هَرات (به پارسی باستان: نویسهگردانی: *هَرَیْوه) یکی از کلانشهرهای افغانستان، مرکز ولایت هرات در غرب آن کشور است. این شهر پس از کابل، دومین شهر پرجمعیت افغانستان محسوب میشود.
جمعیت آن در سال ۲۰۲۰ میلادی ۵۵۶،۲۰۵ تن تخمین زده شدهاست. هرات قطب صنعتی و مهمترین کانون فرهنگی-هنری افغانستان بهشمار میآید. رود معروف هریرود از این شهر میگذرد. و باتوجه به اینکه در طی تاریخ این شهر همواره بخشی از خراسان بهشمار میآمده، و تحت تأثیرات فرهنگی و تاریخی خراسان قرار داشتهاست، امروزه این شهر با لقب نگین خراسان شناخته میشود.
مردم این شهر بهزبان فارسی با لهجه هراتی سخن میگویند. از دهه ۱۳۷۰ خورشیدی هرات مرکز جذب مهاجران زیادی از سرتاسر افغانستان بودهاست.
اما مردم اصلی این شهر تاجیکها هستند، البته هماکنون هرات دارای اقوام مختلفی است. دیگر اقوام ساکن در آن عبارتند از: تاجیک، پشتون، هزاره، ترکمن، بلوچ و عرب (عرب خزاعی، عرب شیبانی). شهر هرات در غرب افغانستان، در یکی از هموارترین مناطق جغرافیایی افغانستان موقعیت دارد.
هرات را در گفتارهای ادبی و رسمی هرات باستان میگویند. این شهر از بابت منارهها و معماریهای عالی و مجلل خود شهرت دارد و در گذشته و حال، هرات یکی از مراکز عمده آموزشی شمرده شدهاست.
این شهر در سال ۲۰۰۹ پس از بررسی شهرهای مختلف جهان توسط سازمان یونسکو شامل برنامه هزار شهر و هزار زندگی این سازمان گردید. بسیاری از شاعران، نویسندگان، عارفان و صوفیان فارسی در این شهر زاده شده یا زیستهاند، با این همه هرات به دلیل داشتن دو مرز مشترک با کشورهای ایران و ترکمنستان، دارا بودن بزرگترین شهرک صنعتی افغانستان و بزرگترین مرکز تجارتی افغانستان شناخته میشود.
هرات در مسیر قدیم تجاری خاورمیانه، آسیای مرکزی و جنوب آسیا قرار دارد که جادههای منتهی به ایران و ترکمنستان آن هنوز دارای اهمیت استراتژیک است. به عنوان دروازه ایران و ترکمنستان درآمدهای بزرگ گمرکی دارد. هرات دارای یک فرودگاه بینالمللی میباشد.
در تخمین ۲۰۲۰میلادی ، ۵۷۴،۲۷۶ نفر جمعیت داشت و در دره حاصلخیز هریرود واقع شدهاست. این شهر از طریق شاهراه اصلی حلقوی افغانستان به قندهار، کابل و مزار شریف، از طریق جاده غربی خود به مشهد ایران توسط اسلام قلعه و ازطریق جاده شمالی خود به شهر مرو ترکمنستان توسط بندر تورغندی وصل میشود. اخیراً مسوولان دولتی اعلام کردهاند که این شهر دیگر ظرفیت پذیرش جمعیت بیشتری را ندارد. درصد استفاده زمینهای هرات؛ ۲۱٪ زمین خالی، ۱۸٪ مناطق مسکونی و ۳۶٪ آن را کشتزارهای حاصلخیز تشکیل میدهد.
هرات به پانزده ناحیه و دهها محلّه تقسیم شدهاست. از نمادهای این شهر ارگ هرات است. مسجد جامع و منارههای این شهر نیز از نمادهای دیگر آن به حساب میآیند.
منطقهی هرات به همراه مناطقی مانند پیرانشهر، دامغان و حلب از مهمترین مناطق باستانشناسی آسیا به شمار میروند.
متن زیر خلاصه سخنرانی شاعر و محقق گرانمایه آقای محمدکاظم کاظمی در «شب هرات» است، که در تهران، در روز ۲۶ دی ۱۴۰۲ برگزار شد. از آنجا که پیوند دیرینه هرات و نقش مهم آن در فرهنگ مشترک ما و کشورهای شرقی و خراسان بزرگ که بخش مهم ایران فرهنگی بوده است و آثارش در زبان و ادب و هنر ما مشهود و ماندگار است، خواندن خلاصه گفتار استاد کاظمی دارای لطف و بهره برای علاقمندان است.
***
۱. دوره اول، قبل از تیموریان
شعر فارسی در هرات سابقهای دیرین دارد. هرات یکی از چهار شهر مهم خراسان قدیم بوده و شاعرانی در خود پرورده است همچون ازرقی هروی و عسجدی. در کتاب «آثار هرات» خلیلالله خلیلی بعضی از این شاعران معرفی شدهاند. ولی به هر حال ما در این دوره در هرات شاعر شاخص در حد شاعران تراز اول شعر فارسی نداریم.
۲. دوره دوم تیموریان تا عصر متأخر
با استقرار دولت تیموریان هرات، یک خیزش هنری و ادبی در هرات رخ میدهد و حاصل آن، پرورش جمع بزرگی از شاعران تواناست همچون عبدالرحمان جامی، ناظم هروی، بنایی هروی و شاعران پرشمار دیگری که خیلیهایشان در سایه جامی پنهان شدهاند.
در مورد این دوره این نکته گفتنی است که در زمانی که همه قلمرو زبان فارسی دچار فترت شده بود، هرات با مرکزیتی که یافت، توانست سنت ادبی شعر فارسی را حفظ کند و آن را همچون درختی که میرفت که بعد از مغول به سمت خشکشدن بگراید، در دامن خود زنده نگه دارد.
۳. در قرن گذشته
در یکصد سال اخیر، شاعران هرات هم پرشمار بودهاند و هم افرادی بودهاند شاخص در حوزههای دیگر دانش و تحقیق. شاید علت آن، ثبات و رفاه نسبی در این شهر، پس از جنگها و مصائب دوره قاجار و بارکزاییان باشد. در مجموع از دوره امانالله خان تا استقرار حکومت کمونیستی، هرات در یک آرامش نسبی به سر میبرد. عوامل متعددی در این دوره سبب شدند که شعر در این شهر رونق یابد.
یکی از این عوامل، ایجاد انجمن ادبی هرات است که نسبت به انجمن ادبی کابل هم قدیمتر است. در کنار آن، روزنامه اتفاق اسلام در انتشار آثار شاعران و ایجاد انگیزه برای آنان بسیار نقش داشته است. عامل دیگر، وجود خاندانهای دولتمرد یا بازرگان یا اهل دین و دانش در هرات است که هر کدام، کسانی را در دامن خود پروردهاند.
چنین است که شاعران و پژوهشگران برجستهای از این شهر برمیخیزند مثل عبدالحسین توفیق، میر غلامرضا مایل هروی، فکری سلجوقی، صلاحالدین سلجوقی، براتعلی فدایی هروی و حاج محمد اسماعیل شاعر طنزسرای هرات. اینها هم در حفظ و تداوم انجمنها و مطبوعات نقش داشتهاند و هم در تحقیق ادبی درباره شعر، تصحیح دیوانهای شعر و امثال این امور. نسل اول این شاعران عمدتاً در برابر نوگرایی محافظهکارند.
ولی شاعران نوگرای هرات را میشود از دهه چهل و پنجاه سراغ گرفت و شاید سرسلسله آنان لطیف ناظمی باشد و پس از او، حمیرا نکهت دستگیرزاده. در این نسل شاعران معروف دیگری نیز داریم همچون براتعلی فدایی هروی، سعادتملوک تابش، عبدالکریم تمنا، سید ضیاءالحق سخا، فضلالله زرکوب و..
۴. عصر حاضر و شعر جوان
از حوالی دهه هفتاد و در محیط مهاجرت، یک نسل دیگر از شاعران هرات ظهور میکنند، نسلی که من و همسالان ما به آن تعلق داریم و عمدتاً این گروه از تحولات شعر فارسی در ایران پس از انقلاب اسلامی تأثیر گرفتهاند. آصف رحمانی، عارف رحمانی، حسن حسینزاده، واسع حیدرزاده و جمعی دیگر، از این شمار هستند. در این میان به نظر من رفیع جنید را میشود از چهرههای شاخص شاعران پرورده در محیط مهاجرت در ایران دانست.
از دهه هشتاد دوباره شعر فارسی داخل کشور زنده میشود. تجربههای نوین داخل کشور و نیز تجربههای مهاجرت دست به دست هم میدهند و ارتباطات رسانهای هم به کمک میآید. این بار شعر هرات نه در مهاجرت، که در داخل کشور یک تکان جدی میخورد و زایندگی و بالندگی بسیار در پی دارد که در دو دهه جمهوریت این را میبینیم.
در این دوره شاعران جوانان و توانمند هرات بسیار پرشمارند. من فقط به بعضی از اسامی اشاره میکنم مثل روحالامین امینی، نقیب آروین، رامین عربنژاد، جاوید نبیزاده، مولاداد رستمی، شعیب احمدزی، هارون بهیار، مژگان فرامنش، نیلوفر نیکسیر، فریبا حیدری، افسانه واحدیار، تمنا مهرزاد، تمنا توانگر، اکرام بسیم، غلامحیدر قدسی، نعمت پژمان، احمد بهراد، اسماعیل سراب، مهران پوپل.
در این جریان شعری پویا و جوان، چند خصوصیت قابل توجه است. یکی گسترش دایره قالب و زبان شعرهاست. شعرها از نظر سبک و بیان بسیار متکثر است و همین طور از نظر مضامین و موضوعات.
خصوصیت دیگر، حضور پررنگ زنان شاعر است. ما در نسلهای قبل زنان شاعر داریم ولی به ندرت. ولی در این دوره خانمها پرشمارند و چهرههای شاخص و آتیهدار بسیاری دارند.
اما مسئله نگرانکننده، تحولات دو سال اخیر و پراکندهشدن شاعران به کشورهای دیگر است. این موضوع ما را قدری نگران این میسازد که باز شاهد خشکشدن درخت شعر فارسی در هرات و بلکه کل افغانستان باشیم. ولی قدرت این زبان و ریشهدار بودن آن در دل این حوزه تمدنی، ما را به آینده امیدوار میسازد. امیدواریای که باری در شعری آن را چنین بیان کردهام:
وطن فارسی نه آن قریه است که به تاراج این و آن برود روزگاری در این وطن، حتی مغولان فارسیزبان شدهاند