• امروز : جمعه, ۱۳ تیر , ۱۴۰۴
  • برابر با : Friday - 4 July - 2025
::: 3436 ::: 0
0

: آخرین مطالب

در باب کورتکس آسیایی و اروپایی | علی مفتح بحران واقعی اقتصاد چین | ژانگ یوآن ژو لی یو (ترجمه: رضا جلالی) به وقت گره‌گشایی ازمذاکرات شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد دلیل در اوج ماندن دلار برغم اقدامات مخرب ترامپ | اسوار پراساد (ترجمه: رضا جلالی) لنج‌های چوبی، نماد هویت فرهنگی | محمدجواد حق‌شناس جهنم در فومن؛ یک پروژه و چند نکته | علی مفتح جزیره آزاد هسته ای | حشمت‌الله جعفری* خردادگان، بیداری طبیعت و انسان | ندا مهیار تصمیم برای تغییر نام خلیج فارس خود تاییدی بر اصالت نام آن است | علی مفتح ظهور استعمار «جهش یافته» در هم آغوشی تاج و تاراج | ابوالفضل فاتح سخنان ترامپ‌ در عربستان | سید محمود صدری پکن چگونه تغییر خواهد کرد؟ | رانا میتر (ترجمه: رضا جلالی) گفتگوهای ایران و آمریکا | سید محمود صدری* شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد فرزند خلیج فارس | محمدجواد حق‌شناس در باب پاسداشت زبان فارسی در میان سیاست‌مداران | محمدجواد حق‌شناس در فضای منافع ملی پیامی که باید از ایران مخابره شود | محمدجواد حق شناس عواقب اقتصادی تسخیر دولت | الیزابت دیوید بارت (ترجمه: رضا جلالی) جنگ یا گفتگو | باقر شاملو* نوروز و تجلی آن در فرهنگ پاکستان | ندا مهیار جشن آتش‌افروزان | مرتضی رحیم‌نواز دوگانگی در مواجهه با مصاحبه رفیق‌دوست | احسان هوشمند حرف‌های بی‌پایه درباره مسائل حساس قومی ـ زبانی را متوقف کنید شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد تلاش تندروها و بی‌ثباتی بازارها نگاهی دوباره به مشکلات روابط آمریکا با چین | جود بلانشت و ریان هاس (ترجمه: رضا جلالی) اهمیت راهبردی گردشگری دریایی در توسعه پایدار | محمدجواد حق‌شناس ایران در محاصره کوریدورهای ترکیه | علی مفتح* شخصی‌سازی حکمرانی یا ناحکمرانی | محمدحسین زارعی* پوتین و ترجیح اوکراین بر سوریه | الکساندر با نوف (ترجمه: رضا جلالی) شماره ۷۱ و ۷۲ | ۳۰ دی ۱۴۰۳ زاکانی پس از شرکت در انتخابات رای اکثریت را از دست داد تصمیمی شجاعانه ققنوس در آتش | مرتضی رحیم‌نواز شمایل یک اسطوره | مرتضی رحیم‌نواز بچه خانی آباد | ندا مهیار کالبد مدنی تهران | بهروز مرباغی* فضاهای عمومی و تعاملات اجتماعی رو بستر تاریخ | اسکندر مختاری طالقانی از تهران چه می‌خواهیم؟ | ترانه یلدا * داستان تولد یک برنامه | حمید عزیزیان شریف آباد* تاملی بر نقش سترگ سیدجعفر حمیدی در اعتلای فرهنگ ایران شبی برای «شناسنامه استان بوشهر» انجمن‌های مردمی خطرناک نیستند به آنها برچسب نزنیم فشار حداکثری فقط موجب تقویت مادورو خواهد شد | فرانسیسکو رودریگرز ناکارآمد‌ترین شورا | فتح الله اُمی نجات ایران | فتح‌ الله امّی چرا یادمان ۱۶ آذر، هویت بخش جنبشِ دانشجویی است؟ در ۱۶ آذر، هدف ضربه به استقلال و کنش‎گری دانشگاه بود

13

گفتگو چاره کار است | محمد رسولی

  • کد خبر : 7471
  • 08 دی 1401 - 10:49
گفتگو چاره کار است | محمد رسولی
آماجِ آگاهانِ پسِ پرده، بیش از آن که «نظام» باشد «ایران» است. سازمان‌های بی‌منش و خونریزِ و پان ترک و پان عرب و دیگر پان‌ها بیهوده به میدان نمی‌آیند و برای مِهر و آبادانیِ ایران دل نمی‌سوزانند. بی‌گمان بدانیم این گرگ‌ها از برای دریدنِ تنِ یوز است که فراخوانده شدند.

حدود دو ماه است که نا آرامی‌هایی در ایران پدیدار شده و دل‌سوزان ملک و میهن، نگران مام میهن شده‌اند. در خصوص این وضعیت برخی بر این گمانند که بیگانگان دست در این ماجرا دارند و آن‌ها با به کارگیری رسانه‌های مختلف اعم از تلویزیون، رادیو‌، ماهواره‌ و به ویژه استفاده‌ بهینه از فضای مجازی، سبب تحریک و ترغیب مردم به تداوم اعتراضات می‌شوند.

بیشینه‌ کسانی که بر این باور هستند، انگیزه‌ بیگانگان و قدرت‌های خارجی را تضعیف بیش از بیش ایران و حتی خدای نکرده تجزیه‌ی آن می‌دانند.

در همین باره دکتر خسرو یزدانی یکی از اندیشه ورزان ایرانی خارج از کشور که بر این باور است پرسش‌هایی را با مخاطبین خود در میان می‌گذارد:

از خود و از خواننده می‌پرسم:

چرا این بار همه‌ی «پان» ها به میان آمدند و کوشیدند دیگران را به بینش، منش و روشِ خود بیالایند؟ چرا این بار این همه سنگدلانه خیابان‌ها درنوردیده شدند؟

چرا این بار ویران‌سازی‌ها بی‌راهبر، راهبری شدند؟

چرا این بار به هر آنچه در دلِ هزاره‌ها نیاکانمان به سانِ منش و رفتار آفریده و در ژرفای ناخودآگاهِ ما چون مرده ریگ نهاده بودند، تاختند؟ آتش در آن افروختند و سوختند؟

چرا این بار خشم، دشنام، زخم و مرگ سخنِ آغازین و فرجامین شد؟ چرا این بار سامان یافته‌ترین بی‌سامانی‌ها در درون و بیرونِ ایران ریخت گرفتند؟

چرا این بار از هر دسته و گروهی در جهان به یاریِ ویرانگرترین بخشِ خیابان‌نوردان شتافتند و در آتشِ خشم و خون دمیدند؟

چرا این بار کس نکوشید (باید گفت جز اندکانی) از خشمِ هر دو سوی ستیز بکاهد؟

چرا این بار به وارونه همگان بر آتش و دود هورا زدند؟

چرا این بار با فریادهای «زن، زندگی، آزادی»، مرگ را بر خیابان‌ها گستردند؟

چرا این بار در پسِ پرده نشینان، در میانِ آتش و دود، داعِش را هم به میان آوردند تا از گرما و بوی خون کاسته نگردد؟

چرا این بار هزاران رسانه در پهنه‌ جهان به ناگهان یار، یاور و مهرورزِ فریاد زنانِ «زن، زندگی، آزادی» گشتند؟

چرا این بار رسانه‌های پَست منشانِ لندن با همه‌ توان به یاریِ خشم و کینِ خیابان‌ها آمدند؟

چرا این بار سراسرِ فرمانروایان باختر و هم منشان‌شان یک دل و یک زبان هرآنچه در توان داشتند به کار بستند تا در خیابان‌ها رودِ خون به راه افتد؟

چرا این بار اندیشورزان نیز همرنگِ خیابان گشته و بر توسنِ خشم تازیانه زدند؟

چرا آنانی که چون من به «یا با اونا یا با ما!» کرنش نکردند و کوشیدند پرده را بدرند و پسِ آن را نشان دهند با بدترین ناسزاها و رفتارهای پلشت روبه‌رو گشتند؟

چرا این بار کسی آمد و اروپا را باغی فردوس‌وش خواند و کشورهایی مانندِ ایران را جنگل به شمار آورد و زیرلب گفت پیش از آنکه سراغِ ما بیایند ما باید سراغ‌شان رویم و جنگلی‌ها را به جانِ هم اندازیم؟

چرا این بار هم زن و مرد و زندگی و آزادی از مِهر و آشتی دور شدند و با کین و خون و مرگ درآمیختند و هم میهن با خطرِ پاره پاره شدن روبه‌رو گشت و واژه‌ آبادی هم همراهِ بطری‌های کوکتل مولوتف پرتاب شد تا بسوزاند و ویران سازد؟

برای این پرسش‌ها تنها یک پاسخ یافتم: آماجِ آگاهانِ پسِ پرده، بیش از آن که «نظام» باشد «ایران» است. سازمان‌های بی‌منش و خونریزِ و پان ترک و پان عرب و دیگر پان‌ها بیهوده به میدان نمی‌آیند و برای مِهر و آبادانیِ ایران دل نمی‌سوزانند. بی‌گمان بدانیم این گرگ‌ها از برای دریدنِ تنِ یوز است که فراخوانده شدند.

اگر خیابان‌ها آرام گیرند و خیابان نوردان به خانه و کاشانه باز آیند، باید همگان بی‌خشم و کین به درنگ نشینیم و از خود بپرسیم: برما چه رفته است؟ چه شد و کدام کسان زین به پشتِ توسنِ خشمِ ما نهادند و خود بر آن نشستند؟

آری! آماج، پاره پاره کردنِ تنِ ورجاوندِ ایران است.

در رخدادِ ۸۸، سخنی با کاخِ سفید به میان آمد: «اوباما، اوباما، یا با اونا یا با ما!» و اکنون این سخن رنگِ کین و خون گرفته و در ریختِ «یا با اونا یا با ما!» رویاروی هر ایرانی نشانده شده است. و این سخن از دلِ دهشتبارترین اندیشکده‌های دسیسه‌پرداز بیرون آمده است. بیاییم و از دوسویه کردنِ ایرانیان بپرهیزیم. بیاییم و ژرفتر بیندیشیم و نگذاریم به آسانی ما را به جانِ هم اندازند. بیاییم و هر سخنی را که به میان می‌آوریم از برای آبادانی و پایداریِ ایران‌مان باشد. بیاییم و با هر آنکس که مهر به ایران را فریاد نزند هم پیمان نگردیم. بیاییم و هرآنچه را با آزادگی و آبادانی همراه است در ایرانِ یکپارچه برای همه‌ ایرانیان بخواهیم. بیاییم بر بینش، منش و روشِ ایرانی پای فشاریم. از میانِ نیروهای رزم آورِ ایران می‌باید مردانی والامنش برخیزند، از رفتارهای مهرستیز بپرهیزند، تا آنجا در دل‌ها رخنه کنند که فرمانروا و فرمانبر همراه و هم گام گردند.

آنگاه است که ایران سایه می‌گسترد و ایرانی آن سان می‌زید که بیگانه در او بنگَرَد و منش و روشِ زندگی بیآموزد!

منظور ایشان روشن است.

او نیز مانند بسیاری دیگر از ایرانیان آگاه نگران تجزیه و فروپاشی کشور هست. اگر چه روح میهن پرستی عمیق ایرانیان و واقعیات تاریخی ممکن است مانع از هر تجزیه‌ای شود وحتی چه بسا بر عکس شود! چنانکه همین استاد در جای دیگر می‌نویسد:

خودگستری، سرنوشتِ ایران است!

آنان که در این پندارند و می‌خواهند ایران‌مان را پاره پاره کنند، بدانند ایران نه تنها کوچک‌تر نمی‌گردد که به وارونه خود را خواهد گسترد. نیروی شگرف و نهانی، مِهر به این خاک را در ما دمیده است. ایران، هر دو بالِ ماست و ما ایرانیان، مهرورزانِ پروازیم. آن بی‌پر و بالی که بر این خاک مِهر نمی‌ورزد آیا براستی نمی‌داند با چه شاهین چنگالانی باید روبارو گردد؟ از زهدانِ مادرانِ این سرزمین، سورنا ها، ابومسلم ها، مرداویج ها، بابک‌ها زاده اند. بر خاکِ این سرزمین کورش و داریوش خفته اند. کیستند بدمنشانِ خودباخته‌ای که یکپارچگیِ این سرزمین را دوست نمی‌دارند؟ کیستند بیگانه پرستانی که مِهر به این خاکِ سپند از دل هاشان رخت بربسته است؟ کیستند این سایه‌ها که بر خاکِ پای ایران ستیزان بوسه می‌زنند؟ به شاید زمانِ آن فرا رسیده است که یوزِ ایران چنگالهایش را به کار گیرد. آنان که می‌خواهند ایران را بدرند می‌باید دریده شوند. ایران یوزی ست که به پسِ هزاره‌ها هم چنان برنا و تواناست. سراغِ یوز اگر می‌آیید با مِهر بیایید تا مِهر ببینید، تا دریده نگردید! ایران، بادِ آرامی ست که توفان در نهان دارد!

خودگستری، سرنوشتِ ایران است!

صرف نظر از محتویان مباحث بالا، این گونه گفتارها نشانگر نفوذ خارجی‌ها و نگرانی میهن دوستان است.

پس چه باید کرد؟

به نظر می‌رسد در وضع موجود بهترین راهکار گفتگو است. گفتگو می‌تواند تا حد زیادی از مشکلات را کم کند. واقعیت امر آن است که هم اکنون نشانه‌های بروز و ظهور فرصت طلبان دیده می‌شود. افرادی که به هیچ چیز جز منافع کوچک شخصی خود نمی‌اندیشند. برای رهایی از این وضع و دفع افراد سودجوی فرصت طلب، بهترین روش گفتگوی طرفین است. اما برای انجام این مهم ساز و کار و مقدماتی لازم است که دولت محترم فراهم آورد تا صاحبان نظریات گوناگون بتوانند با خیال راحت و بدون لکنت ارائه نظر دهند.

بی‌گمان ‌در قانون اساسی جمهوری اسلامی اصول محکمی جهت رعایت حقوق ملت آورده شده که با اتکای به آن‌ها و تفسیر آن‌ها به نفع مردم نتایج خوبی حاصل خواهد شد، البته اگر تدبیر و اراده‌ای باشد.

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=7471
  • نویسنده : محمد رسولی
  • 96 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.