در این ایام محرم ویدئویی از زندهیاد احمد قابل منتشر شده و ذیل آن از قول آن مرحوم نوشتهاند که حسین از ترس جان از مکه فرار کرد و روز عاشورا هم به عمر سعد گفت؛ مرا رها کنید تا بروم سرباز یزید شوم!
نسبت دادن چنین عبارت سخیفی به مرحوم قابل، کذب و دروغ است و در بیان او این عبارت وجود ندارد.
تفسیر زندهیاد احمد قابل از حرکت حسین گرچه پایهاش درست است، اما لحن عصبانیاش در ویدئوی منتشر شده، حرف او را به کلی نارسا کرده است.
اساس هجرت حسین از مدینه به مکه و از آنجا به سمت کوفه، پرهیز از بیعت با یزید بود. اگر او حاضر به نشان دادن نرمشی در این زمینه میشد، اصلاً کوچکترین مشکل امنیتی برایش به وجود نمیآمد که آن هجرت تاریخی لازم آید.
بیعت با یزید مرز عبورناپذیر حسین بود به طوری که حاضر شد خود و تمام اعضای ذکور خاندان و یارانش قتلعام شوند و زنان دختران و کودکان جملگی به اسارت روند اما تن به چنین خفت و ذلتی ندهد.
شگفتی و عظمت و حکمت کار حسین در همین نکتهٔ بینهایت ظریف است. او بدون تردید نمیخواست جنگی را آغاز کند و اما به هیچ بهایی، حاضر به بیعت با یزید هم نبود. وقتی به انتخاب بین بیعت یا مرگ مجبور شد، فریاد هیهات منّ الذله سر داد و مرگی از هر جهت مظلومانه را پذیرفت. بنابراین اینکه حسین به عمر سعد گفته باشد، مرا رها کنید تا بروم سرباز یزید شوم، جعل و دروغ و بهتان زشت و سخیفی است که با شأن او مطلقاً بیگانه است.
درود خدا تا ابدالآباد نثار روح آزادهٔ حسین و همراهان شهید و اسیرش باد که به حیات انسانی معنایی تازه بخشیدند.
پ.ن:این نکته را هم بنده(شهابالدین حائری شیرازی) بیافزایم که وقتی امام حسین میفرماید: لم اخرج بطراً یعنی خروج نکردم از سَرِ مستی قدرت و برای دستیابی به قدرت و در ادامه میفرماید: انما خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی یعنی منحصرا خروج کردم برای اصلاحگری.
نکته حائز اهمیت آنستکه خَرَجَ اگر قبلش نام محل بیاید معنایش خارج شدن از انجاست، اما وقتی علت خروج بیان میشود واصلا بحث تعیین محل راه افتادن نیست و در پاسخ نامههای کوفیان میگوید که خواستار بیعت با وی شدند، معنایش میشود خروج و قیام.
و کلام امام حسین که این واژه در ان به کار رفته در خطبه مِنیٰ در مکه و سپس حرکت به سمت کوفه دقیقا معنای دوم را به ذهن متبادر و متعین مینماید.