از منظر من این اتفاق پیش دستانه در اسرائیل با آن وسعت می بایست در مقام واکنش صورت می پذیرفت و نه کنش!
اتفاق دیروز متعلق به زمانی بود که ایران در معرض حمله قرار می گرفت و سپس حماس در نقش حامی و برگ برنده بجهت دفاع از کشور بازی را برهم می زد.
اساسا در جهان جدید ابزارها و اهرمها نقش ذاتیشان بازدارندگیست و نه الزاما مورد استفاده قرار گرفتن.
فی المثل بمب های هسته ای بعنوان بازدارنده هایی قوی اساسا برای استفاده نشدن ساخته شده اند.
و حال ابزاری بازدارنده بنام حمله چندوجهی به اسرائیل رسما کارکرد بازدارندگی خود را از دست داد و سوخته شد!
بنظر می رسد جدای از ضربات وارد آمده بر اسراییل آنچه حاصل شد موفقیت نتانیاهو در دستیابی به اهداف ذیل باشد:
تحت فشار گذاشتن آمریکا بجهت حمایت بیشتر از اسرائیل
ترساندن مردمش و ایجاد وفاق مجدد بجهت وجود دشمنی این چنین خونریز
باطل کردن رویکرد کرنش بایدن در قبال ایران و اساسا پایان کار بایدن در ریاست جمهوری با این افتضاح
همراهی مطلق افکار عمومی در ویران کردن نوار غزه
و در نهایت آماده سازی افکار عمومی بجهت وارد آوردن ضربه به ایران
در یک تحلیل شهودی اما روشمند بنظر رد پای روسها را در اقناع ایران بجهت وقوع این عملیات بازهم بتوان دید.روس ها در اوکراین دارند دست و پا می زنند.
تجربه جمال عبدالناصر در درگیری بین مصر و اسراییل نشان داده است روسها با کارت بازی مصر یکبار بازی کردند و چه بسا حالا دنبال آن باشند با کارت بازی ایران از منجلاب اوکراین خارج شوند.
ناتجربه مندی مهلک!
هرآنچه در جنگ یمن دستاورد وجود داشت در این جنگ نیز وجود خواهد داشت.
در نهایت آنچه مهم است وجود تحلیل دقیق میدانی و شناختی از برقراری مجدد«اصل بازدارندگیست».
یعنی اگر این تهاجم بازدارندگی جدید خلق می کند اتفاقی صحیح است و اگر جنگی بزرگ را بروی مردم مظلوم غزه می گشاید و ابعادش چه بسا فراتر برود یقینا«اشتباهی استراتژیک»بوده است.
باید منتظر روزهای آینده ماند.