کسی که دارای عزمی راسخ است جهان را مطابق میل خویش تغییر میدهد. (گوته)
بهعنوان حسن آغاز کلام چند پرسش ذهنی قابل طرح است: آیا زنان افغانستان تاکنون یک جنبش واحد و منسجم داشتهاند؟ از آنجایی که بازار اعطای بورسیۀ تحصیلی و اهدای جایزهها تحت عنوانهای مختلف برای زنان سنگرشکن افغانستان در کشورهای مختلف داغ بوده و است، در حالی که هزاران زن افغانستانی تحت ستم و خشونتهای خانوادگی، اجتماعی، امنیتی و اقتصادی در افغانستان قرار دارند و با نابرابریهای جنسیتی دستوپنجه نرم میکنند آیا چنین تندیسسازیهایی حال زنان افغانستان را که تحت تاثیر جور روزگارند دگرگون خواهند کرد؟ آیا زنان سنگرشکن افغانستان و نمایندگان و افراد منتخب، دلسوز زنان افغانستاناند؟ زنان افغانستان تاکنون و طی چندین سال فرصت، زیر سایۀ حکومت دستنشاندۀ جمهوریت، جنبشی واحد و منسجم برای مبارزه علیه آپارتایدهای جنسیتی فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی داشتهاند؟! پاسخ این پرسشها خیر است.
زنان افغانستان، زادۀ خاک نکبتزدۀ افغانستاناند! آنها در هیچ زمان و تاریخی مستقل نبودهاند که بتوانند انسجامشان را حفظ کنند؛ بلکه آنها تا توانستهاند خشونتِ زنان علیه زنان را نیز در افغانستان گسترش دادهاند. هرگز و هیچگاه مانند مردان، همگرایی و همپذیری و همرأیی نداشتهاند! وقتی آنها از تمرکز بر رؤیاهایشان دست میکشند، در راه پرپیچوخم ذهنهایشان گم شده و با کمال تعجب در یک چرخۀ تکراری سرگردان میشوند؛ بنابراین وقتی زندگی رنگ میبازد، در زندانی که خودتان ساختهاید به دام میافتید و بهجای این که زندگی کنید، همواره به بیرون از آن چشم میدوزید! در زمانهای که طالبان کشور را غصب کردهاند، اگر زنان برای خود و یکدیگر کاری نکنند، اگر دست نجنبانند، اوضاع بسی وخیمتر از وخیم خواهد شد! مهم نیست تا چه حد از سرنوشت خود متأثر باشید یا دلتان به حال خودتان بسوزد. باید جنگجو باشید…! باید تغییر کنید! آخر اینان دشمن کمترین و محزونترین و غریبترین شادیها هستند! دشمن حتی یک روزنه نور! آنان را که در حال رقص بودند کسانی به دیوانگی متهم کردند که قادر به شنیدن صدای موسیقی نبودند…! در میان ویرانههای شهر، جایی که هیچ گوشی برای شنیدن نیست، جایی که مظلومیت بیداد میکند، جایی که رنج غوغا به پا کرده است، زنان خود باید برخیزند و کاری کنند! باید میان درد و رنج تمایز قائل شویم. درد یک مقولۀ فیزیولوژیکی است و در صورت امکان همیشه باید برطرف شود؛ چرا که میتواند باعث فرسایش روح شود؛ اما رنج چیزی معنوی است؛ چرا که ناگزیر پرسشهای مرتبط با معنا را مطرح میکند. بر اساس یک جملۀ قدیمی مربوط به قرون وسطی رنج سریعترین اسب برای رسیدن به تکامل است. ویکتور فرانکل معتقد است درست در جایی که ما با یک موقعیت روبهرو میشویم که بههیچروی نمیتوانیم آن را تغییر دهیم، از ما انتظار میرود خود را تغییر دهیم! رشد کنیم، بالغ شویم و از خود فراتر رویم…!
رهبر طالبان اخیرأ در یک پیام صوتی گفته است: زنان افغانستان اصلاح شدهاند! در اعتراض به این حرف، زنان معترض در بیانیهای که منتشر کردهاند گفتهاند: زنان افغانستان اصلاح بودهاند و تا تحقق عدالت و آزادی و برابری زنان و مردان از موضعشان کوتاه نمیآیند و همچنین در مقابل سیاستهای آپارتاید جنسیتی طالبان میایستند. آری باید برخاست و کاری کرد! برای رسیدن به جامعهای کوشش کنید که در آن زنان حق برابر برای گفتن و شنیده شدن داشته باشند! در چنین جامعهای است که یک آیندۀ آزاد، دموکراتیک، مردمی و دستیافتنی پیش رو خواهیم داشت. فردا که زنان در جهان نقش مهمی داشته باشند، جهانِ دیگری است. جهانی که از سوءرفتاری که سابقۀ آن به درازای تاریخِ خود انسان است کاسته میشود. تنها راه نجات جهانِ فردا سرمایهگذاری برای پرورش و آموزش دخترانِ امروز است. اینها بازی با کلمات نیستند! زنان از مردان دقیقترند! برای درد و سختیها شکیباترند، در برابر بسیاری از بیماریها مقاومترند، در پرستاری و مهربانی برترند و برای درد و رنج دیگران دلسوزترند! توانمندی زنان در آینده موجب دمکراسی بیشتر، درجۀ سلامتی بالاتر، آسیب کمتر به محیط زیست و زندگی بهتری برای خانواده و کشور خواهد بود.
برای متصور شدن چشمانداز روشنی برای زنان افغانستان و در پی تحولات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، سیاسی و امنیتی کشور افغانستان موارد زیر را میتوان در نظر گرفت:
حضور قویتر زنان در امور سیاسی: با توسعۀ دموکراسی در جهان، انتظار میرود زنان در حکومت و نهادهای سیاسی و تصمیمگیریهای سیاسی و اجرای قوانین بیش از پیش نقش داشته باشند.
توسعه اقتصادی برای زنان: با توجه به اهمیت اقتصاد در زندگی افراد، امیدواریم زنان افغانستانی بتوانند در زمینه کارآفرینی و استقلال مالی پیشرفتهای بیشتری بهدست آورند. این امر میتواند از طریق ارائه آموزش و پشتیبانی مالی به زنان، ایجاد مشاغل و فرصتهای شغلی برای آنها ترقی کند.
بهبود وضعیت حقوق زنان: امیدواریم که در آیندۀ، برابری جنسیتی و حقوق زنان به مرور زمان بهبود یابد. این شامل حمایت از حقوق تحصیلی زنان، کاهش خشونت و تبعیض علیه زنان، توسعۀ قوانین حمایتی برای زنان و تسهیل دسترسی به خدمات بهداشتی برای زنان میشود.
افزایش آگاهی اجتماعی: با گسترش رسانهها و تغییرات اجتماعی، امیدواریم افغانستانیها، بهویژه زنان، به شکل فزاینده و گستردهتری به ترسیم تصویری از حقوق و توانمندیهایشان دست پیدا کنند.
تقویت و پایداری نهادهای حمایتی: برای تضمین پیشرفت و توسعهای پایدار برای زنان، نیاز به تقویت و پایداری نهادهای حمایتی مانند سازمانهای غیردولتی، سازمان ملل متحد و دولت است. این نهادها باید به تعهدات خود عمل کرده و با همکاری بینالمللی تلاش کنند تغییرات مثبت را برای زنان افغانستان ایجاد کنند.
در کل، با توجه به تحولات اخیر در افغانستان وعدم استقرار قانونگذاری مناسب در کشور، انتظار میرود زنان افغانستان برای ساختن آیندهای روشن مشارکت بیشتری در امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی داشته باشند! این مهم گرچه بسی دشوار است، اما با همدلی همهجانبه و گستردۀ زنان فهیم افغانستان و مدیریت نخبگانی میسر خواهد شد. زن میتواند شهری را بسازد و به آن آفتاب و دریا و تمدن بخشد. پرنده تلاش میکند از درون تخم رها شود! تخم همان جهان است! کسی که دلش میخواهد به دنیا بیاید، اول باید دنیایی را ویران سازد. نمیدانید چه کسی وطن را فروخت؛ اما دیدید چه کسی بهای آن را پرداخت: خودتان، کودکانتان، زندگیتان. باید نهراسید و ادامه داد. باید جنگید. از هراسهای یک زن فقط یک زن خبر دارد؛ اما از نهراسیدنهایش یک جهان…!
افغانستان دوباره سبز خواهد شد. امید باید داشت.