صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
افتخار آشناییام با شادروان دکتر باوند به اواسط دهه ۱۳۶۰ – حدود چهاردهه قبل- و به کلاس درس «سیاست و حکومت در اروپایغربی» در دانشکده حقوق و علومسیاسی دانشگاه تهران باز میگردد. برخلاف بسیاری از اساتید و رویهی مرسوم؛ با دانشجویان روابط دوستانه و صمیمی داشت تا جاییکه گهگاه ضمن حضور در بوفه دانشکده و صرف چای، امکان گپ و گفت دوستانه و حتی غیردرسی را با ایشان داشتیم. معمولاً کلاسهای درسی ایشان مملو از دانشجو بود و استاد باوند نیز لبریز از دانش عمیق و وسیع بود تا جاییکه میتوانستیم بدون هیچگونه رادع و مانعی از هر حوزهای بپرسیم؛ اطلاق «دانشنامه سیار روابط و حقوق بینالملل» برای ایشان بلاوجه نبود. چنانکه در ادامه باید افزود که استاد در عینحال اشراف عجیبی به تاریخ ایران اعم از قدیم، میانه و معاصر داشت و در بیانات خود سلسلههای حکومتی و شخصیتهای تاریخی چند هزارساله را یکییکی زیر و رو میکرد و روبهروی ما میگستراند. درکنار این علمانیّت، در نمرهدادن سخاوتمندانه و با دستان باز عمل میکردند.
مرحوم باوند علاوه بر قبول مشاوره رساله دکتری و حمایت از فعالیتهای علمی و مدنی، عضو هیأت موسس دو انجمن علمی «علومسیاسی» و «مطالعات صلح ایران» بوده و هیچگاه از مساعدت و همراهی در برنامههای علمی این دو انجمن دریغ نداشتند.
باوند به مثابه الگوی اخلاقی، رفتاری و سیاسی گروهها و نیروهای مختلف اجتماعی در هر جامعهای در برهههای مختلف زمانی به الگوهای رفتاری- اخلاقی نیاز دارند تا بتوانند راه را از چاه تشخیص دهند و در آشفته بازار کنشگریهای مختلف سرگردان و گمراه نشوند.
در چارچوب جامعهشناسیسیاسی «ماکس وبر» از مفهوم تیپ ایدهآل برای شناسایی نمونههای برجستهی مشروعیت و اقتدار نام برده میشود و با شاخصهایی شناخته میشوند.
با عاریتگرفتن مفهوم وبری، تیپ ایدهآل و تسری آن به مناسبات اجتماعی جوامع و انسانها؛ نقش تیپ ایدهآلها برجسته است. معمولاً تیپهای ایدهآل در زندگی روزمره، نمونههای آرمانی و اخلاقی از انسانهایی است که مرجعیت دارند و نقش قطبنما را در جامعه ایفاء میکنند و بهعبارتی مدار و معیار اندیشهورزی و کنشگری اخلاقی و انسانی هستند. این الگوهای رفتاری، در مناسبات فردی خود با دیگران، با محیطزیست، با سیاست، با فرهنگ و… زندگی خود را بهگونه ای تعریف میکنند و روابط خود را بهگونه ای رقم میزنند که جامعه نه تنها برای آنان احترام قائل است؛ بلکه آنان را سرمشق و هادی خود میبیند.
در چارچوب بهرهگیری از مفهوم وبری، شادروان داوود هرمیداس باوند الگوی تمامعیاری برای بنده و بسیاری دانشپژوهان و کنشگران اجتماعی- سیاسی بوده و به شخصه تلاش کردهام که از ویژگیهای اخلاقی- رفتاری و انسانی ایشان بیاموزم و در زندگی روزمره آنها را بکار ببندم.
استاد فرزانه دکتر باوند در منش رفتاری- اخلاقی بیبدیل بود. مردممدار، نوعدوست، با وسعتنظری زیاد و مستغنی ازهرگونه تعریف و تمجید. بهعلاوه، درکنار ویژگیهای شخصیتی؛ فیزیکبدن، شیکپوشی، آراستگی و نحوهی گفتگوی ایشان همواره احترام برانگیز و مثالزدنی بوده است.
دکتر باوند درعین ایراندوستی و آرزوی عظمت و رفاه جامعهی ایران، از افراط و تفریطها به دور بود. ایرانگرایی و اندیشهورزی ایشان با رویکرد پراگماتیستی و عملگرایانه ترکیبیاز تساهل، مدارا و صلح از یکسو؛ طرد، نفی و دوریاز رویکردهای شوینیستی ازسویدیگر را در کنش رفتاری و اندیشهای وی به وجود آورده بود که خواسته یا ناخواسته تحسینبرانگیز بود؛ تاجاییکه منتقدان و مخالفان خطمشی سیاسی وی را نیز به سکوت وامیداشت.
هویت ریشهدار و عمیق، محدودنماندن در دانشنظری و انجام کنشگریسیاسی در فضایمتلاطم کشور، بهویژه در سهدهه اخیر در جبههملی هرگونه شبهه انفعال و عافیتطلبی را از چهره استاد میزدود.