من نه قصد فرصتطلبی سیاسی از حادثۀ سیل جادۀ چالوس و در نتیجه قطعی آب در برخی مناطق تهران را دارم، و نه میخواهم با بزرگ کردن کمبود آب، تلافی برخورد نظام با حجاب را بنمایم. بههمین خاطر، از لغت «حادثه» استفاده کردم، که میتواند در پیشرفتهترین کشورها هم اتفاق بیفتد. حرفم چیز دیگری است. میخواهم بپرسم که مشکلات و مسائلی که میطلبند نظام نگاه بلندمدتتری در قبال آنها داشته باشند، چقدر برای حاکمیت مطرح هستند؟ مسائلی همچون کمبود و بحرانیشدن منابع آب کشور؛ جلوگیری از نابودی هولناک جنگلها؛ خشکشدن دریاچۀ اورمیه، تالاب انزلی، زاینده رود و کارون و بسیاری از تالابها و دریاچههای کوچکتر؛ تبدیل بسیاری از رودخانهها به کانال فاضلاب و… آیا همانقدر برای نظام از اولویت برخوردار بودهاند که تولید موشک، پهپاد و غنیسازی اورانیوم؟
صورت مسئله روشنتر از آن است که من باز برای چندمینبار متهم به «تشویش اذهان عمومی» و «تبلیغ علیه نظام» بشوم. پرسشم خیلی ساده، آن است که اگر جدولی پیرامون رتبهبندی کشورها در خصوص توجه آنان به محیط زیست تدوین میشد، ایران کجای آن جدول قرار میگرفت؟ ایضاً اگر رتبهبندی در خصوص اولویت قائلشدن برای تأمین آب، جلوگیری از نابودی جنگلها و خشکشدن دریاچهها، رودخانهها و تالابها، تصفیۀ فاضلاب، بازیافت زباله و جلوگیری از نابودی محیط زیست در نتیجۀ دفن زباله، صورت میگرفت، ایران در کجای آن جداول میایستاد؟ و متقابلاً اگر یکرشته رتبهبندیهای دیگری در خصوص اولویت قائلشدن برای تولید موشک، زیر دریایی، پهپاد و غنیسازی تدوین میگردید، حالا ایران در کجا قرار میگرفت؟
یادم میآید قبل از انقلاب هم همین داستان را داشتیم. اعلیحضرت معتقد بودند که ایران اگرچه متحد غرب و آمریکاست، ولی نمیشود بهآنها متکی بود و ما خودمان بایستی قوی باشیم و در نتیجه، ایران دارای یکی از پیشرفتهترین و نیرومندترین ارتشهای جهان شده بود. یکی از گناهانم سال۵۳ در دادگاه این بود که محاسبه کرده بودم با قیمت یک جنگندۀ فانتوم، چند دستگاه تراکتور و کمباین میشد خریداری کرد و چند مدرسه ساخت. درسته که آنها وارد میکردند و امروز خودمان میسازیم، ولی هزینه ندارد؟ بهراستی اینکه اولویت باید آب، تراکتور، محیط زیست و ساخت مدرسه باشد، یا فانتوم، پهپاد و موشک مافوق صوت را چهکسی بایستی تعیین کند؟ مردم یا حکومتها؟