مهاجرت به عنوان یکی از پدیدههای پیچیده و چندبعدی در دنیای معاصر، همواره با چالشها و فرصتهای خاص خود همراه است. در این میان، ورود غیرقانونی و بیرویه افغانها به ایران به عنوان یک مسأله اجتماعی و اقتصادی مهم، دقت نظر بیشتری را میطلبد. با توجه به هممرز بودن دو کشور و رویکرد تاریخی ملت ایران نسبت به افغانها، این جریان مهاجرت ممکن است پیامدهای قابل توجهی بر ساختار اجتماعی، بازار کار و اقتصاد کشور داشته باشد. و ورود غیرقانونی و بیرویه افغانها به ایران، به عنوان یکی از چالشهای اجتماعی و اقتصادی، نیاز به بررسی عمیقتری دارد. از یک سو، ورود این مهاجران میتواند زمینهساز تبادل فرهنگی و اقتصادی مثبتی باشد، ولی از سوی دیگر، با چالشهای متعددی نیز همراه است.اجتماع ایرانی به دلیل تاریخ طولانی همزیستی با افغانها، پذیرای این مهاجران بوده است. اما رشد بیرویه جمعیت افغانها، به فشار بر منابع اجتماعی منجر شده است. این افزایش جمعیت ممکن است به بیثباتی در بازار کار، به ویژه در زمینه مشاغل کمدرآمد، و رقابت بیشتر برای منابع محدود منجر شود. این امر ممکن است باعث کاهش دستمزدها و افزایش بیکاری در بین کارگران ایرانی شود و همچنین به بروز مشکلاتی در بازار مسکن نیز منجر شود، زیرا تقاضا برای اجاره و خرید خانه افزایش مییابد. این افزایش تقاضا به نوبه خود، قیمتها را به طور نامتعارف بالا میبرد و باعث فشار بر طبقه متوسط و کمدرآمد ایرانی میشود. به علاوه، نبود نظارت بر کار این مهاجران میتواند به فرار سرمایه و عدم پرداخت مالیات ختم گردد که بار مالی بیشتری را بر دوش دولت و خدمات عمومی وارد میکند.
اما نباید فراموش کرد که بسیاری از افغانها به خاطر جنگ و ناامنی به ایران پناه آوردهاند و به دنبال یک زندگی بهتر هستند. بنابراین، برای مدیریت این مساله، ارائه امکانات مناسب و تسهیلات برای ادغام اجتماعی و اقتصادی این افراد میتواند به نفع هر دو طرف باشد. در نهایت، ایجاد یک توازن میان حقوق مهاجران و نیازهای جامعه میزبان ضروری است.
افغانها یکی از گروههای مهاجر در تاریخ ایران هستند که به دلایل مختلف به این سرزمین وارد شدهاند. تاریخچه ورود افغانها به ایران به قرنها پیش برمیگردد و به دورههای مختلفی تقسیم میشود.
افغانها از زمانهای بسیار قدیم در مناطق مختلف افغانستان سکونت داشتهاند. این قومها از بدو ورود اسلام به منطقه، در ارتباط با ایران بودهاند و زوایای ارتباطی آنها به ویژه از طریق تجارت و جنگ هردو بوده است. در دوران حکومت سپاه اسلام بر ایران، افغانها به عنوان یک قوم مسلمان، از طریق تعاملات فرهنگی و تجاری به این سرزمین راه پیدا کردند و یکی از مهمترین دوره تاریخی ورود افغانها به ایران به جنگهای افغان با سلسله صفوی برمیگردد که در اوایل قرن هفدهم میلادی، در دوران شاهطهماسب اول، افغانها به علت درگیریهای داخلی و مشکلات اقتصادی، به ایران مهاجرت کردند. این جنگها باعث شد که بسیاری از افغانها به قلمرو ایران وارد شوند و با تشکیل اجتماعات خود در این کشور، حضورشان را تثبیت کنند. در دوران قاجار، موج دیگری از مهاجرت افغانها به ایران آغاز شد. به دنبال ناآرامیها و قحطی در افغانستان، تعداد زیادی از افغانها به ایران مهاجرت کردند. آنها به ویژه در مناطق مرزی، مانند استانهای خراسان و سیستان و بلوچستان، سکونت داشتند و استفاده از نیروی کار افغانها در کشاورزی و صنایع دستی به رشد اقتصادی این مناطق کمک کرد.
همچنین، با وقوع بحرانهای انسانی و سیاسی در کشور افغانستان در سال ۲۰۲۱، و پس از به قدرت رسیدن طالبان، موج جدیدی از مهاجرت به ایران ایجاد شد و این موج از مهاجرین، غالباً در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ به اوج خود رسید. این شرایط باعث شد تا دولت ایران با چالشهای جدیدی مواجه شود و از سوی دیگر ایران به عنوان یک کشور همسایه و مسلمان، وظیفه انسانیاش را ایفا کرد و میزبان این پناهندگان شد و دیری نپایید که بسیاری از این مهاجران، در جامعه ایران جذب شده و به زندگی عادی مشغول شدند.
در چند سال اخیر، دولت ایران به تدریج نگرانیهای فزایندهای نسبت به حضور غیرقانونی و بیرویه افغانها داشت و پیامدهای ناشی از آن ابراز کرده است. این روند بهویژه پس از سال ۱۳۹۷ هجری شمسی (۲۰۱۸ میلادی) و با افزایش فشارهای اقتصادی و اجتماعی در کشور شدت گرفت. به دنبال تحریمها و بحرانهای اقتصادی، مسئولان ایرانی دریافتهاند که نیاز به مدیریت بهتری برای کنترل جمعیت مهاجران و تأثیرات آن بر بازار کار و خدمات عمومی وجود دارد و در این راستا، از سال ۱۳۹۹ هجری شمسی (۲۰۲۰ میلادی)، دولت ایران با اتخاذ تصمیمات جدیتر در راستای ساماندهی وضعیت مهاجران افغان، شروع به اجرای طرحها و سیاستهای جدی برای کنترل این پدیده کرد و همچنان تأثیرات آن بر جامعه ایرانی همچنان مورد بحث و بررسی قرار دارد.
دولت ایران به مهاجران افغان، به ویژه به افرادی که بهصورت قانونی در کشور اقامت دارند، کارت آمایش میدهد. این کارت بهعنوان یک مدرک شناسایی و اقامت معتبر برای افغانها عمل میکند و از آنها در برابر اخراج حمایت میکند و به مدت یک سال اعتبار دارد و قابل تمدید است اما در صورت تغییر شرایط سیاسی یا اجتماعی، ممکن است این مدت تغییر کند و از سوی دیگر تمدید این کارت بستگی به شرایط فردی و تغییرات قانونی دارد. بنابراین، افراد باید با توجه به قوانین و مقررات موجود، اقدام به تمدید کارت خود کنند.
برای تعیین اینکه کدام افغانها میتوانند در ایران اقامت داشته باشند، دولت ایران چندین شاخصه و شرایط خاص را مدنظر قرار میدهد. نخستین و مهمترین این شاخصهها، اعتبار مدارک و مجوزهای قانونی است. افغانهایی که دارای مدارک معتبر نظیر کارت آمایش، پاسپورت یا سایر مجوزهای اقامت قانونی باشند، میتوانند بهصورت موقت یا بلندمدت در ایران بمانند. این مجوزها معمولاً به افراد اجازه میدهند در زمینههای مختلفی نظیر تحصیل، کار و برخورداری از خدمات اجتماعی و بهداشتی، به فعالیت بپردازند و همچنین، افغانانی که در حوزههای تخصصی و فنی مهارت دارند و میتوانند در عرصههای مختلف اقتصادی نظیر صنعت، کشاورزی، و خدمات به ارتقاء تولید و اشتغال کمک کنند، از شرایط بهتری برای اقامت برخوردار خواهند بود. بهویژه، در محیطهایی که نیاز به نیروی کار متخصص وجود دارد، این افراد میتوانند در اولویت قرار بگیرند.
جا دارد یادی کنیم از یکی از مقاطع تاریخی بحرانزا، فتنه افغان در اوایل قرن ۱۸ میلادی که به موجب آن، گروهی از افغانها به رهبری محمود افغان به ایران حملهور شدند و با تسخیر شهرها و مناطق مختلف، باعث بر هم زدن نظم و امنیت کشور شدند. خیانتهایی که در این دوره صورت گرفت، از جمله هجوم به کاخهای سلطنتی، غارت اموال عمومی و خصوصی و نیز قتل و عام مردم بیگناه، و تجاوز به نوامیس به شدت افزایش یافت. این حوادث باعث شد تا ایرانیان متوجه شوند که برخی از همسایگان خود، نه بهعنوان برادران و خواهران فرهنگی، بلکه به چشم دشمنانی خائن به وطن نگاه میکنند. و فتنه افغان باعث شد تا نهادهای دولتی و اجتماعی ایران دچار تزلزل و ضعف شوند و جنگهای داخلی و بیرونی به عنوان عواقب این خیانتها گسترش یابد. این رویداد نه تنها بر تاریخ فرهنگی و اقتصادی ایران تأثیر گذاشت، بلکه برخی از بنیانهای اجتماعی و هویتی این سرزمین را نیز به چالش کشید. و این تاریخ تلخ باید ما را به فکر وا دارد تا از تکرار آن عبرت بگیریم ولی تاریخ بار دیگر تکرار شد و تن خیانت افغانها برای بار دیگر بر تن وطن ایران خورد و متأسفانه باید اذعان کرد که در زمانی که ایران به عنوان یک سرزمین با سنتهای دیرینهاش، خانه و مأمن خود را در اختیار هموطنان افغانی قرار داد و از آنها پذیرایی کرد، برخی از این افراد با خیانت به حسن نیت ایرانیان، در جنگ دوازده روزه میان ایران و اسرائیل به عنوان جاسوس عمل کردند. این اقدام نه تنها زخم عمیقی بر دل ملت ایران ایجاد کرده، بلکه موجب ناامیدی و دلسردی در میان مردم شده است و دولت ایران در برابر این خیانتها نیازی به اتخاذ تدابیر جدی و مؤثر احساس کرده و به همین دلیل، مجازاتهای دقیقی را برای افرادی که به این عمل نامشروع دست زدهاند، در نظر گرفته است. بر اساس قوانین جاری کشور، این خیانتها به عنوان اقدام علیه امنیت ملی مطرح میشود و میتواند با مجازاتهای سنگین تا حبسهای طولانیمدت و یا حتی مجازاتهای شدیدتری همراه باشد. علیرغم فرسایش زمان و تغییرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در افغانستان، هنوز هم بسیاری از افغانها تمایلی به بازگشت به وطن خود ندارند.
دلیل این پدیده، ورود طالبان به صحنه سیاسی افغانستان و تسلط دوباره آنها بر این کشور، بسیاری از افغانها با وضعیت ناامنی و عدم ثبات جدی مواجه شدهاند که تأثیرات عمیق و گستردهای بر تصمیمگیریهای آنها درباره بازگشت به وطن داشته است. این گروه، با تفسیر خشن و محدودکننده از قانون و حقوق بشر، تحمیل محدودیتهایی بر زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی افغانها کرده که بسیاری از آنها را به شدت مقید و اندوهگین خواهد کرد.با وجود اینکه برخی مناطق با منابع غنی طبیعی و بالقوه اقتصادی برخوردار هستند، اما عدم زیرساختهای مناسب و فساد سیستماتیک مانع از توسعه اقتصادی و جذب سرمایهگذاری در این کشور میشود.
نیروهای طالبان به طور مداوم در تلاشاند تا کنترل دقیقی بر جامعه افغانستان برقرار کنند و این مسئله باعث بروز ترس و نگرانی عمیق در میان مردم شده است. بسیاری از افغانها به ویژه زنها و جوانان، از بابت عواقب اجتماعی و فرهنگی تسلط طالبان جبههای جالب نیستند.
محدودیتهای شدید بر تحصیل، کار و آزادیهای اجتماعی، عاملی شدهاند که مردم را از بازگشت به این کشور دلسرد کرده و آنها را وادار به باقی ماندن در کشور میزبان میکنند. و علاوه بر این، بسیاری از افغانها که سالها در ایران یا دیگر کشورها زندگی کردهاند، از نظر اقتصادی و اجتماعی بهطور قابل توجهی به شرایط جدید عادت کردهاند. آنها دیگر به کشور خود به عنوان یک وطن امن نگاه نمیکنند، بلکه آن را به مکانی تبدیل کردهاند که در آن امنیت و آیندهای روشن وجود ندارد. زندگی در ایران، با فرصتهای شغلی و دسترسی به خدمات بهتر، سبب ایجاد حس تعلق به این جامعه شده است.
اخراج افغانها از ایران همچنان یک موضوع پیچیده و چالشبرانگیز است. در حالی که برخی ممکن است به عنوان یک راهحل به این اقدام نگاه کنند، باید توجه داشت که این مسأله تأثیرات عمیق و متنوعی بر جامعه و امنیت کشور خواهد داشت.
اخراج افغانها نه تنها پیشنهاد مناسبی به نظر نمیرسد، بلکه میتواند عواقب جدی و روندهای منفی به همراه داشته باشد. از یک سو، این اقدام میتواند به بیثباتی و ناامنی بیشتر منجر شود. در شرایطی که بسیاری از افغانها، برای سالهای متمادی در ایران زندگی کردهاند و با فرهنگ و جامعه ایرانی ادغام شدهاند، ناگهان اخراج آنان میتواند به ایجاد هرج و مرج و بینظمی در مناطقی که آنها سکونت دارند، منجر گردد.
از سوی دیگر، این عمل میتواند احساسات منفی و نفرت بیشتری را بین ملتها ایجاد کند. همانطور که تاریخ نشان داده، اخراج جمعیتهای بزرگ میتواند پیامدهای طولانیمدتی در روابط بینالملل و اجتماعی به همراه داشته باشد و شرایط را به سمت تاریکی سوق دهد. این مسأله به ویژه زمانی برجسته میشود که نکات مثبت و همزیستیهای فرهنگی میان مردم دو کشور در نظر گرفته شود.
با این حال بهنظر میرسد که برخی مقامات و گروهها به این نتیجه رسیدهاند که اخراج افغانها از ایران به عنوان یک الزام باید دنبال شود. این تصمیم ممکن است تحت تأثیر فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی قرار گرفته باشد که به دنبال آن، دولت ایران احساس میکند که این اقدام میتواند راهحلی برای برخی چالشها باشد
در نهایت، ضروری است که این تصمیمات با جنبههای انسانی و اجتماعی در نظر گرفته شوند و راهکارهایی برای کمک به این افراد و تسهیل همزیستی و همکاری میان دو ملت فراهم گردد.