- بازداشت وسیع روزنامه نگاران و احکام سنگین تعدادی از فعالین مدنی، مستندسازان و… را در حالی که این گروه در اعتراضات خیابانی و اقدامات رادیکال نقشی نداشته اند، چگونه ارزیابی می کنید و آن را ناشی از چه چیزی می دانید؟
همیشه فکر می کنم که اگر با این حد بسیار محدود از فعالیت های حرفه ای روزنامه نگاری این نوع مواجهه صورت می گیرد، برای مواجهه با دو سه ماهواره خارجی باید بمب اتم بر سر آنها بیاندازند، تا یک نوع مجازات متناسبی از نظر اینها باشد.
به نظر من روزنامه نگاران داخلی دارند هزینه عملکرد رسانه هایی را می دهند که تحت کنترل این سیستم نیستند؛ و مطالبی که در رسانههای داخلی منتشر میشود تاثیری در وقوع اعتراضات ندارد؛ اتفاقا به آرامش اوضاع بیشتر کمک می کند تا تشدید آن.
در نتیجه من فکر می کنم که یک نوع بدبینی مزمن و نادرستی که نسبت به رسانهها و فعالان این حرفه وجود دارد، موجب این نوع برخوردها شده است.
- فکر می کنید آیا در مرحله تجدیدنظر امکان تغییر این احکام هست؟
البته به طور عادی در تجدیدنظر یک مقداری از احکام میشکند. ولی واقعیت این است که چه بدوی و چه تجدید نظر، محصول اراده رسمی است. اگر دادگاه بدوی دقیق عمل کند نباید در تجدیدنظر حکم بشکند؛ تجدیدنظر هم حکم را تأیید میکند. اما هنگامی که دادگاه بدوی احکام شدید میدهد و تجدیدنظر نیز اغلب آنها را میشکند، به معنای این است که در بدوی سوگیری وجود دارد.
اگر این سوگیری سیاسی می تواند در دادگاه بدوی اثر بگذارد، به طریق اولی در دادگاه تجدیدنظر هم اثر می گذارد؛ فقط اراده منجر به سوگیری این بوده که در تجدیدنظر حکم قطعی را خفیفتر صادر کند تا رضایت محکومین جلب شود که مثلا به جای ۱۰ سال، حکم آنها چهار یا پنج سال شده است.
چنین برخوردهایی با روزنامه نگاران و فعالین مدنی به سود و ضرر چه گروه هایی تمام می شود؟
- این نوع برخوردها موجب شده که مرجعیت رسانه ای به خارج رفته است. من تعجب میکنم، وقتی که شما هم اکنون دارید از مرجعیت رسانه ای که به خارج رفته ضربه میخورید، چرا دوباره دارید همان فرآیند را تشدید می کنید؟
مثل این است که یک نفر به دلیل خوردن چربی و قند چاق شده و قلب و عروقش گرفته باشد و در معرض سکته قرار بگیرد اما باز هم شروع به خوردن چربی و شیرینی کند تا مشکل گرفتگی عروق حل شود، در حالی که این سبک تغذیه منشأ آن مشکل بوده است.
برخوردها قبلی با روزنامه نگاران و مطبوعات موجب خروج مرجعیت رسانهای از کشور شده و معلوم است که این برخوردها دوباره آن را تقویت می کند؛ این یک چیز ساده است و من نمی دانم چرا کسی در این مملکت به آن توجه نمی کند؟
- توصیه تان به دستگاه قضایی در این خصوص چیست؟
ما هیچ توصیه ای به دستگاه قضایی جز «استقلال»، «پاسخگویی» و «اجرای قانون» نداریم. با همین قوانین هیچ مسأله و مشکل حادی برای روزنامه نگاران وجود ندارد. یک صدم ظرفیت حقوق اطلاعرسانی هم الآن اجرا نمی شود.
روزنامه نگار باید در تظاهرات، اعتراضات و اعتصابات باشد و خبر بدهد؛ یکی از آنها جرأت نمی کنند نزدیک آنجا بروند. بعد هم وسایلشان را می برند تا ببیینند با چه کسی سلام علیک داشته و یقه اش را بگیرند.
هیچ چیزی غیر از «اجرای قانون» و «استقلال نهاد قضایی» نمی خواهیم. ارجاع بدهند به چهار شعبه مستقل اعم از بازپرسی، دادگاه بدوی یا تجدیدنظر، تا ببینیم کدام اینها را می توانند بازداشت و زندان کنند؟