معلولیت و به شکل ویژه مبحث کودکان دارای معلولیت اگرچه پدیده نوظهوری نیست اما کماکان از دغدغههای مهم جامعه به حساب میآید و از این رو و به دلیل اهمیت این کودکان به عنوان گروه کودکان دارای محدودیت و همچنین آسیبپذیر در جامعه، این موضوع باید مورد توجه قرار گیرد. در این راستا و به دلیل کم توجهی دولتها به این قشر اجتماعی، در سالهای اخیر بخش قابل توجهی از سازمانهای مردم نهاد در جهت حمایت از این گروه تاسیس شدند که از جمله آنها میتوان به انجمن توانیاب اشاره نمود.
انجمن توانیاب در سال ۱۳۷۸ با اخذ مجوزهای رسمی از ارگانهای ذیربط تأسیس و آغاز به فعالیت کرد. این نهاد مدنی، غیردولتی، غیرانتفاعی و عام المنفعه با اتکاء به کمکهای نیکوکاران و خیرین کشور و بدون وابستگی مالی به دولت، خدمات رایگان را به گروههای هدف خود ارائه میکند. این انجمن با سه هدف بنیادین خدمات توانبخشی خود را به کودکان زیر سن ۱۶ سال که با معلولیت زندگی میکنند ارائه مینماید. این اهداف عبارتند از پیشگیری ثانویه، توانبخشی بهنگام و برابری فرصتها است.
انجمن توانیاب در طول بیست و سه سال فعالیت، تمام تلاش خود را برای ارائه بهترین خدمات علمی و دستیابی به بهترین نتبجه برای کودکانی که با معلولیت جسمی- حرکتی زندگی میکنند، به کار بسته است. همچنین در این راستا رسالت ملی و جهانی خود در دفاع از حقوق این گروه اقلیت اجتماعی با حفظ کرامت انسانی انان بدون هرگونه تبعیض فراموش نکرده است. همواره حقوق مترتب بر این افراد و توجه به عدالت اجتماعی در حق آنان را به حاکمیت یادآور شده است. اصلاح باورهای غلط در جامعه نسبت به پدیده معلولیت یکی دیگر از رسالتهای انجمن توانیاب است، زیرا اولین مانع حضور این افراد در جامعه موانع فرهنگی، اجتماعی و تربیتی خانوادهها است. بررسی اثربخشی سازمانهای مردم نهاد در زمینه حمایت از کودکان دارای معلولیت طی سالیان اخیر نشان داده است که این نهادها میتوانند اثربخشی زیادی برای کودکان با نیازهای ویژه در جامعه نقش ویژهای در رشد و توانمند شدن آنان داشته باشند.
نحوه صحیح و مناسب خدماترسانی به گروههای هدف و داشتن نگاهی سیستماتیک و جامع و تخصصی به موضوع توانبخشی کودکان در تبیین نقش سازمانهای مردم نهاد بسیار مهم است. به همین منظور در تدوین و اجرای سیاستها و برنامهها باید جامعه و خانواده (نه صرفاً کودک دارای معلولیت) محور قرار گیرد. همچنین سیاستگذاریهای کلان دولت و قانون گذاران، مشارکت و مطالبهگری سازمانهای مردم نهاد و مشارکت نیروهای دواطلبانه و مردمی برای تحقق این برنامهها ضروریست.
درمانهای توانبخشی یک اتفاق یک یا دو جلسهای نیست، برای مثال کودکی که دچار فلج مغزی یا جسمی و حرکتی است باید راهی چندساله را برای درمان طی کند، این درحالی است که این کودکان سالیان سال خدمات دریافت میکنند و پس از ترخیص هم با حمایت مردم و جامعه موفق به ایفای نقشی موثر در میشوند. از سویی دیگر این موضوع که خدمات تخصصی در حیطه توانبخشی (شامل کاردرمانی، گفتاردرمانی، فیزیوتراپی، مددکاری) باید به صورت مستمر و طولانی مدت به فرد دارای معلولیت ارائه شود، متعاقبا باعث تحمیل هزینههای سنگین اقتصادی و روانی به خانواده خواهد شد و اینها همه علتی خواهند بود برای وارد شدن ضربههای ماندگار و عمیق به بدنه سلامت روان و بنیان خانوادهها و سپس به جامعه.
موارد فوق جامعه متخصص در حیطه توانبخشی و پیشکسوتان و پیشروان حیطه نهادهای مدنی را بر این میدارد که به شکل ویژهتری به پدیده «توانبخشی کودکان» به عنوان یک مسئولیت اجتماعی جمعی نگاه کنند.
این مسئولیت اجتماعی میتواند در چند گروه مجزا مورد بررسی قرار بگیرد.
نهادهای دولتی: در زمینه قانونگذاری و نظارت بر اجرای قوانین در جهت حمایت از افراد دارای معلولیت و تسهیل مسیر درمان و توانمندی کودکان دارای معلولیت.
عموم جامعه: مسئولیت اجتماعی کنشگران اجتماعی و فعالین حوزه نهادهای مدنی در ایجاد بسترهایی برای خدماترسانی به این گروه هدف و مطالبهگری در زمینه تحقق و اجرای قوانینی که به نفع افراد دارای معلولیت و همچنین در زمینه حقوق کودکان در سطح بین المللی مصوب گشته اما در کشور ما هنوز اجرا نگردیده است.
یکی از اساسیترین ماموریتهای یک نهاد مردمی در این راستا میتواند ارائه خدمات توانبخشی بهنگام (Golden Time) در زمان طلایی به منظور دستیابی به بهترین نتیجه ممکن برای زندگی مستقل کودکان دارای معلولیت است. هر کودک دارای معلولیت باید بتواند در بستر جامعه و فارغ از هر جنس، نژاد، ملیت و مذهبی توانمند شود و برای ورود به جامعه با بهترین شرایط جسمی، حرکتی آمادگی پیدا کند. همچنین آموزش خانوادهها برای ایجاد بهترین رابطه با کودک و آگاهی بخشی به جامعه و مسئولین برای توجه به حقوق این افراد از دیگر وظایف سازمانهای مردم نهاد فعال در این زمینه است.
در سطح کلان، انجمن توانیاب در برنامه ریزی استراتژیک و اجرای ماموریت خود، در ۴ وجه عمل میکند.
وجه حمایتی: طراحی سیستمی که دسترسی به امکانات رفاهی، خدماتی و مددکاری را برای این افراد افزایش دهد و حمایت از مددجویان، توانبخشی و توانمندسازی آنان در راستای خوداتکایی.
وجه آموزشی و اطلاع رسانی: آموزش در سطوح مختلف جامعه، خانواده و فرد برای تغییر نگرش منفی نسبت به این افراد، ایجاد زمینه مشارکت، اعتماد به نفس و رفع تبعیضهای موجود اعم از سنتی، قانونی و آموزش حقوق بشر، حقوق شهروندی و مهارتهای زندگی و همچنین آموزش و توانمندسازی کادر تخصصی در حوزههای مرتبط
وجه حقوقی: تلاش در جهت اجرایی شدن قوانین، ارائه نظر کارشناسی جهت تغییر یا افزدون قوانین مورد نیاز در حمایت کودکان دارای معلولیت در سطوح ملی
وجه بین المللی: حضور در رویدادهای بین المللی و مشارکت با نهادهای بین المللی به دو منظور: دریافت به روزترین اطلاعات در زمینههای حمایتی و توانبخشی کودکان و همچنین بازتاب فعالیتهای انجام شده در نهادهای مدنی داخل کشور در این زمینه.
مسئولیت اجتماعی شرکتی (CSR): هر سازمان خصوصی میتواند در تعامل با سازمانهای مردم نهاد و بررسی نیازهای این سازمانها به تناسب حیطه فعالیت خود، NGOها را در برطرف کردن نیاز گروههای هدفشان یاری کند. برای مثال یک شرکت دارویی به یک NGO حمایت از بیماران خاص در تامین دارویهای کمیاب یاری رساند.
مسئولیت اجتماعی حیطههای تخصصی درمانی (پزشکی و پیراپزشکی): هر فرد متخصص در حیطههای درمانی به دو روش میتواند مسئولیت اجتماعی خود را در رابطه با تخصص خود ایفا کند. اول با تخصیص ساعاتی مشخصی در هفته برای حضور در بافتهای آسیبپذیر جامعه و بررسی مشکلات مرتبط با تخصص آنها در آن بافت و سپس حضور در NGOها و ایدهپردازی برای پیشرفت بهتر و بیشتر سطح خدماترسانی به گروههای هدف.
مسئولیت اجتماعی عام: رفتار هر فرد آگاه در جامعه به عنوان یک شهروند در برخورد با یک فرد و یک کودک دارای معلولیت و همچنین فرهنگسازی و اشاعه فرهنگ صحیح همزیستی با این افراد در جامعه باید از نوعی مسئولیت اجتماعی تبعیت کند.
پایان سخن اینکه در حیطه توانبخشی کودکان دارای معلولیت، مسئولیتی که امروز در قبال آنها داریم، بدون شک جامعه فردای ما را میسازد و باید هر کدام از ما به سهم خود اهمیت آن را دریافته و اقدام کنیم.