متاسفانه حرفه روزنامه نگاری مستقل در کشور ما به دلیل مجموعه ای از دشمن پنداری ها و فشارها و تهدیدهای شغلی و جانی و نیز مصائب مالی و ریسک سرمایه گذاری به منتهی علیه سقوط رسیده است و اگر همین روند استمرار یابد، شاید تا چندسال آینده کسی رغبت و جرات فعالیت در این صنف ۱۵۰ ساله را نداشته باشد. راه اندازی شبکه های تلویزیونی خصوصی هم فعلا با محدودیت قانونی مواجه است. اما آیا رسانه های مستقل واقعا دشمن ثبات سیاسی و منافع ملی هستند؟ برای پاسخ به این سوال، بدنیست یک تجربه را مرور کنیم:
قطر تا اواسط دهه ۱۳۷۰ شمسی، در معادلات سیاسی خاورمیانه، عددی به حساب نمی آمد. حکومت « شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی» که علیه پدرش کودتا کرده بود، در افکار و انظار عمومی نیز اعتباری نداشت. تنها چیزی که به ذهن او رسید و هیچکدام از حکومت های عربی خاورمیانه توان درک آن را نداشتند، قدرت بهره گیری درست از رسانه برای تقویت نفوذ سیاسی و اعتبار ملی بود.
از اینرو، در آبان ۱۳۷۵ (اول نوامبر۱۹۹۶) یکصد و پنجاه میلیون دلار هزینه کرد و یک شبکه تلویزیونی با عنوان «الجزیره» راه انداخت. بهترین نویسندگان، خبرنگاران، عکاسان، فیلم سازان و مجریان عرب زبان را از سراسر دنیا جذب کرد. حتی بسیاری از کارکنان «بی بی سی عربی» که زمانی به او فحش می دادند و مسخره می کردند را نیز، به استخدام درآورد.
«الجزیره» در شروع کار، یک سیاست خبری حرفه ای و مستقلی را در پیش گرفت. این استقلال البته علیه منافع ملی کشورش نبود اما یکسره هم در خدمت پروپاگاندای سیاسی حکومت قرار نداشت. برای بسیاری از حکومت های خاورمیانه سخت بود که باور کنند، یک شبکه تلویزیونی مستقر در یک کشور عربی، گاهی می تواند سیاست های رسمی حکومت آن کشور را نقد کند اما این واقعیتی بود که در «الجزیره» به وقوع پیوست.
این شبکه در ابتد، از سوی رسانه های بی شمار رسمی در عربستان، مصر، لیبی، عراق، امارات و غیره… مورد اتهام و حمله قرار گرفت. حتی به خاطر پخش مصاحبه هایی از گروههای معارض خاورمیانه، سیاست آنرا انگلیسی، سلفی گرا و تفرقه انگیز خواندند. آمریکا که درگیر جنگ با طالبان و القاعده و سپس داعش بود، آنرا یک شبکه حامی تروریسم می خواند اما به تدریج هم کشورهای عربی و هم کشورهای غربی پذیرفتند که «شبکه الجزیره» را باید به عنوان یک« بازیگر منطقه ای» حتی مستقل از دولت قطر، به رسمیت شناخت. در ماجرای بهار عربی، خیلی از سران رژیم های عرب زبان، بقاء و زوال خودشان را به رویکرد خبری تحلیلی الجزیره، متصل می دانستند
خلاصه بسیاری از رهبران و رژیم های خاورمیانه مثل صدام مبارک و قذافی که با شیخ حمد فالوده نمی خوردند، اکنون رفته اند اما آل ثانی و شبکه الجزیره باقی مانده است. حتی بن سلمان حاکم عربستان نیز چشمش به الجزیره است که مبادا خبری ناگهانی و بادی ناموافق از سوی این شبکه، به سقوط ارزش سهام غول نفتی آارامکو منجر شود و بسیاری از حکومت های دیگر، به الجزیره باج می دهند که در میانه بحرانهای ناگهانی، پاپیچ آنها نشود.
اغراق نیست اگر بگویم که تصویر امروز کل خاورمیانه و حتی تصویر کشور ما، نزد رسانه ها و افکار عمومی غرب، تا حد زیادی همان تصویری است که شبکه الجزیره می سازد. رویدادهای خبری ایران، ابتدا توسط الجزیره مخابره می شود و سپس توسط انگلیسی زبان ها در رسانه های اروپایی و آمریکایی ترجمه و منتشر می شود و در نهایت، توسط مترجمان ایرانی به زبان فارسی ترجمه و به عنوان خبر و تحلیل به خورد مردم ایران داده می شود. خلاصه بخواهیم یا نخواهیم، اکنون الجزیره واسطه رسانه ای خاورمیانه و جهان غرب است
فعلا فرصت مقایسه شبکه الجزیره ی ۵۰۰ نفری با صدا و سیمای ۱۰۰هزار نفری ایران نیست اما در مجموع، تجربه تاسیس «الجزیره» ثابت می کند که تشکیل رسانه های قدرتمند، حتی اگر نامنطبق با تبلیغات رسمی یک کشور نباشند، بازهم نوعا، عامل اقتدار و اعتبار ملی و بین المللی آن کشور خواهند بود. کسب اعتبار جهانی برای برگزاری جام جهانی ۲۰۲۲ توسط قطر، هرگز بدون شبکه الجزیره ممکن نبود.