برای من امروز روزی بسیار خوب، بزرگ و فراموشنشدنی است. من سخنور نیستم، سخنرانی هم نکردهام و به اینجا هم نیامدهام که سخنرانی کنم اما در این محفل گرم و صمیمانه از من خواسته شده چندکلمهای راجع به هرمیداس صحبت کنم. هرچند دیگران گفتهها را بیان کردند.
مشکلات ما در زندگی کم نبود اما همیشه هرمیداس با خوشرویی، صبر، حوصله و استقامت با آن روبهرو میشد. همانطور که میدانید عاشق ایران بود و با وجود موقعیتها و پیشنهادها، هیچگاه حاضر به ترک وطن نشد. آنچیزی که برایش مهم بود پایبندی و توجه به اصول و ارزشهای اخلاقی و فرهنگی خانواده بود.
همیشه رفتاری آرام داشت، خوشرو، مهربان و علاقهمند به خانواده بود. شوخطبعی او را همه میدانند؛ البته بیشتر دوستانش با لطافت طبعش آشنا بودند.
گاهیکه میخواست من را معرفی کند، میگفت: «فرماندۀ کل قوا هستم»!
درضمن خیلی به هنر و موسیقی علاقه داشت و وقتی دور هم جمع میشدیم در مورد تاریخ، فرهنگ و ادبیات ایران صحبت میشد. نصیحتی که همیشه به من و فرزندانمان میکرد این بود که با احترام و ادب با همه صحبت کنیم. نصیحت دیگری که داشت براساس شعر حافظ میگفت:
چو غنچه گرچه فروبستگی است کار جهان
تو همچون باد بهاری گرهگشا میباش
اشکهایی که در سوگ عاشق ایران نقش بستند.
با سلام و تشکر از تشریففرمایی شما اساتید محترم، دانشجویان، مهمانان عزیز و خانه اندیشمندان علوم انسانی آقایان دکتر دلاوری و دکتر قاسمی و… .
کلام بانو میترا راستی، همسر گرامی استاد دکتر داوود هرمیداس باوند در اینجا قطع میشود و گویاترین کلامی که بر خاطرهها نقش میبندد قطرههای اشکی است که پساز نزدیک به نیمقرن زندگی مشترک از عشق بزرگ زندگی خبر میدهند و همه حاضرین در جلسه به احترام همسرگرامی استادی که عاشق ایران بود، دست میزنند و همچنان از ایشان خواهش میکنند که مسیر زندگی استاد عاشق ایران را ادامه بدهد و…