مذاکرات ایران با کشورهای موسوم به ۱+۴ برای احیای برجام به روزهای پایانی خود نزدیک شده است. شواهد و قرائن نیز نشان از آن دارد که طرفین در حال رفع اختلافات و بستن پرانتزهای مورد بحث بوده و به احتمال زیاد دستیابی به توافق نهایی و احیای برجام به زودی محقق میشود. در دور هشتم مذاکره که از اواخر دی ماه آغاز شد طرفین با بازکردن گارد خود در مقابل یکدیگر که ناشی از تغییر دولت و تیم مذاکره کننده بوده، راحتتر و واقعبینانهتر مذاکره کرده و از خواستهای حداکثری که در عمل امکان اجرای آن در کوتاه مدت نیست، دست کشیدهاند خصوصا در مورد تحریمهای غیربرجامی یا تحریمهای کنگره و تحریم موسوم به یوترن است که در برجام به آن اشاره نشده است و رفع آن سریع نخواهد بود.
بروز چنین نتیجهای از ابتدا مشخص بود چه اینکه ایران و آمریکا به چنین توافقی نیاز داشته و به عبارتی محکوم بودند. دولت سیزدهم اگرچه با احتیاط در این مسیر گام گذاشت اما از ابتدا مشخص بود که باید به فکر احیای برجام باشد. به طور کلی عملکرد دولت سیزدهم در مواجهه با مساله و پیشبرد آن قابل دفاع است. تاخیر دوماهه در آغاز مذاکرات و طولانی ساختن آن با وجود توافقهای اولیه در پایان دولت دوازدهم با توجه به مواضع قبلی جریان حاکم در دولت نسبت به برجام و روبرو شدن با واقعیتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پس از بدست گرفتن فرمان اجرایی کشور توجیه مناسبی در این زمینه است. هرچند تاخیر و طولانی شدن مذاکرات را باید در حوزه دیگری یعنی تلاش برای ایجاد اجماع نسبی در میان جریانهای سیاسی و نهادهای حاکمیتی حامی دولت تلقی کرد، به نظر میرسد دولت در ایجاد چنین فضای حمایتی سیاسی به طور نسبی موفق بوده و این میتواند حداقل تا ۳ سال آینده تضمینی برای پایبندی واقعی ایران به برجام احیا شده باشد. تضمینی که شامل جسم و روح برجام بوده و فعالیتهای مباین را در کشور از بین میبرد. نکته قابل توجه دیگر در این زمینه مدیریت فضای انتظارات در کشور نسبت به احیای برجام است که دولت در این زمینه هم به طور نسبی موفق عمل کرده است. فضای عمومی کشور علی رغم حساسیت نسبت به مذاکرات وین و پی گیری آن، در مقایسه با سال ۹۴ و مذاکرات امضای برجام، از هیجان کمتری برخوردار است و این کار دولت را برای مدیریت فضای سیاسی و اقتصادی کشور تا حدودی تسهیل کرده است. به این معنا که اولا با احیای برجام کنش و واکنشهای سیاسی موافق و مخالف با برجام احیا شده چندان وسیع نخواهد بود به گونهای که موجب تحریک مخالفان سنتی برجام گردد و مشروعیت سیاسی دولت را در بین طرفدارانش از دست بدهد. و ثانیا از بروز شوکهای اقتصادی مانند کاهش شدید قیمت ارز و نوسانات زیاد آن جلوگیری میکند. این مهم نیز دولت را برای مدیریت فضای اقتصادی و جلوگیری از ایجاد هیجان در بازار کمک میکند. دولت سیزدهم و مقامات ارشد آن علی رغم پی گیری جدی مذاکرات در نهان و تلاش برای به نتیجه رساندن آن، در عین حال در فضای عمومی و رسانهای چندان روی موضوع مانور نمیدهند و با اظهارات مکرر و پی در پی قصد ندارند که از مذاکرات و نتایج آن، امتیازی برای خود در فضای عمومی ایجاد کنند. به نظر میرسد که مواضع قبلی نسبت به برجام و نگرانی نسبت به تحریک جریانهای سیاسی حامی که مخالف سنتی برجام میباشند، موجب در پیش گرفتن این رویکرد شده است. رسانههای دولتی و صدا و سیما نیز مذاکرات را در اولویت اطلاع رسانی خود قرار نداده و روی آن مانور سیاسی موافق و یا مخالف نشان نمیدهند و صرفا به صورت خنثی به تحولات و اخبار آن میپردازند. واکنش و اظهارات مقامات دولتی و رسمی ارشد عموما محدود به برخی واکنشها به مواضع کشورهای طرف مذاکره و با هدف تحریک و تقویت مذاکرات میباشد. در واقع جریان اطلاعرسانی رسمی در ایران و طرفین مذاکره خصوصا در آمریکا، مدیریت شده فعالیت دارد. البته در کنار این فضای کلی، برخی جریان و افراد سیاسی که سنتا مخالف برجام بودهاند، همچنان بر طبل مخالفت با برجام میکوبند. این افراد و جریانها که البته بسیار محدود هستند اما از تاثیرگذاری بالای سیاسی برخوردارند بر مبنای برخی محاسبات اشتباه مانند افزایش فروش نفت در یک سال گذشته و یا امکان دریافت برخی منابع مالی حاصل از صادرات نفت و سایر اقلام را دلیلی بر شکست تحریمها قلمداد میکنند. این تحلیلها چنان که بیان گردید ناشی از خطای محاسباتی است و میتواند نگران کننده باشد. این خطای محاسباتی ناشی از کاهش اندک فشارهای تحریمی و اقتصادی است که در یک سال گذشته با روی کار امدن بایدن و با هدف ترغیب ایران به بازگشت به میز مذاکره صورت گرفته است. فشارها و سخت گیریها برای فروش نفت و همچنین ایجاد برخی فرصتهای برای تامین کالاهای کاهش یافته است. میزان فروش نفت از اواخر سال گذشته شروع به رشد کرد و این در دولت جدید با سیاستهایی که دولت در واگذاری محمولههای نفتی به برخی نهادهای داخلی برای فروش کرده افزایش یافته است. برخی منابع ارزی به صورت محدود و با هدف تامین و خرید کالاهای اساسی آزاد شد. مذاکرات منطقهای برای گسترش تعاملات هم شروع شده که البته نهایی شدن این مذاکرات مشروط به احیای برجام است. این شرایط ممکن است برخی را در داخل دچار خطا نماید که میتوانند باعدم احیای برجام، تحریمها را دور زد و پیش رفت. این رویکرد میتواند به نوعی بر تیم مذاکره کننده هستهای هم تاثیر گذار باشد.
آنچه مهم است این است که این جریانها باید در نظر داشته باشند که ادامه این شرایط منوط به احیای برجام است و گرنه در صورتعدم احیای برجام، به طور قطع تحریمها با احیای تحریمهای سازمان ملل بیشتر و شدیدتر خواهد شد.
از طرفی دولت و مجلس علی رغم رفتار ظاهری بیتفاوتی، به طور جدی به دنبال توافق آنهم در کمترین زمان است چه اینکه سیاستها وبرنامههای اقتصادی کشور به خصوص نهایی شدن بودجه سال آینده در انتظار تعیین تکلیف مذاکرات هستند. در واقع دولت و مجلس به دلیل نامشخص بودن نتیجه قطعی مذاکرات نمیتوانند روی شاخصها و درآمدها و هزینههای بودجه و در نتیجه شرایط اقتصادی و معیشتی مردم در سال آینده به تصمیم مشخصی برسند. هرچند روح کلی حاکم بر بودجه، امیدواری نسبت به مذاکرات و مثبت بودن آن و رفع تحریمها دارد اما دولت لایحه بودجه را با نگاه انقباضی و احتیاطی بسته است. نگاهی که توسعهای نیست و بر مبنای حفظ وضع موجود یا جلوگیری از بدتر شدن شرایط اقتصادی کشور تنظیم شده است. نگاهی که حاکی از اعمال فشار تورمی و اقتصادی بیشتر به مردم و بنگاههای اقتصادی است. هرچند دولت امیدوار است با به نتیجه رسیدن مذاکرات، گشایشی در شرایط اقتصادی کشور در سال آینده شکل گیرد و فشارهای اقتصادی روی مردم و همچنین بنگاههای اقتصادی از منظر مالیاتی کاهش یابد. این امیدواری البته منوط بهعدم تاخیر بیشتر از این در مذاکرات است.
در کنار مسائل داخلی فوق، به نظر میرسد شرایط بین المللی هم برای به نتیجه رسیدن در مقایسه با مذاکرات امضای برجام، بهتر فراهم است. چین و روسیه همراهتر میباشند و از شدت و حدت مخالفت بازیگران منطقهای مانند عربستان و اسرائیل هم تا حد زیادی کاسته شده است. آنچه سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان دنبال میکنند، رسیدن سریعتر به توافق و توقف هرچه سریعتر فعالیت هستهای ایران خارج از برجام است. انگلیس بیشتر دغدغه رسیدن سریعتر به توافق وعدم طولانی شدن را دارد و فرانسه بیشتر دغدغه کنترل فعالیت هستهای ایران. شدت گرفتن بحران اوکراین و تنشهای روسیه با اروپا و آمریکا در این زمینه هم میتواند مقوم مذاکرات برجام باشد.
به نظر میرسد توافقی که صورت میگیرد مرحلهای است یعنی طرفین به صورت گام به گام تعهدات خود را در رفع تحریم و مسائل هستهای با هدف راستی آزمایی دنبال میکنند که منطقی و طبیعی است اما احتمالا این توافق، پایان کار نباشد بلکه زمینه برای مذاکرات بر سر مسائل و چالشهای دیگر فراهم باشد که پس از مساله هستهای به سایر مسائل و چالشهای فی مابین ایران و آمریکا به خصوص در منطقه از یک سو و تحریمهای غیرهستهای آمریکا علیه ایران از سوی دیگر گسترش یابد. این به سود طرفین است.
نکته آخر اینکه، احیای برجام نه پایان راه بلکه آغازی راهی سخت و طولانی برای بهره گیری واقعی از دستاوردهای بالقوه آن است. تحرکات و تلاشهای دیپلماتیک نباید محدود به توافق برای صرف احیای برجام باشد. اشتباهی که در دولت روحانی اتفاق افتاد و تلاشهای دیپلماتیک محدود به امضای برجام شد و جهان پس از برجام رها گردید. همین مساله باعث خروج آمریکا از برجام و بلااثر شدن آن گردید. هدف نهایی این راه نیز باید رهاکردن اقتصاد و سیاست خارجی ایران از اسارت برجام و فراهم ساختن زمینههای ارتباط و تعامل با اقتصاد جهانی در شرایط عادی باشد. برای این مهم به طور طبیعی رفع تنشهای سیاسی با غرب و آمریکا، بهبود مناسبات سیاسی و امنیتی با کشورهای منطقه، ایجاد تعاملات اقتصادی و توسعهای با کشورهای نوظهور اقتصادی و رفع چالشهایی مانند افای تی اف، عضویت در سازمان تجارت جهانی و… میباشد