عدالت به معنی تعادل و توازن چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی موجب پویایی ، رضایت و امید می شود به همان اندازه که جامعه نامتوازن، نابرابر و با شکاف های اقتصادی و اجتماعی عمیق موجب خشم و نارضایتی و ناامیدی می شود. انسان اسلامی از انسانی شروع می شود که توانسته است وجود اش را به عدل و حق عادت دهد. نه تجاوز گر باشد و نه زیر بار ظلم و تجاوز برود. آنگاه که این انسان بتواند این خصلت و خلق و خوی را در خود پایدار و نهادینه کند و پای بسوی فصلیت هایی نظیر گذشت و احسان و بخشش نهد، او در حال انسان کامل شدن است. خود واقعی اش را یافته و به کمال انسانی دست یافته است.
این فرایند در یک رابطه و دیالکتیک با خود و دیگران و خدا حاصل می شود. این همان حرکت جوهری از قوه به فعل رسیدن است که موجب شکوفایی می شود. دین در این کالبد متوازن، نه تنها زیبا و معقول خواهد بلکه به خودشناسی و خود یابی کمک خواهد کرد و به کمال خواهد رساند. جامعه متوازن جامعه تک ساحتی نیست. جامعه ای است که در آن جامعه از تامین نیازهای اولیه عبور کرده و انسانها در آن به مرحله زیست فرامادی گام نهادند. این جامعه همچون پیکر تراشیده ثابتی نیست که انسانها در قالب ساختاری ثابت در محل خود قرار گیرند و یکی سر باشد و آن دیگری دست و یا پای آن.
اجزا و اعضاء این موجود زنده، در یک تعامل مستمر و قابل تغییر قرار دارند و بر اساس شایستگی و مسابقه جابجا و متحول می شوند و دائما در حرکت اند. آنها مثل کهکشان راه شیری، بصورت حلزونی دور خورشید وجود می چرخند. توازن چنین جامعه ای در امکان حرکت، پویایی و شکوفایی انسانهاست.حرکت آنها عمودی به معنی سلطه کسی بر کسی نیست. بلکه حرکتی است طولی به دور مبدائی واحد در مدارهایی که جابجا می شوند.غایت این مدار های حرکت بسوی انسان کامل و جامعه کامل است که فضا و نقطه ایستادن او را مشخص می کند. توازن به این معنا انسانهای متجاوز گر و زیاده خواه( ناحق و ناعادل) را از مدار خارج خواهد کرد و اگر عکس آن رخ دهد به این معنا است که کلیت امر از مدار خارج و جامعه تباه شده و جامعه فاضله به جامعه فاسقه مبدل شده است. این جا نقطه ی همراهی و در عین حال جدایی ماست با فارابی. جامعه امروز نه با عدالت سوسیالیستی نه با عدالت لیبرالی و نه با عدالت فارابی به مقصد می رسد آنچه بشر نیاز دارد عدالت علی است، عدالت آنگونه که علی معنی کرده است. این سخن پیامبر اسلام را بازخوانی کنیم و باید باز فهم کنیم که فرمود علی بر مدار حق است و حق بر مدار علی