• امروز : پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 16 May - 2024
::: 3340 ::: 0
0

: آخرین مطالب

خشونت گریزی در شاهنامه | محمد رسولی آرامگاه فردوسی | محمد رسولی سوگِ اعتراضی و جایگاه زنانگی در شاهنامه و فرهنگ فارسی | محمدحسین مجتهدی حقوق بشر در شاهنامه | محمد رسولی نقش آفرینی زنان در شاهنامه زن در شاهنامه | محمد رسولی افغانستان در شاهنامه | محمد رسولی گفتمان «باید مثل آمریکا و اروپا باشیم» را رها کنیم! | علی مفتح اقدامات شهردار تهران منافع چه کسانی را تأمین می کند؟ اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم! | سعید حجاریان تسلیحات هوش مصنوعی | کیومرث اشتریان وطن فارسی | محمدکاظم کاظمی* شبی با هرات جشنواره بین‌المللی فیلم زنان هرات | الکا سادات* از گسست تا پیوند هنرمندان خطاط هرات و تهران | نیک محمدمستمندغوری* نگاهی به نهادها و نشریه‌های ادبی در هرات از ۱۳۸۰ تا ۱۴۰۲ | افسانه واحدیار* اندیشه‌های اجتماعی خواجه عبدالله انصاری | سعید حقیقی جایگاه هرات در محیط فرهنگی و ادبی تاجیکستان | عبدالله راهنما* شناسنامه انجمن ادبی هرات | نارون رجایی داغ تمنا | سید ابوطالب مظفری از تسبیح تا ترنم | محمدکاظم کاظمی جامی؛ برترین چهره فرهنگی هرات | حسن امین هرات، قلب ادبیات، معنویت و تصوف در افغانستان | مرضیه سلیمانی (خورشید) پیوند هرات با آریانا و ایرانشهر | یحی حازم اسپندیار شاهنامه و هرات | محمد آصف فکرت هروی هرات از نگاه دکتر اسلامی نُدوشن | مهرداد صادقیان ندوشن هرات؛ پیوند دهنده‌ای فرهنگی ملت‌های حوزۀ نوروز | عبدالمنان دهزاد شکستن چندمین استخوان در تحویل سال | خالد قادری* هرات، نقطه‌ وصل در حوزه‌ نوروزستان | اسحاق ثاقبی داراب ظرفیت‌های هرات برای پیوندهای تاریخی حوزه‌ی تمدنی نوروز | محبوب‌الله افخمی* توهمات امارات در مورد بین المللی کردن مسئله سه جزیره ایرانی | کورش احمدی* مناقشه بر حق حاکمیت تاریخی ایران | محمدجواد حق‌شناس شبکه ملی و فراملی موزه خلیج فارس | رضا دبیری‌نژاد* حوضه آبریز خلیج فارس و دریای عمان؛ روستانشینی و پایداری معیشتی | محمدامین خراسانی* برای صیانت از نام خلیج فارس نیازمند عزم ملی هستیم خلیج فارس در آئینه زمان | محمدعلی پورکریمی* حفاظت از نام خلیج فارس جزایر سه‌گانه ایرانی، دسیسه انگلیسی، فراموش‌کاری عربی | محمدعلی بهمنی قاجار خلیج عربی یا خلیج همیشه فارس؟ بر این دو عنوان درنگ کنید | حبیب احمدزاده هژمونی ایرانی خلیج فارس از عهد باستان تا کنون | مرتضی رحیم‌نواز درباره پوشش و لباس زنان در جزیره کیش | مرتضی رحیم نواز جهانی شدن و نقش ژئواکونومیکی منطقه خلیج فارس | مهدی حسین‌پور مطلق خلیج فارس، آبراه صلح و گفتگو | فریدون مجلسی خلاء قدرت و ابهام چهره ژئوپلیتیکی در خلیج فارس | نصرت الله تاجیک درباره روز ملی خلیج‌فارس | محمدجواد حق‌شناس موزه ملی هرات | مرتضی حصاری کتیبه‌های فارسی مسجد ‌جمعه (جامع) هرات | مرتضی رضوانفر مسجد جامع هرات میراثی ماندگار در تاریخ معماری جهان اسلام | علیرضا انیسی معماری در خراسان بزرگ عهد تیموری | ترانه یلدا از چهارسوی هرات تا چهار مرکز دیپلماسی جهان | سروش رهین

0

مهدی تدینی : حزب توده و رابطه با آمریکا

  • کد خبر : 15196
  • 22 آبان 1402 - 12:49
مهدی تدینی : حزب توده و رابطه با آمریکا
حداقل یکی از رؤیاهای توده‌ای‌ها در چهار دهۀ اخیر تمام و کمال ــ حتی شاید ایدئال‌تر از آرزوی آنها ــ تحقق یافته است و آن «دشمنی با آمریکا»ست. از میان انقلابی‌های ۵۷ فقط چپ‌ها بودند که از اول دشمنی با آمریکا را بخشی قطعی از انقلاب می‌دانستند.

حالا که ۴۴ سال از انقلاب گذشته است، می‌توان دربارۀ رؤیاهای حزب توده داوری کرد. طبیعی بود که «کمونیستی» و «سوو˚یتی» (شورایی: شوروی) شدن ایران به این سادگی‌ها تحقق‌یافتنی نبود و به یک مرحلۀ گذار نیاز داشت ــ همان‌طور که لنین با یک مرحلۀ گذار (یعنی حدفاصل انقلاب فوریه تا انقلاب اکتبر) به آن دست یافت. البته با توجه به بیش از هزار کیلومتر مرز مشترک با «برادر بزرگ‌تر» ــ همانا شوروی ــ می‌شد در ایران نیز پروژۀ افغانستان را پیاده کرد. یعنی پس از اینکه چپ‌ها قدرت را در دست می‌گرفتند، می‌شد در مقام صاحب قدرت، از کشور دوست و همسایه و برادر، یعنی شوروی، کمک نظامی طلب کرد و تانک‌ها می‌آمدند به مهمانی سرخ. به همین دلیل یکی از شعارهای همیشگی چریک‌ها این بود که «IRAN WILL BE VIETNAM» (ایران ویتنام خواهد شد). ذهنیت بخش عمدۀ چپ‌ها برای چنین روزی آماده بود ــ و جامعه را هم آماده می‌کرد. اما به هر حال، توده‌ای‌ها که مثل جوانان چریک جوزدگی کمتری داشتند و مناسبات قدرت را بهتر درک می‌کردند، می‌دانستند چنین خیالاتی فعلاً شدنی نیست.

پس باید آرزوها را به شیوۀ تاکتیکی دنبال می‌کردند. در واقع، هدفشان را روی این گذاشتند که سیاست‌های کشور بعد از انقلاب را به گونه‌ای ریل‌گذاری کنند که ایران به مسیر مطلوبشان برود. آن مسیر مطلوب هم چیزی نبود جز همان تبدیل ایران به کشوری کمونیستی و یکی از اقمار شوروی ــ و چه‌بسا تبدیل ایران به «ایرانستان»؛ یعنی مجموعه‌ای از حکومت‌های خودمختار.

حداقل یکی از رؤیاهای توده‌ای‌ها در چهار دهۀ اخیر تمام و کمال ــ حتی شاید ایدئال‌تر از آرزوی آنها ــ تحقق یافته است و آن «دشمنی با آمریکا»ست. از میان انقلابی‌های ۵۷ فقط چپ‌ها بودند که از اول دشمنی با آمریکا را بخشی قطعی از انقلاب می‌دانستند. جریان نزدیک به «جبهۀ ملی» خصومتی با آمریکا نداشت و نهضت آزادی هم با آنکه آشکارا اسلام‌خواه‌تر از جبهۀ ملی بود و رابطۀ بهتری با روحیانیون داشت، در دولت موقت دنبال عادی‌سازی روابط با آمریکا بود. جناح روحانی یک رویکرد ضدآمریکایی یکدست نداشت. روحانیت قطعاً بیشتر ضدکمونیست بود تا ضدآمریکا. تنها چپ‌ها بودند که ضدیت با آمریکا را پیشاپیش و ماهیتاً بخشی از انقلاب ۵۷ می‌دانستند ــ بقیۀ بخش‌ها فقط نگران بودند آمریکا کودتا نکند.

اما بهتر است مثال‌هایی عینی و مستند ذکر کنم.

می‌توان این مرور را از اردیبهشت ۵۸ آغاز کرد. حزب توده در بیانۀ خود در آخر اردیبهشت اعلام کرد «مردم خواهان بسیج نیروها در جبهۀ متحد خلق برای مقابله با امپریالیسم آمریکا هستند.» قضیه از این قرار بود که سنای آمریکا در قطعنامه‌ای به اعدام‌های انقلابی در ایران اعتراض کرده و گفته بود در صورت تداوم این نوع اعدام‌ها «روابط دوستی و نزدیک» بین ایران و آمریکا به خطر می‌افتد. حزب توده از این بیانیۀ سنا به شدت عصبانی شده بود و تندترین بیانیۀ ضدآمریکایی قابل‌تصور را صادر کرد. حزب توده گفته بود این بیانیۀ سنای آمریکا «زوزه تشنج‌طلبان و جنگ‌افروزان و تجاوزگران» و «نمود درددل صهیونیسم» و چه و چه است. حزب توده گفته بود، واکنش‌های دولت موقت کافی نیست! بلکه این‌طور توصیه کرده بود:

«اینک برای قطع امید امپریالیسم، صهیونیسم و ضدانقلاب داخلی باید اقدام کرد. دولت نباید به تهدید اکتفا کند. در مقابل این توهین بی‌پروا و گستاخانۀ امپریالیست‌ها و صهیونیست‌ها، مردم بی‌تابانه در انتظارند که دولت جمهوری اسلامی ایران توددهنی سختی به امپریالیسم جهانخوارِ یانکی بزند.»

 

حزب توده در ادامه به شدت شکایت کرده بود که چرا سه ما پس از انقلاب هنوز قراردادهای ایران و آمریکا لغو نشده است؟! ــ طبعاً بی‌اعتنا به ماهیت این قراردادها و هزینه‌های لغو آن. هدف روشن بود: تیره‌سازی روابط ایران و آمریکا تا کار به دشمنی شدید برسد. برویم جلو…

 

حزب توده در ۲۶ مرداد ۵۸ به مناسبت سالگرد فاجعۀ سینما رکس آبادان بیانیه داد و یادآوری کرد ما بودیم که در نشریۀ «نوید» «این جنایت شاه مخلوع» ــ یعنی آتش زدن سینما رکس ــ را فاش کردیم. و بعد یادآوری می‌کند سلطنت که دفن شد، اما خطر باقی است! خطر چه بود؟ طبعاً آمریکا. در بیانیۀ حزب توده آمده است: «این خطر امپریالیسم، به سرگردگی امپریالیسم آمریکاست که تا وقتی کاملاً از ایران ریشه‌کن نشده، همواره ایران را تهدید می‌کند.» یعنی حزب توده، از یادبود سینما رکس هم به ریشه‌کنی آمریکا می‌رسید.

 

 

نهم آبان ۱۳۵۸، چند روز مانده به اشغال سفارت آمریکا، حزب توده از همه دعوت می‌کند در تظاهرات «عید قربان علیه امپریالیسم آمریکا و انگلیس» شرکت کنند. کمتر کسی می‌دانست قرار است سه چهار روز بعد اتفاقی بیفتند که رؤیای توده‌ای‌ها را تحقق بخشد: اشغال سفارت و سپس قطع رابطۀ همیشگی میان ایران و آمریکا.

طبعاً وقتی این اتفاق افتاد، حزب توده از همه خوشحال‌تر بود و بیانیه‌ای ستایشگرانه صادر کرد و گفت: «حزب تودۀ ایران اشغال سفارت آمریکا، مرکز توطئه علیه انقلاب ایران را تأیید و مذاکرات هیئت نمایندگی دولت موقت با برژینسکی، یکی از توطئه‌گران اصلی بر ضد انقلاب ایران را محکوم می‌کند.» شدت شعف حزب توده از این اتفاق در وصف نمی‌گنجد و فقط باید بیانیۀ سیزدهم آبان ۵۷ را خود بخوانید. فقط چند سطر پایانی بیانیه را ذکر کنم:

«ما، یکدل و یکصدا، همفکر و همقدم، با مردم، مردمی که به پیروی از مشی قاطع ضدامپریالیستی و خلقیِ امام خمینی، رهبر انقلاب ایران، در خیابانهای ایران فریاد می‎زنند «پیروزی نهایی، اخراج آمریکا» معتقدیم که تنها پاسخ قاطع و ضرور به امپریالیسم آمریکا، مبارزه متحد برای ریشه‌کن کردن امپریالیسم، به سرکردگی امریکا، از ایران عزیز ماست. مبارزۀ ما، همراه مردم آگاه و قهرمان ایران، برای نیل به این هدف مقدس ادامه دارد.»

آری، «هدف مقدس» حزب توده، جنگ با آمریکا بود. حال جالب این است که بدانید همین حزب توده، فقط دو روز بعد، پیام تبریکی «به کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی» فرستاد تا شصت‌ودومین سالروز «انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر» را تبریک بگوید و فریاد بزند «استوار باد دوستی دیرین خلق‌های ایران و اتحاد شوروی!» ستایش و مدح و قربان‌صدقه‌ای نیست که در مخیله‌تان بگنجد و در این پیام تبریک نیامده باشد…

در تمام این مراحل، طبعاً حزب توده تا توانست به دولت موقت هم می‌تاخت ــ چرا؟ چون دولت موقت قصد نداشت رابطۀ ایران و آمریکا را به هم بزند (و البته بر کسی پوشیده نیست که بازرگان و یارانش از پیش از انقلاب روابط خوبی با آمریکایی‌ها داشتند و وقتی هم هایزر به ایران آمد، فرماندهان نظامی را ترغیب کرده بود با بازرگان و بهشتی تماس بگیرند). پس از اشغال سفارت آمریکا و سرنگونی دولت موقت، حزب توده همچنان چهارچشمی مراقب بود هیچ‌گونه نزدیکی میان ایران و آمریکا برای حل مشکلات پدید نیاید. بگذارید مثال بزنم:

در بهمن ۱۳۵۸ کنفرانسی موسوم به «کنفرانس وزیران امور خارجۀ کشورهای اسلامی» در پاکستان برگزار شد. شورای انقلاب و وزارت خارجۀ ایران نیز نمایندگانی به این کنفرانس فرستادند. حزب توده، برافروخته و عصبانی، بیانیۀ تندی صادر کرد و به شدت هشدار داد که ایران نباید در چنین کنفرانسی شرکت می‌کرد. در بیانیه آمده بود:

«سرانجام امپریالیسم آمریکا موفق شد با کمک رژیم‌های سرسپردۀ خود مانند سلطان قابوس پادشاه عمان، ژنرال ضیاءالحق رئیس‌جمهور پاکستان، ملک حسن پادشاه مراکش و سران کشورهای تونس، عربستان سعودی و دیگران به توطئۀ خود علیه افغانستان و به منظور انحراف توجه از تدارکات گستردۀ نظامی و تهیۀ مقدمات مداخلۀ مسلحانۀ خود علیه ایران تحقق بخشد.»

این بیانیه در بهمن ماه است… پیش از آن در آذر ماه هم حزب توده مردم را فراخوانده بود برای جنگ با آمریکا آماده باشید. و حتی در بیانیه‌اش گفته بود «باید مردم را همه‌جانبه آماده و تجهیز کرد و در صورت لزوم مسلح نمود». چیز زیادی تا رؤیای ویتنامیزه شدن ایران نمانده بود. (بیانیۀ حزب توده در یکم آذر ۱۳۵۸).

بیانیه‌های حزب توده مملو از همین ادبیات و سیاست است. آخرین نمونه‌ای که می‌توانم مثال آورم، یازدهم بهمن است (فقط سه روز بعد از بیانیۀ ضدآمریکایی قبلی!). این بیانیه به مناسبت انتخابات مجلس بود. حزب «همۀ نیروهای ضدامپریالیستی و خلقی برای شکست نیروهای بسیج‌شدۀ ضدانقلابی و بورژواـ‌لیبرال» را خطاب قرار داده بود. در بیانیه آمده بود:

«امپریالیسم آمریکا، با حمایت کامل امپریالیست‌های اروپای غربی و ژاپن، با حمایت سیاه‌ترین رژیم‌های ارتجاعی جهان مانند اسرائیل، عربستان سعودی، پاکستان، مصر و اندونزی و نظایر آنها می‌کوشد سمتگیری انقلاب ایران را… تغییر دهد. این جبهۀ شیطانی می‌کوشد… به پشتیبانیِ بورژوازی لیبرال [داخلی] که آمادۀ سازش با امپریالیسم گردیده است، به بهانۀ «وای افغانستان»، «وای خطر شوروی»، «وای بلوچستان»، «وای نزدیک شدن کمونیسم به آبهای گرم»، مردم ایران را از خطر اصلی منحرف سازد و شرایط را برای سازش خائنانه با امپریالیسم آمریکا آماده کند.»

خلاصه این بیانیۀ حزب توده این است که آی ایرانیان! مبادا اجازه دهید بورژواها و لیبرال‌ها شما را با آمریکا آشتی دهند! اینک پس از چهار دهه به نویسندگان این بیانیه‌ها تبریک می‌گویم. حداقل این رؤیاهایشان تحقق یافت و ماندگار شد… امروز هم با اطمینان می‌گویم، اگر به فرض محال روزی جمهوری اسلامی هم بخواهد با آمریکا رابطه برقرار کند، اول صدای بازماندگان همین چپ‌ها بلند می‌‎شود. من مرده، شما زنده..

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=15196
  • نویسنده : مهدی تدینی
  • 107 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.