استاد دکتر داوود هرمیداس باوند پساز پایان تحصیل در دانشکده حقوق و علومسیاسی دانشگاه تهران، بهمنظور ادامه تحصیل به آمریکا رفت و درسال (۱۹۵۸م – ۱۳۳۷ش) وارد دانشگاه «واشنگتندی. سی» ایالات متحده آمریکا شد. ایشان در رشته حقوق بینالملل و روابط بینالملل تا مقطع دکترا به تحصیل پرداخت.
دکتر باوند پساز پایان تحصیلات آکادمیک خود، بهتدریس «حقوق دریاها» در دانشگاه «روبآیلند» مشغول شد. سپس درسال (۱۹۶۶م-۱۳۴۵ش) بهدعوت دولت وقت به ایران بازگشت و بهخدمت وزارت امورخارجه درآمد. درسال (۱۹۶۸م-۱۳۴۷ش) نماینده ایران در کمیسیونسیاسی-امنیتی مجمععمومی سازمانمللمتحد شد و از آن تاریخ تا سال (۱۹۷۳م-۱۳۵۲ش) در کمیسیون استفاده صلحجویانه از فضای ماوراءجو، کمیسیون تعریف تجاوز و اجلاس فوقالعاده خلعسلاح، حضور یافت.
بار دیگر درسال (۱۹۷۵م-۱۳۵۴ش) بهخدمت سازمانمللمتحد درآمد و از آن تاریخ تا (۱۹۷۹م-۱۳۵۸ش) و پساز انقلاب سال (۱۹۷۹م-۱۳۷۵ش) در ایران، بهعنوان رئیس کمیسیون حقوقی مجمععمومی و همچنین رئیس کنوانسیون بینالمللی ناظر بر مبارزه با گروگانگیری مشغول بهخدمت بود.
کتاب مبانی تاریخی، سیاسی و حقوقی «حاکمیت ایران بر جزایر تنب و ابوموسی» ازجمله آثار ایشان است که در زمان ماموریتشان در سازمانمللمتحد، ابتدا به زبان انگلیسی تألیف شد و در نیویورک بهچاپ رسید سپس درسال (۱۹۹۹م-۱۳۷۷ش) دکتر بهمن آقائی آن را بهفارسی ترجمه کرد.
اکنون با ذکر این مقدمهکوتاه درباره تحصیلات دانشگاهی و حرفه دیپلماتیک استاد دکتر باوند که در مقدمه گفتار ایشان باعنوان «زبان، تجربه، آگاهی، تخصص، مهارت و دانایی اساس و پایه مذاکره در دیپلماسی «چند جانبه» است»در سال ۱۳۹۴ که در کتاب «هنردیپلماسی و روزنامهنگاری تخصصی» چاپ شده و شرح جامعی از تجربه ایشان در سازمان ملل متحد است، در این یادداشتکوتاه بهمنظور گرامیداشت مقام ایشان به سه ویژگی مقام دیپلمات، استاد دانشگاه و همچنین مشارکت در مصاحبههای مطبوعاتی که انجام میدادند، میپردازم.
من در این یادداشت به این سئوال پاسخ میدهم که چرا اولویت نخست دکتر باوند ارائه راهحل برای مسائل «فوری» و کاربردی حقوقبینالملل بود و تألیف کتاب را در اولویت نخست کار دانشگاهی قرار ندادند؟
دکتر باوند بهدلیل داشتن تحصیلات خوب دانشگاهی از دانشگاه تهران تا دانشگاه «واشنگتن دی. سی» آمریکا، پساز ورود به دستگاه وزارتامورخارجه ایران توانست بهعنوان یک دیپلمات ورزیده، نظریهها و تئوریهای دانشگاهی حقوق و روابطبینالملل را در سازمانمللمتحد به اجرا دربیاورد و تجربه کند. درعینحال، باتوجه به اهمیتی که ایشان برای مسائل کاربردی در حوزه حقوق و روابطبینالملل قائل بود، اساساً تألیف کتاب بر پایه نظریهها و تئوریهای حقوق و روابطبینالملل در اولویت کار ایشان نبود. باتوجه به اینکه این موضوع را بایستی بهعنوان نقطه قوت ایشان درنظر گرفت، همزمان بایستی به این نکته هم اذعان داشت که این یک انتخاب آگاهانه، اندیشمندانه همراه با نگاه تیزبینانه ایشان از درک «فوری» مسائل حقوق بینالملل بود که بهصورت کاربردی در قالب مصاحبه و گفتوگو در رسانههایجمعی و بهویژه در مطبوعات کشور مطرح میکرد.
در اینجا برای اینکه بهتر بتوانم به مسئله «فوری» در حوزه حقوق بینالملل بپردازم، میتوان به مثال آتشگرفتن یک خانه اشاره کرد.
اگر آتشنشانها بههنگام حادثه «فوری» در محل خطر حاضر نشده، آتش را مهار و خاموش نکنند یا به قول خودشان آن «زمان طلایی» را از دست بدهند، آسیبهای شدیدتری به محل حادثه چه جانی و چه مالی وارد میشود. در مسائل مطرح شده در حقوقبینالملل نیز این «زمان طلایی» از اهمیت ویژهای برخوردار است و بهدلیل همین «فوری» بودن است که بایستی موضوعاتی مانند «رژیمحقوقی دریایخزر» درست در زمان خودش در مطبوعات اطلاعرسانی میشد یا در جلسات تخصصی وزارت امورخارجه در قالب میزگردها، سمینارها و همایشهای بینالمللی که دکتر باوند در آنها سخنرانی میکردند، مورد بحث و بررسی قرار میگرفت تا «منافع حیاتی» و «منافع ملی» ایران تامین شود.
اکنون در پاسخ به این سئوال که چرا اولویت نخست دکتر باوند پرداختن به کارهای کاربردی بود و نه تألیف کتابهای دانشگاهی، میتوان گفت بهدلیل اینکه نوشتن کتاب نیاز به جمعآوری اطلاعات در زمان بلندمدت حداقل دوسال دارد درحالیکه با مطرح شدن مسائل «فوری» حقوقبینالملل بایستی ازطریق مصاحبه و گفتوگو با رسانههایجمعی و بهویژه مطبوعات اقدام کرد تا با اطلاعرسانی به افکارعمومی، توجه مقامات و مسئولین سیاسی کشور نیز برای تمرکز بهمنظور حل به موقع مسئله جلب شود و بههمین دلیل است که تألیف کتاب برای حل مسائل «فوری» حقوقبینالملل نمیتواند به دلیل آن «زمان طلایی» کاربردی قابل استفاده باشد.
ضمناینکه، دکتر باوند همزمان با شرکت در میزگردها، سمینارها و همایشهای بینالمللی وزارتامورخارجه بهطور تخصصیتر به شرح و بسط مسائل فوری در حقوقبینالملل میپرداخت که تکمیلکننده سبک و روش آگاهانه و اندیشمندانه ایشان برای ارائه راهحل مسائل تخصصی و فوری حقوقبینالملل بود و همین سبک و روش ایشان بود که تألیف کتاب در حوزه تئوری و نظریهپردازی دانشگاهی را در اولویت کاری ایشان قرار نداد و کاملاً هم درست بود و نقطه قوت و مثبت ایشان محسوب میشد.
اکنون باتوجه به سبک و روش دکتر باوند در انتخاب «آگاهانه»، «اندیشمندانه» و «نگاه تیزبینانه» از درک مسائل «فوری» در حقوقبینالملل که برگرفته از «تجربه کاربردی دیپلماتیک» ایشان در سازمان ملل متحد بود، در اینجا میخواهم به سبک و روش آموزشی ایشان که تلفیقی از «تجربه دیپلماتیک» با «استادی دانشگاه» است، بپردازم.
دکتر باوند پساز انقلاب ۱۳۵۷ ایران که برای تدریس وارد دانشگاههای امامصادق، دانشگاه تهران، دانشگاه علامهطباطبایی و… شدند، این تجربه دیپلماتیک در سازمانمللمتحد و نگاهی را که به مسائل حقوق و روابط بینالملل بهصورت عملیاتی و کاربردی داشتند و همیشه میخواستند راهحلی را برای حل مسائل و معضلات سیاستخارجی و دیپلماسی کشور ارائه دهند، وارد دورههای تحصیلات دانشگاهی بهویژه در دو مقطع کارشناسیارشد و دکترای کردند. در حقیقت دکتر باوند از سبک آموزشی ویژهای برخوردار بودند که تلاش میکردند تجارب کاربردی خودشان را با تئوریها و نظریههای حقوقبینالملل تلفیق کنند و آن را به دانشجویان انتقال بدهند. بنابراین میتوان از سبک و روش آموزشی استاد دکتر باوند با عنوان سبک و روش آموزشی «تلفیق تجربه و آکادمیک» بهعنوان روش کاربردی ایشان در تدریس نام برد.
چنانچه درخصوص رسالههای دانشجویان در دانشکدههای حقوق و روابطبینالملل، وقتی ایشان استاد راهنما و مشاور بودند، تلاش میکردند این تجربه تخصصی را به دانشجویان حقوق و روابطبینالملل انتقال دهند تا آنان نیز با همین ذهن جستوجوگر و تخصصی بتوانند اینگونه بیآموزند که در روشتحقیق و پژوهش بایستی بتوانند به راهحلی برای حل معضلات و مسائل سیاستخارجی و دیپلماسی کشور برای تامین «منافع ملی» دست پیدا کنند.
البته همین ویژگی استاد دکتر داوود هرمیداس باوند یا بهتر بگویم سبک و روش ایشان را میتوان در مصاحبهها و گفتوگوهای رسانهای بهویژه در مطبوعات کشور هم مشاهده کرد. نمونه مصداقی آن بازگو کردن معضلات سیاستخارجی و دیپلماسی در موضوعات گوناگون بهویژه درخصوص رژیمحقوقی دریایخزر بود که ایشان برای نخستینبار پیشنهاد استفاده از انواع «مشاع دریاها» را در مطبوعات کشور مطرح کردند که به نظر میرسد تا آنزمان در افکارعمومی مطرح نشده بود. از دیگر مسائل حقوق و روابطبینالملل که ایشان بسیار روی رسالههای دانشگاهی کار کردند و در مطبوعات کشور نیز به آنها پرداختهاند، عبارتند از: ادعای مالکیت اماراتمتحدهعربی بر «جزایر سهگانه تُنبکوچک، تُنببزرگ و ابوموسی در خلیج فارس» که ایشان کتابی را با ارائه اسناد سازمان ملل متحد بهنگارش درآورده و به رد این ادعای واهی اماراتمتحدهعربی پرداختهاند، مسئله جدایی بحرین از ایران و همچنین پرداختن به مسائل حقوق انرژی هستهای ایران حداقل در سه دهه گذشته است که ایشان بسیار تلاش کردند تاضمن ارائه راهحل به مقامات و مسئولین کشور، گشایشی در حل مشکلات ایجاد شده به وجود بیآورند. در واقع دکتر باوند با مصاحبه و گفتوگو در مطبوعات کشور تلاش میکرد تا نظرات تخصصی برای پیشبرد اهدافملی کشور در اختیار مقامات و مسئولین سیاسی قرار بگیرد.
تمام وجود دکتر باوند عشق به ایران و دغدغه اصلیاش توسعه و شکوفایی ایران بود. ایشان تمام لحظات خوب و خوش زندگیاش را فدای ارتقای نام ایران کرد. من بیشتر شیفته اخلاق و کمالات ایشان بودم. در چندین سمینار افتخار داشتم در کنار ایشان باشم. چندشبی هم در یکی از این سمینارها با ایشان هم اتاق بودیم. من از خاطرات شیرین و از بذلهگویی هنرمندانه ایشان لذت بردم. به من محبت زیاد داشتند و شوخی میکردند.
در شوخی بیان میکردند که من با ایشان همکلاس بودم و البته ایشان دانشآموز ارشد ما بود و من از ایشان بزرگتر بودم و در دوران فاخر حکمت باهم هممدرسه بودیم.
به این شیوه بیان و شوخطبعی ایشان عادت داشتم. زندگی ایشان هر لحظه دنیایی از زیبایی، شکوفایی و عظمت است.
تا ایران هست نام آقای دکتر باوند خواهد بود.