- با توجه به اینکه هر دوطرف ایرانی و خارجی برجام تأکید دارند که خیلی به توافق نزدیک شده ایم، به نظر شما کشور ما از فرصت احتمالی که با این توافق به وجود میآید چه استفادههای سیاسی و اجتماعی میتواند داشته باشد؟
با اعلام موضع طرف اروپایی، نماینده روسیه در برجام، افرادی که در ایران مرتبط با پرونده هستند و همین طور آمریکایی ها، به نظر میرسد که عملا دود سفید از این فضا خارج میشود و باید منتظر نهایی شدن توافق برجام حداکثر در هفته آینده باشیم؛ اگر اتفاق غیر منتظرهای پیش نیاید. با توجه به اینکه ما شاهد تأمل و تعلل یکساله دولت سیزدهم بودیم، فکر میکنم دولتمردان در این یک سال سعی کردند در رابطه با آثار و تبعاتعدم توافق را با گوشت و پوست و خون خودشان لمس کنند و عملا به مواضعی که در دولت دوازدهم داشتهاند یک نگاه مجدد کنند.
- یعنی تعلل یکساله دولت در زمینه توافق احیای برجام به خاطر مواضع آنها در دولت دوازدهم بوده است؟
به هر حال بخشی از مخالفین جدی برجام که حتی شنیدن برجام موجب برآمدن رگهای گردن آنها میشد و به نوعی یک حساسیت هیستریک به نام برجام داشتند، در دولت سیزدهم در موقعیت مقامات اجرایی و تصمیم گیر قرار گرفتند. آن موقع شعار میدادند که نباید معیشیت مردم را به برجام گره زد و میگفتند که ۹۰ درصد مشکلات کشور به توان مدیران کشور بر میگردد و هیچ ربطی به تحریمها ندارد. این یک سال فضا و موقعیتی بود که بتوانند ایدهها و شعارهایی که داده بودند را در یک محک عملیاتی تجربه کنند.
قول داده بودند که با یک میلیون تومان شغل ایجاد کنند و هر سال یک میلیون مسکن تحویل بدهند و یک میلیون شغل ایجاد کنند. عملا دیدیم که هیچ کدام از وعدههای ثبت شده در فضای تبلیغات انتخاباتی و یا مواضعی که دولتمردان این دوره در موقعیتهای قبلی خودشان در مجلس و رسانهها داشتند، حتی نتوانستند به مرزهای آن نزدیک شوند. نهایتا بخشی از آراء طرفدارانشان که به صندوقهای رأی ریخته شده بود را هم از دست دادهاند و حتی بخشی از حامیانشان به خاطر اینکه نتوانستند به افکار عمومی پاسخگو باشند عملا به صف منتقدین دولت پیوسته اند.
همه اینها یک نتیجه بیشتر نداشت و آن بود که اداره کشور کار آسانی نیست و افرادی که هیچ سابقه و تجربه حضور در مصادر اجرایی نداشته اند، صرفا شعارها و سخنانی که در حوزه دانش و فضای عملیاتی قابل پیاده شدن نیست را نمیتوانیم تحویل مردم بدهیم. با این رویکرد من فکر میکنم که در واقع به واقعیتهایی رسیدهاند که در گذشته نه تنها آنها را نمیپذیرفتند بلکه علیه آنها مواضع خیلی سفت و سخت داشتند. با این رویکرد به این نتیجه رسیدهاند که به طرف توافق حرکت کنند تا حداقل بخشی از مشکلات ناشی از تحریمها و تعاملی که در این سالها با نظام بین الملل حاصل شده را بتوانند مدیریت کنند تا حداقل در سه سال آینده بتوانند بخشی از وعدههایی که به مردم قول داده بودند را محقق کنند.
- اگر این توافق صورت بگیرد چه تأثیری میتواند در مؤلفههایی مثل امید به آینده و آرامش سیاسی کشور داشته باشد؟
من خیلی امیدوار نیستم که در کوتاه مدت برجام بتواند آثار معجزه آسایی که بخواهد تغییرات شگفتی را به کشور منتقل کند، در بر داشته باشد. به هر حال برای بهتر شدن اوضاع کشور و کاهش نارضایتیها به نوعی برجام شرط لازم هست ولی شرط کافی نیست. یعنی نمیتوانیم بگوییم قبول برجام خود به خود موجب تحولات اساسی در وضعیت مردم در تمامی حوزهها خواهد شد.
- بالأخره یک جوّ روانی ایجاد میکند؟
یک مانع برداشته میشود ولی معنایش این نیست که در کارآمدی، مدیریت و تصمیمات مدیران ارشد و میانی دولت هم اثرگذار باشد. استدلال خود آقایان این بود که نباید همه چیز را به برجام گره زد و همچنان من معتقدم نمیشود همه چیز را به برجام گره زد. قطعا باید آقای رئیسی در همکارانش تجدید نظر کند و در مورد راهبردهایی که در فضای داخلی کشور اتخاذ کردهاند و خیلی هم به برجام ربط ندارد هم تجدید نظر کند تا بتوانیم به حداقل خواستهها و انتظارات برسیم.
یادمان باشد نباید خیلی احساس کنیم که فردای پذیرش برجام ما شاهد تغییرات شگفت و شگرفی در فضای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور باشیم. اگر شاهد تغییر در رویکردها نباشیم، من فکر می کنم که حتی پذیرش برجام هم خیلی به حال خوب کشور و مردم کمک نکند.
- در دور قبل برجام شاهد بودیم که یک سری سرمایه گذار و شرکت خارجی به کشور ما آمدند و متأسفانه با خروج آمریکا از برجام همه آنها از کشور ما رفتند و حتی قراردادهای خود را نیمه کاره رها کردند. باید چه کار کنیم که این سرمایه گذاران از کشور ما نروند و دوم اینکه اگر کشوری از برجام خارج شد و حتی سرمایه گذاران هم از کشور ما رفتند، تأثیر اقتصادی که چند سال گذشته شاهد بودهایم را شاهد نباشیم؟
من فکر میکنم امورات کشور مجموعهای از اجزائی است که اگر در کنار هم قرار بگیرد میتواند منجر به این ایجاد تغییر شود. یکی از حلقهها و نیازهای بهبود وضعیت این است که به هر حال باید روابط با نظام جهانی را بهبود ببخشید. وقتی در این سالها ما خیلی شاهد بهبود این رابطه یا توجه به قواعد شناخته شده نظام بین الملل نبوده ایم، میشود گفت نه تنها آمریکا، بلکه حتی کشورهایی که به ظاهر دوست ما هستند چین و روسیه هم طبیعتا بین ایران و اروپا و آمریکا طرف منافع سنگین خودشان که ارتباط با اروپا و آمریکا بود را انتخاب میکردند. قبل از خروج اروپاییها از کشور ما، چین و ژاپن خارج شده بودند. یکی از بزرگترین بلوکه کننده پولهای ما در سالهای گذشته چین بوده؛ مگر ما میتوانیم این را نادیده بگیریم؟!
لذا اینکه باید این مانع را بردارند محترم و درست است اما کفایت نمیکند. ما باید بتوانیم در سطوح تصمیم گیری افرادی را بگذاریم که توانایی، تجربه و دانش لازم برای استفاده از فضای مطلوبی که با احیای برجام ممکن است پیش بیاید هم داشته باشند. نمیشود بگوییم مسأله برجام حل شد ولی ما وزیری داشته باشیم که بگوید با یک میلیون تومان میشود شغل درست کرد؛ این آدم یا معنی یک میلیون را نمیفهمد، یا معنی شغل را نمیفهمد و یا فهم دقیقی ندارد از صندلی که روی آن نشسته است. با چنین افرادی که به نظر میرسد حتی به درد مدیریت یک مجموعه در دوره قاجار هم نمیخورند، نمیشود کشور را اداره کرد.