در خاطرهها نقش بسته است سخنرانی استاد فرزانه «دکتر داوود هرمیداس باوند» در مراسم آیین نکوداشتی که در سالن فردوسی «خانه اندیشمندان علوم انسانی» به تاریخ ۵ دیماه ۱۳۹۷ برای ایشان برگزار شد.
در زندگی هر انسانی نکتهای هست. رویدادهایی در زندگی هر انسانی هست؛ مانند پایان تحصیلات لیسانس، فوقلیسانس و دکتری. هر اندیشمندی خواستههایی در ذهنیات خودش مطرح میکند. گاهی این خواستهها دربارۀ مسائل خصوصی و شخصی است و گاهی هم فراتر از مسائل خصوصی و شخصی. من همیشه ایران را در یک سَراسَرنَما (panorama) قرار میدهم و فرازوفرودهایش را ارزیابی میکنم. فرازهایی داشته که میباید باشد ولی وقتی به سرنوشت کشور، بد یا خوب، کشیده میشود، اینجاست که میگویم چه باید کرد و اگر تفکیکی قائل میشویم بین منافع حیاتی مملکت و حکومتها – چون حکومتها میآیند و میروند ولی منافع حیاتی مملکت اگر از دست رفت دیگر قابل بازگرداندن نیست – بنابراین هرجایی که احساس میشود منافع حیاتی کشور در خطر است، اگر میشود قدم و قلمی زد، باید انجام داد؛ ولو اینکه ممکن است با برخی از ارزشها همسو نباشید و حمایت شما درعینحال به نفع آن ارزشها هم تمام شود؛ اما این را به جان میخرید چون حس میکنید که در این مقطع اگر راهحل منطقی پیدا نشود، فرایند استمرار این وضعیت یا اقدامات بعدی آن برای جامعه بسیار نگرانکننده خواهد بود.
فرض کنید منِ نوعی ممکن است غیرخودی یا خودی باشم و امثالهم؛ اما درهرحال برای ما مسئلۀ زندگی خودمان، در هر وضعی که قرار گرفتهایم، مطرح نیست؛ فراتر از آن یک چشمانداز تاریخی و نگاه بهسوی آیندۀ کشور مهم است. مادامیکه نظام مدیریت جهانی و نظام حقوق بینالمللی و حکومت جهانی پدیدار نشده، کماکان مسئلۀ نظام دولت – ملت (nation state system) یک واقعیت است و بنابراین معنای وطن برای هرکس در هر سرزمینی ممکن است مفهوم دیگری داشته باشد.
وقتی آلمانها به شوروی حمله کردند، چند دلیل داشت. یکی دفاعی که فنلاند انجام داد. در دفاعی اعجاب جهانیان را برانگیخته بود و استالین مجبور شد نیروهایش را ساماندهی کند. در حملۀ اول آلمانها، خیلی از نیروهای شوروی تسلیم شدند اما باید بدانیم که استالین در این مقطع از ارزشهای سوسیالیسم دفاع نکرد بلکه از سرزمین آباء و اجدادی و وطن دفاع کرد. چون اینجا وطن مفهومی است که در هر انسانی در نوع نگاه و خانوادهاش شکل میگیرد و تسری پیدا میکند ولی در آنجا سعی کرد این احساس وطنپرستانه را احیا کند.
یکی از نکاتی که ما از دوره مادها فراموش کردهایم، نقشی است که هوخشتره داشت. کسی که برای اولین بار ایران را از سلطه آشوریها نجات داد. او ابداعی در نظام استراتژی کرد و آرایش نظامی را بر اساس سلاحها ترتیب داد؛ یعنی سوارهنظام سنگیناسلحه و سوارهنظام سبکاسلحه، پیادهنظام نیزهدار و پیادهنظام تیرانداز و ارابان و این سبب شد که امپراتوری مقتدر آشوری را که در آن تاریخ در منطقه خاورمیانه تسلط پیدا کرده بود، شکست بدهد. او یک امپراتوری تشکیل داد، با آرایش نظامی و سیاست خارجیاش. نکتهای وجود دارد که همیشه نادیده انگاشته میشود و آن این است که در میان یهودیان بعدازاینکه از مصر خارج شدند و بعد از مرگ سلیمان، اختلاف افتاد. آنها دوازده قبیله بودند. ده قبیله مخالف جانشینی پسر سلیمان به نام جودا بودند و دو قبیله طرفدار پسر دیگر سلیمان، اسرائیل بودند. بین اینها نفاقی افتاد و از آشوریان کمک گرفتند و ده قبیله را شکست دادند و در آشور به اسارت بردند. در مبارزه با آشوریها ابتدا هوخشتره نینوا را محاصره کرد و چون طول کشید بعدها بابلیها آمدند و مشترکاً آن را سرنگون و تقسیم کردند. شامات را به بابلیها دادند و آسیای صغیر و چند منطقۀ دیگر را به هوخشتره دادند و به یهودیانی که در امپراتوری بودند اجازه دادند که در همدان و اصفهان سکونت کنند و آنها از آنجا به فلات ایران و آسیای مرکزی مهاجرت کردند. هیچگاه در تاریخ این اقدام هوخشتره یادآوری نشده است. بعدازاینکه کوروش به بابل راه پیدا کرد و بر آن مسلط شد یهودیان را آزاد کرد که به سرزمین مورد درخواست خودشان بازگردند و بنابراین هوخشتره و کوروش و دیگران شخصیتهایی هستند که برای ما الهامبخش هستند. ما همیشه از شخصیتها و فرازها الهام میگیریم و با مقتضیات روز سعی میکنیم ساماندهی کنیم. حقوق بشر کوروش، حقوق بشر ارگانیک بود؛ یعنی این آزادی را به اقوام داده بود که شعائر و اعتقادات خودشان را در کمال آزادی برگزار کنند.
در آن تاریخ مسئله حقوق بشر جنبۀ فردیت پیدا نکرده بود اما وقتی امروز ما از حقوق بشر و ارزشهای جهانشمول صحبت میکنیم، ترجمان حقوق بشر کوروش از مفهوم ارگانیک خودش تبدیل به فردیت انسانها میشود. بنابراین ما از فرازهای مهم گذشتگان الهام میگیریم. در وضعیت امروز کشورمان و نگرانیهای بسیار درخور توجهی که وجود دارد، باید در فکر این باشیم که چه باید کرد و در رابطه با چه باید کار کرد. من مسائل را در رابطه با فرد خودم یا خاندان خودم مطرح نمیکنم. به قول سعدی:
بهشت آنجاست کآزاری نباشد کسی را با کسی کاری نباشد
درست است که الآن جهانیشدن (globalization) و جهانوطنی مطرح است، درست است که امروزه انقلاب ارتباطات و اطلاعات روابط انسانها را نزدیکونزدیکتر کرده است؛ ولی با تمام این احوال، مسئلۀ فرازهای انسانی فرهنگ ما و آیندۀ مردم کشورمان و جایگاه مطلوبش در نظام بینالمللی باید موضوع و هموغم هر فرد ایرانی بهخصوص دانشآموختگان، پژوهشگران و تحصیلکردههای دانشگاه ما باشد. درهرحال امیدوارم کسانی که آینده دست آنهاست در رابطه با رفاه و سعادت مردم ایران و پویا کردن فرازهای فرهنگ ایران در نظام امروز جهانی، نقش و رسالت خودشان را ایفا کنند. تشکر میکنم از عزیزانی که قدم رنجه کردند و دربارۀ من مبالغه فرمودند و در حقیقت اظهار محبت کردند. از همه این دوستان و عزیزان تشکر میکنم.