طی هفتههای گذشته شاهد اعتراضات و گاه اغتشاشات در کشور بودیم. همه این رویدادها از یک حادثه شروع شد و به سرعت شعلهور گردید. هسته اصلی معترضان و یا بهتر است بگوییم پیشتازان آن، جوانان و نوجوانان بودند و در این میان شمار دختران بیشتر بود. در اینجا قصد تحلیل این حادثه از بعد سیاسی، اجتماعی و حتی بین المللی نیست. اینکه جریانات و گروهکها تلاش کردند سوار بر ماجرا شوند و بنزین روی آن بریزند واضح است. اما این واقعه ویژگیهایی از جامعه ایران را نشان میدهد که «نادیده» گرفته شده است. بنابراین باید این حادثه را از جنبه نشانهشناسی تغییرات و جنبشهای فرهنگی و اجتماعی ایران نیز نگریست.
۱. جامعه ایران آن یکدستی فرهنگی دهههای گذشته را ندارد. فرهنگ غالب، با چالش مواجه است. بخشی از جامعه نگرشها و ارزشهای دیگری دارد بلکه گاه در تضاد با جریان غالب است.
۲. این تغییر در نگرشها و ارزشها در بین بخش قابل توجهی از زنان و جوانان جدیتر شده و تا حدی در حال تبدیل شدن به یک جنبش اجتماعی است. آنها اصرار دارند با این جنبش، دیده شوند و به حساب آیند. از این تفاوت بعضی از جامعهشناسان با عنوان شکاف نسلی یاد کردهاند ولی به نطر میرسد موضوع فراتر از شکاف نسلی و بلکه نوعی جنبش استقلال خواهی جوانان است.
۳. این گروه اجتماعی از زنان و جوانان چند ویژگی دارند: الف: سلطه سنتی خانواده را بر نمیتابند. ب: برای جوان استقلال قائل هستند و بر خلاف نسلهای پیشین دوران جوانی را به عنوان یک دوره مستقل، معنادار و باهویت میبینند نه دوران گذار. آنها برای خود حقوقی قائل هستند و نمیخواهند بزرگترها (نسل پیشین) برای آنها تصمیم بگیرند. ج: آنها سازمانهای آموزش رسمی را ناکارآمد میدانند و آینده خود را در مدرسه و دانشگاه نمیبینند. آنها پرورش یافته شبکههای اجتماعی و دنیای مجازی هستند. آنها به دلیل زیست در فضای مجازی به نوعی دچار انزوای اجتماعی شدهاند و خود را در حاشیه جامعه یافتهاند و تلاش میکنند یا دنیای حقیقی را مطابق خود تغییر دهند و یا دنیای حقیقی جایی برای آنها باز کند.
۴. جامعه ایران با گسترش وضعیت آنومیک (بی هنجاری) مواجه است و این وضعیت در بین جوانان و دختران شدت بیشتری دارد. هرچند اکثریت آنها نمیخواهند علیه وضعیت موجود شورش کنند ولی بحرانهای ارزشی و اجتماعی برخی از آنها را تا آستانه شورش هم کشانده است.
۵. بخشی از گروه جوانان و زنان نقشهای سنتی را نمیپذیرند و بازتعریف آنها را خواهانند.
۶. علت خشم آنها چند احساس و ادراک اجتناعی است: احساسعدم رضایت از وضعیت موجود، احساس ناکارآمدی سیستم اجرایی و اداری کشور و احساسعدم اعتماد به نظام تصمیم گیری و مدیریتی.
گفتگو با این نسل، توجه به درخواستهای آنها، و توجه به آنها به عنوان کنشگران فعال، رویکردی است که میبایست در مطالعات حوزه جوانان و زنان جایگزین نگاه آسیبشناسی شود.