در سوگ عاشق ایران گرد هم آمدهایم.
من امروز میخواهم در این مراسم یادبود، برای گرامیداشت استاد دکتر داوود هرمیداس باوند، کمی متفاوتتر صحبت کنم. من چهلسال پیش توفیق داشتم دانشجوی دکتری دانشگاه امام صادق باشم. در آن زمان اساتید زیادی در دانشگاه امام صادق تدریس میکردند؛ مرحوم دکتر اکبر، مرحوم دکتر مقتدر، مرحوم دکتر قوام، مرحوم دکتر شیخالاسلامی، آقای دکتر سیفزاده، آقای دکتر شاهنده و اساتید برجسته زیادی که آقای دکتر ذاکریان هم در جریان هستند. این مایه افتخار بود. احساس میکنم در محضر این اساتید بویژه مرحوم دکتر باوند درسخواندن افتخاری بود و هنوز هم از کلاس ایشان که در موضوع «سیاست و حکومت در اروپای غربی» بسیار آموختیم، گویی همین دیروز بود و حسرت میخوریم که چنین استادی را از دست دادیم.
من چند نکته را در مورد حضرت استاد میگویم که البته در صحبتهای دوستان بود اما برخی ممکن است جدید باشد. یکی از ویژگیهای دکتر باوند این بود که مسئولیت اجتماعی و مهندسی اجتماعی یک استاد را به معنای واقعی داشت؛ اخلاق، نظم و ارتباط با دانشجو. ایشان نهتنها استاد بنده بود، استاد راهنمای بنده هم در دوره کارشناسی ارشد بود و در بهمنماه ۱۳۶۷ بود که از پایاننامهام دفاع کردم. مدتیکه ایشان استاد راهنمای من بود، ارتباطیکه پیدا میکرد و رفتار متواضعانهای که داشت را فراموش نمیکنم. من همیشه سرکلاس میگویم اگر شما اتاق بهترین استاد بروید، باسوادترین استاد بروید آن چیزیکه قبلاز علم او جلب توجه میکند رفتار و ایستارهای اخلاقی استاد است. ایشان اینگونه بودند. جالب است بگویم در دانشگاه خوارزمی و چند جای دیگر هم در خدمتشان بودم . ایشان ذهن فعال و اطلاعات دقیقی داشتند و وقتی دوباره من را خارج از کشور دیدند، نکاتی در مورد پایاننامه فوقلیسانس من یادآوری میکردند که این موضوع خیلی نادر است که استاد تا این حد حافظه قوی داشته باشند. نکته بعدی اینکه ذهن جامعنگری داشتند.
ایشان در حقوق بینالملل بهعنوان دیپلمات بودند و تمام تاریخخاورمیانه را بهصورت کامل میدانستند. خاطرم هست در درس «سیاست و حکومت در اروپایغربی» هم گویی تصویری کاملاً واقعبینانه از آنچه در اروپا اتفاق افتاده بود، را در کلاس ارائه میدادند، گویی همین دیروز اتفاق افتاده بود. ایشان، انسان بسیار منظم، بیحاشیه و متواضع بودند. زمانیکه در وزارتعلوم بهعنوان مسئول بینالملل وزارتعلوم بودم، ایشان یکبار درمورد مشکل یکیاز دختر خانمهایشان همراه با همسر محترمشان آمده بودند. من به ایشان گفتم: «استاد شما زحمت نکشید، هرجا هستید خدمت شما میرسم.» ایشان بهقدری تواضع داشتند که گفتند: «خودم میآیم.» این ملاقات انجام شد و برای بنده توفیقی بود که در خدمت ایشان بودم.
نکته بعدی در مورد ایشان این است که دکتر باوند، استاد داخلی نبودند، ایشان استاد بینالمللی هم بودند. استاد دانشگاه استرالیا، انگلیس و آمریکا. دکتر باوند، استاد داور فارغالتحصیلان دکتری دانشجویان ایرانی بودند. نکته مهم این بود که ایشان بعداز بیستسال فرد را میدیدند، دوباره تشویق میکردند و میگفتند نکاتیکه نوشته بودید، خیلی خوب بود. این خیلی مهم است. خود من یکیاز دلایل ادامه تحصیلم تشویق ایشان بود که برای دوره دکتری اقدام کردم. چون ایشان دانشجو را تشویق میکردند، مقام میدادند و حتی آرزو میکردند که زمانی دانشجو جای خودشان بنشیند. این یکیاز مختصات یک استاد خوب است که در ا ین شخصیت علمی وجود داشت.
استاد دکتر باوند، دانش چندجانبهای بهویژه در علومسیاسی و بینرشتهای داشتند. ایشان تنها استاد «حقوق بینالملل» نبود، استاد «سیاست و حکومت در اروپایغربی» و استاد «سیاست و حکومت در خاورمیانه» هم بودند و ما بهندرت میتوانیم اساتیدی پیدا کنیم که تا این حد تسلط جامع و کامل به موضوعات داشته باشند. دو نکته مهم دیگر شیوه تدریس ایشان بود که خیلی رسا و روان بود. من همیشه میگویم سرکلاس درس بایستی طوری با دانشجو برخورد کنیم که احساس کند با عشق و علاقه دارد به حرف استاد گوش میدهد. دانشجو سرکلاس درس بایستی احساس کند همانطور که به فیلمی نگاه میکند و برنامهای را میبیند به همین ترتیب هم به سخنان استاد گوش فرا بدهد. کلاس استاد دکتر باوند اینگونه بود. همه دانشجویان در اوایل انقلاب که جو انقلابی در کشور بود، یعنی سهچهار سال بود که انقلاب شده بود، روش و برخورد و تواضعی که ایشان داشتند، کاریزما را در رفتار و علم ایشان کاملاً میدیدیم.
من هم فکر میکنم بایستی امروز بنیاد ایشان، کتابها و جزوات ایشان آماده شود بهخاطر ماندگاری مباحثی که ایشان داشتند.
من هنوز هم به پایاننامه کارشناسیارشد که در آنزمان کامپیوتر نبود، وقتی به نتیجهگیری نهایی بحث نگاه میکنم، میبینم خیلیاز مباحثی که ایشان کمک کرد و ما در رساله آوردیم، شاهد هستیم که امروزه در خاورمیانه اتفاق میافتد. ایشان قدرت ادراک قوی در پیشبینی تحولاتسیاسی در نقاط دیگر دنیا بهویژه در خاورمیانه داشتند.
وآخرین نکته اینکه بتوانیم امیدوارم بتوانیم بهعنوان یکی از شاگردان ایشان، نامشان را در کشور عزیزمان ایران زنده نگهداریم.