- الف) ادارک درست مسائل و چالشها
جامعه ایران نزدیک دو ماه است درگیر مسایل و چالشهایی است که به صورت اعتراضات خیابانی بروز یافته است، چگونگی سیاستگذاری و تصمیمسازی در مواجهه با این مسایل و چالشها، چشمانداز آینده این اعتراضات را رقم خواهد زد، در سیاستگذاری امنیتی و سیاسی اعتراضات، در گام نخست درک صحیح ماهیت اعتراضات بعنوان یک مسئلهٔ و سپس در گامهای بعدی یافتن راه حل مناسب برای حل وفصل آن اهمیت دارد.
یافتن مسئله و شناخت و ادراک درست آن برای هر نظام حکمرانی، اهمیتی حیاتی دارد؛ چرا که اگر مسئلهای به درستی ادراک نشود یا نادرست ادراک شود، در حکم شناخته نشدن مساله خواهد بود و مسئلهای که شناخته نشود، حل نمیشود و چنانچه مساله حل نشود، ممکن است، به بحران تبدیل شود. مسائل عموما در ابتداء، چهبسا با تمهیداتی ساده و کمهزینه حل شود اما اگر به بحران بیانجامد، حل آنها دشوار و پرهزینه خواهد بود.
بنجامین فرانکلین (Benjamin Franklin) سیاستمدار آمریکایی در اهمیت شناخت مسائل اجتماعی و حل به هنگام آنها، تمثیل دقیق و هشداردهندهای دارد که چگونه ممکن است از دل یک مسئله امنیتی و اجتماعی کوچک، یک مسئله و بحران امنیتی بزرگ متولد شود و مثال میزند که: به خاطر نداشتن یک میخ، نعل اسب از دست رفت، به خاطر از دست دادن نعل، اسب از دست رفت، به خاطر از دست دادن اسب، سرباز سوارکار از دست رفت، به خاطر نداشتن سرباز سوارکار، نبرد از دست رفت و به خاطر از دست دادن نتیجه نبرد، کشور ازدست رفت و همه اینها به خاطر نداشتن یک میخ نعل اسب بوده است.
این مثال ساده اما دقیق به روشنی نشان میدهد در مسائل و چالشهای فرارو، باید حتی موضوعات و حوادث کوچک و جزئی، مهم پنداشته شود و برای حل آنها چارهاندیشی شود.
نگاهی تحلیلی به تاریخ تحولات اخیر در کشورهای منطقه، نیز گواه بر این واقعیت است که بخشی از بحرانهای امنیتی، از یک مسئله ساده و فردی شروع شده است. نزدیکترین مثالی که حکایتگر این واقعیت است، خودسوزی محمد بوعزیزی است که در کشور تونس شروع شد و کشورهای عربی را دستخوش تحولات بزرگ کرد، جوان تونسی با تحصیلات عالی، به دلیل فقر و بیکاری، به دست فروشی روی آورده بود تا از رهگذر دست فروشی، نیازهای معیشت حداقلی خود و خانوادهاش را تامین سازد، اما یک مأمور شهرداری، گاری دستی و دارایی اندکش را توقیف و بر گونه او سیلی نواخت و درواقع همه دارایی مادی و معنوی او را ستاند، این جوان تحصیلکرده بیکار به دادگاه تونس پناه برد، ولی دادگاه به داد او نرسید و اعتراضش شنیده نشد، بوعزیزی که همه راههای زیست شرافتمندانه را به روی خود بسته دید و همه دارائیش را غارت شده پنداشت، خود را آتش زد و با سیلی حاکمیت، در آتش تحقیر سوخت.
وی با آتش زدن خود، قیام مردمی علیه دولتهای مستبد در تونس، مصر، لیبی و بحرین را استارت زد و تکانه بزرگی کشورهای عربی را که در ادبیات سیاسی به «بهار عربی» معروف شد فراگرفت و نظام حکمرانی آنان را غافلگیر نمود، مساله آتش زدن بوعزیزی و تکانههای تاریخی متعاقب آن نشان میدهد که چگونه بیتوجهی وعدم ادراک درست مسئله عدالت و معیشت و زندگی شرافتمندانه شهروندان و تضییع حقوق آنان و بیتوجهی به کرامتشان، به بحران امنیتی تبدیل میشود.
بنابراین تأمین امنیت ملی و تصمیمگیری درست و اتخاذ راهبردهای تغییر، مداخله و مدیریت مسایل و تهدیدات، مستلزم شناخت و ادراک همه جانبه و مستمر مسایل و رویدادها و عوامل مؤثر در آنهاست است.
شناخت و ادارک درست مسائل و چالشهای اجتماعی و مشخضا مساله اعتراضات اخیر در کشور ایران، نیازمند ارائه پاسخ عالمانه به پرسشهایی زیر است:
۱ـ ماهیت، علل، عوامل و عناصر بروز و ظهور مسائل، چالشها و رخدادهای بیثباتکننده چیست؟
۲ـ سهم و نقش انباشت و تراکم نارضایتیهای ناشی از وضعیت سیاسی کشور از جمله یکدستسازی قدرت، فقدان آزادیها و مشارکت سیاسی چقدر است؟
۳ـ سهم و نقش انباشت و تراکم نارضایتیهای ناشی از وضعیت اقتصادی کشور از قبیل معیشت، بیکاری، فقر، تورم، تبعیض و فساد و تحریمهای بین المللی چقدر است؟
۴ـ سهم و نقش انباشت و تراکم نارضایتیهای ناشی از شرایط اجتماعی کشور از جمله تحمیل سبک زندگی، فقدان امید به آینده، فقدان مشارکت فرهنگی، اجتماعی و بیتوجهی به حقوق و کرامت شهروندان، در این اعتراضات چیست و به چه میزان است؟
۵ـ سهم و نقش انباشت و تراکم نارضایتیهای ناشی از هزینههای سیاست خارجی ایران چقدر است؟
۶ـ سهم و نقش مداخلات و هدایت کشورها و سرویسهای خارجی در این اعتراضات چیست و به چه میزان است؟
۷ـ سهم و نقش تفاوتهای نسلی و شکل گیری نسلی جدید با مطالبات و آرمانهای خاص خود بعنوان بخشی از کنشگران اعتراضات اخیر چیست و میزان آن چقدر است؟
۸ـ آیا کانون کنشگران پیشبرنده و پیشگام اعتراضات اخیر، به زنان و جوانان دهه هشتادی محدود است یا جامعه معترضین فراجنسیتی، فرانسلی، فرامنطقهای، فراطبقاتی و فراقومیتی هستند؟
۹ـ نقش ساختار ناکارآمد اداری و اقتصادی در این تکانه اجتماعی چقدر است؟
۱۰ـ مطالبات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، امنیتی و بین المللی کنشگران اعتراضات اخیر چیست؟
۱۱ـ آسیبها، کاستیها و مداخلات محرک و برانگیزاننده اعتراضات اخیر کدام است؟
۱۲ـ نقش شکافها و تبعیضهای جنسیتی، نسلی و قومیتی در اعتراضات اخیر بعنوان یک کنش جمعی و تعارضی به چه میزان است؟
۱۳ـ چرا دیدبانان شناختی نظام سیاسی، در برابر وقوع مسایل اجتماعی و جنبشهای ناگهانی و مشخصا اعتراضات اخیر، دچار غافلگیری راهبردی شدند و از دریافت و ادراک بهنگام مسایل ناتوان بوده و در نتیجه از پیشآگاهیها و هشدارهای بهموقع نسبت به رویدادها و اعتراضات محتمل الوقوع به حکمرانان، عاجزماندند؟
۱۴ـ نقش و سهم زنان در نا آرامیها و کنشهای اعتراضی، چیست و به چه میزان است، چرا زنان در این ناآرامیها به این حد گسترده مشارکت و به یکی از کانونهای کنشگران بدل شده و به سوژههای ساختارشکن تبدیل شدهاند؟
آیا میتوان این کنشهای اعتراضی زنان را در راستای احقاق حقوق انباشت شده خود و انتخاب سبک جدید زندگی دانست؟
مشخصا نقش حجاب اجباری و قانونی در این اعتراضات چقدر است؟
۱۵ـ تجمع اعتراضآمیز از جمله حقوق شهروندی برای اعتراض به سیاستها و عملکرد دولتهاست. در اصل ۲۷ قانون اساسی، حق تشکیل تجمعات آزاد برای شهروندان ایرانی به رسمیت شناخته شد و مطابق این اصل هرکسی «بدون حمل سلاح» درصورتیکه این اقدامش «مخل مبانی اسلام نباشد» میتواند با استفاده از این حق قانونی، اعتراضات مسالمتآمیز خود را بیان کند، اما در عمل شهروندان ایرانی از این حق قانونی خود محرومند و به افراد، تشکلها و احزاب اجازه داده نمیشود در چارچوبهای تعریف شده، اعتراضات خود را اعلام کنند. و بر همین اساس اعتراضات اخیر خارج از چارچوبهای نهادی و ساختاری صورت گرفت و در قالب اعتراضات ساختارشکن و در کف خیابان بروز و ظهور یافت، نقش این اهمالکاری و ترک فعل و برسمت نشناختن حق اعتراض قانونی توسط نهادهای مسئول در اعتراضات اخیر چیست؟
۱۶ـ ماهیت اعتراضات اخیر اصلاحی است یا انقلابی؟ آیا معترضین با حفظ نظام سیاسی جمهوری اسلامی، در صدد اصلاح کاستیها و ناکارآمدیهای موجودند یا اساسا در پی فرو ریختن نظام سیاسی و پایهگذاری نظامی جدیدند؟
۱۷ـ چرا در اعتراضات اخیر مرجعیت خبری از رسانههای داخلی به رسانههای خارجی منتقل شد و اساسا کاهش اعتماد به رسانۀ ملی و رسانههای رسمی در حوادث اخیر معلول چه عواملی است؟
نقش و سهم رسانههای رسمی در تشدید و گسترش اعتراضات اخیر چقدر است؟
۱۸ـ آیا کنشگران اعتراضات اخیر از سازمان و رهبری واحد برخوردارند یا بیسر و سازمانند، آیا میتوان بخشی از این اعتراضات بیسر و بیسازمان را ناشی از آن دانست که بخش بزرگی از شهروندان ایرانی در ساختار حکمرانی، فاقد نمایندگانی هستند که بتواند مطالبات آنان را پیگیری کند و در نتیجه بحران نمایندگی و فقدان سازمان تشکلیابی، موجب احساس تحقیر و دیده نشدن آنان گردید و برای انتقال و تحقق مطالبات خود، اعتراض در کف خیابان را انتخاب کردند؟
۱۹ـ شاید بتوان ادعا نمود که برای نخستین بار در تاریخ تحولات سیاسی- اجتماعی ایران، اعتراضات داخلی کشور به سرعت جنبه بینالمللی و جهانی پیدا کرده است و موجب کنش جامعه بینالمللی و افکار عمومی جهان و کنش جمعی ایرانیان خارج از کشور شده است، پدیده حمایت بینالمللی از اعتراضات اخیر ایران معلول چه علل و عواملی است و چه تأثیری بر چشمانداز و گسترش آن خواهد داشت؟
۲۰ـ از منظر بعضی از کارشناسان علوم اجتماعی مداخلهگری حکومت در سبک زندگی و تحمیل سبک زندگی مطلوب حکومت به سبک زندگی مطلوب شهروندان موجب میگردد تا شهروندان احساس کنند دولت حوزه خصوصی انان را به رسمیت نمیشناسد، نقش و سهم این موضوع در کنشهای اعتراضی مردم چقدر است؟
۲۱ـ یکی از عناصر مهم در مدیریت بحرانهای اجتماعی، نحوه مواجهه نیروهای میدانی حافظ نظم و امنیت با کنشگران معترض است و از آداب مهم حکمرانی بحران این است که نیروهای میدانی حافظ نظم و امنیت، تجمعات اعتراضی را با کمترین هزینه و به گونهای مدیریت نمایند که بر عمق و گسترش بحران نیافزوده و به تدریج موجب کاهش اعتراضات شود، نقش مثبت یا مخرب کنشهای گفتاری و رفتاری کارگزاران نظم و امنیت و نیروهای میدانی در شکلگیری، گسترش و مدیریت اعتراضات چیست؟
۲۲ـ سیاستگذاری و تصمیم گیری یکی از مهمترین ارکان مدیریت بحرانهای اجتماعی است، سیاستگذاریهای مرتبط با اعتراضات اخیر بر چه مبانی و مفروضاتی استوار است؟ آیا در تدوین این سیاستها از کارشناسان و متخصصان امین و شجاع استفاده شده است؟
۲۳ـ جمعیت کنشگران معترض چقدر است، آیا معترضان یک درصد جامعه ایران را تشکیل میدهند و یا اکثریت جامعه ایرانی بصورت خاموش نسبت به وضع موجود عصبانی و ناراضیند؟
۲۴ـ گرچه پدیدههای اجتماعی و اعتراضات کنشگران ممکن است برای نظامهای سیاسی موجود در عرضههای مختلف داخلی و بین المللی چالش برانگیز باشد، اما غالب این اعتراضات ازظرفیتهای فرصتسازی نیز برخوردارند که میتواند در اصلاحات ساختاری، کارآمدسازی و بازسازی مشروعیت حکمرانی مؤثر باشد، ظرفیتهای فرصتساز اعتراضات اخیر ایران برای ایران، شهروندان ایرانی و نظام سیاسی جمهوری اسلامی چیست؟
۲۵ـ چشمانداز این اعتراضات کجاست و چه سناریوهای را میتوان برای آینده این ناآرامیها ترسیم نمود؟
- ب) سیاستها و راهبردهای مواجهه با مسایل
همچنانچه در سطور پیشین اشاره شد، تحلیل و ادراک درست پدیدهها و مسائل اجتماعی و سیاسی، شرط لازم و گام نخستین مدیریت مساله و بحران است، اما شرط کافی نیست، بلکه لازمۀ شناخت و ادراک درست، مواجهۀ کارآمد و عالمانه و اتخاذ سیاستها و تصمیات درست و سپس اقدامات راهبردی براساس سیاستهای اتخاذ شده است.
سیاستها و راهبردهای نظامهای سیاسی در مواجهه با مسائل سیاسی و اجتماعی به چند گونه است:
۱- انکار مسائل: ممکن است یک نظام سیاسی بنابه دلائل و ملاحظات سیاسی، اساسا وجود مساله و چالش را انکار نماید.
۲- تحریف مسائل: تحریف اعتراضات کنشگرانی ایرانی طی روزهای اخیر میتواند اینگونه باشد که اعتراضات را صرفا ناشی از مداخلات خارجی دانسته و کنشگران معترض را اقلیتی فریب خورده و تحریکپذیر معرفی کرده و نقش آسیبها و کاستیهای داخلی و مطالبات آنان در اعتراضات، مورد توجه قرار نگیرد، از منظری دیگر اما تحریف مساله میتواند اینگونه صورت گیرد که نقش مداخلات و هدایتهای خارجی بکلی نادیده انگاشته شود و صرفا کاستیها، شکافها و آسیبهای داخلی بعنوان علل و عوامل شکلگیری اعتراضات مورد توجه قرار گیرد.
۳- تقلیل مسائل: ممکن است نظام سیاسی و تحلیلگران اجتماعی به عمد و یا از روی خطای ادراکی، همه ابعاد مسائل اجتماعی را مورد توجه قرار ندهند و مسئله را به سطح و دامنه محدودی تقلیل دهند از جمله: تقلیل همه کنشگران معترض ایران به جنس زنان و نسل جوانان دهه هشتادی، تقلیل همه اعتراضات کنشگران به حجاب اجباری و سبک زندگی، تقلیل همه علل و عوامل اعتراضات به مداخلات خارجی و شبکههای اجتماعی و رسانههای مجازی و…
۳- تحقیر مسائل: در جایی که نظام سیاسی و تحلیلگران اجتماعی دامنه و عمق و گستره مساله اجتماعی و یا تهدید را نادیده انگاشته و آن را ناچیز میشمارند. مانند سبک شمردن قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه کشور و آن را کاغذ پارهای بیش ندانستن و یا کوچک شمردن و بیتوجهی نسبت به تلاشهای بین المللی آمریکا و اروپا جهت فعالسازی مکانیزم ماشه علیه ایران و نیز انتساب معترضین به دزدان و فاسدان بیگانگان و…
۴- سرکوب مسائل: ممکن است یک نظام سیاسی در مواجهه با چالشها و مسائل سیاسی و اجتماعی، به جای ادراک درست مساله و مدیریت و حل آن، در هیچ سطحی حاضربه گفتگو و شنیدن سخن معترضین نشود و صرفا به سیاستها و اقدامات سرکوبگرانه و خشونت بار روی بیاورد.
۵- حل مسائل: کم هزینهترین و پرفایدهترین سیاست راهبردی در مواجهه با مسائل و چالشها، حل درست آنهاست، حل مساله با تحلیلِ واقعبینانه، ریشهیابانه و غیرفروکاهنده و ادراک همه ابعاد مساله و برسمیت شناختن و شنیدن صدای معترضین و گفتگو با آنان، تأمین مطالبات قانونی و حقوق شهروندی آنان و در صورت لزوم تن دادن به تغییرات و اصلاحات درونزا محقق میگردد.
در پایان توجه دادن به این نکته ضروری است که مسائل اجتماعی، سیال و قابلیت حرکتاند و درصورتعدم ادراک درست و حل راهبردی انها، ممکن است در کوتاه مدت از نظرها پنهان شوند ولی در گوشهای دیگر خیمهزده و عمق و ریشه و دامنه بیشتری یافته و به شکلی غافلگیرکننده، ناگهانی و غیر قابل مهار، خودنمایی کنند.