مناظره اخیر مجتهد و فقیه جوان آقای شهاب الدین حائری شیرازی در باره نقد و بررسی رهبری آیت الله خامنه ای با آقای ذوعلم، از مرتبطان با دفتر رهبری، بازتاب بسیار گسترده ای در فضای مجازی داشته است. مردم در این مناظره حرفهای دلشان را – که هر عاقل و خردمندی با کمترین توجه و التفات به آنها می رسد و تنها جهل ایدئولوژیک و منفعت بَری از نظام مانع رسیدن به چنین نقدهایی است – شنیدند و بالاخره مشاهده کردند که فردی پیدا شده و در مناظره ای جسارت کرده و حاکم علی الاطلاق و واجد همه قدرتها و قداستهای جمهوری اسلامی را که سی و چهار سال در رأس قدرت است و کمتر مسئولیت اِعمال این قدرت مطلقه خود را می پذیرد، به مهمیز نقد و پرسش کشیده است.
اما وجه دیگر ماجرا این است که این نقد توسط یک روحانی صورت گرفته و یکی از مدلولهای آن این است که نباید کسانی همه روحانیت را با یک چوب برانند.
البته بزرگترین مسئول وضع موجود کشور صنف روحانیت است و ولایت مطلقه فقیه از دل حوزه های علمیه بیرون آمده است اما اولا از روز آغاز حرکت آیت الله خمینی، طیفی قابل توجه از روحانیت از منظر فقهی و یا سیاسی و اجتماعی مخالف این حرکت بودند و ثانیا بخش مهمی از کسانی هم که موافق آقای خمینی بودند، پس از انقلاب مسیر خود را از ایشان جدا کردند که یکی از نامدارترین آنها مرحوم آیت الله منتظری بود و بعدا هم این ریزش در میان روحانیت تا به امروز تداوم پیدا کرده است.
آقای شهاب الدین حائری در زمره این ریزشهاست که بیش از یک دهه است منتقد جدی و صریح جمهوری اسلامی و روحانیت حاکم و از جمله منتقد مرحوم پدر خود و نیز آقایان خمینی و خامنه ای است.
بنده می خواهم به بهانه این مناظره ی فراز شده در فضای مجازی، از موضع یک طلبه و روحانی، به روحانیت ایران یاد آور شوم که اگر امروز در برابر حکمرانیِ آغشته به ظلم و استبداد و فساد و ویرانگری و ناکارآمدی و فلاکت آفرین جمهوری اسلامی که در رأس آن یک فقیه و روحانی قرار دارد و واجد همه قدرتهاست و طبعا او مسئولِ اول رسیدن ایران به نقطه کنونی است، سکوت کنند و وظیفه دینی و انسانی خود را در دفاع از مردم و خلق که خداوند آنان را عیال و خانواده خود اعلام کرده، انجام ندهند، در برابر نسل امروز و فردا هیچ جوابی نخواهند داشت و بزرگترین ضربه را از بدو تاسیس روحانیت شیعه خواهند خورد و به نظرم به جمع شدن بساط روحانیت در حدی بسیار گسترده و بقای حداقلی و بسیار محدود آن در آینده ایران منجر خواهد شد.
اگر روحانیت و مرجعیت شیعه مایل است نقشی در آینده ایران داشته باشد و منادی دین و مذهب تشیع باشد، این نقش به میزانی خواهد بود که روحانیون امروز در کنار مردم معترض و در تنگنای یک حکومت منحط مذهبی گرفتار شده ایران قرار می گیرند و صدای آنان می شوند و جامعه ایران را در عبور از حکمرانی کنونی و رسیدن به حکومتی مردم سالار و دموکراتیک یاری و همراهی می کنند.