• امروز : یکشنبه, ۴ آذر , ۱۴۰۳
  • برابر با : Sunday - 24 November - 2024
::: 3395 ::: 0
0

: آخرین مطالب

دیپلماسی، تخصص دیپلمات‌هاست راه صحیح خنثی نمودن همگرایی اقتدارگرایان جدید | استفن هادلی (ترجمه: رضا جلالی) «پزشکیان» مسوولیت بخشی از اختیاراتش را به نیروهای رقیب واگذار کرده است دولت چهاردهم و ضرورت تغییر حکمرانی فرهنگی | شهرام گیل‌آبادی* مهاجرت، صلح و امنیت پایدار | رسول صادقی* صلح اجتماعی و سیاست انتظامی | بهرام بیات* عصرانه‌ای با طعم شعر فرزندان پوتین | آندره ئی کولز نی کف (ترجمه: رضا جلالی) شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد چرا اسرائیل به ایران حمله نکرد؟! | آیت محمدی (کلهر) احیای داعش و القاعده در منطقه | آیت محمدی (کلهر) رونمایی از بزرگترین شهاب سنگ آهنی در مجموعه برج آزادی رهبران پوپولیست چه میراثی برای کشورشان بر جای می‌گذارند | مانوئل فاتک، کریستوف‌تری بش و مورتیس شولاریک بحران واقعی اقتصاد چین | ژانگ یوآن ژو لی یو (ترجمه: رضا جلالی) آسیا بدون هژمون | سوزانا پاتون و هروه لماهیو (ترجمه: رضا جلالی) شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد نکاتی درباره دیدگاه رئیس جمهور در ضرورت انتقال پایتخت | عبدالمحمد زاهدی حرکت به روی یال جمعه‌ها خون جای بارون می‌چکه | مرتضی‌ رحیم‌نواز داستان آشنایی یک شاعر اجازه خلق آثار عاشقانه را نمی‌دهند تو زنده‌ای هنوز و غزل فکر می‌کنی | سمانه نائینی زیبایی کلام در شعر بهمنی | سحر جناتی شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد گفتمان صلح و نگاهی به چالش‌های حقوقی در ایران معاصر | محمدرضا ضیایی بیگدلی صلح اجتماعی و مرجعیت رسانه در ایران | ماشاءالله شمس‌الواعظین صلح ایرانی از نگاه محمدعلی فروغی | مریم مهدوی اصل چگونگی کاهش اثرات تنهایی استراتژیک ایران | نصرت الله تاجیک گفتمان صلح و سیاست خارجی | محمدکاظم سجادپور گفتمان صلح و نیروهای مسلح ایران | حسین علایی اقتصاد صلح محور | فرشاد مومنی* نقش آموزش‌عالی در شکل‌گیری گفتمان صلح | مصطفی معین* آخرالزمانی‌های ایرانی و اجماع‌سازی پزشکیان | کیومرث اشتریان* ایران، بحران‌های منطقه‌ای و گفتمان صلح | عبدالامیر نبوی* گفتمان صلح و سیاست همسایگی | ماندانا تیشه‌یار* گفتمان صلح و محیط زیست | محمد درویش* گفتمان صلح و مساله حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران | مهدی ذاکریان* از چرایی تا چگونگی معرفی کتاب «اخوان‌المسلمین» | پیرمحمد ملازهی به نظر می‌رسد که باید شاهد روند خوبی باشیم شماره جدید نشریه نیم روز منتشر شد محمد جواد حق‌شناس: کابینه‌ای با حضور زنان جوانان و اهل تسنن سخنی با آقای رئیس جمهور در مورد چگونگی کاهش اثرات تنهایی استراتژیک ایران | نصرت الله تاجیک* انتخاب کابینه در اتاق‌ شیشه‌ای پیام رهبری به مناسبت برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شریعتی، جلال و دیگران | حمید عزیزیان شریف آباد صحافی سنتی | مجید فیضی‌راد* اگر پزشکیان قشر خاکستری را با خود همراه کند، بازی را برهم می‌زند نگاه مسعود پزشکیان به اقوام امنیتی نیست | علی مفتح آیا اندیشه شریعتی پاسخگوی جامعه امروز است؟ | محمدجواد حق‌شناس* فاصله دره احد و تالار رودکی

5

نقشه راه رفع تهدیدات خارجی | رضا نصری

  • کد خبر : 4332
  • 19 آبان 1401 - 14:18
نقشه راه رفع تهدیدات خارجی | رضا نصری
یک جریان رسانه‌ای قوی در خارج از کشور نیز به سردمداری عربستان سعودی به ترویج و تشدید گفتمان سرکوب و خشونت می‌پردازند تا سطح تنش و برخورد میان معترضان و نیروهای دولتی را به آستانه‌ای برسانند که در آن دولت‌ها و جریان‌های متخاصم بتوانند باب اخراج هیأت‌های دیپلماتیک کشور و سپس باب مقوله «مسئولیت محافظت» (Responsibility to Protect) را در مجامع بین‌المللی بگشایند.

ایران امروز در معرض خطر است! نه تنها بحران داخلی فعلی، گسل‌های امنیتی گذشته را در سطح بین‌المللی و منطقه‌ای فعال کرده، بلکه مجموعه‌ای از عوامل موجب بروز تهدیدات جدید قابل ملاحظه‌ای شده است:

احیای برجام با چالش‌های مهمی مواجه شده و بازگشت قطعنامه‌های فصل هفتمی شورای امنیت محتمل‌تر از همیشه شده است؛ احتمالی که در صورت تحقق، موجب یک شوک بزرگ اقتصادی دیگر در شرایط سخت کنونی و بروز تهدیدات جدی امنیتی خواهد شد.

التهاب و اعتراضات داخلی -که از یک سو به‌واسطه جنگ ترکیبی چند لایه خارجی و از سوی دیگر به واسطه «سوء مدیریت بحران» در داخل دامنه‌دار شده است- بستری فراهم آورده تا جریان‌های متخاصم خارجی بتوانند به راحتی برنامه‌های معطل‌مانده خود را به ورطه اجرا بگذارند. امروز، با سوءاستفاده از فضای منفی افکار عمومی علیه کشور، جریان متخاصم به راحتی نام ایران را در پرونده جنگ اوکراین در کنار نام روسیه نشانده است و ایران را – به اتهام مضحک تسلیح دومین قدرت نظامی جهان- عملاً به یک هدف نظامی تبدیل کرده است.

جریان‌های تندرو در آمریکا در آستانه تسخیر کنگره قرار گرفته‌اند و به دلیل تطویل فضای سیاسی و رسانه‌ای منفی علیه ایران این فرصت را یافته‌اند تا طرح‌های خطرناکی علیه کشور به تصویب برسانند بی‌آنکه از این پس نگران اِعمال حق وتوی «جو بایدن» بر مصوبات جنگ‌افروزانه خود باشند.

در اسرائیل، جریان تندرو به رهبری بنجامین نتانیاهو با عزمی راسخ به عرصه قدرت بازگشته است و – او نیز با توجه به اجماع جهانی و افکار عمومی علیه ایران و این بار مجهز به «پیمان‌های ابراهیم» – فضا را برای ماجراجویی‌های نظامی خود علیه تأسیسات هسته‌ای و زیرساخت‌های کشور مساعدتر از همیشه دیده است.

در شمال غربی کشور، نزاع آذربایجان، ترکیه و ارمنستان چالش‌های ژئوپلیتیک جدیدی برای کشور ایجاد کرده است که در صورت تداوم بحران به یک معضل راهبردی و امنیتی ماندگار بدل خواهد شد.

تمامی این تهدیدات نیز در شرایطی سر برآورده‌اند که ده‌ها گروه تکفیری و تروریستی از جنس داعش – با پشتیبانی و هدایت حامیان دولتی خود در منطقه- در مرزهای شرقی و غربی کشور در انتظار تضعیف قدرت مرکزی تهران به کمین نشسته‌اند تا به تدریج از سد مرزی عبور کرده و ایران را عملاً به یک «دولت فروریخته» -Failed State- تبدیل کنند: یعنی ایجاد یک وضعیت خلأ قدرت یا «بی‌دولتی» که در آن خیابان‌های شهرهای ما به میدان جنگ نیابتی میان قدرت‌های بزرگ – و میدان نبرد میان گروه‌های غیردولتی- تبدیل شود.

در کنار همه این چالش‌ها، یک جریان رسانه‌ای قوی در خارج از کشور نیز به سردمداری عربستان سعودی – با همراهی ناآگاهانه عده‌ای در داخل- به ترویج و تشدید گفتمان سرکوب و خشونت می‌پردازند تا سطح تنش و برخورد میان معترضان و نیروهای دولتی را به آستانه‌ای برسانند که در آن دولت‌ها و جریان‌های متخاصم بتوانند باب اخراج هیأت‌های دیپلماتیک کشور و سپس باب مقوله «مسئولیت محافظت» (Responsibility to Protect) را در مجامع بین‌المللی بگشایند.

پاسخ به این پرسش که «چه شد به این‌جا رسیده‌ایم؟» ناگزیر باب نزاع‌های جناحی و سیاسی و مقصریابی را – آن هم در شرایطی که کشور نیازمند انسجام و وفاق ملی است- باز خواهد کرد. اما اینکه «اکنون چه باید کرد؟» پرسشی است که باید -با نگاهی فراجناحی و ملی- به صورت جدی به آن پرداخته شود.

با چنین نگاهی چند راهکار به ذهن متبادر می‌شود:

۱) «رضایت داخلی» را شرط لازم «امنیت خارجی» تلقی کنیم و با این نگاه به حل‌وفصل واقعی و اساسی شکوه‌ها و گلایه‌های مزمن و معطل‌مانده قشر معترض جامعه بپردازیم. امروز، تردیدی نیست نارضایتی داخلی به بستری برای امنیتی‌سازی و ایجاد تهدید بین‌المللی برای «ایران» تبدیل شده و رفع نارضایتی نیز – در منطقه خطرناک و کشوری با مختصات ایران- جز از طریق گفتگو و وفاق ملی میسر نمی‌شود. منظور از «گفتگوی ملی» این نیست که نمایندگان دولت در دانشگاه‌ها و محافل معترض برای شنیدن صدای اعتراض حاضر شوند و وعده‌هایی به آن‌ها بدهند! منظور آغاز فرایندی عملی است که نتایج واقعی و ملموسی در پی خواهد داشت و صرف شروع آن خود خاصیت «تنش‌زدایی» دارد. راهکارها نیز در این باب بسیار است. به عنوان مثال، یک کمیسیون ملی متشکل از برخی مسئولان اجرایی، چهره‌های فراجناحی و برخی ریش‌سفیدان نظام -با چندین کمیسیون فرع- تشکیل شود؛ ریاست این کمیسیون نیربر عهده فردی معتمد نظام و در عین حال شهره به عملگرایی و معتمد افکار عمومی قرار گیرد. این کمیسیون -به کمک کمیسیون‌های فرعی- با انجمن‌ها، تشکل‌های صنفی، دانشجویی، کانون‌های فرهنگی و نهادهای تشکیل‌دهنده جامعه مدنی نشست‌هایی برگزار کند، از آن‌ها لیست مطالباتشان را دریافت کند و طی یک برنامه زمان‌بندی‌شده بر سر تک‌تک موارد با آن‌ها به مذاکره بنشیند. در نهایت خروجی این سلسله مذاکرات -که توسط رسانه‌ها پوشش داده می‌شود- در قالب سندی حاوی یک سری توصیه‌های اصلاحی مورد توافق طرفین به نهادهای حاکمیتی- اعم از دولت و مجلس- برای اقدامات اجرایی و تقنینی ابلاغ شود! این قبیل سازوکارها از یک سو روزنه امیدی میان معترضان ایجاد خواهد کرد و از سوی دیگر دافع بسیاری از تهدیدات و مانع بسیاری از برنامه‌های جریان‌های متخاصم خارجی خواهد شد.

۲) گفتمان خشونت را مردود و «گفتمان آشتی، گفتگو و وفاق ملی» را سرلوحه موضع‌گیری‌های رسمی و رسانه‌ای کشور قرار دهیم. اگر لازم باشد با ابلاغ بخشنامه از سوی شورای عالی امنیت ملی به رسانه‌ها و به صاحبان تریبون‌های رسمی از بیان هر نوع موضعی که به تشدید خشونت و داغ‌تر شدن فضای کنونی دامن بزند جلوگیری کنیم. حقیقت این است که ایران در وضعیتی نیست که بشود در آن هیچ جایگاهی برای گفتمان‌های خشونت‌محور قائل شد. جبرجغرافیایی، شدت هجمه‌های تبلغیاتی و رسانه‌ای، منظره امنیتی (Security landscape) کشور و برنامه‌ها و شدت خصومت رقبای منطقه‌ای به ما اجازه میدان دادن به چنین گفتمان‌های تفرقه‌افکنی را -دست‌کم در عصر کنونی- نمی‌دهد. ترویج این گفتمان در نهایت از یک سو به تشدید برخورد با معترضان و از سوی دیگر به توسل معترضان به روش‌های خشونت‌آمیز منجر خواهد شد. تداوم این وضعیت نیز در نهایت مقوله «وظیفه حمایت» (R۲P) و «مداخله بشردوستانه» را باز خواهد کرد؛ یا در خوش‌بینانه‌ترین حالت، فضای افکار عمومی جهان را برای مبادرت دولت‌ها به اقدامات قهریه سنگین‌تر و نامتعارف‌تر- از لغو مذاکرات گرفته تا اخراج هیأت‌های دیپلماتیک- مساعد خواهد ساخت. در نتیجه، باب گفتگو را با معترضان باز کنیم. به این حقیقت نیز واقف باشیم که ایجاد گشایش و آغاز گفتگو با معترضان -برخلاف تبلیغات و القائات نیروهای متخاصم- به هیچ‌عنوان به مثابه «عقب‌نشینی» نخواهد بود. برعکس، آغاز یک فرایند گفتگوی ملی هم به تعدیل فضا در داخل کشور خواهد انجامید و هم حکومت ایران را به عنوان حکومتی عملگرا و هوشمند – و دارای اعتماد به نفس و پایگاه مردمی- در صحنه بین‌المللی جلوه خواهد داد.

۳) لحن و گفتمان سیاست خارجی را با ملزومات زمان و با لحاظ کردن عامل «افکار عمومی» در جنگ‌های ترکیبی تطبیق دهیم. مرسوم است در عالم سیاست خارجی می‌گویند «نرم صحبت کن اما گرز بزرگی در دست داشته باش!» این اصلی است که کشور چین – با یک قدرت نظامی و اقتصادی چندین برابر ایران- در قالب دکترین «خیزش بی‌صدا» (Peaceful Rise) رعایت می‌کند تا خود را در حد ممکن از معرض گزندها و آسیب‌های جنگ‌های ترکیبی مُدرن در امان نگه دارد و در سایه این امنیت روانی که برای جامعه بین‌المللی ایجاد کرده، خود تمامی توجه و امکاناتش را به توسعه اقتصادی و نظامی – با هدف «قوی شدن» – معطوف نماید.

ما در ایران درست برعکس این اصل عمل کرده‌ایم! در ایران، گفتمان میدانی و «نظامی» چنان بر گفتمان نرم و «دیپلماتیک» غلبه کرده است که ایران – علیرغم اینکه کشوری است که بیش از دو قرن بانی و آغازگر هیچ جنگی نبوده- عملاً در افکار عمومی جهان به تهدیدی علیه صلح و امنیت بین‌المللی تبدیل شده است و به‌واسطه همین فضا، برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز کشور -که «تحت نظارت‌» ترین برنامه هسته‌ای جهان است- در افکار عمومی و مجامع بین‌المللی به عنوان یک برنامه نظامی تهدیدآمیز شناخته می‌شود که موجودیت منطقه را به مخاطره انداخته است. از آن مهم‌تر، به واسطه همین فضا، جریان‌های متخاصم خارجی اخیراً موفق شده‌اند – با اتکاء به چند اتهام بی‌اساس، چند تکه از لاشه یک پهپاد سرنگون شده و استناد به چند موضع‌گیری از مقامات کشور- عملاً ایران را در افکار عمومی جهان و در مجامع رسمی بین‌المللی به شریک اصلی و معاون حمله نظامی روسیه به اوکراین تبدیل کنند! یعنی، عملاً فضایی ایجاد کرده‌اند که آمریکا و ناتو بتوانند در صورت احساس نیاز به پاسخ‌دهی نظامی به روسیه در جنگ اوکراین – به جای درافتادن مستقیم با قدرت اتمی مسکو– با هزینه به مراتب کمتر و با حفظ آبرو، «ایران» را هدف واکنش تلافی‌جویانه خود قرار دهند!

۴) لحن و گفتمانمان در تشریح سیاست منطقه‌ای را «هوشمندسازی» کنیم تا جریان‌های متخاصم مجالی برای ایران‌هراسی و یارگیری از اذهان و افکار عمومی و بسیج نیرو در همسایگی علیه ما نداشته باشند! به استراتژی آدناور و عملکرد آلمان بعد از جنگ دوم توجه کنیم.

ببینیم چگونه رهبران آلمان در آن زمان توانستند -با اتکاء به آنچه هنری کسینجر «استراتژی تواضع» (Strategy of humility) می‌خواند- خیال همسایگان را از خیزش مجدد و «قوی شدن» آلمان راحت کنند؛ در سایه آن امنیت روانی که ایجاد کردند به تشکیل «اتحادیه اروپا» مبادرت ورزیدند تا سرآخر آلمان مجدداً برخلاف پیش‌بینی‌ها افسار اتحادیه جدید منطقه‌ای را که متشکل از کشورهای پیروز جنگ دوم بود در دست بگیرد! ما نیز به جای تداوم و پافشاری بر مفهوم‌سازی‌های سال‌های اخیر که -علیرغم کارنامه مثبت ایران در مبارزه با تروریسم و ایجاد ثبات در منطقه- نزد همسایگان موجب ترس و ایران‌هراسی شده، بر ضرورت «تشکیل یک منطقه قوی» و ایجاد «یک رژیم امنیت جمعی بومی» تأکید کنیم. این گفتمان پیش از این در «طرح صلح هرمز» مطرح شد، بی‌آنکه در داخل پشتیبانی شود. جدا از ملاحظات جناحی، این گفتمان را مجدداً در عالی‌ترین سطوح سیاسی و نظامی کشور مطرح و احیا کنیم تا در این جنگ ترکیبی دست جریان‌های متخاصم را از ملات لازم برای اجماع‌سازی علیه ایران نزد مردم منطقه تهی کنیم.

۵) دراحیای برجام ابتکار عمل به خرج دهیم، ولو به این خاطر که در صورت شکست مذاکرات جریان متخاصم نتواند به راحتی «ایران» را مقصر اصلی شکست جلوه دهد. امروز، بازوی رسانه‌ای جریان متخاصم موفق شده نه تنها ایران را عامل اصلی کارشکنی در روند مذاکرات معرفی کند، بلکه مطالبات مشروع ایران را نیز به «باج‌خواهی هسته‌ای» -Nuclear extortion- تعبیر نماید و از این طریق اجماع جدیدی – هم در سطوح سیاسی و هم در سطح افکار عمومی- علیه ایران ساماندهی کند. تداوم این فضا و تشدید این اتهامات تبعات سنگینی در پی خواهد داشت، زیرا دامنه گزینه‌ها و اهرم‌های قهریه را برای جریان متخاصم گسترده‌تر خواهد کرد. ضمن اینکه دست رژیم نتانیاهو را برای ماجراجویی نظامی علیه تأسیسات کشور -و متعاقباً کشاندن پای ایالات متحده به نزاع نظامی فراگیر با ایران- باز خواهد کرد. ضروری است این فضا با ابتکارعمل ایران تغییر کند. در واقع، صرف قدم گذاشتن در راه احیای مجدد پروسه مذاکرات، خود عاملی است که فضای کنونی علیه ایران را تا حدودی تعدیل و برخی تهدیدات را دفع خواهد کرد.

۶) در کنار تطبیق لحن در حوزه سیاست خارجی، ضروری است مشخصاً جایگاهی را که در جنگ اوکراین برای ایران –به عنوان شریک و معاول روسیه- تعریف و تحمیل شده تغییر دهیم. همانطور که ذکر شد، در فضای کنونی، ایران در افکار عمومی به عنوان عامل تسلیح روسیه، قتل‌عام مردم اوکراین و مشارکت در آنچه «تجاوز» (Aggression) روسیه علیه یک کشور اروپایی خوانده می‌شود شریک شده است. ایران می‌تواند ضمن روشن‌سازی درباره پرونده پهپادها، با ارائه پیشنهادهای دیپلماتیک در حوزه «رفع نزاع» و میانجی‌گری این فضا را تعدیل کند. تداوم فضای فعلی، در صورت تشدید منازعات میان روسیه و ناتو (آمریکا) تبعات امنیتی سنگینی برای ایران در پی خواهد داشت. جریانی در غرب و جریانی در مسکو به دنبال تبدیل ایران به سپر بلای روسیه هستند تا در صورت تشدید منازعات (احیاناً در صورت استفاده روسیه از سلاح‌های تاکتیکی هسته‌ای)، «ایران» دریافت‌کننده پاسخ تلافی‌جویانه آمریکا باشد! لازم است مقامات کشور این خطر را جدی بگیرند.

۷) مرجعیت اطلاع‌رسانی برای افکار عمومی ایران را از شبکه‌های معاند گرفته و مجدداً آن را به رسانه ملی منتقل کنیم. به‌خاطر اشتباهات مستمر و مصرانه صدا و سیما در سال‌های اخیر، عربستان سعودی موفق شده رسانه خود را به عنوان یک بازیگر مهم در عرصه سیاست داخلی ایران وارد میدان کند. این وضعیت مخاطرات امنیتی فراوانی دارد که بخشی از آن دست‌کم در دو ماه اخیر به وضوح بر همگان آشکار شده است. امروز، دیگر هیچ‌کس نمی‌تواند انکار کند که رسانه‌های سعودی موفق شده‌اند نه تنها هدایت بخشی از اعتراضات داخل ایران را در دست بگیرند؛ نه نت‌ها توانسته‌اند با تزریق شعارهای خشونت‌محور و ترویج یک فضای «گفتگوستیزانه» بر شدت درگیری‌ها در کشور بیفزایند؛ نه تنها موفق شده‌اند بخشی از جامعه را نسبت به منافع و تهدیدات منطقه‌ای ناشی از جبر جغرافیای کشور غافل و بیگانه سازند؛ نه تنها موفق شده‌اند تا حدودی بر شکاف‌ها و اختلافات قومی و مذهبی در ایران دامن بزنند؛ بلکه توانسته‌اند با تحریف مطالبات مدنی و خواسته‌های مشروع معترضان، عملاً مطالبات راهبردی معطل‌مانده عربستان سعودی را (شامل لغو مذاکرات، تشدید تحریم‌ها، لیست‌گذاری سپاه در فهرست‌های سازمان‌های تروریستی و اخراج سفرای ایران) جایگزین «مطالبات معترضان» نمایند و خواسته‌های خود را به عنوان خواسته‌های جامعه ایران به مجامع بین‌المللی غالب کنند.

این وضعیت نیز تا حدود زیادی تقصیر خود ماست! بپذیریم در سال‌های اخیر بخش عمده‌ای از جامعه هیچ بازتاب مثبتی از هویت، سبک‌زندگی، سلیقه سیاسی، سلیقه فرهنگی و خواسته‌های اجتماعی خود در صدا و سیمای جمهوری اسلامی نمی‌بیند و هیچ اعتمادی بین رسانه رسمی کشور (به عنوان صدای حاکمیت) با بخش قابل ملاحظه‌ای از جامعه برقرار نشده است. کمترین پیامد این رابطه مخدوش این است که بخشی از جامعه حتی اتفاقی مانند حمله تروریستی داعش به شاهچراغ را – اگر از سوی صدا و سیما بیان شود – باور نمی‌کند و به توجیهات خطرناک و گمراه‌کننده رسانه‌های معاند در چنین مقاطع حساسی بیشتر باور دارد. این وضعیت در کشوری که اتحاد ملی و انسجام دولت‌-ملت از ارکان اصلی امنیت ملی است، وضعیت مخاطره‌آمیز و خطرناکی است. مدیران صدا و سیما باید بیندیشند که با چه اصلاحات رادیکال و تغییرات عمده‌ای می‌شود این اعتماد را بازگرداند تا دیگر امثال ایران اینترنشنال، صحنه‌گردان اتفاقات خیابان‌های ایران و کارگردان تحولات سیاسی آن نباشند! اصلاح صدا و سیما یک ضرورت در حوزه سیاست خارجی است.

در پایان، حقیقت این است که ایران امروز نیازمند گزینه‌ای غیر از گزینه‌های موجود روی میز است که هریک مخاطرات سنگین و بعضاً جبران‌ناپذیری برای کشور در بر دارد. در وهله اول، حاکمیت و در درجه دوم، افکار عمومی کشور باید بداند که در منطقه و کشور ما «تضعیف قدرت مرکزی» – چه از طریق بحران داخلی و چه از طریق مداخله خارجی- یعنی ورود ده‌ها گروه تروریستی به خاک کشور؛ یعنی درگیری گروه‌های شیعه و تکفیری عرب در قلب و شهرهای ایران؛ یعنی ورود نیروهای ترکیه به شمال غربی؛ یعنی تسلط تجزیه‌طلبان بر خوزستان؛ یعنی تصرف جزایر سه‌گانه توسط امارات؛ یعنی بمباران زیرساخت‌ها توسط اسرائیل؛ یعنی جنگ نیابتی آمریکا و روسیه در خاک ایران و در نهایت یعنی تبدیل ایران به یک دولت فروریخته که تبعات آن دامنگیر چند نسل خواهد شد! در نتیجه، لازم است از امروز با رموز وفاق ملی به قرار دادن این گزینه جدید روی میز بیندیشیم و شانه به شانه هم –آن‌طور که سنت دیرین این دیار است– با درایت و رواداری و هوشمندی و طمأنیه اجازه ندهیم که ایران کنام پلنگان و شیران شود.

لینک کوتاه : https://nimroozmag.com/?p=4332
  • نویسنده : رضا نصری
  • منبع : روزنامه اطلاعات
  • 437 بازدید

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.