اغتشاشات سناریویی بود که از قبل طراحی کرده بودند و برای اجرای آن، منتظر یک بهانه و اتفاق بودند. اگر داستان «مهسا امینی» هم نبود، خودشان کشتهسازی میکردند.»
کرسیهای آزاد اندیشی را راهکار مناسبی برای شنیدن صداهای مختلف میداند و نسبت به عدم برگزاری آن هم انتقاد میکند و میگوید: باید یک فضا و تریبون رسمی (جا، محل، صدا، امکانات) برای اعتراضات مردم بهسرعت به وجود بیاید.
او که ید طولایی در فعالیتهای سیاسی و تشکیلاتی دارد، بر حضور جریانهای مختلف سیاسی و رقبای خود [جریان اصلاحات]در سپهر سیاست بخصوص در انتخابات تاکید کرد و با بیان اینکه ما رقیب و نه دشمن هستیم، گفت: شورای نگهبان و مراکزی که با این نهاد کار میکنند باید فضا را باز کنند که در روز انتخابات و در پای صندوق، هر طیفی از مردم بتواند نامزدهای محبوب خود را پیدا کنند.
از دیدارهای خود با برخی از چهرههای شاخص سیاسی و اعضای دولتِ سابق خبر داد و با بیان اینکه فقط یک به دیدار حسن روحانی رفت، تصریح کرد: برای دیدار با رئیس دولت اصلاحات هم فرار نمیکنم؛ موقعیت پیش بیاید با هم صحبت میکنیم.
۲۷ سال سابقه حضور در مجلس را دارد و پیش از این به این نکته اشاره کرده بود که فقط در مجالس اول و ششم حضور نداشت؛ در انتخابات مجلس دهم علی رغم درخواستهایی که از او شد حاضر نشد در انتخابات ثبت نام کند و از آن مقطع تا کنون از بیرون صحنه، تحرکات بهارستان نشینان را رصد و دنبال میکند.
از اعضای باسابقه مجمع تشخیص مصلحت نظام هم شناخته میشود، از این رو در گفتگو با او فرصت را مغتم شمردیم و پیرامون برنامهها و رویکردهای مجمع سوال کردیم. او ضمن تشریح رویکردها در دوره جدید خبر میدهد: ناطق نوری (که او ارتباط نزدیکی با وی دارد) بنا به تمایل خودش در ترکیب جدید مجمع تشخیص حضور نیافت.
قرار مصاحبه با «محمدرضا باهنر» در دفتر جامعه اسلامی مهندسین بود، ساختمانی قدیمی که بازسازی شده است؛ در طبقه دوم، اتاقی بزرگ و مستطیلی شکل محل گفتگو میشود.
گفتگوی پنجاه و پنج دقیقهای با او، از تحلیل و ارزیابیاش پیرامون اغتشاشات اخیر شروع شد و به سکوت این روزهای رئیس دولت نهم و دهم که در دوره جدید مجمع هم حضور دارد خاتمه یافت.
اخیرا در پی فوت دختر جوانی به نام «مهسا امینی» شاهد اتفاقاتی در کشور بودیم که درنهایت به اغتشاش و درگیری منجر شد. تحلیل و ارزیابی کلی شما از این اتفاقات چیست؟ آیا عقبهای برای این اغتشاشات قائلید یا معتقدید حادثهای رخ داد و دشمن رندانه آن را برای تحقق اهداف خود به خدمت گرفت؟
باهنر: ازایندست اتفاقات طی چند سال گذشته نیز مواردی داشتهایم. مثلاً در زمان هاشمی رفسنجانی ﴿سال ۷۳﴾ در اکبرآباد و جاهای دیگر شلوغ شد یا در سال ۸۸[جریان فتنه] بارنگ و بوی دیگری رخ داد و در سال ۹۶ و ۹۸ هم دو اغتشاش داشتیم که بهانه ۹۸ مربوط به بنزین و ۹۶ هم تلگرام و فضای مجازی بود و حالا رسیدیم به سال ۱۴۰۱.
تحلیلها و رصدهایی که تاکنون انجام گرفته حاکی است که دشمنانی جدی در دنیا داریم؛ دشمنانی که به خون ما تشنه هستند و تعارف هم ندارند و اصولاً نظام جمهوری اسلامی را هم قبول ندارند. این دشمنان مدتها شعارشان تغییر نظام بود و از تغییر نظام سخن میگفتند، هرچند ادعایشان این بود که ما به دنبال تغییر رفتار نظام هستیم و نه تغییر آن! البته مقام معظم رهبری یکبار تبیین فرمودند که تغییر رفتار، یعنی همان تغییر نظام و ایدهها و واکنشهایی که دارند، بهمنظور تغییر نظام است.
این دشمنیها ریشهدار و در طول ۴۳-۴۴ سالی که از استقرار نظام جمهوری اسلامی میگذرد، همواره وجود داشته است. البته شروع خصومتها در اصل از سال ۱۳۳۲ با کودتای ۲۸ مرداد آغاز شد که آمدند و دولت ملی که روی کار بود را با کودتا سرنگون کردند. در اغتشاشات اخیر جبهه دشمن همه تجربیات گذشته خود را بسیج کرد و تمام اطلاعات، فناوریها و ابزارهای روز دنیا را به کار گرفت، هزینه کرد و با تمام توان و قدرت و باهمه نیروهای خود وارد میدان شد.
بعضیها تعبیر میکنند که خود مهسا امینی هم در سناریو بوده است و در همین راستا، خانمیکُرد، جوان و اهل تسنن را انتخاب کردهاند؛ این تحلیل را قبول ندارم؛ اغتشاشات سناریویی بود که از قبل طراحی کرده بودند و برای اجرای آن، منتظر یک بهانه و اتفاق بودند. اگر داستان «مهسا» هم نبود، خودشان کشتهسازی میکردند. شما ببینید از آن روز تابهحال چقدر کشته سازی کردند؟. به نظر من بهاندازه این دو ماه، هیچوقت کسی اینقدر سکته و تصادف نکرد و سرطان نداشته است! درواقع برای هرکه، هر اتفاقی میافتد داخل سناریوی کشته سازی میآورند که رژیم و نظام این کار را کرده است!
در این مدت از تمام ابزارهای خود استفاده کردهاند. برای برخی از تحلیلها نیز شواهدی موجود بود. در اصل آنها معتقد بودند رهبر معظم انقلاب کسالت سنگینی دارند و خود را برای زمانی که ایشان دیگر نباشند آماده کرده بودند تا آن زمان اغتشاش کنند. بهاصطلاح، فوت مهسا امینی زایمان زودرس شد. شروع اغتشاشات در آن زمانی که آنها میخواستند آغاز نشد و این جزو مشیتهای الهی بود که دستشان رو شد.
طی این دشمنیهای چندساله آمریکا و رژیم صهیونیستی، ثابت شده است که آنها از کثیفترین و شنیعترین ابزارها نیز حاضرند استفاده کنند. این حالت، حال آدمی است که به استیصال رسیده باشد.
روزهای پایانی جنگ، یک هواپیمای مسافربری ما را با ناو جنگی خود زدند و جالب اینکه نگفتند ما اشتباه کردیم، نفهمیدیم فکر کردیم هواپیما نظامی است. گفتند زدیم و خوب هم کردیم که زدیم. این کثیفترین و شنیعترین نوع استفاده از ابزار است.
در آییننامه حقوق بشر و سازمان ملل هم یک سری مقررات برای جنگها داریم. مثلاً در جنگ کشورها، کسی حق کشتن افراد غیرنظامی یا استفاده از جنگافزارهای کشتارجمعی را ندارد. اینکه بیایند و یک هواپیمایی که هیچ ابزار دفاعی ندارد را بزنند و به آن اقرار هم بکنند، رفتاری است که در طول تاریخ نمونه آن را ندیدم. هیچ گرگی با هیچ گوسفندی این کار را انجام نمیدهد.
نمونه دوم را در اغتشاشات اخیر شاهد بودیم. اینکه از ابزار رسانه برای بسیج نیروها استفاده کردند به کنار! اینها برای رسیدن به هدفشان حتی حاضر شدند از ابزاری به نام داعش استفاده کنند.
امروز نه در بیان بنده، بلکه بگفته همه رسانههای بیگانه، هیچ حکومت، ملت و NGO در دنیا وجود ندارد که بخواهد داعش را تطهیر کند. آنقدر داعش را کثیف و نجس و لوث میدانند که از آن فاصله میگیرند. چهبسا بهجز خود اعضای داعش، هیچ فرد حقیقی یا حقوقی دیگری نباشد که بخواهد بپذیرد با داعش ارتباط برقرار و از این ابزار استفاده کند.
زمانی که اینها با اینهمه قدرت و اینهمه هزینهای که کردند و آن جنگ رسانهای که به راه انداختند، باز هم از ابزار داعش استفاده میکنند و این نشان میدهد که در استیصال کامل قرار دارند. یعنی به هر دری که زدند درست از کار در نیامده است و بسیاری از نقشهها و سیاستهای آنها در منطقه و خاورمیانه بعد از پیروزی نظام جمهوری اسلامی نقش بر آب شده است.
از جریان سوریه، داعش، طالبان و سپتامبر سیاه میخواستند استفاده کنند، اما همه آنها نقش بر آب شد. نه در عراق، نه در سوریه، نه در یمن و نه در جاهای دیگر موفق نشدند. اینها به یک استیصال رسیدند. همین امر یکی از دلایل جدی راهاندازی این اغتشاشات بود.
آنا:آقای مهندس! شما تحلیلی از اتفاقاتی که در گذشته رخ داد و به اغتشاشات اخیر انجامید اشاره کردید، کنش و واکنش برخی در داخل را چگونه تحلیل میکنید؟
باهنر: در داخل کشور نیز از قبل یک سری امواجی وجود داشت و دارد که اینها میتوانند بر آن سوار شوند. متأسفانه این امواج وجود دارند. یعنی اقشار مختلف کشور ممکن است به دلایل مختلف نارضایتیهایی داشته باشند. برخی از این نارضایتیها قابلدرمان نیست. مثلاً کسی که پدرش جنایتی کرده و به زندان رفته و اعدام شده است یا دوست داشته اتفاقی بیفتد، ولی نیفتاده و باعث دلخوریاش شده است. اینها مسائلی است که مثل بروز حوادث طبیعی، هرکسی باید با آن کنار بیاید و چاره ندارد. اما مواردی هم هست که اعتراضات مردم در آن بهحق است. متأسفانه مردم و قشر متوسط کشور ازنظر اقتصادی طی ۴-۵ سال اخیر به دو طبقه تبدیل شدهاند: یکی فرودست که در تأمین معیشت عادی خود هم مشکل دارند و دیگری طبقه فرادست. طبقه متوسط در حال مضمحل شدن و از بین رفتن است و این مسئله سنگینی میباشد.
بعضی جوانان، آینده خود را مبهم میبینند. نمیدانند درس بخوانند یا نخوانند؟ در آینده اشتغال دارند یا ندارند؟ مسکن و ازدواج و شغلشان چه میشود؟
اینها مشکلاتی است که وجود دارد و متأسفانه برخی از این مشکلات گاهی خیلی بزرگ است. این از جمله مشکلاتی است که معمولاً کسانی که توطئه میکنند، سعی میکنند سوار این موج شده و اهدافشان را بهپیش ببرند
به نظرم دیر یا زود اغتشاشات تمام میشود، اما اغتشاشاتی که اینبار رخ داد نسبت به گذشته هم وسیعتر بود و هم عمیقتر. وسیعتر یعنی هم صحنهها طولانیتر بود، همزمان زیادی (۲ ماه) طول کشید و هم اینکه دامنه آن به دانشگاهها و مدارس و جاهای مختلف کشیده شد.
آنا: در این بین، اقدامات مسئولان را چگونه ارزبابی میکنید، اگر تحرکاتی از سوی مسئولان به درستی انجام میشد باز شاهد این اتفافات بودیم؟ توصیه شما به مسئولان برای تحقق وعدهها و شنیدن صدای مردم حتی افرادی که معترض هستند، چیست؟
باهنر: توصیهای که به خودم و مسئولان دارم این است که اغتشاشات بالاخره تمام میشود، اما مسئله و اشکالاتی که وجود دارد هنوز حل نشده و این مسائل و اشکالات هم باید تبیین شود و مقام معظم رهبری هم فرمودند که ما جنگ نظامی، اقتصادی، رسانهای و جنگ ترکیبی و شناختی داریم، اما از همه آنها مهمتر «جهاد تبیین» است که باید بیان شود. دو فراز از بیانیه گام دوم این بود که مقام معظم رهبری فرمودند ما یک سری اصول و ارزشهایی داریم که «الیالابد» از آنها دفاع میکنیم. استقلال و آزادی میخواهیم، مسلمان هستیم و مشارکت مردم را قبول داریم. اینها مسائلی است که ما برای آنها پشیمان نمیشویم و تا ابد از آن دفاع میکنیم.
اما یکجاهایی هم هست که بین واقعیتها و ایدهآلهای ما فاصلههای زیادی افتاده است و در بیانیه گام دوم استمداد طلبیده بودند که جوانان، اقشار پویا و کسانی که اهل جهاد، کمک، کار و تلاش هستند، برای کاهش فاصله بین واقعیتها و ایدهآلها کمک کنند.
درست است که بین واقعیتها و ایدهآلهای ما شکاف وجود دارد، ولی به نظرم متأسفانه میزان این شکاف توسط مسئولان، کارگزاران، فعالان سیاسی و فرهنگی، از آنچه که هست، بزرگتر نشان داده میشود.
مثلاً در سال ۹۶ یک بررسی میدانی کردیم و سه واژه پرتکرار در زبان مسئولان و رسانههای داخلی و حکومتی را استخراج کردیم. این سه واژه عبارت بودند از: فساد، ناکارآمدی و اینکه مسئولین گوششان سنگین است و حرفهای مردم را نمیشنوند. در آن زمان بعد از تحقیقات میدانی به مقام معظم رهبری نامهای نوشتم که این سه واژه بسیار تکرار میشود و وجود دارد، اما آن چیزی که در افکار عمومی تزریق شده و بمباران شده، دهها برابر واقعیت است.
البته فساد وجود دارد. بنده ۲۸ سال که برای خودش یکعُمر کارمندی کامل محسوب میشود، در مجلس بودم. در طول این ۲۸ سال، ۳۰۰-۴۰۰ هزار نماینده که برای یک دوره، دو دوره، سه دوره یا کمتر و بیشتر آمده و رفتهاند را دیدهام.
احصای موردی نکردم، اما ۴-۵ درصد این نمایندگان متأسفانه بار خود را بسته و رفتهاند. رانت گرفته و رفتند، اما ۱۰-۱۵ درصد از این نمایندگان بعد از نمایندگی، وضعیتشان بدتر از دوره قبل از نمایندگیشان بوده است. یعنی قبل از نمایندگی، در شهرستانی زندگی میکردند و یک زندگی عادی و معمولی داشتند، اما پس از یک دوره نماینده شدن، تبلیغات کردند، خانه را فروختند و ۴ سال در تهران بودند. وقتی در تهران باشند خانهای در اختیارشان میگذاریم یا رهن یا کرایه و ماشین در خدمت میگذاریم. خانوادههایشان در این ۴ سال به این سبک زندگی عادت میکنند.
روز هفتم خرداد که پایان دوره آنها میشود، خدمات را از آنها میگیرند. خدمات ماشین و خانه را ندارند، حقوقشان قطع میشود. در قدیم در مجلس یکی از همکاران ما طرحی را به مجلس آورده بود که نمایندگان بعد از دوره نمایندگی مجلس، حقوق دائم بگیرند. بهصورت تعصبی جلو رفتیم و اجازه ندادیم که تصویب شود. خیلی هم رأی نیاورد. شاید در مجموع از ۲۷۰ نماینده ۳۰-۴۰ نفر به کلیات آن رأی دادند و رد شد، اما در افکار عمومی هنوز وجود دارد و مردم فکر میکنند که نمایندگان مجلس حقوق دائم دارند. مرحوم موحدی ساوجی ۵ دوره نماینده بود. بعد از نمایندگی مرحوم شد. بعد از فوت نه حقوق بازنشستگی و نه حقوق مستمری و نه استخدام بود ؛«هیچ» نداشت. بچههایش بهعنوان یک کارمند عادی هم نبودند.
۵-۴ درصد بار خود را بستهاند و ۲۰ درصد، مواردی وجود دارد که تصورش را هم نمیتوانید بکنید! تا ۱۰-۱۵ سال قبل نماینده سابقی داشتیم که از من کمک و پول صدقه میگرفت تا زندگیاش بچرخد. نمایندهای را دیدم که بعد از دوره نمایندگی، تا یک سال در شهرری و در پمپبنزین، کارگر پمپبنزین بود درحالیکه قبلاً نماینده بود. از این موارد هم کم نداریم.
۷۰-۸۰ درصد هم معمولاً به همان صورتی که میآیند به همان صورت میروند. اما در افکار عمومی اینطور جاافتاده که هرکسی بعد از انقلاب یک دوره نماینده، وزیر، استاندار یا امامجمعه بوده تمام نیازهای خود و بچههایش را تأمین کرده است. این نکته بسیار تحریککننده است، زیرا اینها را خودیها میگویند و نه دشمن. در رقابتهای سیاسی باهمین حرفها همدیگر را تخریب میکنند.