دو سال پیش در چنین سالگشت شومی بود که خراسان دوباره اشغال شد. در واقع بهتر بگوییم خراسان را در سکوت خبری فروختند! فروش قلب قاره آسیا که اکنون به آن افغاستان میگوییم و مدتی جزو شبه قاره بزرگ خراسان بود. سرزمینی که بارها و بارها توسط استعمار کهنه و نو و اکنون با کمک نظام جهانی بر روی واگذاری آن توافقی گسترده صورت گرفت، تا جایی که در برابر چشمان ناباور مردم دنیا و نظارهگری همیشگی رسانههای چپ و راست و میانه به راحتی شاهد فروش رفتن و حراج منطقهای بودیم که امروز سینه آسیا عنوان گرفته است.
دولت ایران احتمالا به دلیل قرار داشتن زیر تحریمهای بسیار سنگین بینالمللی و ارتباط خوب مالی و تجاری با تنها کشور عربی حامی ایران آن زمان، یعنی قطر، تن به چنین حادثه غمانگیزی داد و نظام جهانی نیز که عملا ادامه کار غرب و آمریکا را در منطقه به صرفه نمیدید، پس از توافق با مرتجعان طالبان که حالا به اصطلاح استحاله شده و مصلح دینی شدهاند، آن جا را به سرعت برق و یک هفتهای ترک کردند و تمام نیروهایشان را نیز دو دستی تحویل طالب دادند. نیروهای مذهبی مخالف طالب نیز با این استدلال که اینها امارت اسلامی هستند و آن گروه تندروی سالهای قبل نیستند، و خطر اصلی، داعشیها هستند و اکنون تنها دشمن اینها میباشند، کشور دوست و برادر را دو دستی تحویلشان دادند. هر چند که آتش اختلافات عجیب هم بر سر مسئله آب و هم موضوع زبان فارسی و پهلوی بین ایران و اشرف غنی رئیس جمهور پیشین بالا گرفته بود و در نهایت به فاجعهای بزرگ انجامید!
فارسیزدایی و شیعهزدایی و نابودی فرهنگ ایرانی بیشک نخستین برنامه طالبان است اما به نظر میرسد با وجود تمام مشکلات و موانع، کار برای طالب چنان آسان هم نباشد. آنان از یک سو برای بزرگداشت سالگشت ترور ژنرال سلیمانی بیانیه میدهند و از سوی دیگر در محکومیت مقاومت موشکی یمنیها در برابر عربستان موضعگیری میکنند. همه اینها کم و بیش نشان از آن دارد که هنوز که هنوز است دولت مدرن ملی در افغانستان به وجود نیامده و نبود استیت و تنظیمات مورد نظر آن همچنان اجازه استقلال دقیق و روی کار آمدن یک دولت انضمامی قوی و مستحکم را نمیدهد. لذا اینها همه و همه زمینه فروپاشی ملتی تازه تاسیس را فراهم خواهد آورد. اما اگر طالبان راه دیگری در پیش گیرد و در نظم جهانی استحاله گردد چه؟ در این حالت شرایط متفاوت خواهد بود. موضع دولت چین و نیز روسیه قدرتهای نو ظهور شرقی و ضد لیبرال دموکراسی غرب گرا که نقشی مهم را در ایجاد نظم نوین چند قطبی آینده بازی خواهند کرد، هنوز در این خصوص خیلی روشن نیست. چین در حال زدن کوریدور بزرگ جاده ابریشم با عنوان طرح عظیم «یک کمربند ـ یک جاده» است و نیز در خصوص تایوان در حال محاصره و مذاکره با غرب میباشد (خرس پاندا) و روسیه نیز در اوکراین تقریبا درگیر همین منازعات و مذاکرات به شیوهای خشنتر بوده (خرس قهوهای)، ممکن است معاملهای قریبالوقوع بینشان اتفاق بیافتد. لذا خراسانی که سرچشمه عرفان و علم و ادب بود در فرایند گذار، تبدیل به خراسانی شد که هست. اما ما نو خراسان گرایان و نو شرق گرایان امید به خراسان بزرگی داریم که روزی از ماورالنهر، تاجیک، ازبک و آریانا تا کاشغر چین و ماچین از یک سو و نیز از دامغان، سیستان، سمنان و کرمان از سوی دیگر تا پاکستان و هند و بنگلادش را شامل میشد. اما ارابه تاریخ با ما کاری کرد که نیروهای تاریکی دوباره به سرزمین خورشید مسلط شدند و دژهای ارتجاع را دوباره بر پا ساختند. اما به قول خود مردمان حسگرای خراسان شرقی: «دیوار بلند و آسمان از آن بلند ترش»