حوضههای مشترک آبریز کمک شایانی شده و از آسیبها و اختلافات بیشتر و محتمل ناشی ازآن، پیشگیری و ممانعت به عمل آید.