جمهوری اسلامی گرچه یک نظام شیعی است اما کمترین نسبت را با آموزه های شیعه دارد. التقاط با گرایش چپ مارکسیستی و اسلام سلفی تکفیری و مذهب زیدی از عوامل مهم برساخت وجه ایدئولوژیک این نظام بوده است. البته نباید این نکته را از یاد برد که عنصر قدرت طلبی و لذت فرمانفرمایی چنان بر جان حاکمان جمهوری اسلامی چنگ انداخته است که گاه نقش ایدئولوژی را کمرنگ می کند.
موضوع برائت از مشرکین که توسط جمهوری اسلامی به مناسک حج افزوده شده و هر سال پیامی با این مضمون از جایگاه ولی امر مسلمین جهان! برای حجاج صادر می شود، از مصادیق بارز التقاط با اسلام سلفی تکفیری سید قطبی است که مسلمانان ـ آن هم فقط مسلمانان خودی ـ را در یک سو و دیگر انسانها و جوامع را در سوی دیگر می بیند و آنان را مستحق لعن و برائت می داند.
در اسلام جمهوری اسلامی با محوریت اندیشه های ولی فقیه، جایگاهی برای مقام عصمت و امامت معصوم ـ که او مفسر و مجری تام و کامل دین است و فقها تنها می توانند نسبتی از دین را محقق کنند و البته هیچ فقیهی حق ندارد خود را نماینده اسلام ناب بداند ـ، وجود ندارد.
بر مبنای اندیشه دو ولی فقیه نظام (و به تعبیر جعلی: امامین انقلاب)، آنان خود در جایگاه پیامبر و امام معصوم نشسته اند و واجد همه شایستگی ها و اختیاراتِ این جایگاه الهی هستند و لذا حق دارند خود را مخاطب همه آیات قران و مجری آن بدانند و مخالفان خود را ولو بر مذهب شیعه امامیه هم باشند، باغی و منافق و خارج از دین بدانند و نیز دیگر مردم جهان را مصداق شرک و کفر، و سزاوار برائت اعلام کنند، در حالی که بر اساس مبانی متقن قرانی و شیعی، اساسا در غیاب حجت معصوم خداوند همه این مرزبندی ها و خط کشی ها به میزانی بسیار وسیع بلاموضوع می شوند (دیدگاه عصر حیرت) و عموم مردم جهان با هر عقیده و مسلک و مذهبی به دلیل انسان بودن و کرامت ذاتی داشتن، واجد همه احترامات و حقوق انسانی هستند.
اما اشکال اساسی تر این تفکر این است که در فهم آیات هم شدیدا به بیراهه می رود. اولین آیه سوره توبه که آیه برائت (اعلام بیزاری) است در مورد مشرکان عهد شکن و محارب با مسلمین که نظامی مبتنی بر بیعت و آرای عمومی مستقر کرده بودند، می باشد و نه همه مشرکان آن روز حجاز و غیرحجاز. قران در پنج آیه بعد از همین آیه برائت می گوید: «اگر یکی از مشرکان از تو پیامبر درخواست کرد که به سراغت بیاید تا دعوتت را بشنود و در باره دینت تحقیق کند، به او پناه بده و پس از گفتگو او را در سلامت و امنیت به منزلش برسان» (توبه/ ۶)
باید از محیط سراسر توحش و خشونت جزیره العرب آن روز و جنایاتی که مشرکان مکه در حق مسلمانان روا داشتند و همگی بعد از فتح مکه مورد عفو قرار گرفتند، مطلع بود تا دریافت که آیه ۶ سوره توبه چقدر آزاد اندیشانه، و این سنت قرانی چقدر مدرن است.
در هر صورت اسلام برائتی و لااقل شبه تکفیری جمهوری اسلامی ربطی به اسلام شیعی و حتی اکثریت اسلام سنی نداشته و محصول اندیشه سید قطب، ایدئولوگ محبوب و اسوه آیت الله خامنه ای است. سید قطب همه جوامع بشری را ـ به استثنای اقلیت پیرواندیشه خود ـ جامعه جاهلی می داند (مرادی، مجید ، گفتمان سیدقطب، علوم سیاسی، شماره ۲۱ ص ۱۹۹ )
از بسیاری از سخنان سیدقطب به صراحت یا اشاره بر میآید که وی جوامع مسلمان را نیز به دلیل تن در ندادن به حاکمیت الهی یا تلاش نکردن برای برپایی آن تکفیر میکند. (همان ،ص ۲۰۰) وی تعریفی تازه از دارالاسلام و دارالحرب ارائه میکند که تا زمان وی سابقه نداشته است: “تنها یک دارالاسلام هست و آن همان است که دولتی اسلامی در آن برپا و شریعت خدا بر آن حاکم است و حدود خدا اقامه میشود. جز این هرچه هست دارالحرب است و رابطه مسلمانان با آن یا جنگ و پیکار است یا صلح بر مبنای امان”.( قطب، سید، معالم فی الطریق، ص۱۳۵)
در هر صورت شعار برائت از مشرکین که جمهوری اسلامی اصرار بر فریاد کردن آن در مراسم حج دارد و البته سالهاست به دلیل مخالفت دولت عربستان به زیر چادرهای حجاج ایرانی محصور شده، ربطی به اسلام نبوی و علوی و امامان تشیع ندارد و یکی از اجزای ایدئولوژی جمهوری اسلامی است که اسباب هژمونی و سلطه طلبی در داخل و خارج ایران است و هیچ کس جز اقلیت طرفدار و منتفع از نظام آن را جدی نمی گیرد.
آنچه این جزء از ایدئولوژی جمهوری اسلامی را مضحک و کمدی می کند نرد عشق و دوستی باختن نظام با دولتهای مشرک روسیه و چین تا سرحد استفاده از تجربیات اطلاعاتی و امنیتی خشن و غیرانسانی این دولتها برای سرکوب مردم مسلمان و معترض ایران است که مورد برائت و تکفیر حکومت اسلامی از نوع سید قطبی قرار گرفته اند.
عید قربان ۱۴۰۲