نمادها، جزو لاینفک آئینها و باورهایی است که بر پایه یک نظام منسجم فرهنگی تولد یافته و رشد و نمو میکنند. این نمادها خواه برگرفته از باورهای بومی ـ ملی باشند یا اعتقادات مذهبی، بهنوبه خود میتوانند بازتابنده اطلاعاتی جامع از باورهای ملی، مذهبی و اسطورهای، فرهنگ، تاریخ، سبک زندگی، ویژگیهای منطقه جغرافیایی و… به شمار آیند.
نوروز یکی از مهمترین آئینهای ملی ایرانیان است که خاستگاهی با پیشینه هزاران سال در نظام تمدنی ایران پیش از باستان داشته و تبلور اراده، میل و رغبت مردمانی است که تاریخچه کهنی در تبیین جایگاهشان با فضای پیرامونی خود دارند.
تمدن استوار و پابرجای ایرانی، در یکی از مهمترین بزنگاههای فرهنگی خود بهخوبی توانسته از عهده تکمیل فرایند نمادسازی برآمده و مهمترین جشن باستانی جامعه خود را به انواع مختلفی از آنها بارور سازد.
نوروز سنت کهن پارسی است که مجموعهای از اعتقادات، الگوها، نمادها و اسطورهها آن را احاطه نموده و از نشانههای هوشمندانهای نشأت گرفته که وامدار نگرشی است که سبک زندگی و جهانبینی نیاکان ما را شامل میشده و اصالت آن در رهگذار تاریخ، همچنان استوار و پابرجا، ایفاگر حضوری ملموس در جغرافیای فرهنگی عصر ما است و اگرچه در برخی از موارد به سبب تغییرات سیاسی، مذهبی و اجتماعی شاهد تحولاتی در ارکان آن هستیم، اما معنای وجودی خود را در گذار هزارهای تمدنی حفظ نموده است.
یکی از مهمترین مجالهای بروز نمادها در آئین نوروز، سفرهای است که بسیاری از مراسمهای این جشن باستانی بر گرد آن به مرحله اجرا درمیآید. در نگاه نخست، حضور عدد مقدس هفت در ارکان این نماد نوروزی بیش از هر موضوع دیگری مشهود است.
نیاکان ما بیش و پیش از هر تمدن کهن و ریشهدار دیگری، به اسرار اعداد مقدس واقف بودند و بار معنایی و ظرفیت پنهان هر یک از این اعداد را میشناختند. در این میان برخی از اعداد بیش از سایرین دارای ارزش و اعتبار بوده و تقدیس آنها و ارتباطشان با معناهایی فراتر از محدوده زمین امری تعریفشده و مورد تأیید مشترک در میان تمامی تمدنها بود. از آن جمله عدد هفت را میتوان اشاره نمود که در میان این اعداد، از جایگاه بسیار ویژهای برخوردار است. رمزگونه بودن این عدد در تمامی ادیان، فرهنگها و تمدنها تأییدشده و نظر به آموزههای آیین کهن میتراییسم و اشارههای آن به هفت وادی، این ایرانیان بودند که برای نخستین بار به شناخت و درک اسرار این عدد مقدس نائل آمدند.
اهورامزدا در باور آیین زرتشت، حائز هفت صفت شاخص است که او را در برابر اهریمن برجسته و ایمن میسازد. ایرانیان جدا از باورمندی مقدس، حضور این عدد را در تعداد ایزد، طبقات زمین و آسمان و تعداد دریاها نیز تعمیم داده و در آیین خود به هفت ستاره و هفت امشاسپند ایمان وافر دارند.
در شاهنامه سترگ، فردوسی حضور این عدد مقدس را با ترسیم هفتخان و نیز اشاره به هفتاقلیمی که تحت کنترل ایرانیان است تبیین کرده است. نظامی نیز در هفتپیکر به همین رویه رفتار نموده است.
نمونههای فراوانی میتوان از نمود این عدد در فرهنگ و تاریخ ایران و جهان طرح کرد که برخی از آنها بهمانند هفت روز هفته، هفت عنصر، عجایب هفتگانه دنیا، هفت فرشته مقدس بنیاسرائیل، هفت عضو اصحاب کهف، هفت روز عزا برای درگذشتگان در ایران، پلکان هفتگانه آرامگاه کورش، هفت شهر عشق عطار نیشابوری، هفت وادی عرفان، هفتپایه باور دینی مذهب اسلامی حنفیه، طواف هفتگانه بر گرد کعبه، هفت بار سنگ زدن به شیطان در آیین حج، طبقات هفتگانه دوزخ، هفت رکن نماز، هفت عضوی که در سجده باید بر زمین باشد، آسمان هفتم بهعنوان آخرین مکان عروج حضرت رسول و … حضور جدیتری دارند و انواعی از آنها نیز در مقوله تأثیر باورهای باستانی ایرانیان در مذهب اسلام و سایر مذاهب و تمدنها دستهبندی میشوند.
در مقوله نوروز که یکی از مهمترین و باشکوهترین جشنهای آیینی ما به شمار میآید، نمود این عدد مقدس به زیبایی در قالب سفره هفتسین بهعنوان کلیدیترین عنصر این جشن باستانی جلوه گری دارد.
البته ذکر این نکته لازم است که تا پیش از اسلام بهویژه در دوران ساسانیان، «هفت شین» متشکل از شهد درخت، شیر، شراب، شکر، شمع، شمشاد و شابه متداول بود. با ظهور اسلام و حرام دانسته شدن شراب، حرف «سین» بهعنوان واژه نخست از نام هفت فرشته باستانی پارسی جایگزین حرف «شین» در سفره نوروز شد و به ناگزیر تغییراتی در چیدمان آن روی داد و به جایگزینی عناصر گذشته، هفت محصول زمینی که با حرف سین آغاز میشوند، به نشانه عرض ارادت و سپاسگزاری ایرانیان از خداوند و در مقام شکرگزاری از این نعمتها در این سفره حضور پیدا نمودند. در این میان البته جایگیری سرکه بهعنوان تنها نمونهای که بهعنوان محصول مستقیم از زمین برداشت نمیشود، یک استثنا به شمار میآید و شاید بتوان آن را بدیلی از شراب دانست که با ورود اسلام دیگر امکان حضور در سفره نوروزی را پیدا نمیکرد.
در بحث نماد شناسی و ارتباط هر یک از عناصر هفتگانه سفره نوروزی با مفاهیم و باورهای کهن ایرانی بهاختصار میتوان به ارتباط مفهومی هر یک از آنها با نمادگرایی ایرانی اشاره نمود که شرح مختصر آن بدین قرار است:
سیب نمود فرشته زن و نماد باروری، مهر و مهرورزی است و بایستی آن را پسر خانواده به نشانه سلامتی، باروری، زایش و زیبایی بر سر سفره بگذارد.
سنجد فرشته خورداد و نماد عشق و دلباختگی است و ازاینرو رسم بر این منوال است که آن را دختر بالغ خانواده به امید ازدواج بر سر سفره بگذارد.
سماک یا سماغ فرشته بهمن و نماد باران و محرک شادی است و نشانه عدالت، نیکاندیشی، صبر و امید که پدر خانواده بایستی آن را با دستان خود آسیاب کرده و بر سفره بگذارد. همچنین «سرکه» را نیز او میبایستی بهعنوان نماد فرشته امرداد و جاودانگی به سفره نوروزی اضافه کند.
سمنو نمادی از فرشته شهریور و نشانه زایش و باروری گیاهان بوده و به معنا و مفهوم تلاش و مبارزه با ضعف و سستی، توسط مادر خانواده بر سر سفره گذاشته میشود.
سیر بهعنوان نشانگر چشمسیری و دفع آفات نیز توسط نیای پدری به سفره میآید.
سبزی یا سبزه نیز در این سفره نشانهای از فرشته اردیبهشت و نماد آبهای پاک و بیکران، شادابی، صداقت و پاکدامنی، سرسبزی و نشانگر زندگی بشر و پیوند او با طبیعت است و بایستی توسط مادربزرگ خانواده بر سر سفره گذاشته شود.
هر یک از این نمادها در سفره هفتسین، همانگونه که مشاهده شد الگویی برگرفته از نام الههها، هفت نام هفته نخست ماه و نیز نام «امشاسپندان» هستند که بهخوبی و زیبایی در آیینهای نوروزی ایرانیان بعد از عهد اسلام، جایگزین بدیلهای باستانی خود شدهاند.
بعدها و بهمرورزمان اقلام دیگری نیز به این سفره اهورایی اضافه شد که شاید بتوان مهمترین آنها را کتابهای مقدسی چون قرآن، اوستا و تورات دانست که بسته به آیین و مذهب مردم مناطق مختلف بهعنوان تبرک بر سر سفره آورده میشود. آینه بهعنوان نماد روشنایی، آب و ماهی بهعنوان نماد زندگی و برکت، تخممرغ بهعنوان نماد زایش و آفرینش نیز از آن جملهاند.
همچنین حضور عناصری چون دیوان حافظ، شاهنامه، عسل، آجیل، میوه و شیرینی، سکه، اسپند، آویشن و… از دیگر مواردی است که میتوان آنها را بر سفره نوروزی ایرانیان مشاهده نمود که هر یک از آنها در معنای کاربردی خاصی مورداستفاده قرارگرفته است.