فرهنگ جولایی یکی از تهیهکنندگان با سابقه و سرشناس رادیو است که بیش از ۵۰ سال در رادیو و تلویزیون برنامهسازی کرده و از جمله افرادی است که شاید به آنها کمتر پرداخته شده باشد. وی سال ۱۳۴۸ برای اولین بار و به عنوان مهمان وارد رادیو میشود و از آن روز تاکنون نتواسته که از جادوی رادیو رهایی پیدا کند. با وجود تمام کمبودها و کم لطفیها که بخش جداییناپذیری از کارهای اینچنینی شده، جولایی کماکان به عنوان یک تهیهکننده رادیویی به کارش ادامه داده است… به بهانه نوروز گفتگوی کوتاهی با این استاد پیشکسوت انجام دادهایم که در ادامه آن را خواهید خواند.
آقای جولایی از شما معمولا به عنوان بنیانگذار اولین اتفاقات در رادیو یاد میکنند، مانند افتتاح شبکههای رادیویی مانند رادیو جوان، برنامههای ورزشی، معرفی هنرمندان نسل قدیم و…آیا خاطرهای از برنامههای نوروزی رادیویی دارید؟
میتونم بگم از اول انقلاب تا سالیان سال هرساله من تهیه کننده برنامههای نوروزی رادیو بودم و برنامه سال تحویل یا برنامه ویژه صبح و یا بعد از ظهر تهیهاش با من بود خوب در این سالها ماجراهای زیادی گذشت.
اوایل تقریبا با عید نوروز میانهای نداشتند و آنرا تایید نمیکردند و قرارشان بر این بود که صحبتی از عید نشود. به عنوان سال نو، این جشن آیینی را قبول نداشتند. با توجه به اینکه سالهای مختلف پشت سر هم من تهیه کننده بودم هر سال که برنامه را دست میگرفتم سعی میکردم که یک حرکت تازه را در برنامه انجام بدهم که به صورت خودجوش و با فکر و اراده شخصی خودم بود. چون در برنامه نوروز و عید نمیشد بدون موسیقی خاص و مناسب برنامه ویژه به مردم تحویل داد.
یکی از برنامههای رادیویی شما که بسیار مورد توجه قرار گرفت، برنامه گلباران بود، در این خصوص چه خاطرهای دارید؟
برنامه گلباران ماجراهای زیادی داشت. آرم برنامه را با شادروان ناصر چشم آذر ضبط کردیم. یک روز قبل از عید، برنامه هنوز میکس نشده بود و شوربختانه صدا بردار استودیو ۱۰۴ کار را نیمه کاره رها کرد و رفت.
یاد میآورم که آن شب را تا به صبح نخوابیدم، شب بسیار سخت و بدی بود. کاری که چند ماه روی آن زحمت کشیده بودیم میکس نشده مانده بود. فردایش روز پنجشنبه یا جمعه بود و روز بعد هم که عید بود و سازمان تعطیل بود و کار هم نیمه کاره مانده بود. با معاون فنی سازمان آقای مهندس فلاح تماس گرفتم و شرح ماجرا را بیان کردم. گفت روز تعطیل هست و کاری نمیشود انجام داد. من خواهش کردم استودیو را باز کنند و در اختیار من بگذارند تا خودم صدا بردار را هماهنگ کنم. ایشان با تعجب پذیرفت و گفت موردی ندارد و دستور باز کردن استودیو را داد
من به سراغ دوست عزیزم خسروکیوانمهر رفتم، به هر حال شب عید بود و او نیز شدیدا مشغول خانه تکانی بود، با نقاش خانه اختلاف پیدا کرده بود و او نیز کار را نیمه کاره رها کرده بود. خسرو مشغول رنگ زدن بود. ماجرا را برایش توضیح دادم و اینکه من کار نیمه کاره با آقای چشمآذر ضبط کردم و کار هنوز میکس نشده و نمیدانم چیکار کنم. کیوانمهر آمد پایین، دست و صورتش رو تمیز کرد و با هم دیگه رفتیم استودیو و از صبح تا شب یکسره به کار پرداخت. نتیجه کار عالی بود. از جمله آرم برنامه گلباران بود که بعدها در برنامههای دیگر هم استفاده کردند. این برنامه عوامل خوبی داشت. در آن سال، سعید نعمتی برایم مطلب مینوشت به عنوان مسئول برنامه در کنارمان بود. هر وقت با او کارکردم برنامه خوبی ارائه دادیم. یک رفیق و همکار خوب که هر جا هست یادش بخیر باشه
این برنامه چه ویژگی خاصی نسبت به برنامههای دیگر شما در رادیو داشت؟
من هر سال نسبت به سال قبل سعی میکردم تحولی ایجاد کنم، عمده این تغییرات در کلام و بیشتر در موسیقی بود. مثلا حاجی فیروز را در سال ۶۴ برای اولین بار با اجرای خدا بیامرز مهدی کاشانیان، به صورت قطعات کوچک در برنامه گنجاندیم. سالهای بعد حضور این شخصیت را بیشتر کردیم تا اینکه در نهایت در نوروز۶۸ این نوآوریها و بدعتها به اوج خود رسید.
از حال و هوا و عوامل برنامه بیشتر میگویید.
این برنامه در ایام عید پخش میشد، گویندههای برنامه خانم ثریا قاسمی و آقای هرمز شجاعی مهر بودند. این دو برای اولین بار مجری – بازیگر بودند و کارشان فوقالعاده شد.
گزارشگر برنامه محمود شهریاری بود و برنامه بسیار شاد و مفرحی را تدارک دیده بود. حال و هوایش هم متناسب با نوروز و کاملا عیدانه بود یعنی آن چه که فکر میکردم در عید باید اجرا بشود و پخش شود ما انجام دادیم.
این برنامه چه ویژگی خاصی داشت؟
هیچ کدام از کارها در این برنامه با هماهنگی نبود، برای اولین باردر برنامه و در فواصل کار از موسیقی موسیقدانانی که هیچ کدام مجوز نداشتند استفاده کردم. در نوروز ۶۸ به صورت رسمی به مراسم سیزده به در پرداختم. تا آن زمان هیچ رسانهای حق نداشت به آن بپردازد. گفتن از سیزده بدر مسئله بود. برنامه ما برای اولین بار بعد از انقلاب توانست سیزده بدر را جا انداخته و مردم را به این آیین قدیمی دعوت کند. خود ما به همراه عوامل برنامه، صبح به باغ گیاهشناسی رفتیم و مقداری از برنامه را آنجا ضبط کردیم و بعد به پخش رفتیم و برنامه را به صورت زنده روی آنتن بردیم. از قطعات ضبط شده هم در خلال برنامه استفاده کردیم که فراموش نشدنی است.
بعد از اتمام برنامه نامه اعتراض از طرف مسئول موسیقی سازمان به دستمان رسید که از موسیقیهای پخش شده در برنامه زنده شکایت داشتند و خواهان پاسخگویی ما نسبت به مجوز موسیقیها بودند. چون دیدم که نامه تندی هست یک چند روزی برای پاسخ دست نگه داشتم. در این میان نامه قدردانی مدیرکل رادیو به دستم رسید که از من و عوامل بابت برنامه خوب گلباران تشکر کرده بودند. فرصت خوبی پیش آمده بود. این نامه را ضمیمه پاسخی که میخواستم به آن تذکر بدهم کردم تا ارسال کنم. همزمان از روابط عمومی سازمان با من تماس گرفتند و گفتند برنامه گلباران به عنوان پر مخاطبترین برنامه از اول انقلاب تا به امروز شناخته شده است. گفتم چقدر خوب و از این هم کپی گرفتم و به همراه قدردانی مدیرکل ارسال کردم. در آن نامه متذکر شدم که این موسیقیها ممکن است شخص شما را ناراحت کرده باشد، ولی میلیونها شنونده را راضی کرده است. این برنامه واقعا عیدانه بود و به یکی از خاطرات خوش من تبدیل شد. گلباران یک نمونه کامل از برنامه شاد و مفرح در این سالهایی است که من تهیه کردم. از لحاظ ریتم موسیقی فواصل، توان مجری و قابلیت گزارشگر همه جوره یک برنامه درجه یک بود
شما تا چه حد در برنامههایتان پای تصمیماتی که میگرفتید میایستادید؟
اصولا کار من در رادیو همیشه این بود که اگر کاری رو صلاح میدونستم که به نفع مردم هست و باعث شادی مردم میشود و اطلاعرسانی مفید به مردم میدهد و کار درست است آنرا انجام میدادم. اصلا نگران عاقبتش نبودم. میگفتم بگذار من این خدمت را بکنم حالا بعدش هراتفاقی افتاد، افتاد. معمولا هم پیروز میدان من بودم و خوشحالم زحماتم در این سالها جواب داده است. حداقل وقتیکه پروندهام را مرور میکنم از کارهایی که به نفع مردم انجام دادم، راضی هستم.
رکن مهم و کلیدی در تهیه و تولید یک برنامه رادیویی موفق چیست؟
در ساخت، تولید و پخش یک برنامه رادیویی، هرگز یک نفر نمیتواند باعث موفقیت یک برنامه شود، بلکه یک تیم هست که بانی موفقیت هست. همه عوامل دست در دست هم میدهند تا یک برنامه موفق باشد. به عنوان نمونه به یاد میآورم که در آن ایام معاونت راهنمایی و رانندگی جناب سرهنگ رزم آزما، یک پای ثابت برنامه بودند و حضورشان در برنامه بسیار مفید بود و تبدیل به یکی از ستونهای برنامه شده بودند و پا به پای مجریهای برنامه پیش میرفتند. شخص ایشان به طور مثال در موفقیت آن سالها سهیم بودند.
نکته پایانی یا خاطرهای هست که بخواهید برای خوانندگان نیمروز بیان کنید؟
خوب به یاد میآورم که آن سالها محمدنوری، غلامحسین بنان، همایون خرم. تجویدی، ناصرچشم آذر، پرویریاحقی وخیلی بزرگان دیگرکه درحال حاضرکارها و آثار فاخر و گوشنوازشان پخش میشود، در فهرست سیاه و ممنوعهها بودند و من توانستم با مسئولیت خودم آثار این بزرگان رو به گوش همه برسانم و از این بابت بسیار خوشحال و سرافرازم.