• امروز : پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 16 May - 2024
::: 3340 ::: 0
0

: آخرین مطالب

خشونت گریزی در شاهنامه | محمد رسولی آرامگاه فردوسی | محمد رسولی سوگِ اعتراضی و جایگاه زنانگی در شاهنامه و فرهنگ فارسی | محمدحسین مجتهدی حقوق بشر در شاهنامه | محمد رسولی نقش آفرینی زنان در شاهنامه زن در شاهنامه | محمد رسولی افغانستان در شاهنامه | محمد رسولی گفتمان «باید مثل آمریکا و اروپا باشیم» را رها کنیم! | علی مفتح اقدامات شهردار تهران منافع چه کسانی را تأمین می کند؟ اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم! | سعید حجاریان تسلیحات هوش مصنوعی | کیومرث اشتریان وطن فارسی | محمدکاظم کاظمی* شبی با هرات جشنواره بین‌المللی فیلم زنان هرات | الکا سادات* از گسست تا پیوند هنرمندان خطاط هرات و تهران | نیک محمدمستمندغوری* نگاهی به نهادها و نشریه‌های ادبی در هرات از ۱۳۸۰ تا ۱۴۰۲ | افسانه واحدیار* اندیشه‌های اجتماعی خواجه عبدالله انصاری | سعید حقیقی جایگاه هرات در محیط فرهنگی و ادبی تاجیکستان | عبدالله راهنما* شناسنامه انجمن ادبی هرات | نارون رجایی داغ تمنا | سید ابوطالب مظفری از تسبیح تا ترنم | محمدکاظم کاظمی جامی؛ برترین چهره فرهنگی هرات | حسن امین هرات، قلب ادبیات، معنویت و تصوف در افغانستان | مرضیه سلیمانی (خورشید) پیوند هرات با آریانا و ایرانشهر | یحی حازم اسپندیار شاهنامه و هرات | محمد آصف فکرت هروی هرات از نگاه دکتر اسلامی نُدوشن | مهرداد صادقیان ندوشن هرات؛ پیوند دهنده‌ای فرهنگی ملت‌های حوزۀ نوروز | عبدالمنان دهزاد شکستن چندمین استخوان در تحویل سال | خالد قادری* هرات، نقطه‌ وصل در حوزه‌ نوروزستان | اسحاق ثاقبی داراب ظرفیت‌های هرات برای پیوندهای تاریخی حوزه‌ی تمدنی نوروز | محبوب‌الله افخمی* توهمات امارات در مورد بین المللی کردن مسئله سه جزیره ایرانی | کورش احمدی* مناقشه بر حق حاکمیت تاریخی ایران | محمدجواد حق‌شناس شبکه ملی و فراملی موزه خلیج فارس | رضا دبیری‌نژاد* حوضه آبریز خلیج فارس و دریای عمان؛ روستانشینی و پایداری معیشتی | محمدامین خراسانی* برای صیانت از نام خلیج فارس نیازمند عزم ملی هستیم خلیج فارس در آئینه زمان | محمدعلی پورکریمی* حفاظت از نام خلیج فارس جزایر سه‌گانه ایرانی، دسیسه انگلیسی، فراموش‌کاری عربی | محمدعلی بهمنی قاجار خلیج عربی یا خلیج همیشه فارس؟ بر این دو عنوان درنگ کنید | حبیب احمدزاده هژمونی ایرانی خلیج فارس از عهد باستان تا کنون | مرتضی رحیم‌نواز درباره پوشش و لباس زنان در جزیره کیش | مرتضی رحیم نواز جهانی شدن و نقش ژئواکونومیکی منطقه خلیج فارس | مهدی حسین‌پور مطلق خلیج فارس، آبراه صلح و گفتگو | فریدون مجلسی خلاء قدرت و ابهام چهره ژئوپلیتیکی در خلیج فارس | نصرت الله تاجیک درباره روز ملی خلیج‌فارس | محمدجواد حق‌شناس موزه ملی هرات | مرتضی حصاری کتیبه‌های فارسی مسجد ‌جمعه (جامع) هرات | مرتضی رضوانفر مسجد جامع هرات میراثی ماندگار در تاریخ معماری جهان اسلام | علیرضا انیسی معماری در خراسان بزرگ عهد تیموری | ترانه یلدا از چهارسوی هرات تا چهار مرکز دیپلماسی جهان | سروش رهین

3

در مکتب ماندلا، غایت سیاست، قدرت نبود | جاوید قربان اوغلی

  • کد خبر : 12155
  • 30 بهمن 1401 - 13:56
در مکتب ماندلا، غایت سیاست، قدرت نبود | جاوید قربان اوغلی
در سال ۱۹۶۴ ماندلا در جریان محاکمه سران کنگره ملی، در آخرین جملات دفاعیه طولانی که خود آن را به عهده داشت. پس از رد صلاحیت دادگاه و اتهامات رژیم آپارتاید خطاب به قاضی پرونده و جهانیان که این محاکمه را از طریق رسانه‌ها دنبال می‌کردند، گفت:

موضوعی که در این مقاله بدان خواهم پرداخت، در واقع پاسخ به دو پرسش و ارائه تصویری از نتیجه آن در رفتار و عمل سیاسی «نلسون ماندلا» یکی از چهره‌های ماندگار در عرصه سیاسی جهان است.

نخستین پرسش آن است که ماندلا چگونه ماندلا شد؟ عناصر شکل دهنده شخصیت وی چه بود؟ چه عواملی یک کودک روستایی، کارگر معدن، وکیل سیاه پوست، بنیانگذار و رهبر شاخه نظامی کنگره ملی آفریقا، ۲۷ سال زندانی سیاسی و نهایتا رییس جمهور اولین دولت غیر نژادی در آفریقای جنوبی را به رهبری پر آوازه و بی‌بدیل در جهان تبدیل کرد؟ به بیان دیگر و در واقع شخصیت ماندلا در جامعه‌ای که در آن ارزش‌های الهی و والای انسانی حاکم باشد، رشد نیافت؛ بلکه در باتلاق متعفنی به نام آپارتاید شکل گرفت و تبدیل به تاریخ‌سازترین انسان یکصدسال اخیر شد.

پرسش دوم این است که این ویژگی کاریزماتیک ماندلا را چگونه باید تحلیل کرد؟ تا جایی که برای رهبران جهان و روسای جمهور کشورهای دیدار با ماندلا و گرفتن عکس با او افتخار باشد

در پاسخ به پرسش اول، از دیدگاه من، سه عامل در شکل گیری شخصیت ماندلا نقش داشت:

عامل اول، ارزش‌های قبیله‌ای است که ماندلا در هجده سال نخست زندگی‌آن را تجربه و با آن‌ها زندگی کرده است. ماندلا در ۱۸ جولای سال ۱۹۱۸ در روستای کوچک موزو در قبیله تمبو متولد شد. این روستا بخشی از ناحیه امتاتا در منطقه‌ای به نام ترانسکی قرار دارد. این منطقه که به قول ماندلا وسعت آن معادل خاک سوئیس است، موطن قوم خوسا است که قبیله تمبو بخشی از این قوم به شمار می‌رود. زمین‌های این قبیله در دوران آپارتاید مانند تمامی سرزمین آفریقای جنوبی تحت حاکمیت مهاجران سفید پوست بود که از سال ۱۶۵۴ به بعد زمین‌های بومیان را با کشتار بی‌رحمانه افراد بومی به تصرف خود در آورده بودند. «گادلا هنری مفاکانیسو» پدر ماندلا که بر اساس «اصل وراثت و آداب و رسوم قبیله‌ای» ریاست روستای موزو را به عهده داشت، پس از سرپیچی از حضور در دفتر رئیس انگلیسی دیوان محلی در جریان یک مشاجره و اختلاف قبیله‌ای، از ریاست قبیله موزو عزل شد. ماندلا می‌گوید؛ پدرش که دارای یک حس سرسختی و آشوبگری و غرور بود «که من در آن را در خودم تشخیص می‌دهم»، در پاسخ به احضاریه مقام مسئول دیوان محلی به او پیغام داده بود که «من نزد شما نخواهم آمد و هنوز در حال آماده ساختن خود برای نبرد هستم». به این ترتیب پدر ماندلا که طبق استاندارهای آن زمان نجیب زاده‌ای ثروتمند بود، مقام و ثروت خود را از دست داد. مادر ماندلا که یکی از چهار همسر پدر با مجموع سیزده فرزند بود، پس از عزل همسرش از مقام ریاست روستا، به دلیل شرایط سخت زندگی به روستای «کیونو» نقل مکان می‌کند تا از حمایت دوستان و خویشان برخوردار شود. ماندلا در نه سالگی پدر را از دست داد و مادرش او را به «مکهکزونی» مرکز تمبولند نزد رئیس بزرگ «پادشاه جونگینتابا دالیندیبو» می برد تا تحت سرپرستی و قیمومیت پادشاه جونگیتابا که به دلیل نقش پدرش در به سلطنت رسیدن وی، ماندلا را به فرزندخواندگی قبول کرده بود، قرار گیرد. در این دوران از زندگی است که ماندلا با ارزش‌های رهبری قبیله، تعامل او با مردان که مبتنی بر اقناع مردم و استفاده از استماع آرای همگان در پیشبرد امور قبیله است، آشنا می‌شود. ماندلا در شرح زندگی خود به وضوح از ارزشهای والای قبیله و تاثیرات آن بر شکل گیری شخصیت خود سخن می‌گوید. توصیف این دوره از زندگی در زبان ماندلا نمایانگر نقش افسونگر ارزش‌های حاکم بر قبیله و رهبری آن بر شکل گیری شخصیت اوست و اعتراف می‌کند که به عنوان یک رهبر، همیشه همان اصولی را دنبال کرده است که رئیس بزرگ در مکهکزونی دنبال می‌کرد.

  • جستارهایی از آموزه‌ها در فرهنگ آفریقائیان (ارزش‌های انسانی در نظام قبیله‌ای آفریقا)
  • واژه ابونتو Ubuntu در فارسی به برادری ترجمه شده است. این واژه در فرهنگ تمبو «شبکه پیجیده انسانی» است که بر اساس آن همه افراد قبیله به یکدیگر متصل شده و از یکدیگر جدایی ناپذیرند. در این فرهنگ «من» همیشه از «ما» پایین‌تر است.
  • ارزش‌های نظام قبیله «جوگینتابا» با حق رهبری به دنیا آمده بود اما به عنوان خادم مردم نیز تلقی می‌شد. رهبری یک مزیت بود. در این نظام، روش رهبری بیشتر گوش دادن به سخنان دیگران و رسیدن به اتفاق نظر در قبیله بود.
  • در مجالس دربار تمامی مردان روستا جمع می‌شدند و همه آنان حق صحبت داشتند. این سنت رییس بود که پیش از طرح ایده خود، به دیدگاه‌های جامعه و مشاورین خود گوش دهد. در پایان جلسه نیز دیدگاه‌هایی که مطرح شده بود را به صورت خلاصه جمع‌بندی و ذکر می‌کرد.
  • پادشاه جاه طلب بود اما اجازه نمی‌داد تمایلاتش بر خواسته‌های جامعه غلبه کند.
  • در فرهنگ زولوها ضرب المثل است که می‌گوید: انسان به واسطه انسان‌های دیگر می‌تواند انسان نامیده شود.

عامل دوم که در شکل‌دهی به شخصیت ماندلا موثر بود، آشنایی‌او با نوع تربیت اروپایی است. ماندلا در هفت سالگی غسل تعمید داده شده و به فرقه متدیست مسحیت گرویده و به این ترتیب وارد مدرسه می‌شود. خانم «مدینگین» معلمه او که یک بانوی مسیحی متدیست بود، نام انگلیسی «نلسون» را بر او می‌گذارد که ظاهرا برگرفته از نام «لرد نلسون» ناخدای بزرگ انگلیسی می‌باشد. توصیف ماندلا از این بازه زمانی علی الخصوص زندگی در مکهکزونی مرکز تبلیغات کلیسای متدیست تحت قیمومیت جوگینتابا حکایت از آن دارد که او تحت تاثیر نظم، انضباط و باور به علم و دانش اندوزی و به طور خلاصه سبک زندگی در آن دوره بوده است. ماندلا حتی در سال‌های پس از آزادی در بیان شیفتگی خود به ارزش‌های لیبرال دمکراسی غربی ابایی به خود راه نداد.

ریچارد استنگل (Richard Stengel) که سه سال با ماندلا زندگی کرد، غذا خورد، در سفرهای متعدد او را همراهی کرد، بندکفش‌هایش را بست، کرواتش را مرتب کرد و ساعات طولانی را به گفتگو با او در زمینه کار و زندگیش گذراند و در نگارش کتاب خاطرات با او همکاری داشت، تعبیر زیبایی از شخصیت ماندلا دارد. او می‌گوید؛ شخصیت نلسون ماندلا «تلفیقی از جلال و شکوه آفریقایی و اشرافیت بریتانیایی» است. ماندلا یک جنتلمن دوره ویکتوریاست که لباده ابریشمی سنتی آفریقایی به تن کرده است. رفتار موقرانه را در دوران تحصیل در مدارس مستعمراتی انگلستان فرا گرفته است.

سومین عامل، مربوط به دوره‌ای است که ماندلا در ژوهانسبورگ و کار در معدن واقعیت‌های تلخ تبعیض نژادی جامعه و شرایط حاکم بر جامعه‌ای را که در آن زندگی می‌کند، در می‌یابد و با جنبش‌های مدنی و اعتراضی علیه تبعیض نژادی آشنا می‌شود. از این تاریخ به بعد است که ماندلا به یک مبارز آزادیبخش، چریک فراری و «رازیانه سیاه» تبدیل می‌شود که مدام در حال فرار از دست ماموران حکومتی است تا جاییکه مجبور است در پاسخ به احساسات کودکانه و پرسش پسر خردسال خود «ثمبی» که از علت حضور اندک پدر در منزل را با مادرش سوال می‌کند، بگوید من پدر همه فرزندان آفریقای جنوبی هستم. ماندلا بهای سنگینی را برای این انتخاب می‌پردازد و آن نه گرفتار شدن به دست دژخیمان آپارتاید و زندان که، جدایی همسر و مادر سه فرزندش به دلیل شرایط زندگی مبارزاتی مخفی اوست.

ماندلا از هریک از این عناصر سه‌گانه درس‌هایی را آموخت و در واقع شخصیت او ترکیبی موزون، متوازن و قوام یافته از این سه عامل است. با این همه، شخصیت اصلی ماندلا که جهان را مفتون خود کرد، دردوران ۲۷ساله زندان متجلی شد. در واقع مهم‌ترین فراز شخصیت ماندلا در این دوران درخلال مبارزه، بازداشت، محاکمه و زندان جزیره روبن، شکل گرفته است. به تعبیر دیگر بذرهایی که در محیط‌های سه‌گانه در وجود او کاشته شده بود، در زندان پرورش یافت و از او انسانی تمام عیار به جامعه تحویل داد تا به قول سعید حجاریان «جهاد با نفس او را تا حد یک عارف واصل بالا برد و آنقدر روح خود را صیقلی کرد که توانست به منزل تجلیه برسد». نامه‌های ماندلا از زندان به همسر، دختران و دوستان سرشار از مفاهیم انسانی و بعضا عرفانی است.

در پاسخ به سوال دوم اما، تصویری که عموما از ماندلا عرضه شده و جهان او را با این بعد از شخصیت می‌شناسد؛ ماندلا انسانی اهل تسامح و رهبر و سیاستمداری اهل مدارا است که هیچ نسبت و پیوندی با خشونت ندارد. این چهره‌ای است که از ماندلا در جهان مطرح می‌شود و البته بی‌تردید مهمترین و تاثیر گذار‌ترین و بارزترین ویژگی بعد شخصیت ماندلاست. اما نمی‌توان تنها این وجه از شخصیت وی را برجسته کرد و از فراز‌های دیگر زندگی او غفلت کرد. اتفاقا ارزش‌های متعالی این بعد از شخصیت ماندلا زمانی روشنتر می‌شود که بدانیم او بنیانگذار و رهبر سازمان نظامی کنگره ملی آفریقا،

امخونتو وی سیزه (Umkhonto we Sizwe) پس از سیر و سلوکی عارفانه (نه صوفیانه) در ترکیبی از ایده‌آل‌های جوانی و عقلانیت دوران بلوغ فکری و درک واقعیت‌هایی جامعه خود، به ماندلایی تبدیل می‌شود که با زندانبان خود نیز با شیوه‌ای که رسول الله پس از فتح مکه با ابوسفیان کرد، رفتار می‌کند. ماندلا خود توضیح می‌دهد که چگونه در سال ۱۹۶۰ پس از مباحثه‌ای طولانی «آلبرت لوتولی» توانست رهبر وقت کنگره کنگره ملی آفریقا و دیگر کادرها را قانع کرد که مبارزات مدنی برای وادار کردن رژیم به انعطاف و پاسخ به مطالبات مردم کافی نیست. ماندلای جوان ضرورت روی آوردن به «مبارزه مسلحانه» با رژیم آپارتاید را مطرح کرد و متعاقبا با تاسیس سازمان مخفی کنگره خود رهبری ان را در دست گرفت.

سال‌ها بعد وی توضیح داد که عملکرد نظام آپارتاید در آن دوره و به خصوص پس از کشتار معروف «شارپ ویل» راه‌های ادامه مبارزات مدنی را مسدود کرد و ما وادار شدیم که به گونه دیگری رفتار کرده و برای تغییر رفتار رژیم به خشونت متوسل شویم. ماندلا در موارد بسیاری تاکید کرده که اهل خشونت نیست و اجبار توسل به آن به خاطر شرایطی است که نظام آپارتاید بر مردم و مبارزان تحمیل کرده بود.

مجموعه این عناصر، درس‌های ارزشمندی چون حاکمیت ارزش‌های انسانی در نظام‌های قبیله‌ای به ماندلا آموخته بود. تاثیراتی که اولیور تامبو و والتر سیسیلو به‌عنوان دو تن از مبارزان ضدآپارتاید بر او گذاشتند از دیگر فراز‌های زندگی و شکل گیری شخصیت ماندلا است. او در بیان این تاثیرات می‌گوید؛ از اولیورتامبو، کنترل هیجان و احساسات، شکیبا بودن در کارها و تصمیم‌گیری‌ها و از والتر سیسیلو مصلحت‌اندیشی و واقع‌گرایی، اهمیت دادن به نظر دیگران و مصالحه با رقبا را یاد گرفته‌است.

  • سه فراز تاریخی زندگی ماندلا

برای ارائه تصویر روشن‌تری از شخصیت ماندلا، به طور اجمال به سه فراز از زندگی سیاسی این شخصیت تاثیر گذار اشاره می‌کنم.

۱ـ دفاعیه در جریان محاکمات ریونیو

در سال ۱۹۶۴ ماندلا در جریان محاکمه سران کنگره ملی، در آخرین جملات دفاعیه طولانی که خود آن را به عهده داشت. پس از رد صلاحیت دادگاه و اتهامات رژیم آپارتاید خطاب به قاضی پرونده و جهانیان که این محاکمه را از طریق رسانه‌ها دنبال می‌کردند، گفت:

«من سراسر زندگیم را وقف مبارزه مردم کرده ام. علیه حاکمیت سفید پوستان جنگیده‌ام و بر ضد سلطه سیاه پوستان مبارزه کرده‌ام. من همواره آرمان یک جامعه دمکراتیک که در آن همه مردم با امکانات برابر در کنار هم زندگی کنند را گرامی داشته‌ام. این آرمانی است که امیدوارم به خاطر آن زنده بمانم و به آن دست یابم». اما در صورتی که ضروری باشد، آماده‌ام در راه تحقق این آرمان جان خود را فدا کنم».

تقدیر چنین رقم زده بود که ۳۰ سال پس از این دفاعیه تاریخی، آن چریک فراری و رازیانه سیاه زنده مانده و بر رفیع‌ترین قله کشورش تکیه زند. او به آرمانی که برای آن به مبارزه برخاست و جامعه دموکراتیکی را بنا نهاد که در آن سفید و سیاه در کنار هم زندگی کرده و به داشتن رییس جمهوری چون ماندلا افتخار کردند

۲ـ مذاکره با رژیم آپارتاید در زندان

در سال ۱۹۸۴ رژیم آپارتاید با اوج گیری اعتراضات و مبارزات در داخل و فشارهای جهانی و خروج از بن بست، وادار می‌شود که در زندان با ماندلا به مذاکره بپردازد. او در مقابل امتیازاتی که رژیم به او پیشنهاد می‌کند بسیار غیر منعطف و سختگیر است. با صلابت آزادی مشروط خود را رد می‌کند. اما مشی ماندلا در خصوص نظام سیاسی آینده آفریقای منعطف و دوراندیشانه است. با وجود آگاهی مخالفت همرزمانش در کنگره ملی و دیگر احزاب سیاسی و مبارزان از یک سو و غلیان احساسات هموطنانش علیه مهاجران سفید پوستی که سرزمین و ثروت‌های آنان را غصب و به مدت ۳۵۰ سال به غیر انسانی‌ترین شکل ممکن بومیان محلی را تحت ظلم و ستم و قساوت آن‌ها قرار دادند، پذیرفت که در آفریقای جنوبی جدید، سفید پوستان در اداره کشور مشارکت داشته باشند و وقتی به حکومت رسید نیز به رغم مخالفت نزدیکترین دوستان و حتی همسرش، به این توافق پایبند ماند.

۳ـ مخالفت با ریاست کشور

در سال ۱۹۹۴ دوستان نزدیک و کادر رهبری کنگره ملی از او می‌خواهند تا ریاست کشور را در آفریقای جنوبی پسا آپارتاید به عهده گیرد. ماندلا با قاطعیت با این پیشنهاد مخالفت می‌کند. پس از اصرار دوستان نزدیک مانند والتر سیسولو و رهبر وقت کنگره ملی اولیور تامبو پیشنهاد آنان را مشروط به اینکه یک دوره بیشتر نباشد، می‌پذیرد.

  • سیره ماندلا در سیاست ورزی و حکمرانی

ویژه‌گی‌های ماندلا پس از حدود چهار دهه مبارزه، پیروزی، کسب قدرت و دستیابی به اوج قله محبوبیت درس آموزش، برترین فراز زندگی اوست. موضوعی که به ندرت در مکاتب فلسفه سیاست و زندگی رهبران جهان می‌توان آن را مشاهده کرد.

برخی از این ویژه‌گی‌های جاودانه را اجمالا اینگونه می‌توان فهرست‌وار بیان کرد.

  • ترک قدرت در اوج محبوبیت

ماندلا زمانی از قدرت دست کشید و عطای ریاست را به لقایش بخشید که در اوج محبوبیت داخلی و خارجی قرار داشت. ریچارد استنگل گفته بود: «اگر ماندلا می‌خواست، می‌توانست تا آخر عمر رئیس جمهور آفریقای جنوبی باشد». ولی این مبارز آزادی خواه در اوج اقتدار و محبوبیت به قدرت پشت کرد تا الگو و اسوه برای رهبرانی شود که خلعت حکومت را بر تن خود زیبنده می‌بینند و آن را رسالتی الهی بر دوش خود تلقی می‌کنند. مسولیتی از جانب پروردگار عالم در نظامهای دینی و رسالت تاریخی در رژیم‌های باصطلاح خلقی و البته لذت و حلاوت قدرت در نظام‌های استبدادی.

ماندلا از همان آغازین روز پیروزی و رهایی ملت از غل و زنجیر آپارتاید، به قدرت پشت کرد.

در مقابل اصرار دوستان و خواست ملت، ریاست بر کشور را مشروط به اینکه فقط یک دوره ۵ساله (بر اساس قانون اساسی) باشد، پذیرفت. او حتی قبل از پایان دوره ریاست جمهوری در گرد همآیی سراسری کنگره ملی آفریقا داوطلبانه از ریاست حزب کناره گیری کرد تا بر اساس سنت قانونی رییس جدید حزب اکثریت رهبری کشور را عهده دارشود.

  • رهبر همه مردم

ماندلا خود را رهبر همه مردم آفریقای جنوبی می‌دانست و به راستی هم اینگونه بود. او علیرعم رنگ پوست و ۵۰ سال مبارزه برای رهایی از سیاهان از سلطه رژیم آپارتاید که سفید پوستان مهاجر اروپایی آن را ساخته بودند، خود را رهبر همه مردم آفریقای جنوبی، اعم از سیاه، سفید، رنگین پوست و مسیحی، مسلمان، بودایی، یهودی، آنیمست، و کنگره ملی آفریقا، حزب کمونیست و اتحادیه کارگران ومعدنچیان، حزب ملی و…همه احزاب رسمی کشور که بر اساس قانون اساسی فعالیت می‌کردند، می‌دانست. چتر رهبری او بر اساس قانون بر سر همه آحاد ملت و احزاب و گروههای سیاسی و اجتماعی گسترده بود.

دفاعیه تاریخی ماندلا در سال ۱۹۶۴، زمانی که به عنوان رهبر شاخه نظامی مخفی کنگره ملی آفریقا «نیزه ملت»، در دادگاه ریونیا ژوهانسبورگ به جرم خیانت به کشور محاکمه می‌شد، نمایانگر اعتقاد او به این آرمان است.

  • عفو کن ولی فراموش نکن

این عبارت معروف ماندلا در کاخ باکینگهام انگلیس، بزرگترین حامی رژیم آپارتاید، بود. تردید نباید کرد که رژیم آپارتاید، خشن‌ترین، بی‌رحم‌ترین و البته کریه‌ترین شکل حکومتی بود که از سال ۱۹۵۴ به صورت رسمی بر آفریقای جنوبی حکومت کرد. تا قبل از این تاریخ و در طول ۳۵۰ سال اسکان سفید پوستان مهاجران اروپایی، استعمار اینگونه چهره کریه خود را به نمایش نگذاشته بود. از زمان قانونی شدن و رسمیت یافتن آپارتاید، سیاهان در سرزمین خود بردگانی بودند که سفید پوستان هرکاری که می‌خواستند با آنان می‌کردند. این جملات را ماندلا در توصیف شرایط زندگی سیاهان بیان کرده است.

«یک کودک آفریقایی در بیمارستان ویژه سیاهان متولد می‌شود، اتوبوس ویژه سیاهان را سوار می‌شود، در مناطق ویژه سیاهان زندگی می‌کند، و اگر اصلا به مدرسه برود در مدارس ویژه سیاهان درس می‌خواند. وقتی بزرگتر شد شغلهای ویژه سیاهان را بر عهده می‌گیرد، خانه‌ای در شهرکهای ویژه سیاهان اجاره می‌کند، سوار قطارهای ویژه سیاهان می‌شود و هر سفید پوستی در هر لحظه‌ای از روز و شب حق دارد جلوی او را بگیرد و به او دستور دهد که برگه عبور و پاسپورت مخصوص را به او نشان دهد و خودداری از اینکار به معنی دستگیر شدن و به زندان افتادن است».

او در باره شرایط زندان‌ها هم چنین می‌گوید:

«در ساعت هفت و ربع ما را به سلول کوچکی بردند که یک سوراخ فاصلاب کوچک در کف آن بود و فقط از بیرون سلول می‌توانستند آن را باز کنند. به ما پتو، غذا و آب ندادند. آن سوراخ مرتب بسته می‌شد و بوی تعفن اتاق تحمل ناپذیر بود».

ماندلا در آستانه برگزاری اولین انتخابات آزاد در سخنرانی خود در اجتماع مردم گفت:

«به سفید پوستهای حاضر می‌گفتم که به آن‌ها نیاز داریم و نمی‌خواهیم که کشور را ترک کنند. آن‌ها نیز مثل ما تبعه آفریقای جنوبی بودند و این کشور سرزمین آن‌ها هم بود. من در بیان چهره وحشتناک آپارتاید هیچ ملاحظه‌ای را نمی‌کردم، اما بارها و بارها گفتم که باید گذشته را فراموش کنیم و فکر خود را روی ساختن آینده‌ای بهتر برای همه متمرکز نماییم».

  • سازگاری اخلاق و سیاست

برای ماندلا ملکه اخلاق راهنمای سیاست بود و او این فضیلت را با خمیر مایه وجودش عجین کرده بود. این اکسیر بود که از ماندلا یک جوانمرد در سیاست ساخت تا جایی که بقول خود «من حتی در زمان کودکی در شکست دادن رقبای خود طوری عمل می‌کردم که غرورشان جریحه دار نشود».

برای ماندلا «تجربه» اساس رهبری است و تعهد در برابر مردم بر وفاداری نسبت به یک نفر ارجحیت دارد و «هیچ چیز به این اندازه خطرناک نیست که رهبر تقاضایی را مطرح کند که می‌داند عملی نخواهد شد. اینکار باعث می‌شود که امید‌های کاذبی در میان مردم بوجود آید».

این مطلب را با تعهد اخلاقی ماندلا برای ساختن جهانی عاری از ظلم و نابرابری به پایان برده و از اساتید ارجمند و پژوهشگران متعهد عاجزانه درخواست می‌کنم که در این زمانه که مروت و جوانمردی و اخلاق در سیاست به در نایابی تبدیل شده و تخم کینه ونفرت در دل‌ها کاشته می‌شود اندیشه‌های اسوه‌های اخلاق در سیاست را نشر دهند و به سیاستمداران بیاموزند که این کلام ماندلا را آویزه گوش کنند:

«من این نکته را بهتر از هر چیزی می‌دانستم که درست همانگونه که ستمدیدگان باید آزاد شوند، ظالمان نیز باید آزاد گردند. مردی که آزادی مرد دیگری را از او می‌گیرد، خودش اسیر تنفر و در پشت میله‌های تعصب و کوته اندیشی گرفتار است. من اگر آزادی فرد دیگری را از او می‌گیرم، واقعا آزاد نیستم و قطعا وضعیت من مشابه وقتی است که آزادی مرا از من گرفته باشند».

  • شجاعت ـ عقلانیت و شفقت

ویژگی دیگر برجسته این مرد بزرگ «شجاعت در کنار عقلانیت و شفقت» بود. ماندلا جملات و عبارات بسیار نغری در مورد این ویژگی‌ها بیان می‌کند که در این مقاله مختصرفرصتی برای شرح آن نیست. به دو جمله بسنده می‌کنم.

«سیستم آپارتاید زخمی عمیق و پایا بر پیکر من و مردم من بر جای گذاشت. التیام پیدا کردن این زخم‌ها سالهای بسیار و حتی نسل‌ها به طول خواهد انجامید. اما این ده‌ها سال ظلم و ستم و بیرحمی یک تاثیر جانبی دیگر نیز داشت و آن، این بود که افرادی چون اولیور تامبو، والتر سیسولو، رییس لوتولی، یوسف دادو، برام فیشر و رابرت سوبوکوه –مردانی با شهامت، دارای عقل و درایت و شفقت فوق العاده که شاید هیچگاه نظیر آن‌ها را دوباره نخواهیم یافت- به جامعه عرضه کرد. احتمالا برای بوجود آمدن چنین شخصیتهای والایی، آن ظلم و استبداد بی‌مانند نیز لازم است. کشور من از نظر مواد معدنی و سنگهای قیمتی که در زیر خاک نهفته غنی است، اما من همیشه به این حقیقت واقف بوده‌ام که بزرگترین ثروت آن، همان مردم این کشورند که از خالصترین الماس‌ها پاکتر و بهترند».

ماندلا از مقاومت مردان و زنان کشورش در برابر شکنجه‌های رژیم آپارتاید به معنای شهامت پی برده بود. ولی:

«من آموختم که شهامت به معنی وجود نداشتن ترس نیست، بلکه غلبه بر آن است. . مرد شجاع آن کسی نیست که احساس ترس نمی‌کند، بلکه کسی است که بر آن چیره می‌شود».

سید محمد خاتمی در مصاحبه‌ای رفتار ماندلا را با سیره رسول الله در واقعه فتح مکه مقایسه کرده و گفته بود: «من بنای مقایسه ندارم و جای مقایسه هم نیست، اما رفتار ماندلا پس از پیروزی را می‌توان با رفتار پیامبر اسلام پس از فتح مکه مقایسه کرد». این عبارت، شاید عمیق‌ترین و زیباترین تعبیر درباره شیوه سیاست ورزی و حکمرانی نلسون ماندلا است که قرابت رفتار ماندلا با شخصیت بزرگ و وجود مبارکی چون پیامبر اکرم (ص) تشخیص داده است.

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=12155
  • نویسنده : جاوید قربان اوغلی
  • منبع : هفته‌نامه نیم‌روز
  • 19 بازدید

نوشته ‎های مشابه

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.