• امروز : چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳
  • برابر با : Wednesday - 24 April - 2024
::: 3285 ::: 0
0

: آخرین مطالب

تقابل نظامی اسرائیل و ایران: پیامدها و راه حل‌ها | سید حسین موسویان آیین نوروز دوای درد افغانستان | حسین دهباشی ردپای نوروز در ادبیات داستانی | محمد مالمیر سبزی پلو با ماهی | مرتضی رحیم‌نواز بهداشت و تغذیه در تعطیلات مراسم نوروز باستانی | گلبن سهراب شهر نوروزانه | بهروز مرباغی تئاتر و بهار، تلاشی برای زدودن زشتی و پلشتی | مجید گیاه‌چی نوروز در رادیو ایران زمستان به پایان رسیده است… | محمود فاضلی اهمیت پاسداری از جشن نوروز در افغانستان | محمدصادق دهقان پارسه، تخت‌گاه نوروز | مرتضی رحیم‌نواز نوروز، جشن بیداری | جعفر حمیدی بازشناسی نمادهای انسانی نوروز | مرتضی رحیم‌نواز آن روزگاران | ساناز آریانفر سیمای جهانی نوروز ایرانی | مرتضی رحیم‌نواز آداب و رسوم نوروزیِ تاجیکان | دلشاد رحیمی* نظام اسطوره‌ای نوروز | مرتضی رحیم‌نواز نوروز و دیپلماسی میراث فرهنگی | رضا دبیری نژاد تحویل سال و تغییر احوال | محمدجواد حق شناس نمادشناسی سفره هفت‌سین و نوروز | مرتضی رحیم‌نواز حال و هوای عید در تاجیکستان | عباس نظری کارت تبریک عید | مجید جلیسه نوروز، فرهنگِ هویت‌ساز | فریدون مجلسی شکوهِ هرات، در فراسوی گستره ایران فرهنگی نوروز، جشن رستاخیز آئین‌های پیشوار نوروزی | ندا مهیار نوروز و آیین‌های نمایشی نوروزی سیاست همسایگی در نوروزستان | سید رسول موسوی پوتین قادر نیست جنبش رهبر مخالفان را خاموش سازد | آندره ئی سولداتوف . ایرینا بروگان (ترجمه: رضا جلالی) جشن آتش‌افروزان | مرتضی رحیم‌نواز عامل قدرت چین نه فناوری که خبرچین ها هستند | مین شی پی (ترجمه: رضا جلالی) روسیه آینده خود را می سوزاند | آندره ئی کولسینیکوف (ترجمه: رضا جلالی) جایگاه نقاشی‌خط را اثر مشخص می‌کند تئاتر شهر، حریم ذهنی می‌خواهد نه حریم شهری | مرتضی رحیم‌نواز سنگ زیرین آسیاب | فرشاد مومنی در چشم برادر | محمد کریمی* ماجراهای ما یک نفر | محمد امین کریمی* دنیا یالان دنیادی | الهه کریمی* بابا حسن | الهام کریمی* رویای حزبی از جنس اکثریت مردم، حزب عدالت ایران | بهزاد کاظمی سربلند در عرصه‌های گوناگون | محمود کاشانی چشمی و چراغی که بود| علیرضا فخیمی* جانِ جان برکف ما | طاهره فخیمی* فراتر از وکیل | محمد حسین زارعی مرد خدا، عمل و تواضع | حسین راغفر یکی مرد بود اندر آن روزگار | دادبه دادمهر دوست‌دار دوست‌داشتنی | سیدعلی جزایری حضور سبز حاج آقا | امیرحسین انصاری‌مهر* آرمانگرایی انقلابی | مجتبی امیری زیست رشک برانگیز | محمد اسدی‌نژاد

1

اسفندیار عبداللهی: خواجه هم می‌داند!

  • کد خبر : 6171
  • 12 آذر 1401 - 23:28
اسفندیار عبداللهی: خواجه هم می‌داند!
برخلاف برخی که مسئولان را ناآگاه و بی‌خبر می‌دانند، نگارنده معتقد است، مغز مرکزی نظام کاملا باهوش است، اما معطوف به نتیجه (نفع تفکر غالب و برتر)، که با تحلیلی خاص، نتیجه‌ دلخواه خود را از آن بگیرد. اما مردمی با خصوصیات و ویژگی‌های ذکر شده به قدرت خود آگاه هستند، حریف را دست کم نمی‌گیرند، به راحتی به هیچ شخص و گروه و تبلیغاتی اعتماد نمی‌کنند، به روز هستند و مسلح به رسانه و رفتار ژله‌ای و غیر قابل مهندسی شدن هستند. پس بخوان حدیث مفصل از این مجمل.

در نحوه مواجهه نظام‌های سیاسی ایران معاصر با اعتراضات، نارضایتی‌ها و مطالبات مردم، جمهوری اسلامی یک تفاوت عمده با رژیم شاهنشاهی دارد. (در مثل مناقشه نیست) مردم ایران نیز در این مقطع از تاریخ، با ایرانیان دهه‌های ۵۰ و ۶۰ متفاوتند.

توده‌های قبل از انقلاب در «اصل ندانستن» شبیه به حکام خود بودند و مردم این دوره در «اصل دانستن» شبیه به نظام حاکم هستند.

بررسی شباهت‌های مردم هر دوره با نظام حاکم و همچنین تفاوت‌های مردم و نظام حاکم با مردم و نظام سابق، به بحث ما کمک می‌کند و نگارنده معتقد است، توجه به این مقایسه به اندازه‌ای مهم است که می‌تواند در اتخاذ تصمیماتی برای تهیه نقشه راه و تصمیم‌گیری‌های مهم، مورد توجه قرار گیرد.

اگر خاطر مبارک خوانندگان عزیز باشد، محمدرضا شاه چند ماه قبل از اینکه تصمیم به خروج از ایران بگیرد، در یک سخنرانی رسمی گفت: «صدای انقلاب شما را شنیدم» و وعده داد اصلاحاتی را در دستور کار قرار دهد.

سخنی که بسیاری از کارشناسان اذعان کردند، «دیر گفته شد». شاه دیر صدای مردم شنید، چون اِشراف کاملی به اوضاع نداشت و واقعا نمی‌دانست زیر پوست شهرها چه می‌گذرد، حالا یا به دلیل گزارش‌های غلط عواملش یا به دلیل عدم شناخت قدرت رهبری رهبران مذهبی، عرفی و تشکیلاتی آن زمان. او زمانی خطر را حس کرد که دیگر وقت از دست رفته بود و نه مردم که رهبران انقلاب، نقد خود را به نسیه نمی‌دادند.

اما مردم (توده‌ها یا عوام) چون امواجی خروشان که باد انقلاب آن‌ها را به جهت دلخواه هدایت می‌کرد هم نمی‌دانستند چه خبر است و چه می‌خواهند. در حالی که رهبران انقلاب می‌دانستند چه می‌خواهند.

توده‌ها می‌دانستند شاه را نمی‌خواهند اما همزمان نمی‌دانستند از انقلاب و سقوط شاه چه می‌خواهند و هر دو در عدم شناخت زمین بازی و اصل ندانستن مانند هم بودند.

شرایطی که امروز کاملا متفاوت است. برخلاف رژیم گذشته، نظام امروز به مدد دستگاه‌های متعدد تخصصی، عریض و طویل اطلاعاتی، پژوهشی و میدانی، سال‌ها است که می‌داند چه خبر است و شرایط جامعه، میزان مشروعیت نظام، سرمایه اجتماعی، مطالبات مهم همه گروه‌ها و خاستگاه‌ها و خطرات ناشی از آن، که به شکل منظم دسته‌بندی می‌شوند را دریافت می‌کند

مثل روز برای نظام روشن است که رای اکثریت مردم در مورد رابطه با آمریکا، بحث حجاب، رکن انتخابات، اصول مهمی از قانون اساسی مانند اصل ۱۱۰ و مسائلی چون انرژی هسته‌ای و حضور منطقه‌ای ایران در منطقه خاورمیانه و خلیج‌ فارس، چیست. نظام نظر مردم را در مورد شورای نگهبان، رانت‌خواران، محیط زیست، تورم، رکود و حیف و میل سرمایه‌های ملی را به آسانی می‌داند.

هسته مرکزی قدرت می‌داند اکثریت جامعه چه نظری در مورد روابط با چین، روسیه و نگاه به شرق نظام دارند. جمهوری اسلامی با استفاده از ابزارهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی، مسلح به «اصل دانستن» و اشراف بر اوضاع است.

همچنین برخلاف مردم قبل از انقلاب، مردم در این دوره و شاید از چند دهه پیش، به دلیل در اختیار داشتن ابزارهای جدید اطلاع‌رسانی و ابزار تحلیل داده، متوجه شرایط حاکم بر کشور هستند و خیر، شر و صلاح و مصلحت خود را می‌دانند و می‌دانند در ایران و جهان چه خبر است و دقیقا برخلاف نسل‌های سلف خود، بخصوص برخلاف مردم دوره شاه، می‌دانند چه می‌خواهند.

تفاوت دیگر مردم این دوره با دوره شاهنشاهی، عدم اعتماد آن‌ها به افراد و گروه‌های سیاسی است. آن‌ها از اول انقلاب با اعتماد کامل تمام سرنوشت و هستی خود را به رهبران حرکت انقلابی سپردند و چشم بسته پشتیبان همه تصمیمات دولتمردان نظام در سیاست‌ داخلی و خارجی بودند. از سال ۷۶ تا ۹۶ بارها -که بیشتر وجوه مشارکت مدنی و اجتماعی آن‌ها را بیان می‌کرد- اعتماد خود به نظام را مکرر و با مشارکت بیشتر، تجدید کردند.

تفاوت مردم در اعتماد به نظام پیشا ۷۶ و مشارکت و تجدید اعتماد در پسا ۷۶ در این بود که آن‌ها از خرداد ۷۶ به این سو، تصمیم گرفتند چشم‌بسته عمل و اعتماد نکنند و از مسیر انتخابات، آینده بهتری برای زندگی خود و شرایط عمومی کشور رقم بزنند. حتی معتقدم رأی به محمود احمدی‌نژاد در سال ۸۴ هم یک رأی مطالبه‌گرانه و برای بهتر شدن شرایط خود و کشور بود.

این مردم طی سه دهه گذشته مرتب در حال پوست‌اندازی در کنش‌گری، مطالعه رفتار و عملکرد نظام و محاسبه خروجی مشارکت خود بوده‌اند. تمرکز و مطالعه‌ای که سبب شد در انتخابات مجلس سال ۱۳۹۸ و ریاست جمهوری ۱۴۰۰، اعلام موضع کنند و خرج خود را از مسئولان جدا کنند. اشتباه برداشت نشود؛ آن میزان که در دو انتخابات اخیر شرکت کردند هم مردم بودند، اما یک سبد رأیی ثابت از مردم، که در دوره‌های پیش از آن مغلوب حریف سیاسی خود می‌شدند. مبرهن است، در میدانی خالی از رقابت چه اتفاقی می‌افتد

هدف از این صغری و کبری چیدن‌ها آسیب شناسی انتخابات و مشارکت مردم در جمهوری اسلامی نیست، بلکه تمرکز بر این مهم است که امروز نظام جمهوری اسلامی و مردم ایران- برخلاف رژیم پهلوی و مردم قبل از انقلاب- در اصل اشراف به شرایط و «اصل دانستن» بسیار به هم شبیه هستند و هر دو خاستگاه، کاملا با قبل از انقلاب متفاوتند.

امتیاز دیگر جامعه کنونی ایران آگاهی و آشنایی جوانان، نوجوانان، دانش‌آموزان، دانشجویان، معلمان، اصناف تخصصی و فراگیر و جامعه مدنی، به حقوق خود و شرایط جهان است.

گروه‌ها و خاستگاه‌هایی که در میان انبوهی از آموزش‌ها و برنامه‌های هدفمند نظام، مستقل ظاهر شدند و تا اطلاع ثانوی به کسی اعتماد نخواهند کرد، مگر عملا اقدام، حرکت و تغییری را ببینند و نتایج آن را بپذیرند.

بنابراین من، شما، آدم و عالم، سعدی و حافظ شیرازی و بیشتر از همه عالی مقامان محترم می‌دانند چه خبر است. نظام می‌داند مردم چه می‌خواهند و مردم هم می‌دانند که نظام زیر و بم این داستان را می‌داند!

برخلاف برخی که مسئولان را ناآگاه و بی‌خبر می‌دانند، نگارنده معتقد است، مغز مرکزی نظام کاملا باهوش است، اما معطوف به نتیجه (نفع تفکر غالب و برتر)، که با تحلیلی خاص، نتیجه‌ دلخواه خود را از آن بگیرد. اما مردمی با خصوصیات و ویژگی‌های ذکر شده به قدرت خود آگاه هستند، حریف را دست کم نمی‌گیرند، به راحتی به هیچ شخص و گروه و تبلیغاتی اعتماد نمی‌کنند، به روز هستند و مسلح به رسانه و رفتار ژله‌ای و غیر قابل مهندسی شدن هستند. پس بخوان حدیث مفصل از این مجمل.

با وجود این سطح از آگاهی! طرفین، در کمال ناباوری عده‌ای از مشاوران هسته مرکزی قدرت با ذوق زدگی در خصوص حضور کمی معترضان می‌گویند “همه مردم نیامدند”، چرا چنین می‌گویند؟ آیا واقعا منتظرند که آن “یوم‌الله” که امام خمینی وعده‌اش را داده بود سر برسد؟ چه اتفاقی خواهد افتاد؟

عاقلانه این است که قدرت سیاسی و هسته مرکزی قدرت بار دیگر به شکلی همه‌ جانبه اوضاع را مطالعه و تحلیل کرده و به نتیجه‌ای برسند که نفع ایران و ایرانی در آن باشد. بدیهی است نفع تفکر حاکم در قالب همان نفع بزرگ، قابل تحقق است و بزرگترین سود یک تحلیل جامع از شرایط، آسیب کمتر جانی، مالی، اجتماعی و فرهنگی به کشور و حتی به تفکر حاکم است.

راهی نیست جز یک توافق بزرگ ملی، دور میزی که برای همه به اندازه کافی صندلی باشد، نه میزی که میزبان آن تفکر حاکم و سوی دیگرش اصلاح‌طلبان باشند، میزی بزرگ برای آینده ایران.

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=6171
  • منبع : مستقل آنلاین
  • 73 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.